علل گرایش به رضاخان

کد : 143817 | تاریخ : 28/10/1395

علل گرایش به رضاخان

‏چند عامل مهم باعث شد که مردم در اوایل سلطنت رضاخان به او تمایل‏‎ ‎‏پیدا کردند. اول، ایجاد امنیت ظاهر بود که قبلاً توضیح دادم. دوم این‌که‏‎ ‎‏قبل از سلطنت رضاخان، پادشاه و شاهزادگان قاجار هر ظلمی را که‏‎ ‎‏دلشان می‌خواست در حق مردم روا می‌داشتند. شما فقط ظل‌السلطان‏‎ ‎


‎[[page 81]]‎‏فرزند ناصرالدین شاه را در نظر بگیرید؛ او شکنجه‌های قرون وسطایی را‏‎ ‎‏در شیراز و اصفهان به کار می‌گرفت. هر روز چند نفر را شکنجه یا اعدام‏‎ ‎‏می‌کرد؛ به طوری که هر کدام از اعیان و اشراف و شاه‌زادگان قاجار در‏‎ ‎‏منازل و قصرهای خود شکنجه‌گاه و زندان مخصوص داشتند. به علاوه‏‎ ‎‏بیش‌تر آن‌ها به جز عیاشی و خوش‌گذرانی کار دیگری نداشتند. اغلب‏‎ ‎‏شهرها و روستاهای خوش آب و هوا، تیول شاهان و شاه‌زادگان بود.‏

‏از سوی دیگر خوانین با شاه‌زادگان دست به یکی کرده بودند و به‏‎ ‎‏رعیت‌ها ظلم می‌کردند. در برخی از روستاها که یک خان، میهمان خان‏‎ ‎‏روستای دیگری می‌شد، میزبان برای پذیرایی از میهمان و تفریح و‏‎ ‎‏خوشگذرانی او، رعیت‌های خود را هدف تیر وی قرار می‌داد. آدم‌ها و‏‎ ‎‏رعیت‌ها از گاو و گوسفند ارزش کمتری داشتند. در برخی از روستاها‏‎ ‎‏سینه زنان را می‌بریدند. عروس در شب اول به خان یا به پسر او‏‎ ‎‏اختصاص داشت و این رسم مقبول بود.‏

‏از طرفی فقر و فلاکت سرتاسر کشور را فرا گرفته بود. افراد زیادی‏‎ ‎‏بودند که از صبح تا شب در کوچه‌ها و خیابان‌ها گشت می‌زدند، آشغال‏‎ ‎‏و زباله‌هایی را که برای سوخت حمام‌های عمومی قابل استفاده بود جمع‏‎ ‎‏می‌کردند. حمامی‌ها نیز هر گونی آشغال را به قیمت یک قران یا دو قران‏‎ ‎‏می‌خریدند. از این آدم‌ها زیاد بودند، از صبح تا شب در خیابان پرسه‏‎ ‎‏می‌زدند، وقتی هم که شب به خانه برمی‌گشتند حتی نان خالی برای سیر‏‎ ‎‏کردن شکم زن و بچه‌هایشان نداشتند.‏

‏همه این نابسامانی‌ها با حاکمیت قزاقی به نام رضاخان مصادف شد که‏‎ ‎‏شعارهایش این بود که می‌خواهد علم و صنعت به کشور بیاورد و کشور‏‎ ‎


‎[[page 82]]‎‏را بر مبنای فرهنگ غرب، زیبا و آباد کند و امنیت برقرار نماید. از طرفی‏‎ ‎‏از شعارهایی مانند: «شاه سایه خداست» و «سلطنت موهبت الهی است» نیز‏‎ ‎‏بهره‌برداری کامل نمود. از زمان قاجار روی این شعارها کار شده و آن‌ها را‏‎ ‎‏تبدیل به یک فرهنگ کرده بودند، مردم نیز پذیرفته بودند. چنان‌که یادم‏‎ ‎‏هست کنار حرم حضرت عبدالعظیم، مقبره‌ای برای ناصرالدین شاه ساخته‏‎ ‎‏بودند و مجسمه او را به صورت برجسته روی آن کنده بودند. وقتی مردم‏‎ ‎‏به زیارت حضرت عبدالعظیم می‌رفتند، مقبره ناصرالدین شاه را نیز زیارت‏‎ ‎‏می‌کردند. همین‌طور قبر شاه عباس دوم و فتحعلی شاه در جوار حرم‏‎ ‎‏حضرت معصومه علیهما السلام این وضعیت را داشت. آنان برای فریب مردم، برای‏‎ ‎‏امام حسین علیه السلام شعر می‌سرودند، روضه بر پا می‌کردند؛ رضاخان نیز در‏‎ ‎‏اوایل برای این‌که حکومتش را تثبیت کند، از این فریب‌کاری‌ها انجام داد.‏‎ ‎‏از جانب دیگر با ایادی خودفروخته‌اش، فرهنگ غرب را دلربا و فریبا و‏‎ ‎‏تنها عامل پیشرفت و ترقی برای ملت ایران معرفی نمود.‏

‏البته تبلیغات خیلی مؤثر است، با کمک همین مسائل بود که فرهنگ‏‎ ‎‏غرب را در کشور حاکم کردند. اکنون هم اگر کسی همان تبلیغات‏‎ ‎‏فرهنگی و تهاجم فرهنگی را دنبال کند شاید مردم باز هم به او روی‏‎ ‎‏بیاورند. آنان در این دویست سال، گویندگان و نویسندگان را در خدمت‏‎ ‎‏گرفتند و مرتب به گوش ملت خواندند. بنابراین طبیعی است که فرهنگ‏‎ ‎‏غرب در اذهان مردم، خوب جلوه بکند؛ به این خاطر، فعالیت‌های‏‎ ‎‏ضددینی رضاخان برای همه ناراحت‌کننده نبود. حالا شاید حدود بیست‏‎ ‎‏درصد از مردم بودند که دین داشتند، تعصب داشتند و با دیدن آن‏‎ ‎‏برنامه‌‌ها دق‌مرگ می‌شدند.‏

‎ ‎

‎[[page 83]]‎

انتهای پیام /*