وظیفۀ روحانیون

کد : 144146 | تاریخ : 24/11/1395

وظیفۀ روحانیون

‏ ‏

‏ ‏

در صحنه بودن روحانیت

‏علما باید کمک کنند به این جمهوری اسلامی، کنار ننشینند. کنار‏‎ ‎‏نشستن مثل کنار نشستن صدر مشروطیت است، و حالا بدتر از آن وقت‏‎ ‎‏است. کنار ننشینند و بگویند که قضاوت کذا و کذاست. خوب قضاوت به‏‎ ‎‏عهدۀ شماهاست. اسلام قضاوت را به عهدۀ فقها گذاشته است. شما کنار‏‎ ‎‏می نشینید و می گویید که چرا قضاوت خوب نمی شود؟! قضاوت خود به‏‎ ‎‏خود خوب بشود؟ قضاوت با کوشش شما باید خوب بشود.(419)‏

4 / 8 / 60 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اشکال بر خرده گیران

‏اگر ما برویم کنار و صحنه را رها کنیم کی می تواند قضاوت را اداره کند؟‏‎ ‎‏کی می تواند قاضی درست کند؟ ما قضاوت لازم نداریم؟ دارند الآن‏‎ ‎‏می گویند ما قضاوت شرعی می خواهیم بکنیم؛ کی باید این کار را انجام‏‎ ‎‏بدهد؟ ما بنشینیم کنار و بگوییم که بچه ها رفتند، دارند قضاوت‏‎ ‎‏می کنند! خوب شما که بزرگان هستید بیاید درست کنید. بچه ها هم‏‎ ‎‏نیستند، منتها به نظر شما می آید که بچه ها هستند. نخیر، بچه ها‏‎ ‎‏نیستند و قضاتی که هستند از امثال شماها بهترند. لکن شماهایی که‏‎ ‎‏نشسته اید کنار و قلمها را به دست گرفته اید و هی اشکال به جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی می کنید، جمهوری اسلامی اشکالی در آن هست، یعنی اصل‏‎ ‎‏اساس جمهوری اسلامی را در آن اشکال دارید و می گویید رژیم‏‎ ‎‏شاهنشاهی خوب است؟! آدم اینقدر چشم و گوشش باز باشد و نبیند‏‎ ‎‏چیزی را و نفهمد چیزی را؟! آنهمه جور و ستمی که در زمان آنها بود و‏‎ ‎‏آنهمه مفاسدی که در زمان آنها بود و آنهمه فحشایی که و مراکز فحشایی‏‎ ‎‏که بود و آنهمه خَمرفروشی و امثال اینها که بود، الآن دیگر هیچ چیز آن‏
‎[[page 265]]‎

‏نیست، زمان او بهتر از حالاست؟! آن وقت شما می توانستید یک اشکال‏‎ ‎‏بکنید به آنها؟ زبانهایتان یا تبع آنها بود یا بریده می شد.‏

‏     خوب امروز، الآن می گویند ما قاضی لازم داریم. شما هم می گویید که‏‎ ‎‏اینها جوانند، نمی توانند قضاوت کنند. خوب، شما بیایید قضاوت کنید.‏‎ ‎‏شما لااقل، یک نفر قاضی هستید بیا، قاضی بشو! چرا اشکال می کنید؟‏‎ ‎‏اشکال به خود شما وارد است که وارد نمی شوید. خودتان نمی توانید،‏‎ ‎‏سنتان اقتضا نمی کند، حالتان اقتضا نمی کند، قاضی تربیت کنید و‏‎ ‎‏همین طور سایر چیزها را.(420)‏

4 / 8 / 60 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

احیای کتاب القضاء

‏باید حوزه ها را ایجاد کنید. حوزه ها باید درش باز باشد. در هر جا حوزه‏‎ ‎‏باشد، در اطراف شما حوزه باشد، حوزه در آنجا باشد، برای اینکه این‏‎ ‎‏روستاییها را بیاورید در آنجا تربیت کنید، عالم کنید برای آتیه. الآن ـ مثلاً‏‎ ‎‏فرض کنید که ـ مسأله قضاوت ‏‏[‏‏محل ابتلا است‏‏]‏‏ یکی از مسائل مهم‏‎ ‎‏اسلام قضیۀ قضاوت است، این سر و کار دارد با نوامیس مردم، با جان‏‎ ‎‏مردم، با مال مردم.‏

‏     امروز ما کمبود قاضی داریم؛ برای اینکه قضاوت دست اینها نبود تا‏‎ ‎‏تربیت کنند، اصلش کتاب قضا یک کتاب منسی بود. امروز که آزاد شده‏‎ ‎‏است و قضاوت آمده است به اینطرف دست شما، افراد را تربیت‏‎ ‎‏کنید.(421)‏

22 / 10 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

وجوب دخالت در امر معطل قضا

‏واجب است بر همۀ اشخاصی که از آنها قضاوت می آید، در این امر‏
‎[[page 266]]‎

‏داوطلب بشوند تا به امر قضا وادار بشوند و این نقیصه را از بین ببرند.‏‎ ‎‏مدرسین محترم حوزۀ علمیۀ قم، که بحمدالله ، بسیار فعال هستند، باید‏‎ ‎‏این مسأله را در حوزۀ علمیۀ قم مطرح کنند که امروز اشخاصی که‏‎ ‎‏صلاحیت دارند، ولو تقلیداً برای قضاوت، این اشخاص اسم نویسی کنند‏‎ ‎‏و بیایند در این مواردی که ، زندانهایی که اشخاص هستند تا اینکه حل‏‎ ‎‏این قصه بشود که مثلاً، اشخاصی باید زود کارشان تمام بشود و ما نداریم‏‎ ‎‏افراد. این یک امر واجبی است؛ یعنی، بر همه واجب است تا آن وقتی که‏‎ ‎‏آن مقداری که احتیاج است بر آورده بشود.‏

‏     ‏‏گاهی وقتها انسان به واسطۀ احتیاط، خلاف احتیاط می کند.‏‎ ‎‏احتیاط می کند فلان آقا که امر قضا مشکل است و نمی شود رفت و‏‎ ‎‏نمی شود کرد و اینطور چیزها، با اینکه واجب کفایی، واجب عینی است‏‎ ‎‏اول به همه. وقتی یک عده ای عمل کردند و کفایت حاصل شد، آن وقت از‏‎ ‎‏دیگران ساقط می شود، والاّ همه معاقب هستیم اگر چنانچه قضا به زمین‏‎ ‎‏بماند، و احتیاط بر این است که وارد بشوند؛ یعنی، امری است واجب،‏‎ ‎‏معلوم الوجوب؛ این احتیاط می کنند، این عذر نمی تواند باشد. یا‏‎ ‎‏اشخاصی مثلاً می خواهند ادامه بدهند تحصیلاتشان را و باید هم ادامه‏‎ ‎‏بدهند، اما در یک وقتی که یک واجبی به عهدۀ آنها هست، نمی توانند به‏‎ ‎‏این امر مستحب بسیار ارزنده مشغول باشند؛ باید بروند این کار را به‏‎ ‎‏اندازۀ کفایت انجام بدهند که مبادا ـ خدای نخواسته ـ یک نفر آدم بیگناه‏‎ ‎‏[‏‏باشد که‏‏]‏‏ به کارش رسیدگی نتوانستند بکنند. باید بیایند آقایان و وارد‏‎ ‎‏بشوند و رسیدگی بکنند. و این امر را من امروز به عهدۀ مدرسین قم و‏‎ ‎‏علمای مشهد و اصفهان و جاهای دیگری که حوزه های علمیه هست،‏‎ ‎‏این عهدۀ آنها می گذارم که آنها خودشان به فکر این باشند که افراد را‏‎ ‎‏بخواهند و افراد را تشویق کنند، به هر ترتیبی که می توانند، و تحذیر‏‎ ‎‏کنند از اینکه یک امر واجب شرعی است،  نمی شود یک امر واجب شرعی‏
‎[[page 267]]‎

‏زمین مانده ‏‏[‏‏باشد‏‏]‏‏ و من مشغول نماز شب بشوم. وقتی آن واجب شرعی‏‎ ‎‏است، اگر مزاحم با هر مستحبی بشود، آن واجب شرعی را باید من عمل‏‎ ‎‏کنم. این یک مسأله است که لازم است که تذکر داده بشود، و آقایان‏‎ ‎‏مدرسین هم و علمای اعلام بلادهم تذکر بدهند و این نقیصه را کم کنند‏‎ ‎‏تا اینکه این مشکل حل بشود.(422)‏

31 / 5 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

قضاوت، حق روحانیون

‏با اینکه قضاوت یک امری است که به حسب حکم الهی حق روحانیون‏‎ ‎‏است، و تا زمانی که رژیم سابق بود همان طوری که همه را از حقوق‏‎ ‎‏خودشان محروم کرده بود این حق الهی هم که برای آنها در عین حالی که‏‎ ‎‏رنج دارد، لکن حقش بود، باید به آن قیام کنند، نمی توانند تخلف کنند.‏

‏     الآن هم که آقایان در هر جا باشند و خدمت بکنند اینطور نیست که‏‎ ‎‏بخواهند یک جایی را قبضه کنند.(423)‏

19 / 10 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سیمای حقیقی قضا

‏امروز ما قاضی لازم داریم. قضاوت، شما می دانید که در طول مدت‏‎ ‎‏سلطنت، به دست روحانیون نبود که به حسب احکام اسلام مختص به‏‎ ‎‏آنهاست. قضاوت به یک صورت مشوه درآمده بود و قاضی یک آدمی بود‏‎ ‎‏که به حسب اکثر که به درد هیچ چیز نمی خورد «سیّما قضا».(424)‏

26 / 10 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تکلیف اهل علم

‏مسأله قضا یک مسأله ای است که به عهدۀ اهل علم است، اینها مسئول‏
‎[[page 268]]‎

‏هستند پیش خدا و نمی شود که انسان بنشیند نگاه کند و قضاوت به‏‎ ‎‏وضعی باشد که نتوانند، شورای قضایی نتواند در هر جا یک قاضی‏‎ ‎‏متوسط بفرستد. البته آن قضایی که اسلام فرموده است و آن شرایطی که‏‎ ‎‏اسلام فرموده است باید بتدریج دنبالش برویم. باید حوزه ها دنبال این‏‎ ‎‏مطلب بروند که قاضی به آن نحوی که شارع مقدس مقرر فرموده است‏‎ ‎‏پیدا بکنند. لکن امروز که ما دستمان از آن مرتبۀ بالا کوتاه است نباید‏‎ ‎‏بنشینیم تا اینکه قضاوت به حال سابق باقی بماند.(425)‏

1 / 1 / 62 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مسئولیت انقلابی روحانیون

‏امروز غیر از زمان سابق است که روحانیت نمی توانست کاری بکند، بلکه‏‎ ‎‏روحانیت مسئول است، نمی تواند کنار بنشیند و به دعا و ذکر مشغول‏‎ ‎‏گردد. احتیاجات ما زیاد است، احتیاج به تبلیغ و احتیاج به قضاوت، و در‏‎ ‎‏عین حال که شورای عالی قضایی زحمت کشیده است، ولی کمبود قاضی‏‎ ‎‏وجود دارد. حوزه ها و علما باید همت کنند که درس قضا بگویند و قضات‏‎ ‎‏را از فنونی که در سابق، مانند زمان حضرت امیر ـ علیه السلام استفاده‏‎ ‎‏می شد آگاه کنند؛ که مسأله قضاوت تنها یک مسأله علمی نیست، بلکه‏‎ ‎‏یک مسأله فنی هم هست؛ که گاهی از همین طریق قاضی به «اطمینان»‏‎ ‎‏می رسد، که در باب قضا حجت است.(426)‏

4 / 8 / 62 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مسئولیت الهی روحانیون

‏روحانیون و علما و طلاب باید کارهای قضایی و اجرایی را برای خود یک‏‎ ‎‏امر مقدس و یک ارزش الهی بدانند و برای خود شخصیت و امتیازی قائل‏‎ ‎‏بشوند که در حوزه ننشسته اند بلکه برای اجرای حکم خدا راحتی حوزه‏
‎[[page 269]]‎‏را رها کرده و مشغول به کارهای حکومت اسلامی شده اند. اگر طلبه ای‏‎ ‎‏منصب امامت جمعه و ارشاد مردم یا قضاوت درامور مسلمین را خالی‏‎ ‎‏ببیند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانۀ درس و بحث مسئولیت‏‎ ‎‏نپذیرد و یا دلش را فقط به هوای اجتهاد و درس خوش کند، در پیشگاه‏‎ ‎‏خداوند بزرگ یقیناً مؤاخذه می شود و هرگز عذر او موجه نیست، ما اگر‏‎ ‎‏امروز به نظام خدمت نکنیم و استقبال بی سابقۀ مردم از روحانیت را‏‎ ‎‏نادیده بگیریم، هرگز فرصت و شرایط بهتر از این را نخواهیم داشت.(427)‏

3 / 12 / 67

*  *  *

‎ ‎

‎[[page 270]]‎

انتهای پیام /*