بخش دوم: شبهات پیرامون عدل الهی

شرح حدیثی در باب مخلوق بودن خیر و شر

کد : 144367 | تاریخ : 02/12/1395

شرح حدیثی در باب مخلوق بودن خیر و شر

‏ ‏

‏ ‏

دیدگاه علاّمه مجلسی در شرح حدیث

نقد و بررسی دیدگاه علاّمه(ره)

‏عن معاویة بن وهب، قال سمعت اباعبدالله ـ علیه السلام ـ یقول: ‏ان‎ ‎مما اوحی الله الی موسی ـ علیه السلام ـ و انزل علیه فی التوراة: انی انا الله ، لا اله‎ ‎الا انا. خلقت الخلق و خلقت الخیر، و اجریته علی یدی من احب؛ فطوبی لمن‎ ‎اجریته علی یدیه. و انا الله لا اله الا انا. خلقت الخلق و خلقت الشر، و اجریته علی‎ ‎یدی من اریده؛ فویل لمن اجریته علی یدیه.‎[1]‎

‏    ‏‏معاویة بن وهب گفت شنیدم حضرت صادق ـ علیه السلام ـ‏‎ ‎‏می فرمود همانا از آن چیزی که وحی فرمود خدا به سوی موسی‏‎ ‎‏ـ علیه السلام ـ و فرو فرستاد بر او در تورات این بود که "همانا منم‏‎ ‎‏خدایی که نیست خدایی مگر من. آفریدم خلق را و آفریدم خوبی‏‎ ‎‏را؛ و جاری نمودم آن را به دو دست کسی که دوست دارم؛ پس‏‎ ‎‏خوشا به حال کسی که آن را جاری ساختم بر دو دست او. و منم‏‎ ‎‏خدایی که نیست خدایی مگر من. آفریدم خلق را و آفریدم بدی را؛‏‎ ‎‏و جاری نمودم به دو دست کسی که اراده نمودم او را؛ پس وای بر‏‎ ‎‏کسی که اجرا کردم آن را بر دو دست او."...‏

‏     ‏‏محقق محدثین، مجلسی ـ رحمه الله ـ در ذیل این حدیث شریف‏‎ ‎‏می فرماید: «خیر و شر اطلاق می شوند بر طاعت و معصیت، و بر‏‎ ‎‏اسباب و دواعی آنها، و بر مخلوقات نافعه، مثل حبوب و ثمار و‏‎ ‎‏حیوانات مأکوله، و بر مخلوقات ضاره، مثل سموم و مار و عقرب، و‏‎ ‎‏بر نعمتها و بلیات. و اشاعره گویند که تمام اینها فعل خدای تعالی‏‎ ‎


‎[[page 140]]‎

‏است. و معتزله و امامیه در افعال عباد مخالفت با آنها کردند و تأویل‏‎ ‎‏کردند آنچه وارد شده است که حق تعالی خالق خیر و شر است به‏‎ ‎‏غیر افعال عباد از سایر معانی.» پس از آن می فرمایند: «اما حکما‏‎ ‎‏پس اکثر آنها می گویند لا مؤثر فی الوجود الا الله . و ارادۀ بندگان معد‏‎ ‎‏است برای ایجاد نمودن حق تعالی افعال را به دست او. و این موافق‏‎ ‎‏است با مذهب خود حکما و اشاعره. و این اخبار را ممکن است‏‎ ‎‏حمل بر تقیه نمود.»‏‎[2]‎‏ انتهی کلامه رفع مقامه.‏

‏     ‏‏اطلاق خیر و شر در هر جا می شود به کمال و نقص در ذات یا‏‎ ‎‏در صفات، و در وجود و کمالات وجود می شود. و کلیۀ خیرات‏‎ ‎‏بالذات به حقیقت وجود رجوع کند؛ و به اشیاء دیگر که اطلاق‏‎ ‎‏می شود به ملاحظۀ نحوۀ وجود آنهاست. چنانچه شر بالذات عدم‏‎ ‎‏وجود، یا عدم کمال وجود است؛ و اطلاق آن بر اشیاء دیگر، از‏‎ ‎‏قبیل موذیات و حیوانات ضاره، بالعرض است. و این با تصور‏‎ ‎‏اطراف از ضروریات شمرده باید شود، با آنکه برهان قوی نیز بر آن‏‎ ‎‏داریم.‏

‏     و اینکه فرمودند در باب خلق افعال عباد امامیه و معتزله‏‎ ‎‏مخالفت با اشاعره کردند و تأویل آیات و اخباری را که خیر و شر را‏‎ ‎‏به حق نسبت داده نمودند، اما مخالفت با اشاعره، که جبری مسلک‏‎ ‎‏هستند و مسلک آنها مخالف با صریح عقل و برهان و وجدان‏‎ ‎‏است، صحیح است؛ ولی آیات و اخبار وجهی ندارد بر مذهب‏‎ ‎‏معتزله که تفویضی مسلک هستند، و مسلک آنها از مسلک اشاعره‏‎ ‎‏باطلتر و شناعت و فضاحتش بیشتر است.‏

‏     ‏‏و اما امامیه ـ رضوان الله علیهم ـ به نور هدایت اهل بیت عظام و‏‎ ‎‏برکت خاندان وحی عصمت ـ سلام الله علیهم ـ مسلک حق را اختیار‏‎ ‎


[[page 141]]

‏نمودند که موافق با آیات شریفه و براهین متقنه و موافق مسلک‏‎ ‎‏عرفای شامخین و ذوق اصحاب قلوب است. و آنها هیچ احتیاج به‏‎ ‎‏تأویل این اخبار و آیات کثیره ای که تأویل آنها به معنایی که محدث‏‎ ‎‏مذکور ـ رحمه الله ـ اشاره فرمودند ممکن نیست ‏‏[‏‏ندارند‏‏]‏‏؛ بلکه امامیه‏‎ ‎‏و ائمۀ آنها در هیچ فعلی از افعال عباد ارادۀ حق را معزول نمی دانند و‏‎ ‎‏امر هیچ چیز را مفوض به بندگان نمی دانند.‏

‏     ‏‏و اما اینکه در آخر کلام فرمودند اکثر حکما قائل شده اند که لا‏‎ ‎‏مؤثر فی الوجود الا الله و این موافق با مذهب آنها و اشاعره است،‏‎ ‎‏اما اینکه لا مؤثر فی الوجود الا الله مذهب اکثر از حکماست صحیح‏‎ ‎‏است، بلکه مذهب جمیع حکما و اهل معرفت است ـ بلکه گویند‏‎ ‎‏هر کس از حکما به این قضیه قائل نباشد، نور حکمت در قلب او‏‎ ‎‏وارد نشده و باطن او مس معرفت ننموده ـ ولی معنای آن این نیست‏‎ ‎‏که ارادۀ عبد معد است از برای ایجاد حق؛ چنانچه نزد اهلش‏‎ ‎‏واضح است. و موافق بودن او نیز با مذهب اشاعره ممنوع است. و‏‎ ‎‏غریبتر آنکه مذهب اشاعره را عطف فرمودند بر مذهب حکما! با‏‎ ‎‏آنکه بین آنها بودن بعید است و کمتر حکیم محققی است که‏‎ ‎‏مذهب اشاعره را باطل نشمرده و مخالفت با آن نکرده است.‏

‏     و اما اینکه فرمودند ممکن است حمل این اخبار را بر تقیه‏‎ ‎‏نماییم، این حمل اولاً بی موجب است، زیرا که ظواهر این اخبار‏‎ ‎‏موافق با مذهب حق و مطابق با برهان است. و ثانیاً، این اخبار موافق‏‎ ‎‏با آیات کثیره در کتاب شریف‏‏] ‏‏است‏‏]‏‏ و حمل بر تقیه در آیات و‏‎ ‎‏همین طور در اخبار موافقه با آنها معنی ندارد. و ثالثاً، این اخبار‏‎ ‎‏معارضی ندارد تا آنکه در مقام معارضه حمل بر تقیه، که یکی از‏‎ ‎‏مرجحات است، کنیم؛ و با آنچه دلالت می کند که انسان فاعل خیر‏‎ ‎‏و شر است جمع ‏‏[‏‏می شود‏‏]‏‏.‏


‎[[page 142]]‎

‏     رابعاً، این اخبار مطابق آنچه خود ایشان فرمودند موافق با‏‎ ‎‏مذهب اشاعره است که علی الظاهر مذهب غالب نبوده، و در‏‎ ‎‏چنین موضع حمل بر تقیه موجه نخواهد بود. و خامساً، این باب و‏‎ ‎‏امثال آن در سایر اعتقادیات مورد مرجحات در باب اخبار‏‎ ‎‏متعارضه نیست؛ چنانچه واضح است.(82)‏

*  *  *

‎ ‎

‎[[page 143]]‎

  • . اصول کافی، ج 1، ص 15، کتاب التوحید، «باب الخیر و الشر»، ح 1.
  • . مرآة العقول، ج 2، ص 171-172، کتاب التوحید، «باب الخیر و الشر»، ح 1.

انتهای پیام /*