فصل اول آشنایی پیوند با عشق و عاطفه

ساعتهای قبل از ورود امام به ایران

کد : 144835 | تاریخ : 09/12/1395

ساعتهای قبل از ورود امام به ایران

‏بعد از آنکه مردم تا حدودی اطمینان یافتند که فردا صبح، عزیز و قلب‏‎ ‎‏تپنده شان امام خمینی به ایران تشریف خواهند آورد، هر کس مطابق آنچه در توان‏‎ ‎‏داشت در طبق اخلاص نهاده و خود را آماده استقبال نمود.‏

‏بعضی‌ها با شاخه‌های متعدد گل مسیر راه امام عزیز و کف خیابان‌ها را گل‏‎ ‎‏چیدند.‏

‏چه خوش بُوَدْ آن وقتی کز سوز دل از شوقت‏

‏در راه تو می‌کارند از دیده گلستانها‏

‏بعضی دیگر جاروهای کوچک و بزرگ در دست گرفته خیابان‌های مسیر‏‎ ‎‏حرکت را جارو می‌کردند.‏

‏شب قبل از ورود حضرت امام از خیابانی عبور می‌کردم جوانانی را دیدم که‏‎ ‎‏با شیلنگ و آب و جارو کف خیابان را می‌ساییدند (گویی کف حیاط منزل خویش‏‎ ‎‏را تمیز می‌کنند)‏

‏بارها در گوشه و کنار، دختران جوانی را دیدم که حرکات آنها اشک در‏‎ ‎‏چشمان جاری می‌ساخت و آن این بود که: با وجود آنکه قیافه آنها حکایت از غرب‏‎ ‎‏زدگی و تجدد گرایی می‌کرد و حجابی بسر نداشتند و به احتمال زیاد در منزل‏‎ ‎
‎[[page 37]]‎‏شخصی دست به سیاه و سفید نمی‌زدند، با دستهای عریان خود کثافات و آشغالها‏‎ ‎‏و کهنه پاره‌های کف و کنار خیابان را به گوشه‌ای جمع آوری می‌کردند.‏

‏حرکات، قیافه‌ها، نگاهها، جوش و خروشها، تبسم‌ها، ریزش عرقها از جبین‏‎ ‎‏شیفتگان و عاشقان امام تابش‌هایی از رسوخ محبت امام در قلب و تاروپود وجود‏‎ ‎‏این مردم ستمدیده بود.‏

‏هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال‏

‏با که گویم که درین پرده چها می‌بینم‏

‏گاهی در گوشه و کنار می‌دیدیم که در حمل سطل آب یا سخت تر کشیدن‏‎ ‎‏جارو به کف خیابان یا بهتر تمیز کردن مسیر حرکت امام بین افراد رقابت سخت‏‎ ‎‏شکوفا می‌شد. و اینها هیچ نبود جز رسوخ محبت امام در همه وجود مردم.‏

‏همه خوشحال و بشّاش بودند، همه بطور خستگی ناپذیر در تکاپو بودند تا‏‎ ‎‏همه گرد و خاکهای مسیر حرکت امام را بزدایند، تا مه نو سفر خویش را، قلب تپنده‏‎ ‎‏خود را در فضای آراسته به بهترین گلها و با تقدیم بهترین ارزشهای انسانی خود‏‎ ‎‏استقبال کنند و دیدیم که کردند و چه کردند، از جان مایه گذاشتند و چنان کردند که‏‎ ‎‏در تاریخ سابقه نداشت و نخواهد داشت.‏

‏کرم نما و فرودآ که خانه خانه توست...‏

‏از رشته جانبازی بردوخته دامنها‏

‏در ماتم بی باکی بدریده گریبانها‏

 

[[page 38]]

انتهای پیام /*