بخش دوم

دین و سیاست

کد : 144973 | تاریخ : 09/12/1394

دین و سیاست 

‏از توطئه های مهمی که در قرن اخیر، خصوصاً در دهه های معاصر، و بویژه پس از‏‎ ‎‏پیروزی انقلاب آشکارا به چشم می خورد، تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف برای‏‎ ‎‏مأیوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است. گاهی ناشیانه و با‏‎ ‎‏صراحت به اینکه احکام اسلام که 1400 سال قبل وضع شده است نمی تواند در‏
‎[[page 75]]‎‏عصر حاضر کشورها را اداره کند، یا آنکه اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر‏‎ ‎‏نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است، و در عصر حاضر نمی شود کشورها از تمدن‏‎ ‎‏جهانی و مظاهر آن کناره گیرند، و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهی موذیانه و‏‎ ‎‏شیطنت آمیز به گونۀ طرفداری از قداست اسلام که اسلام و دیگر ادیان الهی سر و‏‎ ‎‏کار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترک‏‎ ‎‏دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از‏‎ ‎‏دنیا دور می کند، و حکومت و سیاست و سررشته داری برخلاف آن مقصد و‏‎ ‎‏مقصود بزرگ و معنوی است، چه اینها تمام برای تعمیر دنیا است و آن مخالف‏‎ ‎‏مسلک انبیای عظام است! و مع الأسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیان و‏‎ ‎‏متدینان بیخبر از اسلام تأثیر گذاشته که حتی دخالت در حکومت و سیاست را به‏‎ ‎‏مثابۀ یک گناه و فسق می دانستند و شاید بعضی بدانند! و این فاجعۀ بزرگی است‏‎ ‎‏که اسلام مبتلای به آن بود. گروه اول که باید گفت از حکومت و قانون و سیاست یا‏‎ ‎‏اطلاع ندارند یا غرضمندانه خود را به بی اطلاعی می زنند. زیرا اجرای قوانین بر‏‎ ‎‏معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه و بسط عدالت‏‎ ‎‏فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجرویها، و آزادی بر معیار عقل و‏‎ ‎‏عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استعباد، و حدود‏‎ ‎‏و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه، و‏‎ ‎‏سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل،‏‎ ‎‏چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه‏‎ ‎‏شود. این دعوی به مثابۀ آن است که گفته شود قواعد عقلی و ریاضی در قرن‏‎ ‎‏حاضر باید عوض شود و به جای آن قواعد دیگر نشانده شود. اگر در صدر خلقت،‏‎ ‎‏عدالت اجتماعی باید جاری شود و از ستمگری و چپاول و قتل باید جلوگیری‏‎ ‎‏شود، امروز چون قرن اتم است آن روش کهنه شده! و ادعای آنکه اسلام با‏‎ ‎‏نوآوردها مخالف است ـ همان سان که محمدرضا پهلوی مخلوع می گفت که اینان‏‎ ‎‏می خواهند با چهارپایان در این عصر سفر کنند ـ یک اتهام ابلهانه بیش نیست.‏
‎[[page 76]]‎‏زیرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتکارات و صنعتهای‏‎ ‎‏پیشرفته که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هیچ گاه اسلام و هیچ مذهب‏‎ ‎‏توحیدی با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد بلکه علم و صنعت مورد تأکید اسلام‏‎ ‎‏و قرآن مجید است. و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنی است که بعضی‏‎ ‎‏روشنفکران حرفه ای می گویند که آزادی در تمام منکرات و فحشا حتی‏‎ ‎‏همجنس بازی و از این قبیل، تمام ادیان آسمانی و دانشمندان و عقلا با آن‏‎ ‎‏مخالفند گرچه غرب و شرقزدگان به تقلید کورکورانه آن را ترویج می کنند. و اما‏‎ ‎‏طایفۀ دوم که نقشۀ موذیانه دارند و اسلام را از حکومت و سیاست جدا می دانند.‏‎ ‎‏باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و سنت رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ آنقدر‏‎ ‎‏که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند؛ بلکه بسیار از احکام‏‎ ‎‏عبادی اسلام، عبادی ـ سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبتها را به بار آورده.‏‎ ‎‏پیغمبر اسلام (ص) تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومتهای جهان لکن با‏‎ ‎‏انگیزۀ بسط عدالت اجتماعی. و خلفای اول اسلامی حکومتهای وسیع داشته اند‏‎ ‎‏و حکومت علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ نیز با همان انگیزه، به طور وسیعتر و‏‎ ‎‏گسترده تر از واضحات تاریخ است. و پس از آن بتدریج حکومت به اسم اسلام‏‎ ‎‏بوده؛ و اکنون نیز مدعیان حکومت اسلامی به پیروی از اسلام و رسول اکرم‏‎ ‎‏ـ صلی الله علیه و آله ـ بسیارند.‏

‏     اینجانب در این وصیتنامه با اشاره می گذرم، ولی امید آن دارم که نویسندگان‏‎ ‎‏و جامعه شناسان و تاریخ نویسان، مسلمانان را از این اشتباه بیرون آورند. و آنچه‏‎ ‎‏گفته شده و می شود که انبیا ـ علیهم السلام ـ به معنویات کار دارند و حکومت و‏‎ ‎‏سررشته داری دنیایی مطرود است و انبیا و اولیا و بزرگان از آن احتراز می کردند و‏‎ ‎‏ما نیز باید چنین کنیم، اشتباه تأسف آوری است که نتایج آن به تباهی کشیدن‏‎ ‎‏ملتهای اسلامی و باز کردن راه برای استعمارگران خونخوار است، زیرا آنچه‏‎ ‎‏مردود است حکومتهای شیطانی و دیکتاتوری و ستمگری است که برای‏‎ ‎‏سلطه جویی و انگیزه های منحرف و دنیایی که از آن تحذیر نموده اند؛ جمع آوری‏
‎[[page 77]]‎‏ثروت و مال و قدرت طلبی و طاغوت گرایی است و بالاخره دنیایی است که انسان‏‎ ‎‏را از حق تعالی غافل کند. و اما حکومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از‏‎ ‎‏ظلم و جور و اقامۀ عدالت اجتماعی، همان است که مثل سلیمان بن داوود و‏‎ ‎‏پیامبر عظیم الشأن اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ و اوصیای بزرگوارش برای آن‏‎ ‎‏کوشش می کردند؛ از بزرگترین واجبات و اقامۀ آن از والاترین عبادات است،‏‎ ‎‏چنانچه سیاست سالم که در این حکومتها بوده از امور لازمه است.(13)‏

*  *  *

‎ ‎

‎[[page 78]]‎

انتهای پیام /*