در رابطه با بیان درد توسط حضرت امام به غیرمتخصص یا غیرمسئول
ایشان هیچگاه احساس تألم و دردی به غیر از افراد پزشکی نمیکردند و حتی ما که پزشک بودیم و بر بالین ایشان میآمدیم تا سؤال نمیکردیم که آیا دردی دارید یا نه جوابی نمیشنیدیم یعنی ایشان ابتدا به ساکن شاید احساس دردی را اظهار نمیکردند تا سؤال نمیکردیم ایشان جواب نمیدادند به افراد متخصص و پزشکان خودشان و افراد معمول که هیچگاه احساس تألم و دردی را نمیکردند و این باز ناشی از صبر و شکیبایی ایشان در رابطه با مسائل بود.
در مورد آرامش روحیشان در برابر ناملایمات و آن مسئله انفجار حزب جمهوری بود یاد دارم که وقتی که حزب منفجر شد خبرش دفتر را هم منفجر کرد و یک حالت تشویش به همه دست داد و ما ناراحت بودیم که حضرت امام چگونه این
[[page 460]]خبر را تحمل خواهند کرد. ولی دیدیم که خیلی به راحتی این مسئله را هضم فرمودند و صبح آن روز آمدند در حسینیه و آن سخنرانی شیوا را هم کردند.
با سخنرانی حضرت امام به همه احساس آرامش دست داد. در عین حال اینکه خودشان آرامششان را حفظ کرده بودند به دیگران هم آرامش دادند.
[[page 461]]