مقالات

موضوع عرفان

کد : 145580 | تاریخ : 16/12/1395

موضوع عرفان

‏موضوع هر علم همان چیزی است که در آن‏‎ ‎‏علم، از اعراض ذاتی آن بحث می شود.‏

‎ ‎‏«‏موضوعُ کلِّ علمٍ ما یُبحُث فیه عن اعراضه الذاتیه‏»؛ و بدین ترتیب علوم به دلیل‏‎ ‎‏داشتن موضوعات مختلف، از یکدیگر جدا می گردند. به عنوان مثال،‏‎ ‎‏موضوع فلسفه «مطلق وجود» است، و موضوع فقه افعال مکلّفین، و‏‎ ‎‏موضوع عرفان همان گونه که از سخنان عرفا و تعاریفی که از این علم‏‎ ‎‏کرده اند بر می آید، «ذات خداوند و اسما و صفات او» است، اما باید توجه‏‎ ‎‏داشت که شناخت «ذات خداوند» از آن جهت در موضوع عرفان گنجانده‏‎ ‎‏شده که تصور اسما و صفات خداوند، بدون تصور ذات حق میسور نبوده‏‎ ‎‏است؛ وگرنه، شناخت ذات خداوند و حتی تفکر در اکتناه ذات حق از‏‎ ‎‏حیطۀ درک آدمی بیرون است، چنانکه حضرت امام نیز در کتاب اربعین‏‎ ‎‏حدیث تصریح کرده اند که شناخت کُنه ذات خداوند برای احدی میسور‏‎ ‎‏نیست، که ‏مَنْ نَظَر فی اللّه کَیْفَ هُوَ هَلَکَ‎[1]‎‏ و منظور، اکتناه ذات حق است که‏‎ ‎‏طایر هیچ اندیشه ای را مجال پرواز در فضای آن نیست، و از پیامبر اکرم‏‎ ‎‏ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم نیز نقل شده است که فرمود:‏ ما عَرَفْناک حقّ‎ ‎معرفتک.‎[2]‎


‎[[page 30]]‎‏    ‏‏اما معرفت و شناخت اسما و صفات الهی در حدّ توان بشر است و‏‎ ‎‏همه عالم مظهر اسما و صفات ذات حق است. کسانی که احادیث مأثوره‏‎ ‎‏از ائمۀ طاهرین ـ علیهم السلام را بر منع تفکر در ذات خدا حمل کرده اند،‏‎ ‎‏در این اشتباه بوده اند که منع تفکر را مطلق گرفته اند، در حالی که آنچه از‏‎ ‎‏آن منع شده، همان تفکر در اکتناه ذات خداوند است و نه هرنوع تفکری،‏‎ ‎‏و به این روایت توجهی نداشته اند که ‏افضلُ العِبادةِ اِدْمان التفکّر فی اللّه و فی‎ ‎قدرته؛‎[3]‎‏ برترین عبادت، تفکر در خدا و در قدرت خداوند است.‏

‏    ‏‏شیخ شبستری در گلشن راز می گوید:‏

‏ ‏

در آلا فکر کردن شرط راه است‏           ‏ولی در ذات حق محض گناه است

‏ ‏

‏یعنی آنکه تفکر در نعمتهای حق تعالی شرط سیر و سلوک است؛ اما‏‎ ‎‏اندیشیدن در کُنه ذات پروردگار گناه محض است.‏

‏     پس، توجه عارفان به ذات خداوند از آن جهت است که شناخت اسما‏‎ ‎‏و صفات الهی را در نظر دارند، و البته اسما و صفات بدون ذاتی که به آن‏‎ ‎‏تعلق گیرند، تحقق نخواهند داشت و اسما و صفات ظهور و تجلی ذاتند و‏‎ ‎‏به سخن دیگر، ذات است که در اسما و صفات تجلی می یابد.‏

‏     حضرت امام در توصیف عرفان می فرمایند:‏

‏موضوع علم عرفان و عرفان علمی وجود مطلق است یا بگو حق تعالی‏‎ ‎‏است و بحثی به جز حق تعالی و جلوۀ او که غیر او نیست ندارد‏‎[4]‎‏ و سپس‏‎ ‎
‎[[page 31]]‎‏می افزایند: «اگر کتابی یا عارفی بحث از چیزی غیر حق کند نه کتاب عرفان‏‎ ‎‏است و نه گوینده عارف است»‏‎[5]‎

‏در نگاه امام آثار عرفانی «دلها را مهیّا می کنند برای رسیدن به محبوب»‏‎[6]‎

‎ ‎

‎[[page 32]]‎

  • )) هر که دربارۀ چگونگی خدا بیندیشد، هلاک شود؛ (اصول کافی؛ ج 1، ص 93).
  • )) ما عَبدناکَ حَقَّ عِبادتک وَ ما عَرَفناکَ حَقَّ مَعرِفتک؛ تو را آنچنان که شایستۀ پرستشتوست نپرستیدیم، و تو را چنانکه شایستۀ شناخت توست نشناختیم؛ (مرآة العقول؛ ج 8، ص 146).
  • )) پیوسته اندیشیدن درباره خداوند و توانایی او برترین پرستش است؛ (اصول کافی؛ ج 2، ص 55، باب تفکر).
  • )) ره عشق؛ ص 18.
  • )) همان جا.
  • )) همان؛ ص 19.

انتهای پیام /*