مقالات

توصیه های امام

کد : 145586 | تاریخ : 16/12/1395

     توصیه های امام

‏حضرت امام سفارشها و توصیه هایی به ما‏‎ ‎‏داشتند که به پاره ای از آنها اشاره می کنم:‏

‎ ‎‏     انسان با فطرت پاک و مصفا به دنیا می آید و به تدریج، قلب او بر اثر‏‎ ‎‏گناه زنگار گرفته و از فطرت خویش دور می شود. از این رو حضرت امام‏‎ ‎‏به ضرورت خودسازی توصیه می کردند که انسان باید به فطرت اولیۀ خود‏‎ ‎‏باز گردد و رفته رفته گناهانش را جبران کند و زمینه های مناسب برای درک‏‎ ‎‏حقیقت را در خود ایجاد نماید. این بیداری را در اصطلاح عرفان «یَقْظه»‏‎ ‎‏می نامند.‏

‏     توصیه دیگر حضرت امام، فراگیری علم و پرهیز از جهل بود؛‏‎ ‎‏می فرمودند:‏

‏     مؤمن نمی تواند جاهل باشد؛ لکن مهم این است که در علم در جا نزند‏‎ ‎‏و بتواند از آن گذر کند. اگر در علم بماند، خواه ناخواه از خدا دور شدن در‏‎ ‎‏پی آن خواهد بود. باید علم را یاد گرفت و با کمک عقل به قلب سرایت‏‎ ‎‏داد و زمینۀ نورانیت و ایمان قلب را هموار ساخت. باید قلب، مؤمن باشد‏
‎[[page 49]]‎‏و زبان در پسِ قلب حرکت کند. انسان اگر توانست تا آنچه را درک کند به‏‎ ‎‏قلب بسپارد، موفق خواهد شد.‏

‏     کتاب «اربعین حدیث» را حضرت امام در چهل سالگی نوشته اند، و‏‎ ‎‏تمام معارف آن کتاب، ملکۀ آن حضرت شده بود؛ ملکه از بین رفتنی‏‎ ‎‏نیست و در عالم برزخ و قیامت نیز ظهور می یابد. همان عباراتی که در‏‎ ‎‏چهل سالگی در این کتاب به کار برده بودند، در آخر عمر نیز به کار‏‎ ‎‏می بردند؛ در حالی که مدت زیادی از تألیف آن گذشته و در این فاصله‏‎ ‎‏کتابهای فراوانی نوشته بودند. سرّ این مطلب در این است که به آن‏‎ ‎‏جملاتی که در «اربعین حدیث» نوشته اند، اعتقاد و ایمان داشته اند.‏

‏     همان گونه که در روایتی آمده است که: «زبان مؤمن در پس قلب‏‎ ‎‏اوست»، مطالب این کتاب در پسِ قلب حضرت امام بوده است. ایشان‏‎ ‎‏توانسته علوم الهی را از طریق عقل به قلب خود داده و ملکۀ وجود خود‏‎ ‎‏سازد و به طور مسلّم کسی که به این مرحله رسیده باشد، به مرتبۀ اطمینان‏‎ ‎‏دست یافته و شایستۀ خطاب ‏اِرْجِعی ِالی ربّکِ راضیةً مرضیةً‎[1]‎‏ می گردد.‏

‏    ‏‏به این ترتیب در وصیتنامه سیاسی ـ الهی خود فرمودند:‏

‏     ‏با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا‎ ‎از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوی جایگاه ابدی سفر‎ ‎می کنم.‎[2]‎

‏    ‏‏یکی دیگر از توصیه های ایشان، تذکّر به نظم در امور بود و اینکه‏‎ ‎‏انسان وقت خود را تنظیم کرده و هر کاری را سر وقت خود انجام دهد. در‏
‎[[page 50]]‎‏این صورت می تواند تمام کارهای لازم و ضروری خود را انجام دهد.‏

‏     در جای دیگری می فرمودند:‏

‏     انبیا آمدند که ما را انسان کنند؛ پس معلوم می شود که ما وقتی به دنیا‏‎ ‎‏می آییم، کمالات انسانی در ما بالقوه موجود است و باید با تعالیم انبیا و‏‎ ‎‏بهره گیری از قرآن که کتاب انسان سازی است، آن کمالات را به فعلیت‏‎ ‎‏برسانیم. به این ترتیب، اول باید نفس و آفات آن را بشناسیم؛ این قدم اول‏‎ ‎‏را «عزم» گویند. اگر انسان عزم را جزم کرده و عازم کوی دوست گردد،‏‎ ‎‏جوهرۀ انسانیت در او رشد می کند که در غیر این صورت، معلوم نیست به‏‎ ‎‏صورت انسان محشور شود. جوهرۀ انسان، «عزم» است و بعد از آن‏‎ ‎‏«مشارطه»، «مراقبه» و «محاسبه»‏‎[3]‎‏ مطرح می شود. سالک، نه تنها در‏‎ ‎‏ابتدای راه، بلکه در طول راه نیز محتاج به مشارطه، محاسبه و مراقبه‏‎ ‎‏است، حتی در مرحلۀ «وصل» نیز به این مراحل نیازمند است.‏

‏     توصیۀ دیگر حضرت امام این بود که باید نفس اماره را مطیع نفس‏‎ ‎‏مطمئنه ساخت. در هر موردی فریب توجیه و مکر نفس اماره را نخورد و‏‎ ‎‏خلاف دستورش عمل کرد. در این صورت نفس اماره در طول زمان رام‏‎ ‎‏می شود و مطیع نفس مطمئنه می گردد؛ آن وقت لیاقتها، معرفتها، توفیقها و‏‎ ‎‏کمالات، یکی پس از دیگری برای انسان حاصل می شود.‏

‏و در چهل حدیث می نویسند: آئینه دل را از شرک و نفاق و دورویی پاک‏‎ ‎‏کن، و مگذار زنگار شرک و کفر او را طوری بگیرد که به آتشهای عالم پاک‏‎ ‎‏نگردد؛ نگذار نور معرفت مبدل بژه ظلمت کفر شود؛ نگذار «فطرة اللّه التی‏
‎[[page 51]]‎‏فطر الناس علیها» ضایع گردد.‏‎[4]‎

‏و بالاخره با توصیۀ ایشان در ره عشق به این مقاله پایان می بخشم.‏

‏دخترم سعی کن اگر اهلش نیستی و نشدی، انکار مقامات عارفین و‏‎ ‎‏صالحین را نکنی و معاندت با آنان را از وظایف دینی نشمری، بسیاری از‏‎ ‎‏آنچه آنان گفته اند در قرآن کریم به طور رمز و سربسته و در ادعیه و‏‎ ‎‏مناجات اهل عصمت بازتر آمده است و چون ما جاهلان از آنها محرومیم‏‎ ‎‏با آن به معارضه برخاستیم.‏‎[5]‎

والسلام

‏سال 1369‏

‎ ‎

‎[[page 52]]‎

  • )) به سوی پروردگارت باز گرد، در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است؛ (فجر/ 28).
  • )) صحیفه امام؛ ج 21، ص 450.
  • )) سه اصطلاح در علم اخلاق است، که نخستین آنها به معنی تعهد گرفتن از اعضا و جوارح، دومی مراقبت مستمر و سومی حسابرسی عملکرد است.
  • )) شرح چهل حدیث؛ ص 42.
  • )) ره عشق؛ ص 19.

انتهای پیام /*