6ـ پذیرش معاد
حضرت امام برای تبیین نظر خود، یعنی فطری بودن معاد به دو دلیل فطری تمسک می جویند:
الف) عشق به آسایش و آرامش بی شوب، خواستۀ همیشگی انسان است و این خواسته را در هرکس و در هر چیز تصور کند، به دنبالش روان خواهد شد، و از آنجا که چنین آسایش و آرامش مطلوب انسان، در این دنیا که دار تزاحم است، با همه نعمتهای بیکرانش، امکانپذیر نخواهد بود و با تجربه درمی یابد که هر چه بیشتر می جوید کمتر می یابد، زیرا لذتهای دنیوی با آلام و شداید همراه است، پس آن خواستۀ فطری که آسایش ابدی و مطلق است، در این دنیا دست نیافتنی است. بنابراین، باید در مکانی دیگر محقق شود، آسایشی که با درد و رنج آمیخته نباشد و استراحت مطلق و بی آلایش در آنجا مفهوم و معنی پیدا کند. آن مکان،
[[page 95]]عالم کرامت و ساحت نعمتهای بیکران ذات مقدس الهی است.
ب) حریت و آزادی، قدرت عمل داشتن و نفوذ اراده نیز از اموری است که انسان همواره خواستار و مفطور به آن است، و چون این خواستۀ فطری در این دنیا ظهور تام و تمام ندارد، بنابراین عالَمی را می طلبد که در آن عالَم، «فعال ما یشاء» و «حاکم ما یرید» باشد و ارادۀ او ساری و جاری بوده، «کُن» او چون امر خالق، به فعلیت برسد و «یکون» گردد.
از منظر امام:
جناح عشق به راحت و عشق به حریت، دو جناحی است که به حسب فطرت اللّه غیرمتبدله در انسان به ودیعه گذاشته که با آن، انسان طیران کند و به عالم ملکوت اعلا و قرب الهی راه یابد.
در پایان، پندی پدرانه از پیر طریق را حسن ختام این مقال می آوریم:
ای سرگشتگان وادی حیرت، و ای گمشدگان بیابان ضلالت! نه، بلکه ای پروانه های شمع جمال جمیل مطلق، و ای عاشقان محبوب بی عیب بی زوال، قدری به کتاب فطرت رجوع کنید و صحیفۀ کتاب ذات خود را ورق زنید ببینید با قلم قدرت، فطرت اللهی در آن مرقوم است: وجَّهتُ وجهیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّمواتِ وَالاَرْض.
والسلام 1378
[[page 96]]