توجه به همسر
یک شب من در کنار امام و خانمشان نشسته بودم، امام به خانم گفتند: خانم، دارویت
را خوردی یا پاشم برایت آب بیاورم؛ چون وقت خوردن دارویت هست، خانم گفتند: نه، نخوردم، ولی الآن پا می شوم و می خورم. من که وظیفه خودم می دانستم که این کار را انجام دهم ولی با خنده گفتم: امشب شما برای خانم آب بیاورید، فردا شب خانم برای شما.
[[page 521]]