فصل اول: زندگینامه

آیت الله‏ حائری و مرجعیت

کد : 145801 | تاریخ : 18/12/1395

آیت الله حائری و مرجعیت

‏مرحوم حائری درخصوص مسائل انقلاب اگرچه آنطور که ما طلاب جوان و انقلابی و‏‎ ‎‏پرشور می خواستیم نبود اما هر وقت که حضور و اقدام خودش را ضروری تشخیص‏‎ ‎‏می داد وارد عمل می شد. آیت الله حائری با اینکه از نظر علمی منزلت والایی داشت و‏‎ ‎‏شایستگی احراز مقام مرجعیت را دارا بود ولی در این باره هیچ اقدامی برای خود نکرد و‏‎ ‎‏در میان مراجعی که بعد از رحلت آیت الله بروجردی به این مقام رسیده بودند حضرت‏‎ ‎‏آیت الله خوانساری را به عنوان مرجع تقلید معرفی نمود و در همان زمان با همه مراجع‏‎ ‎‏وقت در نجف و قم، کم و بیش ارتباط داشت و در حالی که زمینه لازم برای مطرح کردن‏‎ ‎‏وی فراهم بود ولی ایشان با تسلط بر هوای نفس، این میل را در خود از بین برده بود.‏‎ ‎‏به عنوان نمونه، آن موقع مرسوم بود که علما در تشییع جنازه افراد شرکت می کردند‏‎ ‎‏اگرچه نفس حضور در تشییع جنازه عملی مطلوب به حساب می آید اما متأسفانه حضور‏‎ ‎‏علما و مراجع به گونه ای ترتیب داده می شد که بیشتر جنبه خودنمایی به خود می گرفت‏‎ ‎‏به این صورت که مثلاً یکی از علما با جمعی از مردم و اطرافیانش به طور مجزا به دنبال‏‎ ‎‏جنازه حرکت می کردند و با فاصله حدوداً ده متری عالمی دیگر به همراه گروه دیگر‏‎ ‎‏جنازه را تشییع می کردند و همین طور عالمی و دسته ای. اما مرحوم آقای حائری هیچ گاه‏‎ ‎‏راضی نمی شد که گروهی به دنبال وی حرکت کنند و در اینگونه موارد اگرچه ما شاگردان‏‎ ‎‏به دنبالش می رفتیم ولی ایشان با آن منزلت علمی و عملی، مستقیماً زیر تابوت می رفت و‏‎ ‎‏به ترتیب هر چهار گوشه تابوت را بر دوش می گرفت تا به محل دفن جنازه برسند و‏‎ ‎‏همچنین من به یاد ندارم که ایشان در مراسم ترحیم بزرگان حوزه پیشقدم شود و مجلس‏‎ ‎‏ختم برگزار کند چنانکه آن موقع در بین علما بشدت رواج داشت و (بحمدالله الآن خیلی‏‎ ‎‏کم شده است) و حتی کسانی که از نظر موقعیت علمی در رتبه ایشان نبودند برای مطرح‏‎ ‎‏کردن خودشان از این کارها می کردند. ایشان وقتی وارد مجلسی می شد هر جای خالی‏‎ ‎‏که پیدا می کرد می نشست و درصدد نبود که حتماً بالای مجلس و یا جای بخصوصی‏‎ ‎‏بنشیند. گاهی ما نگاه می کردیم و می دیدیم در بین مردم نشسته است. برخوردش با‏‎ ‎‏طلاب و مردم بسیار طبیعی و عادی بود، خیلی دوست داشت که با طلبه ها در گوشه ای‏‎ ‎
‎[[page 19]]‎‏بنشیند و با آنها گفتگو کند و غالباً هم در صحن مطهر حضرت معصومه (س) در کنار‏‎ ‎‏مقبره شیخ فضل الله نوری (ره) با طلاب به گفتگو می نشست و تابستانها که به مشهد‏‎ ‎‏مقدس مشرف می شد من خود چند بار شاهد بودم که بعد از نماز مغرب و عشا در‏‎ ‎‏مسجد گوهرشاد، عبایش را پهن می کرد و روی آن می نشست و به سؤالات طلاب و‏‎ ‎‏مردم پاسخ می گفت. مسجد گوهرشاد آن هنگام حال و هوای مدرسه فیضیه را داشت،‏‎ ‎‏علمایی که از قم رفته بودند و همچنین علمای خود مشهد در آنجا حلقه هایی تشکیل‏‎ ‎‏می دادند و با مردم و طلاب گفتگو می کردند. خلاصه اینکه ایشان هیچ وقت درصدد‏‎ ‎‏برنیامد که خودش را به عنوان مرجع جا بیندازد و حالات مرجعیت به خود بگیرد بلکه‏‎ ‎‏بر عکس، سعی می نمود که خودش را از این مسأله دور نگه دارد به همین جهت با اینکه‏‎ ‎‏حاشیه بر ‏‏عروه‏‏ داشت اما رساله عملیه ننوشت. در مجموع ایشان فردی بود که از نظر‏‎ ‎‏دقت علمی در آن مقطع در قم بی نظیر و یا کم نظیر بود همان طور که از نظر روحی و‏‎ ‎‏فردی متخلق به اخلاق الهی بود و از نظر مسائل سیاسی و اجتماعی کسی بود که اعمال و‏‎ ‎‏رفتارش بر منطق و عقل و دلیل استوار بود.‏

‎ ‎

‎[[page 20]]‎

انتهای پیام /*