نقش مؤثر تبریز در انقلاب مشروطیت
قبل از تأسیس حوزه علمیه قم در تبریز، علما و بزرگان صاحب نام و برجسته ای وجود داشتند که شرح حالشان در کتب تاریخی آمده است و اخیراً هم جناب آقای عقیقی بخشایشی در سه جلد کتاب به تحقیق در احوال علما و بزرگان تبریز پرداخته است؛ بنابراین من فقط به نقل آنچه که از نزدیکان و دوستانم در این زمینه شنیده ام و یا خودم دیده ام اکتفا می کنم و در ابتدا به موقعیت تبریز و نقش علمای این شهر در انقلاب مشروطیت می پردازم. بدون تردید تبریز در کنار تهران و اصفهان یکی از سه قطب مهم
[[page 27]]انقلاب مشروطیت بوده است و علت اساسی این امر همان حضور و تجمع علمای بزرگ ایران در این سه شهر بوده است. در جریان قیام تنباکو نیز این سه شهر محور تحرکات و مبارزه مردم به شمار می رفت؛ به همین خاطر هنگامی که مرحوم میرزای شیرازی بر اثر تلاشهای سید جمال الدین اسدآبادی اقدام به صدور آن اطلاعیه و فتوای مشهورش نمود، این اطلاعیه را برای سه تن از علمای برجسته ایران که در سه شهر تهران و اصفهان و تبریز حضور داشتند فرستاد. این تلگراف در تهران به دست مرحوم آمیرزا حسن آشتیانی و در اصفهان به دست مرحوم آقای شفتی و در تبریز به دست مرحوم آمیرزا جواد مجتهد رسید.
بعد از قیام تنباکو نیز اولین جرقه های انقلاب مشروطیت با نامه هایی که جمع زیادی از علمای تبریز برای ناصرالدین شاه ارسال می کنند شروع می شود. کسروی در کتاب تاریخ مشروطهاش با اینکه با روحانیت میانه خوبی نداشته است از علما و روحانیون بویژه علمای تبریز به عنوان افرادی که نقش تأثیرگذاری در ایجاد انقلاب مشروطیت داشته اند نام می برد. البته همان طوری که کسروی هم نقل می کند در میان حدود پنجاه نفر از علمای برجسته و معروف تبریز که اسامی شان در کتب تاریخی آمده، هم مشروطه خواه وجود داشته است و هم مخالف مشروطه که تعداد مشروطه طلبان بیشتر بوده است. منتها مخالفت بعضی از علما با مشروطیت به این معنا نبوده است که آنها حامی ظلم و ستم و خودکامگی پادشاهان سلسله قاجار بوده اند بلکه چون مشروطه یک پدیده نوظهور و غربی بود نسبت به آن شک و تردید داشتند و تصور می کردند حکومت
[[page 28]]مطلقه ای که در آن پادشاه علی الظاهر ملتزم به اسلام و پیرو علماست بهتر از مشروطه ای است که ماهیتش چندان معلوم و روشن نیست روی این حساب به مخالفت با آن برخاسته بودند که این خود باعث تنشها و درگیریهایی در بین علمای مشروطه خواه و طرفدار استبداد شده بود. مرحوم پدرم که در آن ایام طلبه جوانی بوده است نقل می کرد که هر روز جمع زیادی از علمای مشروطه خواه در خانه یکی از تجار تبریزی واقع در محله اسلامیه جمع می شدند و به بحث و تبادل نظر درباره مسائل مربوط به انقلاب می پرداختند.
[[page 29]]