تعویض مهره برای تصویب و اجرای لایحه
علی امینی که قبل از تصویب لایحه نخست وزیر شده بود سرسپردگی خاصی نسبت به امریکا داشت و با سفارش امریکایی ها به نخست وزیری منصوب شده بود و شاه نسبت به او احساس رقابت می کرد و او را برای خود رقیب می دید، با اینکه خود هنگام مواجه شدن با سفیر و مأموران امریکایی فراموش می کرد که شاه است و هرچه آنها می گفتند اجرا می کرد، در عین حال نگران بود که شخص دیگری با سرسپردگی بیشتر جانشین او شود؛ این بود که با سفر به امریکا درخواست کرد علی امینی ـ که دست نشانده دموکراتها بود و خود شاه نیز چنانکه در مصاحبه ای در سالهای 54 ـ 55 گفت، دل خوشی از او نداشت ـ از کار برکنار شود و خود او مجری بی چون و چرای برنامه های امریکا شود. بدین ترتیب امینی از صحنه کنار گذاشته شد و اسدالله علم جانشین وی شد.
[[page 106]]علت دیگری که برای برکناری امینی می توان ذکر کرد این است که او بیشتر اهل گفتگو و مذاکره و رایزنی بود تا بگیر و ببند و ضرب و شتم؛ یعنی همان روشی که دموکراتها در سیاست خارجی خودشان داشتند و به همین دلیل بود که شاه دوباره در سال 57 هنگام ریاست جمهوری کارتر که از حزب دموکرات بود و تحت فشار آنها و از سر ناچاری با نخست وزیری امینی موافقت کرد تا شاید با گفتگو و مذاکره با مراجع و امام، بحران موجود را از میان بردارد؛ اما وقتی با عدم اقبال امام و مراجع مواجه شد از صحنه کنار رفت؛ در عین حالی که علم این ویژگی را داشت که با قساوت تمام در برابر مردم قد علم کند و در صورت مخالفت، دست به کشتار بزند چنانکه سرکوب قیام 15 خرداد 42 در زمان نخست وزیری وی به وقوع پیوست و همان طوری که او در خاطراتش آورده، حمله به مردم و قتل عام آنها به دستور مستقیم او صورت گرفته بود.
[[page 107]]