آثار و تبعات دارالتبلیغ
یکی از مهمترین پیامدهای تأسیس دارالتبلیغ، ایجاد تفرقه و دودستگی در بین روحانیت و خدشه دار شدن وحدت کم نظیری بود که روحانیت در ابتدای مبارزه با هم داشتند و در مجموع تأسیس دارالتبلیغ، حرکتی به نفع رژیم و به ضرر انقلابیون و روحانیت بود؛ اما آقای شریعتمداری بدون توجه به تبعات قضیه و درگیریهایی که از کار ایشان ناشی می شد به راه خودش ادامه داد و اختلاف علنی و جبهه بندی صریح بین طرفداران و مخالفان ایشان پدید آمد. در طیف مخالفان ایشان در تبریز، بزرگانی مانند شهید قاضی طباطبایی، مرحوم آقای انگجی، مرحوم آقای بادکوبه ای، مرحوم آقای سیدابوالفضل خسروشاهی، مرحوم آقای مستنبط و مرحوم آقای گرگری قرار داشتند. جمعی از
[[page 150]]فضلای تبریزی هم که در قم مشغول درس بودند در شمار مخالفان ایشان بودند مثل آقایان بنی فضل، سیدیوسف مدنی و عده ای دیگر. من هم در کنار این دوستان بودم اما در طیف طرفداران وی، آقای سیداحمد خسروشاهی و آقای حکم آبادی از سردمداران بودند. آقای حکم آبادی تا آخر و حتی بعد از پیروزی انقلاب از مدافعان ایشان بود و در مسیر انقلاب و مبارزه حتی پس از پیروزی مانع تراشی و ایجاد مشکل می کرد. به هر حال این دسته بندیها در تبریز خیلی شدید بود که به چند مورد درگیری و زدوخورد در مساجد هم منجر شد ولی در قم، قضیه به این شکل بروز و ظهور نداشت. از جمله آثار دارالتبلیغ در قم این بود که روحانیون انقلابی و طرفدار امام مانند آقایان مشکینی، زنجانی، نوری، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی و امام موسی صدر که در مجله مکتب اسلام فعالیت می کردند از ادامه کار در آن خودداری کردند. با رفتن این آقایان، مکتب اسلام به طور کل در اختیار آقای مکارم شیرازی و آقای سبحانی و دوستان دیگرشان قرار گرفت و بتدریج این مجله جایگاه قبلی خود را از دست داد.
[[page 151]]