نقش سایر علما و بزرگان قم
تعداد دیگری از علما و بزرگان حوزه علمیه قم که در حد مراجع ثلاث و معروف قم نبودند مثل مرحوم آشیخ مرتضی حائری، مرحوم شیخ هاشم آملی و آقای سیدصادق روحانی در حد توان و با توجه به نگرشی که به لزوم مبارزه با رژیم داشتند به انقلابیون و مبارزان در قول و عمل کمک می کردند. مثلاً مرحوم آقای حائری در مواقع خاصی برای رفع مشکلات انقلابیون و رهایی آنها از زندان و تبعید وارد عمل می شد و مرحوم آقای
[[page 210]]آملی هم در همین حد که مخالفتی با انقلاب و مبارزه نداشت خود کمک مؤثری بود و گاهی سخنرانی می کرد؛ اما آقای سید صادق روحانی هم در مقاطع مختلف علیه رژیم اعلامیه های تند صادر می کرد و هم عملاً به انقلابیون کمک می رساند ولی به خاطر اینکه ایشان بیشتر داعیه استقلال داشت تا تبعیت از امام و رهبری انقلاب جایگاه چندانی در میان قاطبه انقلابیون نداشت.
در میان علمای مشهد نیز که همگام و همراه انقلاب بودند و در حد توان همکاری می کردند، باید از مرحوم آیت الله سیدعبدالله شیرازی نام ببرم که ظاهراً در دهه پنجاه به ایران مراجعت کرد و به حمایت خویش از انقلاب ادامه داد همچنان که در سال 42 نیز به هنگام حضورش در نجف از نهضت امام خمینی دفاع نمود. آیت الله قمی که خود از مبارزان به شمار می رفت با قیام حضرت امام به حمایت از ایشان پرداخت. آقای قمی به جهت اعلامیه های تندی که علیه رژیم منتشر می ساخت از محبوبیت فوق العاده ای در میان مردم برخوردار بود به طوری که بعد از اقامه نماز جماعت توسط ایشان صف بسیار طولانی از مشتاقان و علاقه مندان برای زیارت و دست بوسی ایشان تشکیل می شد که همین علاقه و شور مردم تبلیغ بسیار خوبی برای انقلاب به شمار می آمد. جمعی دیگر از علمای حوزه علمیه قم مثل حضرات آیات شیخ عبدالنبی عراقی، سیداحمد زنجانی، و
[[page 211]]مرحوم آقای داماد و مرحوم علامه طباطبایی بودند که در آغاز نهضت حضرت امام در اطلاعیه های مشترکی از ایشان حمایت می کردند ولی در سالهای بعد، حرکت و اقدام خاصی در خصوص انقلاب و مبارزه انجام ندادند؛ البته از این شخصیتهای علمی و فرهنگی حوزه بخصوص از علامه طباطبایی انتظار حضور در صحنه مستقیم مبارزه هم نمی رفت و رسالت ایشان انجام وظیفه در جبهه فرهنگی و مقابله با افکار ملحدین و بویژه مارکسیستها بود که به نحو احسن به انجام رساند. از جمله علمای قم که در بعضی از اطلاعیه های مشترک امضایش در حمایت از مردم وجود دارد مرحوم آیت الله اراکی بود ولی با وصف حال ایشان نظر چندان مساعدی نسبت به انقلاب و مبارزه نداشت؛ بنابراین حداکثر توقع از ایشان این بود که با حرکات و اقدامات انقلابیون مخالفت نکند ولی در سالهای آخر مبارزه ایشان به نجف رفت و یک ملاقاتی با
[[page 212]]حضرت امام انجام داد که موجب تحول عجیبی در ایشان شد به طوری که وقتی از نجف برگشت با تعریف و تمجید فوق العاده زیاد از حضرت امام از ایشان به عنوان مجدد دین و مذهب در قرن حاضر یاد می کرد و نسبت به انقلاب نیز با دیده مثبت تری نگاه می کرد.
[[page 213]]