فصل هفتم: سرنوشت نهضت بعد از تبعید امام

قتل مرحوم آقای شمس آبادی

کد : 146002 | تاریخ : 19/12/1395

قتل مرحوم آقای شمس آبادی

‏از جمله وقایع بسیار تلخ برای اکثر انقلابیون و طرفداران حضرت امام در پیش از انقلاب‏‎ ‎‏ماجرای کشته شدن مرحوم آقای شمس آبادی یکی از علمای معروف و موجّه و متقی‏‎ ‎‏شهر اصفهان بود. ایشان اگرچه از علمای تراز اول شهر به شمار نمی آمد ولی از‏‎ ‎‏محبوبیت و نفوذ در بین مردم برخوردار بود. مرحوم شمس آبادی با اینکه میانه ای با‏‎ ‎‏انقلاب و انقلابیون نداشت ولی علیه امام و سایر انقلابیون هم حرکتی انجام نمی داد‏‎ ‎‏منتها علیه کتاب ‏‏شهید جاوید‏‏ و نویسنده و تقریظ نویسانش که در طیف انقلابیون قرار‏‎ ‎‏داشتند در بیت ایشان حملات و انتقادات شدیدی توسط سخنرانان و روضه خوانها در‏‎ ‎‏ایام ماه محرم و صفر صورت گرفت به طوری که منزل آن مرحوم به عنوان مرکز مخالفت‏‎ ‎‏با کتاب ‏‏شهید جاوید‏‏ شهرت خاصی در میان مردم پیدا کرده بود و هنوز یک سال از این‏‎ ‎‏جریانات نگذشته بود که آقای شمس آبادی به همراه یک روحانی به نام شیخ صفرعلی‏‎ ‎‏که در منزل ایشان روضه خوانده و علیه ‏‏شهید جاوید‏‏ صحبت کرده بود به قتل رسید و بعد‏‎ ‎‏از چند روز سیدمهدی هاشمی و جمعی دیگر به عنوان کسانی که در این قضیه نقش‏‎ ‎‏داشته اند دستگیر شدند. سیدمهدی اگرچه در قم حضور نداشت ولی به عنوان یک طلبه‏‎ ‎‏و روحانی انقلابی و فعال اصفهانی در بین طلاب و فضلای حوزه علمیه قم معروف بود.‏‎ ‎‏وی عمده فعالیتهایش را بعد از دوران طلبگی و دستگیری اش به خاطر سربازی، در‏‎ ‎‏اصفهان متمرکز کرده بود؛ بنابراین خود من هیچ وقت ایشان را قبل از انقلاب در قم‏‎ ‎‏ندیدم و تنها وصفش را از برادرش آقا سیدهادی داماد آیت الله منتظری می شنیدم. بعد از‏‎ ‎‏دستگیری ایشان روزنامه های وابسته به رژیم با بزرگنمایی این قضیه و ربط دادنش به‏‎ ‎‏مسأله ‏‏شهید جاوید‏‏ سعی کردند که انقلابیون و در رأسشان حضرت امام را با کنایه و گاهی‏‎ ‎‏هم صریحاً مسبب این قتل معرفی نمایند. متأسفانه در میان روحانیون و مخالفین ‏‏شهید‏‎ ‎


‎[[page 295]]‎‏جاوید‏‏ نیز کسانی بودند که به این مسأله دامن می زدند و در همان جهتی که رژیم‏‎ ‎‏می خواست حرکت می کردند اما قضیه برای ما از هر دو طرف تلخ و ناگوار بود چون از‏‎ ‎‏یک طرف یک روحانی فاضل و متقی و موجّه کشته شده بود و از سوی دیگر این قتل به‏‎ ‎‏طیف انقلابیون و طرفداران حضرت امام نسبت داده می شد و مع الاسف قراین هم بر‏‎ ‎‏صحت این انتساب دلالت می کرد؛ چون همان طوری که گفتیم کتاب ‏‏شهید جاوید‏‏ را‏‎ ‎‏انقلابیون منتشر کرده و مورد حمایت قرار داده بودند و سیدمهدی هاشمی و دوستانش‏‎ ‎‏علاوه بر طرفداری از امام و آقای منتظری و آقای مشکینی از معروفترین طرفداران آن‏‎ ‎‏کتاب به شمار می آمدند و مرحوم شمس آبادی یکی از مخالفان سرسخت آن کتاب و‏‎ ‎‏حامیانش بود و تقریباً همه کسانی که در متن قضایا بودند از این موضوع خبر داشتند؛‏‎ ‎‏به همین خاطر برای عموم آنها مسأله قتل آقای شمس آبادی توسط سیدمهدی خیلی دور‏‎ ‎‏از ذهن نبود ولی برای خود ما اصلاً قابل پذیرش نبود که حتی مسلمانی دست به چنین‏‎ ‎‏کاری بزند چه رسد به اینکه آن شخص نیز خودش طلبه و روحانی باشد به همین دلیل‏‎ ‎‏تلقی ما این بود که این مسأله نیز همانند مسائل متعدد دیگر یک شگردی است از طرف‏‎ ‎‏ساواک برای بدنام کردن انقلابیون و این قتل را یا خود ساواک مستقیماً مرتکب شده‏‎ ‎‏است و یا به تحریک ساواک بعضی از عوامل فریب خورده هوادار انقلاب انجام داده اند.‏‎ ‎‏ما در مواجهه با دیگران نیز همین برداشت را ارائه می کردیم اما در قم با این بهانه دوباره‏‎ ‎‏موج حملات به کتاب ‏‏شهید جاوید‏‏ و لعن و نفرین نویسنده و حامیان کتاب و قاتلین مرحوم‏‎ ‎‏شمس آبادی آغاز شد.‏‎[1]‎

‎ ‎

‎[[page 296]]‎

  • . وزارت اطلاعات مجموعه ای دوجلدی درباره اقدامات و اعترافات سیدمهدی با عنوان بن بست چاپ و منتشر کرده است.

انتهای پیام /*