هوشیاری دکتر و روحانیون انقلابی
این نکته باید یادآوری شود که در پشت منازعه بین بعضی از روحانیون و مرحوم دکتر شریعتی، دست ساواک پنهان بود و سعی می کرد از یک سو به وسیله دکتر، روحانیت را مورد حمله قرار دهد و از سوی دیگر به وسیله روحانیت موقعیت ممتاز دکتر را تضعیف کند و چون ساواک به جنبه سیاسی قضیه نظر داشت طبعاً هدفش از تضعیف روحانیت، روحانیون انقلابی و مبارز بود نه کل روحانیت و آنچه که در این بین مایه خوشبختی و خوشحالی بود هوشیاری دکتر و اکثر روحانیون انقلابی بود که این بار دست دشمن را خوانده بودند و مثل غائله شهید جاوید چندان تحت تأثیر قرار نگرفتند. خود حضرت امام نیز به عنوان کسی که در رأس همه انقلابیون قرار داشت از اول متوجه سیاسی بودن قضیه شده بود، به این خاطر ایشان از ابتدا تا پایان این وقایع هیچ گاه کلمه ای که بوی موافقت یا مخالفت با دکتر شریعتی از آن استشمام شود ابراز نکرد؛ چون در هر دو صورت دشمن سوءاستفاده می کرد. نظر مرحوم دکتر شریعتی نیز درباره روحانیت انقلابی و به تعبیر ابتکاری خودش عالمان راستین تفاوت می کرد و با دیده تحسین به آنها می نگریست، همچنان که از حضرت امام در جلسات خصوصی و عمومی صراحتاً و تلویحاً نام می برد و از ایشان تجلیل می کرد به طوری که طرفداران دکتر، او را از هواداران جدی حضرت امام می دانستند. نزدیکی و قرابت فکری بین حضرت امام و مرحوم دکتر که در بیاناتشان ظهور می کرد به این طرز تلقی کمک شایانی می کرد. این نزدیکی فکری
[[page 347]]را می توان در وجود مضامین و موضوعات مشترک در سخنان و نوشته های حضرت امام و دکتر شریعتی به خوبی احساس کرد. حضرت امام مسأله حکومت اسلامی و ولایت فقیه را به عنوان استمرار ولایت ائمه معصومین (ع) مطرح نمود. مرحوم دکتر شریعتی نیز با تبیین و تحلیل شرایط حکومت حضرت امیر (ع) به ایجاد حکومت اسلامی و دینی در زمان حاضر اشاره داشت. حضرت امام می فرمود که ما دو نوع اسلام داریم، اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام امریکایی. مرحوم دکتر نیز قائل بود که ما دو جور تشیع و دو نوع اسلام داریم، تشیع علوی در مقابل تشیع صفوی. اسلام محمدی (ص) و علوی در برابر اسلام ابوسفیانی. امام در وصیتنامه سیاسی ـ الهی خود و همچنین در نامه مشهورش به روحانیت که به منشور روحانیت شهرت یافت، مسأله جنگ بین فقر و غنا را مطرح کرد. در کلمات و نوشته های مرحوم دکتر شریعتی نیز این موضوع به صورت جنگ بین فقیر و غنی مطرح شده است. با وجود این تشابه و قرابت فکری بین امام و دکتر شریعتی، درخصوص نگاه به تاریخ و تحلیل آن، بین امام و مرحوم دکتر شریعتی اختلاف زیادی نیز وجود داشت اما به هر حال دکتر شریعتی به خاطر همین نزدیکی فکری که با روحانیت انقلابی و مبارز داشت با جمع زیادی از آنان در مشهد، قم و تهران در ارتباط بود و بیشتر حملاتش را متوجه روحانیون بی تفاوت سازشکار می کرد و بنابراین رژیم پهلوی به خاطر هوشیاری روحانیون انقلابی و شاگردان حضرت امام و توجه دکتر شریعتی، آنطور که باید و شاید نتوانست به مقصودش برسد و در مسیر انقلاب خللی ایجاد بکند.
[[page 348]]