حکومت شبه نظامی در تبریز
البته از آنجا که تا آن روز در هیچ یک از شهرهای ایران، اعلام حکومت نظامی نشده بود، در تبریز هم بعد از ماجرای بیست و نهم بهمن، رسماً حکومت نظامی اعلام نشد؛ ولی تا مدتها، سربازان و نیروهای ارتشی در تمام خیابانهای شهر مستقر بودند. موج حادثۀ تبریز در تمام ایران تأثیر گذاشت و به دولت حاکم شوک وارد کرد و به یک معنا، این قیام از حادثۀ قم مؤثرتر و دارای ابعادی وسیعتر بود. این حرکت در خارج از کشور هم بازتاب گسترده ای داشت و ادعای شاه را که همه مردم ایران تابع ما هستند و مخالفین به چند طلبه در قم اختصاص دارند، نقض کرد؛ چرا که در ماجرای تبریز که خبرنگاران خارجی هم از آن فیلم و گزارش تهیه کردند، شاید در هر هزار نفر، تنها یک طلبه به چشم می خورد. روی این حساب دولت شاه تلاش کرد که تظاهرکنندگان تبریز را مشتی کمونیست که از آن سوی مرزها آمده اند، جلوه دهد. حتی در جلسۀ علنی مجلس، نمایندگان تبریز به دادن فحش و بد و بیراه به تظاهرکنندگان پرداختند و گفتند: اینها تبریزی نیستند و آبروی تبریز و آذربایجان را با این کار بردند! دولت شاه در یک اقدام
[[page 413]]دیگر، به تشکیل شورای امنیت در درون نظام دست زد تا به بررسی دقیق قضیه بپردازند و در آنجا از اطلاعات ضعیف خود در پیش بینی حادثۀ تبریز، و نیز از برخورد ضعیف با ماجرا و حتی بستن مسجد میرزا یوسف توسط مأمورین که به نوعی مسبب وقوع این ماجرا بود، انتقاد کردند. بعد از آن بود که به تعویض استاندار و رئیس کلانتری شش اقدام کردند. اقدام دیگری که کردند، این بود که در خلال بیست روز پس از این ماجرا، شایع شد که قرار است آقای شریعتمداری به این شهر سفر کند. این خبر در روستاهای اطراف تبریز پخش شد و مردم دسته دسته سوار ماشین شدند و به شهر هجوم آوردند. جمعیت انبوهی در میدان ساعت (شهرداری) جمع شدند. ناگهان مردم مشاهده کردند که به جای آقای شریعتمداری، جمشید آموزگار ـ نخست وزیر وقت ـ ظاهر شد! مردم مشتاق و متعصب فریاد اعتراضشان بلند شد و گردانندگان جلسه ناچار شدند فوراً سر و ته قضیه را هم بیاورند و چندان در این حرکت توفیقی نداشتند. فراموش نکرده ایم که بعد از ماجرای 19 دی هم در قم تظاهراتی راه انداختند که در طی آن کارگران و کشاورزان و کارکنان آموزش و پرورش، مسیر خیابان صفاییه تا حرم را طی کردند و به قول خودشان، حادثه 19 دی را محکوم کردند.
[[page 414]]