علل تغییر و تعویض نخست وزیر و دولت توسط رژیم پهلوی
رژیم برای اینکه چند صباح بیشتر خودش را بر سر کار نگه دارد، در یک سال آخر حکومتش و در هنگام اوج گرفتن انقلاب مردم، اقدام به تعویض و تبدیل مهره هایش نمود. انتخاب شریف امامی که با تبلیغات وسیع و گسترده روی کار آمد از جمله این تغییر و تبدیل بود که ثمر چندانی برای رژیم در بر نداشت. شریف امامی که از چهره های دانشگاه دیده و شناخته شده در میان دانشگاهیان به شمار می آمد و قبلاً نماینده مجلس سنا بود و با بعضی از علمای قدیمی تهران رفت و آمد داشت، با شعار آشتی ملی و پرهیز از خشونت زمام امور را به دست گرفت و تلاش کرد که ضمن گفتگو و مشورت با علما و مراجع، اوضاع را تحت کنترل درآورد و با آرام کردن علما و مردم از تحرکات آنها بکاهد. منتها با پیش آمدن فاجعه 17 شهریور ماهیت پلید و خشن رژیم بیش از پیش برای مردم هویدا شد و معلوم گردید که شعار آشتی ملی فریبی بیش نبوده است. البته طبیعی بود که
[[page 457]]رژیم پهلوی همانند هر رژیم استبدادی و خودکامه دیگر هنگامی که خودش را در معرض خطر می بیند به دست و پا بیفتد و مهره ها را جا به جا کند منتها این کار در صورتی نتیجه می دهد که کار از کار نگذشته باشد و دمل فساد و تباهی و خفقان چرکین نشده باشد و امکان درمانش وجود داشته باشد.
رژیم پهلوی اگر هفت ـ هشت سال زودتر اقدام به اصلاحات به معنای واقعی کلمه می کرد و به مخالفان آزادی بیان و اندیشه می داد و زمینه را برای فعالیتهای سیاسی فراهم می کرد شاید به این سرعت رو به زوال نمی رفت و چند صباحی بیشتر دوام می آورد. البته این هشدار از سوی امریکا و انگلیس در آخرین سالهای حکومت پهلوی به رژیم داده شد که باید برای حفظ خویش آزادیهای بیشتری به مردم بدهد و برای پست نخست وزیری هم کسی را برگزیند که لااقل بتواند نظر گروههای ملی گرا مثل نهضت آزادی و جبهه ملی را جلب کند. به همین جهت آنها از انتخاب شریف امامی چندان راضی نبودند. سولیوان در کتاب خاطراتش می نویسد: شریف امامی کسی نیست که بتواند اوضاع را آرام کند و تحت کنترل درآورد.
در همین راستا رژیم به هنگام نخست وزیری شریف امامی رایزنیهایی را با افرادی برای انتخاب کسی که توان لازم برای جلب رضایت انقلابیون اعم از روحانیت و سایر مبارزین از جمله ملی گراها را داشته باشد آغاز می کند که یکی از آن افراد مهندس بازرگان بود ولی برای اینکه حیثیت ایشان که در طیف مخالفین رژیم قرار داشت لکه دار نشود وی را ظاهراً دستگیر می کنند و در زندان با ایشان به مذاکره می پردازند و ایشان علی امینی را در صورتی که بتواند نظر موافق امام خمینی را جلب کند به عنوان مناسب ترین فرد برای تصدی پست نخست وزیری در آن مقطع معرفی می کند. برطبق پیشنهاد مرحوم مهندس بازرگان، علی امینی دوباره وارد صحنه سیاست شد و مذاکراتی را با بعضی از مراجع آغاز کرد ولی وقتی با مخالفت حضرت امام روبه رو شد از صحنه کنار رفت.
[[page 458]]