فصل یازدهم: انقلاب در آستانه پیروزی

دلایل نخست وزیری مهندس بازرگان

کد : 146153 | تاریخ : 20/12/1395

دلایل نخست وزیری مهندس بازرگان

‏بنده برطبق دلایلی که عرض می کنم معتقدم که انتخاب مهندس بازرگان به عنوان‏‎ ‎‏نخست وزیر در آن مقطع بهترین انتخاب و گزینش بود؛ اگرچه حضرت امام بعداً فرمود‏‎ ‎‏که انتخاب ایشان اشتباه بوده است. حالا من ابتدا راههایی که در پیش روی رهبری‏‎ ‎‏انقلاب برای انتخاب نخست وزیر وجود داشت بیان می کنم تا احسن بودن این انتخاب‏‎ ‎‏روشن شود. یکی از راهها این بود که نخست وزیر از میان خود روحانیت برگزیده شود؛‏‎ ‎‏اما با توجه به اینکه روحانیت از پشتیبانی عظیم مردمی برخوردار بود و توقعات مردم از‏‎ ‎‏حکومت در آن موقع بسیار ایده آلی و غیرقابل حصول بود و از طرفی در آن مقطع‏‎ ‎‏در میان روحانیون کسی که بتواند این نوع منصب رسمی را بپذیرد وجود نداشت و همان‏‎ ‎‏طوری که از قول حضرت امام نقل کردم روحانیون بر اثر تبلیغات طولانی و وسیع رژیم‏‎ ‎
‎[[page 503]]‎‏باور کرده بودند که توان اداره جامعه را ندارند و آن عده ای هم که از توان مدیریتی بالایی‏‎ ‎‏برخوردار بودند تجربه کافی در این زمینه نداشتند‏‎[1]‎‏ ضمن اینکه مبنای حضرت امام از‏‎ ‎‏اول این نبود که خودش و سایر روحانیون در امور جاری کشور دخالت بکنند و ایشان‏‎ ‎‏بارها در مصاحبه ها و سخنرانیهایش اعلام کرده بود که وقتی انقلاب به پیروزی رسید ما‏‎ ‎‏زمام امور را به دست خود مردم می سپاریم و خودمان به حوزه علمیه قم می رویم و به‏‎ ‎‏کار خودمان مشغول می شویم، علاوه بر همه اینها اینکه با قبول مسئولیت از سوی افراد‏‎ ‎‏شخصی و غیرروحانی جلوی خیلی از شایعات احتمالی گرفته شد و دشمن نتوانست القا‏‎ ‎‏کند که روحانیت برای اینکه همه امور را قبضه کند تلاش می کرد؛ اما وقتی عدم کارآیی‏‎ ‎‏دیگران برای مردم ثابت شد روحانیت به موقع وارد میدان شد و بسیار بهتر از آنها به‏‎ ‎‏اداره جامعه پرداخت.‏

‏     دومین گزینه این بود که نخست وزیر از میان مجاهدین خلق انتخاب شود ولی این‏‎ ‎‏گروه به ظاهر مسلمان که در انقلاب هم تا حدودی نقش ایفا کرده بودند، توقع زیادی از‏‎ ‎‏انقلاب داشتند. واقع مطلب این است که اینها مورد اعتماد حضرت امام و سایر علما و‏‎ ‎‏حتی طیف ملی گراها نبودند؛ چون این سازمان با دیدگاههایی که داشت و با سابقه تزلزل‏‎ ‎‏در مبانی فکری و اعتقادی و نحوه عملکردش که مغایر با عملکرد سایر انقلابیون بود‏‎ ‎‏می توانست تمام آرمانهای انقلاب را برباد بدهد. گروه مدعی دیگری که در صحنه‏‎ ‎‏حضور داشتند چپیها و کمونیستها بودند که به مراتب از مجاهدین خلق بدتر بودند و‏‎ ‎‏اصلاً امکان نداشت که زمام امور یک ملت اسلامی به مشتی کمونیست و ملحد واگذار‏‎ ‎‏شود. جمعیت هیأتهای مؤتلفه اسلامی هم اگرچه گروهی انقلابی و دارای تشکیلات‏‎ ‎‏نسبتاً خوبی بود ولی در میان اعضای این جمعیت که عمدتاً بازاری بودند فردی که دارای‏‎ ‎
‎[[page 504]]‎‏صلاحیت و تجربه و دانش کافی برای قبول این مسئولیت باشد وجود نداشت و بنابراین‏‎ ‎‏تنها کسی که باقی می ماند و دارای ویژگیها و مشخصات لازم برای تصدی این امر در آن‏‎ ‎‏مقطع بود همان مرحوم جناب آقای بازرگان بود؛ چون ایشان و دوستانشان علاوه بر‏‎ ‎‏مذهبی و مبارز بودن از سواد و دانش روز هم برخوردار بودند و ضمن اینکه در میان‏‎ ‎‏مردم و اکثر علما و روحانیون دارای مقبولیت نسبی بودند و گاهاً سوابق مدیریتی و‏‎ ‎‏اجرایی در کشور داشتند. من معتقدم که در میان اعضای نهضت آزادی نیز مهندس‏‎ ‎‏بازرگان باسوادتر و مذهبی تر و خوش سابقه تر از همه بود.‏

‏     مهمتر از همه اینکه شخصیت برجسته ای مثل شهید مطهری که نظراتش برای امام‏‎ ‎‏خیلی مهم بود به ایشان علاقه داشت و طبق شنیده ها خود ایشان اولین بار پیشنهاد‏‎ ‎‏نخست وزیری مهندس بازرگان را مطرح کرد. همچنین مرحوم آقای طالقانی‏‎[2]‎‏ که در آن‏‎ ‎
‎[[page 505]]‎‏مقطع دومین شخصیت انقلاب محسوب می شد و محبوبیت زیادی در بین مردم و‏‎ ‎‏روشنفکران داشت به مهندس بازرگان علاقه زیادی داشت و معتقد بود که ایشان‏‎ ‎‏می تواند ریاست دولت را به عهده بگیرد. در میان مراجع نیز مرحوم آقای شریعتمداری‏‎ ‎‏به عنوان یک رجل سیاسی، مهندس بازرگان را یک شخصیت ایده آل می دید. این از نظر‏‎ ‎‏موقعیت گروهها و شرایط داخلی کشور؛ اما از نظر خارجی نیز این انتخاب خیلی خوب و‏‎ ‎‏درست بود چون مهندس بازرگان در محافل بین المللی و همچنین در کشورهای غربی‏‎ ‎‏یک شخصیت شناخته شده بود و آنها وی را فردی معتدل و اهل مذاکره و پایبند به قوانین‏‎ ‎‏و مقررات بین المللی و گفتگو می دیدند و براساس شناختی که از دیدگاههای نهضت‏‎ ‎‏آزادی داشتند‏‎[3]‎‏ می دانستند که وی با روشهای خشن قهرآمیز میانه ای ندارد. همین نکته‏‎ ‎‏باعث شد که دول غربی بویژه امریکا به طمع نزدیک شدن به ایران و مذاکره و گفتگو اولاً‏‎ ‎‏خیلی سریع نظام جمهوری اسلامی را به رسمیت بشناسند؛ ضمن اینکه آن نگرانی‏‎ ‎‏عمیقی که از نزدیکی ایران به شوروی داشتند با روی کار آمدن مهندس بازرگان تا حدود‏‎ ‎‏زیادی برطرف شد و فهمیدند که هنوز می توانند به تداوم ارتباط رسمی با ایران البته نه‏‎ ‎‏مثل زمان شاه امیدوار باشند و ثانیاً با این تصور که هیأت حاکمه جدید ایران می تواند آنها‏‎ ‎‏را در رسیدن به منافعشان کمک کند، از اقدامات قهرآمیز علیه ایران پرهیز کنند و این‏‎ ‎‏نکته را فراموش نکنیم که اولاً در حکم حضرت امام (س) به آقای بازرگان وظایف ایشان‏‎ ‎‏احصا و معین شده بود و ثانیاً با ایشان شرط شده بود که خارج از محدودیتهای گروهی‏‎ ‎‏خود از همه افراد ذی صلاحیت در کابینه خود استفاده کند.‏‎[4]‎

‏    ‏‏بنابراین با توجه به مجموعه شرایطی که گذشت انتخاب ایشان بهترین گزینش بود و‏‎ ‎‏مردم هم از آن استقبال کردند و موقعی که حضرت امام اعلام کرد که از دولت موقت‏‎ ‎‏حمایت کنید مشتاقانه به خیابانها آمدند و از دولت موقت در برابر بختیار حمایت کردند‏‎ ‎‏و دولت موقت قبل از تحقق کامل پیروزی انقلاب کارش را آغاز کرد که باعث قوّت قلب‏‎ ‎‏و تقویت روحیه انقلابیون گردید و علی رغم اصرار ابلهانه بختیار برای باقی ماندن بر‏‎ ‎
‎[[page 506]]‎‏اریکه قدرت، بسیاری از کارکنان وزارتخانه ها و ادارات و حتی عده ای از معاونین وزرا‏‎ ‎‏ضمن اعلام همکاری با دولت موقت از پذیرش وزرای دولت بختیار و همکاری با آنها‏‎ ‎‏خودداری کردند که در متزلزل ساختن دولت بختیار و در نهایت فروپاشی حکومت‏‎ ‎‏پهلوی نقش زیادی داشت و در مجموع اگرچه عملکرد دولت موقت با ضعفهایی هم‏‎ ‎‏همراه بود ولی با توجه به وظیفه این دولت که انتقال قدرت از رژیم شاهنشاهی به نظام‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی بود و همچنین برگزاری انتخابات مهمی چون رفراندوم جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی و خبرگان قانون اساسی و مجلس شورا و ریاست جمهوری که در دوران کاری‏‎ ‎‏دولت موقت صورت گرفت می توان کارنامه دولت موقت را مثبت ارزیابی کرد.‏

‏     حضرت امام نیز اگرچه اصولاً با بعضی از دیدگاههای مهندس بازرگان و نهضت‏‎ ‎‏آزادی موافق نبود و نسبت به عملکرد دولت موقت هم انتقادهای شدید و زیادی داشت‏‎ ‎‏منتها در ابتدا مهندس بازرگان را ضمن مشاوره با سایر انقلابیون و سبک و سنگین کردن‏‎ ‎‏افراد پیشنهادی دیگر و برحسب امتیازات بیشتر و بنا به پیشنهاد و اصرار شخصیتهای‏‎ ‎‏مورداعتماد خود، انتخاب و به مردم معرفی نمود.‏

‎ ‎

‎[[page 507]]‎

  • . این فرصت بسیار خوبی بود که روحانیون انقلابی و عالیقدر ما مثل شهید بهشتی و شهید مطهری و آیت الله خامنه ای و حجت الاسلام والمسلمین آقای هاشمی که در شورای انقلاب عضویت داشتند بدون دخالت  مستقیم در امور اجرایی کشور، نظراتشان را از طریق همان شورای انقلاب اعمال کنند و در ضمن تجارب ارزشمندی را در زمینه اداره کشور به دست آورند. به همین جهت می بینیم که آقای هاشمی بعد از هفت ـ هشت ماه که از پیروزی انقلاب و عملکرد دولت موقت می گذرد سرپرستی وزارت کشور را قبول می کند و با  توجه به شناختی که از مدیران لایق و کارآمد پیدا می کند و تجاربی که از علل سقوط وزرای کشور قبلی مثل حاج سید جوادی و صباغیان به دست می آورد، به بهترین نحو وزارت کشور را اداره می کند.
  • . آیت الله سید محمود طالقانی، فرزند مرحوم آیت الله سیدابوالحسن طالقانی، در روز شنبه چهارم ربیع الاول 1329 قمری (1289 شمسی) به دنیا آمد. پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی وارد حوزه علمیه قم شد و پس از معرفی به آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری در مدرسه های رضویه و فیضیه به تحصیلات خود ادامه داد. در این دوران از محضر آیت الله سیدمحمد حجت کوه کمره ای، آیت الله سید محمدتقی خوانساری و دیگران  استفاده کرد و از جانب حاج شیخ عبدالکریم به دریافت گواهی اجتهاد نایل شد. سپس مدت کوتاهی را در نجف به سر برد و در درس آیت الله حاج سید ابوالحسن اصفهانی حاضر گردید. در سال 1317 شمسی به تهران بازگشت و در مدرسه سپهسالار به تدریس مشغول شد. در سال 1318 به دلیل دفاع از یک زن محجبه از سوی عوامل رضاخان مورد تعدی قرار گرفت و او را دستگیر و به شش ماه زندان محکوم کردند. در سال 1334 به اتهام پناه دادن به شهید نواب صفوی دستگیر و زندانی شد. در سال 1340 به اتفاق آقایان بازرگان و سحابی، نهضت آزادی را تشکیل دادند و پس از 15 خرداد 42 مجدداً دستگیر و به ده سال زندان محکوم می شود. پس از آزادی در سال 1346، در سال 1350 به مدت ده سال به زابل تبعید شد که این تبعید با اعتراض شخصیتهای بزرگ مواجه شد. این اعتراضها موجب تقلیل مدت تبعید و تغییر محل آن به بافت گردید. در سال 1354  مجدداً پس از دستگیری به ده سال زندان محکوم شد تا اینکه در هشتم آبان 1357 همراه با انقلاب شکوهمند  مردم مسلمان ایران از زندان آزاد گردید. بعد از پیروزی انقلاب، از طرف حضرت امام به عنوان اولین امام جمعه، نماز پرشکوه جمعه را در تهران اقامه کرد. در زمان تدوین قانون اساسی به عنوان نماینده تهران با بیشترین رأی به مجلس خبرگان راه یافت. آیت الله طالقانی سرانجام در نوزدهم شهریور 1358، پس از عمری مبارزه و تحمل شکنجه ها و تلخیها و محرومیتها، چشم از جهان فرو بست و در بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد. حضرت امام در وصف آیت الله طالقانی فرمودند: «آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند. او یک شخصیتی بود که از حبسی به حبس و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود؛ و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت.»؛ صحیفه امام؛ ج 9، ص 486. از جمله آثار وی می توان از تفسیر  پرتوی از قرآن، اسلام و مالکیت و مقدمه ای بر تنبیه الامة و تنزیه الملة نام برد.
  • . بعد از انقلاب معلوم شد که بعضی از اعضای نهضت آزادی در همان ایام مبارزه با سولیوان سفیر امریکا در ایران ارتباط داشتند و مذاکراتی را هم انجام دادند.
  • . برای اطلاع بیشتر ر. ک. به: صحیفه امام؛ ج 6، ص 54.

انتهای پیام /*