ما اطاعت امرشان را کردیم
باید این [را] هم عرض کنم که ما در مدرسۀ «علوی» وارد شدیم و آنجا را بگویم غصب کردیم! یا اینکه میهمان آقایان شدیم. و من به مجرد اینکه روز تحصیل آمد، گفتم این افراد را جمع کنند و بروند و من هم بروم جای دیگر. بعد آمدند گفتند ـ از خود آقایان که متصدیان امور مدرسه هستند ـ تقاضا کردند که «شما اگر رفتنِتان خیلی طولانی نیست از اینجا به جای دیگر نروید، از اینجا بروید به قم، این برای ما مثلاً خیلی پشتوانه ای
[[page 47]]است»؛ از این جهت ما اطاعت امرشان را کردیم. و من تا سه ـ چهار ـ پنج روز دیگر ان شاءالله رفع زحمت می کنم.
* * *
[[page 48]]