فصل دوم: امام و مردم

این عواطف، باری است بر دوش من

کد : 146398 | تاریخ : 21/12/1395

این عواطف، باری است بر دوش من

‏این عواطفی که من از اقشار ملت می بینم، عواطفی که آنها را وادار می کند از راههای‏‎ ‎‏دور؛ از بختیاری، از شمال اینجا آمدند، تحمل زحمات کردند در این هوای سرد، در این‏‎ ‎‏راههای دشوار، این عواطف، یک باری است بر دوش من. من نمی دانم چه طور از زیر‏‎ ‎‏بار این عواطف بیرون بیایم. امروز یک عکسی پیش من از یک جوانی فرستادند که او‏‎ ‎‏نزدیک دانشگاه شهید شده است و وصیت کرده بوده است که اگر من، فلانی‏‎[1]‎‏ را ندیدم،‏‎ ‎‏این عکس را برای او بفرستید، و من از دیدن این عکس و باز عکسهای دیگری که از‏‎ ‎‏جوانهای ما در این راه شهید شدند باز احساس یک سنگینی می کنم. بر دوش من سنگین‏‎ ‎‏است این عواطف و آن چیزی که همۀ سنگینیها را سبک می کند، این است که ما از خدا‏‎ ‎‏هستیم و به سوی او می رویم.‏‎[2]‎‏ راه، راه خداست. شما از بختیاری که حرکت کردید تا‏‎ ‎‏اینجا برای خدا بوده است. من مطرح نبودم، خدا مطرح بوده. و آن آقایان که از شمال‏‎ ‎‏آمده اند، آنها هم راه را که طی کرده اند، راه خدا بوده است، برای خدا بوده است. آن‏‎ ‎‏چیزی که سهل می کند مشکلات را، این است که ما برای اسلام تحمل زحمت‏‎ ‎‏می کنیم.‏‎[3]‎

*  *  *

‎ ‎

‎[[page 105]]‎

  • امام خمینی.
  • اشاره به آیۀ 156، سوره بقره.
  • )) صحیفه امام؛ ج 11، ص 511.

انتهای پیام /*