فصل سوم: اصول رهبری

مردم همان مردم هستند، من هم تضعیفم اشکالی ندارد

کد : 146496 | تاریخ : 21/12/1395

مردم همان مردم هستند، من هم تضعیفم اشکالی ندارد

‏می گویند که فلانی را اصلاً هیچ کسی ملاقات نمی کند. این فلانی که از صبح ـ من را‏‎ ‎‏می گویند ـ که بیدار می شوم تا ظهر، این همه جمعیت که شما بیرونش را می بینید، آن‏‎ ‎‏حیاطش را می بینید، اینجایش را می بینید، و حالا هم شما همه مجتمعید، قبلاً هم این‏‎ ‎‏طایفه ای که علیل بودند‏‎[1]‎‏، بودند پیش ما، و قبلش هم یک عده ای و بعدش هم یک‏‎ ‎‏عده ای، تا ظهر هم همین طور، می گویند ایشان کسی با او ملاقات نمی کند! مقصود اینها‏‎ ‎‏این است که نگذارند یک نُضجی‏‎[2]‎‏ پیدا کند این. مأیوس کنند مردم را. خیر، هیچ راهی‏‎ ‎‏دیگر ‏‏[‏‏برای ملاقات‏‏]‏‏ فلانی نیست! حتی دیشب، از قراری که گفتند، یکی از گویندگان‏‎ ‎‏ـ که البته سوءنیت ندارد، لکن سوء ادراک دارد ـ یکی از گوینده ها گفت در مسجد امام‏‎ ‎‏گفته است که فلانی را هیچ اصلش نمی شود دیگر ملاقات کرد! الآن من ملاقات با شما‏‎ ‎‏ندارم؟! و قبل از این هم نداشتم؟ و بعد از این هم ندارم؟، عرض می کنم ملاقات هیچ ما‏‎ ‎‏نداریم؟ با مردم هم همین هیچ نیست ملاقات؟ می گویند که فلانی را نمی گذارند با او‏‎ ‎‏ملاقات کنند. آن آقا هم که هر روزی که فرصت پیدا کند صحبت می کند، آن هم‏‎ ‎‏همین طور دنبال اینکه فقط یک راه، یک کانال، هست برای فلانی؛ یک چند نفری هستند‏‎ ‎‏که همانها می توانند؛ اما سایر مردم اصلش راهی ندارند! این جمعیت مردم نیستند؟! و‏‎ ‎‏این اتاق که هر ساعتی پُر می شود از جمعیت ـ از زن، از مرد، و همۀ طوایف مختلف ـ‏‎ ‎‏اینها همه اش موهومات است؟! واقعیت ندارد؟ فرمایشات آنها صحیح است که خیر،‏‎ ‎‏یک مطلب است! اینها می خواهند که مردم را بترسانند؛ تضعیف کنند. از آن ور، من را‏‎ ‎‏تضعیف کنند، و روحانیت را تضعیف کنند. از آن وَر، مردم را تضعیف کنند. مردم را‏‎ ‎‏نمی توانند تضعیف کنند. مردم همان مردم اند، من هم تضعیفم اشکالی ندارد. من چهار‏‎ ‎‏روز دیگر من چهار روز دیگر می میرم. و همه شما هستید و همه شما پیش می برید ‏‏[‏‏ابراز‏‎ ‎‏احساسات و ناراحتی حضار ـ خدای نخواسته باشد ‏‏]‏‏ این حرف نیست.‏‎[3]‎

*  *  *

‎ ‎

‎[[page 151]]‎

  • گروهی از روشندلان که قبل از دیدار فوق، خدمت امام رسیدند.
  • رُشد.
  • )) صحیفه امام؛ ج 10، ص 312ـ313.

انتهای پیام /*