منافقین بعضی از ریش سفیدهای ما را بازی داده بودند
آن مسئله ای که همه کس می گفت، هر کس می رسید می گفت که «نمی شود، نکنید، خونریزی می شود، چه می شود»، بعضی از آقایان از قم به من نوشتند که «آقا دیگر بس است، ـ دیگر ـ این شاه ماندنی است، دیگر بس است رها کنید» خوب، اینها نمی دانستند قضیه را و معذور بودند. از این ور خیرخواه بودند، معذور هم بودند، اما حتی برای منافقین. منافقین، خوب بعضیها را بازی داده بودند اینها، خوب، این همه جوانان ما را بازی دادند هیچ، بعضی از علمای ما را بازی داده بودند، بعضی از ریش سفیدهای ما را بازی داده بودند که به من سفارش نوشته بودند راجع به اینها. و من آن آدمی که آمد، با
[[page 191]]آنکه سفارش نوشته بودند اینها، گوش کردم حرفهایش را دیدم آدم مُعوَجی است؛ از زیاد مسلمان بودنش من این را ادراک کردم.
* * *
[[page 192]]