فصل سوم: اصول رهبری

وقتی در پاریس بودیم

کد : 146610 | تاریخ : 22/12/1395

وقتی در پاریس بودیم

‏ما وقتی که در پاریس بودیم، یک نفر از امریکا به عنوان یک تاجر آمد که بعداً معلوم‏‎ ‎‏شد تاجر نیست، فاجر است و گفت: صلاح نیست که به ایران بروید. یا دستۀ دیگری‏‎[1]‎‎ ‎‏که بعض از آنها مردمی صالح و بعض شان فضول بودند آمدند و گفتند که: سلطنت و‏‎ ‎‏قانون اساسی را حفظ کنید، شاه سلطنت کند، نه حکومت، و از این حرف ها می زدند،‏‎ ‎‏که آنها هم اشتباه می کردند. بعد هم که شاه رفت، راجع به بختیار همین مسئله را پیش‏‎ ‎‏آوردند؛ که بگذارید بختیار و شورای سلطنت باشد. بعد دیدند که نشد، راجع به‏‎ ‎‏تأخیر آمدن ما شروع به فعالیت کردند که حالا صلاح نیست و ممکن است چه‏‎ ‎‏بشود.‏‎[2]‎

*  *  *

‎ ‎

‎[[page 192]]‎

  • مهندس بازرگان و کریم سنجابی و...
  • )) صحیفه امام؛ ج 19، ص 92.

انتهای پیام /*