مقاومت چقدر بود؟
وقتی که این قوای ثلاث ـ انگلستان و شوروی و امریکا ـ از سرحدّات ما آمدند و هجوم کردند به ایران، از قراری که گفتند، یکی از صاحب منصبهای آن وقت گفته بود ـ یعنی، رضاخان از او پرسیده بود ـ که مقاومت چقدر بود. گفته بود: سه ساعت. آن هم دروغ گفته بود. بعد، گفته بود: چرا این جور شد؟ گفته بود: این هم مهم بود. اینها که آمدند من خودم شاهد این بودم از سرحدّات، وقتی که این اجنبیها وارد شدند در تهران، صاحب منصبها گذاشتند و فرار کردند؛ یعنی، تمام پادگانها را رها کردند. سربازها را من می دیدم که توی کوچه ها، توی خیابان، سرِخود دارند می گردند و حتی چیزی هم که
[[page 257]]بخورند نداشتند. یک شتری عبور می کرد، قافلۀ شترهایی عبور می کردند، مثل اینکه خربزه بود؛ اینها که می افتاد از رویشان، اینها حمله می کردند که بخورند و صاحب منصبهایشان بارهایشان را بستند و فرار کردند.
* * *
[[page 258]]