از خاک به افلاک
مقدمۀ کتاب وعدۀ دیدار به قلم حجة الاسلام والمسلمین حسن خمینی
بسماللهالرحمنالرحیم
لٰااُقسِمُ بِهٰذَا الْبلَد وَ اَنْتَ حِلُّ بِهٰذَالْبَلَد وَ وٰالِدٍ وَ مٰا وَلَدْ.
هرگز تصور نمیکردم که قلم شکستۀ من مقدمهنویس این مجموعه بشود. مجموعهای که رابطه عاشق و معشوق را رقم میزند و هیچگاه در خیالم نمیگنجید که روزی بر مکاتبه مراد و مرید، پیشگفتار نویسم.
احساس میکنم حدیث عشق را زبانی دیگر است و سرّ سویدای عاشقان از قلم ناپاک من نخواهد جوشید که نام خمینی را احمدی باید.
اما چه میتوان کرد که تقدیر الهی رجعت انسان است به اصل خویش؛ سفر عشق است از خاک به افلاک و از ناسوت تا ملکوت؛ آنجا که وصال معشوق دست دهد و چه زیباست با امام همسفره شدن، بر خوان حسین(ع) نشستن، از زبان علی(ع) حدیث شنیدن و با پیامبر خوبیها جلیس و همسخن گشتن.
و اینک با قلبی آکنده از غم فراق که آن میکند که نتوان گفت و دل لبریز از اندوه حبیب، این مقدمه را آغاز مینمایم. باشد که در دیده اهل فن پسند افتد و قصور حقیر را به لطف خویش ببخشایند.
گفتنیها و ناگفتههای مربوط به حیات طیبه مردی که عمر پربار خویش را در طریق مقدس خمینی کبیر و دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی سپری کرده آنچنان گسترده و پرشمارند که وصف آن در یک مقدمه و یک اثر نمیگنجد و بحث از آنها نیازمند فرصتی دیگر است. البته اگر فراق جانگداز و هجران هستی سوز آن سفر کرده چنان فراغتی را فراهم آورد. در اینجا به تناسب محتوای این مجموعه که در چهلمین روز رحلت جانسوزش منتشر میشود به نقل خاطرهای گویا و کوتاه از حضرت امام بسنده میکنم که برای من راهنما و آموزنده میباشد و طبعاً برای دلدادگان کوی خمینی نیز چنین خواهد بود:
بارها - و شاید بیش از ده بار - حضرت امام خمینی - سلامالله علیه - در مواقف و موارد متعدد به من میفرمودند: «حسن پدر داری را از بابایت یاد بگیر» به گمان من همین یک جملۀ کوتاه که بیانگر رضایت تمام و کمال آن حضرت از فرزند عزیزشان میباشد کافیست تا رمز و راز رابطه عاشقانه آن دو سفر کرده را دریابیم. و میدانیم محبوبیت یادگار امام ریشه در چه ارزشهایی داشت و چه مناقبی باعث شد که ملت قدرشناس ایران در رثایش آن حماسه را بیافرینند. کتاب حاضر، حاوی تعدادی از نامههای حضرت امام خمینی خطاب به پدر بزرگوارم حضرت حجتالاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی است. هر چند که اغلب نامههای مندرج در این اثر - به جز چند نامه مفصل اخلاقی و مواردی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مرقوم گردیدهاند - عمدتاً نامههایی هستند که حضرت امام در ایام اقامت در نجف اشرف و در پاسخ به نامههای پدرم و در فضای روابط پدر و فرزندی و احوالپرسی معمول نوشتهاند، اما در لابلای سطور همین نامهها نکات فراوان تربیتی و اخلاقی و تذکراتی وجود دارند که حاکی از دقتها، حساسیتها، صمیمیتها و صداقتهای حضرت امام میباشد و از این رو دریغمان آمد که شیفتگان آثار امام را از آن محروم سازیم. باید توجه داشت که نامههای ارسالی از نجف در شرایطی مرقوم و ارسال شدهاند که اختناق ستمشاهی و مراقبتها و کنترلهای ساواک شاه، بخصوص در مورد فعالیتهای حضرت امام در آن ایام، هرگونه ارتباطی را دشوار و مخاطرهآمیز ساخته بود و از این رو امام خمینی با هوشیاری تمام در این نامهها از درج هرگونه خبر و تحلیل نکته سیاسی که باعث برملا شدن اهداف مبارزه و فعالیتهای مبارزین و بویژه تلاشهای پدرم که در ایران رسالت سنگین برقراری ارتباط کانونهای قیام با رهبری آن را برعهده داشت، پرهیز نمودهاند و در موارد ضروری نیز تنها با رمز و اشاره مسائل لازم را یادآور شدهاند و اساساً مسائل مربوط به امور مبارزه و پرسشها و پاسخهای لازم و ارتباط بین پدرم و حضرت امام در سالهایی که آن حضرت در تبعید به سر میبردند و پدرم امر دشوار پیگیری و ساماندهی امور شهریه امام و برقراری ارتباط بین نمایندگان و وکلای شرعی ایشان در ایران و فعال نگهداشتن بیت امام در قم به عنوان کانون قیام 15 خرداد و حمایت از مبارزین و رسیدگی به وضع خانوادههای زندانیان و تبعیدشدگان سیاسی را عهدهدار بود، عمدتاً به وسیله اعزام پیکهای مطمئن و در چند مورد از طریق مسافرت مخفیانه پدر بزرگوارم(ره) به نجف اشرف انجام پذیرفته است. با اینهمه، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و دسترسی به پروندههای قطور مبارزات حضرت امام که در ساواک شاه گردآوری شده بود، روشن گردید که اغلب همان نامههای عادی پستی نیز توسط ساواک در بین راه کنترل شده و کپی آنها را برای پیگیریهای بعدی در پرونده درج کردهاند اما برخورد هوشمندانه امام و مراقبتهای پدرم، ساواک را از دستیابی به اطلاعات و اسرار مبارزه محروم ساخته بود. عادیسازی مسائل و روابط که در نامههای مزبور به چشم میخورد خود نشانۀ درایت و تیزبینی سیاسی امام خمینی است که از این جهت نیز بررسی این نامهها حائز اهمیت میباشد. از زمان اوج گرفتن نهضت امام خمینی در سال 1357 تا پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن و از آن روز تاریخی تا لحظه رحلت حضرت امام، حضور حاج احمد آقا در متن حوادث خطیر سیاسی و اجتماعی این سالها در کنار پدر، حضوری مستقیم و بیواسطه بوده است. و چنانکه ملت بزرگوار ایران شاهد بودهاند آن عزیز با وجود شایستگیها و علیرغم پیشنهادات مکرر برای تصدی مشاغل بالای نظام اسلامی از پذیرش مناصب رسمی به خاطر مسئولیت و رسالتی بسایر مقدس سر باز زد و در تمام این ادوار، رسالت خویش را دفاع از خط و راه امام و ترویج و تحکیم آن در مجموعۀ نظام و انقلاب اسلامی میدانست و حقیقتاً یادگار عزیز امام در این رسالت دشوار نقشی منحصر به فرد برعهده داشت. او با تلاش شبانهروزی و وقف زندگی و هستی خویش در این مسیر موفق شد با وجود دشواریها و مشکلات انبوه مطمئنترین و استوارترین و در عین حال گستردهترین کانالهای ارتباطی را بین رهبری انقلاب و اقشار مختلف جامعه با همه تنوع و تعدد گرایشهایی که داشتند برقرار سازد. از این رو مسائل مربوط به وقایع بیشمار این مقطع از تاریخ انقلاب اسلامی و مشاورهها و کسب تکلیفهای او از امام خمینی و پاسخهای حضرت امام، مستقیماً در جلسات و ارتباطهای حضوری آن دو عزیز میگذشته است و لذا اینگونه امور که خود گنجینهای از اسرار و مسائل انقلابند - جز در مواردی نادر - در مکاتبات منعکس نشدهاند، اما در عین حال نقش حجتالاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی در انتقال احکام و رهنمودهای رهبر کبیر انقلاب اسلامی به ارکان و تشکیلات نظام و وزارتخانهها و نهادها به گونهای بود که هم اکنون نامهها و دستنوشتههای فراوانی از آن عزیز در ذیل نامهها و درخواستهای مسئولین و نهادهای مختلف نظام بر جای مانده که نشان میدهد چگونه ایشان با وسواس و دقت و امانت، حرف به حرف پاسخها و رهنمودهای شفاهی حضرت امام را به مراکز ذیربط منعکس نمودهاند که انشاءالله مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی بتواند مجموعۀ نقل قولهای ایشان از حضرت امام را بزودی منتشر سازد. در میان نوشتههای امام خمینی خطاب به یادگار عزیزش که بعد از پیروزی انقلاب نگارش یافته و در اثر حاضر منتشر شدهاند چندین نامۀ مفصل، حاوی ژرفترین مباحث عرفانی و اخلاقی به چشم میخورد که قطع نظر از صدها درس و نکته آموزنده، خود بیانگر آن است که حضرت امام ظرفیت و قابلیت لازم را برای دریافت این اسرار و معانی اخلاقی و عرفانی در وجود یادگار خویش میدیده است. شهادتنامههای صریح حضرت امام در دفاع از مواضع و راه و رسم سیاسی فرزند گرامیش - که در چندین مورد از نامههای این مجموعه به چشم میخورد - آنجا اهمیت خویش را آشکار میسازد که کنه شخصیت وارسته امام خمینی و عمق بیاعتنایی او را به هرگونه سخن و موضعی خارج از چارچوب صداقت و تکلیف شرعی، دریابیم. امام خمینی در یکی از این نامهها مینویسد: «اینجانب در پیشگاه مقدس حق شهادت میدهم که از اوّل انقلاب تاکنون و از پیش از انقلاب در زمانی که (احمد) وارد این نحو مسائل سیاسی شده است از او رفتار یا گفتاری که برخلاف مسیر انقلاب اسلامی ایران باشد ندیدهام و در تمام مراحل، از انقلاب پشتیبانی نموده و در مرحله پیروزی شکوهمند انقلاب، معین و کمک کار من بوده و هست و کاری که برخلاف نظر من است انجام نمیدهد و...» این جملات و موارد مشابه آن که در اثر حاضر به چشم میخورد بر زبان و قلم کسی جاری شده است که میفرمود: «من بارها اعلام کردهام که با هیچ کس، در هر مرتبهای که باشد عقد اخوت نبستهام»؛ «چارچوب دوستی من، در درستی، هر فردی نهفته است»؛ «خدا میداند که شخصاً برای خود ذرهای مصونیت و حق و امتیاز قائل نیستم. اگر تخلفی از من هم سر زند مهیای مواخذهام». نکته دیگری که در ارتباط با اثر حاضر لازم به ذکر است آنکه قرار بود نامههای مندرج در این مجموعه در سیر تاریخی خود، در مجموعۀ کامل آثار امام خمینی که تا پایان سال جاری تنظیم و منتشر میشوند، درج گردند و به همین سبب نیز مسئولین مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام نامههای آن حضرت خطاب به پدر بزرگوارم را چندی قبل خدمت ایشان ارائه داده بودند تا چنانکه نکات توضیحی در ارتباط با مطالب این نامهها دارند مرقوم فرمایند تا به صورت پاورقی در دورۀ کامل آثار درج شوند، آن بزرگوار نیز تا حدی که فرصت یافتهاند، توضیحاتی را در حواشی دستخطهای حضرت امام به خط خویش مرقوم فرمودهاند که پاورقیهای مندرج در این اثر عمدتاً برگرفته از همین توضیحاتی است که اشاره کردم. متأسفانه ثلمه جبرانناپذیر رحلت آن عزیز در ایام تنظیم و نگارش توضیح پیرامون همین نامهها به وقوع پیوست و تکمیل آنها ممکن نگردید. شگفت آنکه در تاریخ سوم اسفند 1373 یعنی تنها بیست روز قبل از آن حادثۀ تلخ در ذیل نامهای مفصل و منتشر نشده از حضرت امام که در آن، رهبر کبیر انقلاب اسلامی با صراحت تمام به دفاع از حقطلبیها و نقش و جایگاه یادگارش در انقلاب اسلامی پرداخته است، پدر بزرگوارم در ذیل این نامه خطاب به قائم مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام نوشتهاند: «جناب آقای حمید انصاری، بارها خدمت امام عرض میکردم که دفاع از من در فرهنگ جنابعالی نیست و دیدیم که نشد، جز نامهای که در آن بدین معنا هم اشاره شده بود. فکر میکنم این دفاع هم با فرهنگ معظمله سازگاری ندارد، ایشان چون مظلومیت مرا دیدهاند ناچار به عنوان دفاع از مظلوم این را نوشتهاند. لذا این نامه را نیاورید و بگذارید آنچه راجع به من گفتهاند، گفته باشند، خدا به اعمال انسان داناتر است. احمد خمینی 3/ 12/ 73».
درود خدا بر او باد که عمر خویش را در راه یگانۀ اعصار صرف نمود و حتی حاضر نشد از دریای بیکران خمینی کبیر ذرهای استفاده شخصی نماید و در برابر امواج تهمتها سینه مالامال از عشق خویش را سپر نمود اما لحظهای نخواست که غبار پرسشی بر ردای پاک امام عزیز بنشیند، و به حق، چنان پدری را چنین پسری سزاست.
□ حسن خمینی
منبع: حضور، ش 11، ص 309.