بخش سوم: پیوستها

وصیتنامۀ سیاسی ـ الهی

کد : 149808 | تاریخ : 16/02/1395

وصیتنامۀ سیاسی ـ الهی

‏ ‏

‏زمان: تاریخ نگارش 26 بهمن 1361 / 1 جمادی الاول 1403‏

‏تاریخ بازبینی و اصلاح 19 آذر 1366‏

‏تاریخ قرائت 15 ‏‏خرداد‏‏ 1368‏

‏مکان: تهران، جماران‏

‏موضوع: وصیتنامۀ سیاسی ـ الهی (پیام جاودانۀ امام خمینی به معاصرین و نسلهای بعد ‏‎ ‎‏از خویش)‏

‏مخاطب: ملت ایران، مسلمانان و مردم جهان و نسلهای آینده ‏

‏ ‏

بسم الله الرحمن الرحیم 

قالَ رسولُ الله ـ صلَّی الله علیه و آله و سلَّم: اِنّی تارکٌ فیکُمُ الثّقلَیْنِ کتابَ الله ِ و عترتی  اهلَ بیتی؛ فإِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوضَ.

الحمدُلله و سُبحانَکَ؛ اللهمَّ صلِّ علی محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائنِ  اسرارِ کتابِکَ الذی تجلّی فیه الأَحدیّةُ بِجمیعِ أسمائکَ حتّی المُسْتَأْثَرِ منها الّذی لایَعْلَمُهُ  غَیرُک؛ و اللَّعنُ علی ظالِمیهم اصلِ الشَجَرةِ الخَبیثةِ.

‏و بعد، اینجانب مناسب می دانم که شمه ای کوتاه و قاصر در باب «ثقلین» تذکر دهم؛ ‏‎ ‎
‎[[page 367]]‎‏نه از حیث مقامات غیبی و معنوی و عرفانی، که قلم مثل منی عاجز است از جسارت ‏‎ ‎‏در مرتبه ای که عرفان آن بر تمام دایرۀ وجود، از ملک تا ملکوت اعلی و از آنجا تا ‏‎ ‎‏لاهوت و آنچه در فهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع ‏‎ ‎‏است؛ و نه از آنچه بر بشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والای «ثقل ‏‎ ‎‏اکبر» و «ثقل کبیر» که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است؛ و نه از ‏‎ ‎‏آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن ‏‎ ‎‏برای مثل منی میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلکه مناسب دیدم اشاره ای ‏‎ ‎‏گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است بنمایم.‏

‏شاید جملۀ ‏‏لَنْ یَفْتَرِقا حتّی یَرِدا عَلَیَّ الْحَوض‏‏ اشاره باشد بر اینکه بعد از وجود ‏‎ ‎‏مقدس رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ هرچه بر یکی از این دو گذشته است ‏‎ ‎‏بر دیگری گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگری است، تا آنگاه که این ‏‎ ‎‏دو مهجور بر رسول خدا در «حوض» وارد شوند. و آیا این «حوض» مقام اتصال کثرت ‏‎ ‎‏به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است، یا چیز دیگر که به عقل و عرفان ‏‎ ‎‏بشر راهی ندارد. و باید گفت آن ستمی که از طاغوتیان بر این دو ودیعۀ رسول اکرم ‏‎ ‎‏ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ گذشته، بر امت مسلمان بلکه بر بشریت گذشته است که ‏‎ ‎‏قلم از آن عاجز است.‏

‏و ذکر این نکته لازم است که حدیث «ثقلین» متواتر بین جمیع مسلمین است و [در] ‏‎ ‎‏کتب اهل سنت از «صحاح ششگانه» تا کتب دیگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مکرره ‏‎ ‎‏از پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به طور متواتر نقل شده است. و این ‏‎ ‎‏حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانان مذاهب مختلف؛ و باید ‏‎ ‎‏همۀ مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛ و اگر عذری برای ‏‎ ‎‏جاهلان بیخبر باشد برای علمای مذاهب نیست.‏

‏اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعۀ الهی و ماترک پیامبر اسلام ‏‎ ‎‏ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مسائل أسف انگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، ‏‎ ‎‏پس از شهادت حضرت علی(ع) شروع شد. خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را ‏‎ ‎
‎[[page 368]]‎‏وسیله ای کردند برای حکومتهای ضد قرآنی؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به ‏‎ ‎‏حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ دریافت کرده ‏‎ ‎‏بودند و ندای اِنّی تارکٌ فیکُمُ الثقلان در گوششان بود با بهانه های مختلف و توطئه های ‏‎ ‎‏از پیش تهیه شده، آنان را عقب زده و با قرآن، در حقیقت قرآن را ـ که برای بشریت تا ‏‎ ‎‏ورود به حوض بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود و است ـ از صحنه خارج ‏‎ ‎‏کردند؛ و بر حکومت عدل الهی ـ که یکی از آرمانهای این کتاب مقدس بوده و هست ـ ‏‎ ‎‏خط بطلان کشیدند و انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی را پایه گذاری کردند، تا ‏‎ ‎‏کار به جایی رسید که قلم از شرح آن شرمسار است.‏

‏و هرچه این بنیان کج به جلو آمد کجیها و انحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم ‏‎ ‎‏را که برای رشد جهانیان و نقطۀ جمع همۀ مسلمانان بلکه عائلۀ بشری، از مقام شامخ ‏‎ ‎‏احدیت به کشف تام محمدی(ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند برساند ‏‎ ‎‏و این ولیدۀ «علم الاسماء» را از شرّ شیاطین و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و ‏‎ ‎‏عدل رساند و حکومت را به دست اولیاءالله ، معصومین ـ علیهم صلوات الاولین و ‏‎ ‎‏الآخرین ـ بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند ـ چنان از صحنه خارج ‏‎ ‎‏نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست ‏‎ ‎‏حکومتهای جائر و آخوندهای خبیثِ بدتر از طاغوتیان وسیله ای برای اقامۀ جور و فساد ‏‎ ‎‏و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد. و مع الأسف به دست دشمنان توطئه گر و ‏‎ ‎‏دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس ‏‎ ‎‏مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیلۀ جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی ‏‎ ‎‏آنان باشد، وسیلۀ تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلی از صحنه خارج شد، که دیدیم اگر ‏‎ ‎‏کسی دم از حکومت اسلامی برمی آورد و از سیاست، که نقش بزرگ اسلام و رسول ‏‎ ‎‏بزرگوار ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و قرآن و سنت مشحون آن است، سخن ‏‎ ‎‏می گفت گویی بزرگترین معصیت را مرتکب شده؛ و کلمۀ «آخوند سیاسی» موازن با ‏‎ ‎‏آخوند بی دین شده بود و اکنون نیز هست.‏

‏و اخیراً قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیلۀ حکومتهای منحرفِ خارج از تعلیمات ‏‎ ‎
‎[[page 369]]‎‏اسلامی، که خود را به دروغ به اسلام بسته اند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ‏‎ ‎‏ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع می کنند و به اطراف می فرستندو با این حیلۀ شیطانی ‏‎ ‎‏قرآن را از صحنه خارج می کنند. ما همه دیدیم قرآنی را که محمدرضا خان پهلوی طبع ‏‎ ‎‏کرد و عده ای را اغفال کرد و بعض آخوندهای بیخبر از مقاصد اسلامی هم مداح او ‏‎ ‎‏بودند. و می بینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادی از ثروتهای بی پایان مردم را صرف ‏‎ ‎‏طبع قرآن کریم و محالّ تبلیغاتِ مذهبِ ضد قرآنی می کند و وهابیت، این مذهب سراپا ‏‎ ‎‏بی اساس و خرافاتی را ترویج می کند؛ و مردم و ملتهای غافل را سوق به سوی ‏‎ ‎‏ابرقدرتها می دهد و از اسلام عزیز و قرآن کریم برای هدم اسلام و قرآن بهره برداری ‏‎ ‎‏می کند.‏

‏ما مفتخریم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبی ‏‎ ‎‏است که می خواهد حقایق قرآنی، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم ‏‎ ‎‏می زند، از مقبره ها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخۀ نجات دهندۀ ‏‎ ‎‏بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی ‏‎ ‎‏فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می کشاند نجات دهد. ‏

‏و ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالی ‏‎ ‎‏بوده، و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، این بندۀ رها شده از تمام قیود، مأمور رها کردن ‏‎ ‎‏بشر از تمام اغلال و بردگیها است.‏

‏ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و ‏‎ ‎‏معنوی‏‏ ‏‏و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن ‏‎ ‎‏بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ما است.‏

‏ما مفتخریم که ائمۀ معصومین، از علی بن ابیطالب گرفته تا منجی بشر حضرت ‏‎ ‎‏مهدی صاحب زمان ـ علیهم آلاف التحیات والسلام ـ که به قدرت خداوند قادر، زنده ‏‎ ‎‏و ناظر امور است ائمۀ ما هستند.‏

‏ما مفتخریم که ادعیۀ حیاتبخش که او را «قرآن صاعد» می خوانند از ‏‏ائمۀ معصومین ما‏‎ ‎‏است. ما به «مناجات شعبانیۀ» امامان و «دعای عرفات» حسین بن‏‏ علی ـ علیهماالسلام ـ و‏‎ ‎


[[page 370]]

‏«صحیفۀ سجادیه» این زبور آل محمد و «صحیفۀ فاطمیه» که کتاب‏‎ ‎‏الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است از ما است.‏

‏ما مفتخریم که «باقرالعلوم» بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جز خدای تعالی ‏‎ ‎‏و رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمۀ معصومین ـ علیهم السلام ـ مقام او را درک ‏‎ ‎‏نکرده و نتوانند درک کرد، از ما است.‏

‏و ما مفتخریم که مذهب ما «جعفری» است که فقه ما که دریای بی پایان است، یکی ‏‎ ‎‏از آثار اوست. و ما مفتخریم به همۀ ائمۀ معصومین ـ علیهم صلوات الله ـ و متعهد به ‏‎ ‎‏پیروی آنانیم.‏

‏ما مفتخریم که ائمۀ معصومین ما ـ صلوات الله و سلامه علیهم ـ در راه تعالی دین ‏‎ ‎‏اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکی از ابعاد آن است، ‏‎ ‎‏در حبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازی حکومتهای جائرانه و طاغوتیان ‏‎ ‎‏زمان خود شهید شدند. و ما امروز مفتخریم که می خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده ‏‎ ‎‏کنیم و اقشار مختلفۀ ملت ما در این راه بزرگِ سرنوشت ساز سر از پا نشناخته، جان و ‏‎ ‎‏مال و عزیزان خود را نثار راه خدا می کنند.‏

‏ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه های فرهنگی و ‏‎ ‎‏اقتصادی و نظامی حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد ‏‎ ‎‏قرآن کریم فعالیت دارند؛ و آنان که توان جنگ دارند، در آموزش نظامی که برای دفاع ‏‎ ‎‏از اسلام و کشور اسلامی از واجبات مهم است شرکت، و از محرومیتهایی که توطئۀ ‏‎ ‎‏دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان ‏‎ ‎‏تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای ‏‎ ‎‏منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای بی اطلاع از مصالح مسلمین به وجود ‏‎ ‎‏آورده بودند، خارج نموده اند؛ و آنان که توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبهه به ‏‎ ‎‏نحو ارزشمندی که دل ملت را از شوق و شعف به لرزه درمی آورد و دل دشمنان و ‏‎ ‎‏جاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب می لرزاند، اشتغال دارند. و ما مکرر دیدیم ‏‎ ‎‏که زنان بزرگواری زینب گونه ـ علیها سلام الله ـ فریاد می زنند که فرزندان خود را از ‏‎ ‎
‎[[page 371]]‎‏دست داده و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به ‏‎ ‎‏این امر؛ و می دانند آنچه به دست آورده اند بالاتر از جنات نعیم است، چه رسد به متاع ‏‎ ‎‏ناچیز دنیا.‏

‏و ملت ما بلکه ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که ‏‎ ‎‏دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانی هستند که از هیچ جنایت ‏‎ ‎‏و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانۀ خود دست نمی کشند و برای رسیدن به ریاست ‏‎ ‎‏و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمی شناسند. و در رأس آنان امریکا این ‏‎ ‎‏تروریست بالذات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او ‏‎ ‎‏صهیونیست جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود جنایاتی مرتکب می شود که ‏‎ ‎‏قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند؛ و خیال ابلهانۀ «اسرائیل بزرگ»! آنان را ‏‎ ‎‏به هر جنایتی می کشاند. و ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند که دشمنان آنها ‏‎ ‎‏حسین اردنی این جنایت پیشۀ دوره گرد، و حسن و حسنی مبارک هم آخور با اسرائیل ‏‎ ‎‏جنایتکارند و در راه خدمت به امریکا و اسرائیل از هیچ خیانتی به ملتهای خود ‏‎ ‎‏رویگردان نیستند. و ما مفتخریم که دشمن ما صدام عفلقی است که دوست و دشمنْ او ‏‎ ‎‏را به جنایتکاری و نقض حقوق بین المللی و حقوق بشر می شناسند و همه می دانند که ‏‎ ‎‏خیانتکاریِ او به ملت مظلوم عراق و شیخ نشینان خلیج، کمتر از خیانت به ملت ایران ‏‎ ‎‏نباشد. ‏

‏و ما و ملتهای مظلوم دنیا مفتخریم که رسانه های گروهی و دستگاههای تبلیغات ‏‎ ‎‏جهانی، ما و همۀ مظلومان جهان را به هر جنایت و خیانتی که ابرقدرتهای جنایتکار ‏‎ ‎‏دستور می دهند متهم می کنند. کدام افتخار بالاتر و والاتر از اینکه امریکا با همۀ ‏‎ ‎‏ادعاهایش و همۀ ساز و برگهای جنگی اش و آنهمه دولتهای سرسپرده اش و به دست ‏‎ ‎‏داشتن ثروتهای بی پایانِ ملتهای مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانه های ‏‎ ‎‏گروهی، در مقابل ملت غیور ایران و کشور حضرت ‏‏بقیة‏‏ الله ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ ‏‎ ‎‏آنچنان وامانده و رسوا شده است که نمی داند به که متوسل شود! و رو به هر کس ‏‎ ‎‏می کند جواب رد می شنود! و این نیست جز به مددهای غیبی حضرت باری تعالی ‏‎ ‎
‎[[page 372]]‎‏ـ جلَّت عظمتُه ـ که ملتها را بویژه ملت ایران اسلامی را بیدار نموده و از ظلمات ‏‎ ‎‏ستمشاهی به نور اسلام هدایت نموده.‏

‏من اکنون به ملتهای شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که از این ‏‎ ‎‏راه مستقیم الهی که نه به شرقِ ملحد و نه به غربِ ستمگرِ کافر وابسته است، بلکه به ‏‎ ‎‏صراطی که خداوند به آنها نصیب فرموده است محکم و استوار و متعهد و پایدارْ پایبند ‏‎ ‎‏بوده، و لحظه[ای] از شکر این نعمت غفلت نکرده و دستهای ناپاک عمال ابرقدرتها، ‏‎ ‎‏چه عمال خارجی و چه عمال داخلی بدتر از خارجی، تزلزلی در نیت پاک و ارادۀ ‏‎ ‎‏آهنین آنان رخنه نکند؛ و بدانند که هرچه رسانه های گروهی عالم و قدرتهای شیطانی ‏‎ ‎‏غرب و شرق اشتلم می زنند دلیل بر قدرت الهی آنان است و خداوند بزرگ سزای آنان ‏‎ ‎‏را هم در این عالم و هم در عوالم دیگر خواهد داد. «إنَّه ولیُّ النِّعَم و بِیَدِه ملکوتُ کلِّ ‏‎ ‎‏شیءٍ».‏

‏و با کمال جِد و عجز از ملتهای مسلمان می خواهم که از ائمۀ اطهار و فرهنگ ‏‎ ‎‏سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی این بزرگ راهنمایان عالم بشریت به طور شایسته و ‏‎ ‎‏به جان و دل و جانفشانی و نثار عزیزان پیروی کنند. از آن جمله دست از فقه سنتی که ‏‎ ‎‏بیانگر مکتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملتها است، چه احکام ‏‎ ‎‏اولیه و چه ثانویه که هر دو مکتب فقه اسلامی است، ذره ای منحرف نشوند و به ‏‎ ‎‏وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند و بدانند قدمی انحرافی، مقدمۀ ‏‎ ‎‏سقوط مذهب و احکام اسلامی و حکومت عدل الهی است. و از آن جمله از نماز ‏‎ ‎‏جمعه و جماعت که بیانگر سیاسی نماز است هرگز غفلت نکنند، که این نماز جمعه از ‏‎ ‎‏بزرگترین عنایات حق تعالی بر جمهوری اسلامی ایران است. و از آن جمله مراسم ‏‎ ‎‏عزاداری ائمۀ اطهار و بویژه سید مظلومان و سرور شهیدان، حضرت ابی عبدالله الحسین ‏‎ ‎‏ـ صلوات وافر الهی و انبیا و ملا‏‏ئکة‏‏ الله و صلحا بر روح بزرگ حماسی او باد ـ هیچ گاه ‏‎ ‎‏غفلت نکنند. و بدانند آنچه دستور ائمه ـ علیهم السلام ـ برای بزرگداشت این حماسۀ ‏‎ ‎‏تاریخی اسلام است و آنچه لعن و نفرین بر ستمگران آل بیت است، تمام فریاد ‏‎ ‎‏قهرمانانۀ ملتها است بر سردمداران ستم پیشه در طول تاریخ الی الابد. و می دانید که لعن ‏‎ ‎
‎[[page 373]]‎‏و نفرین و فریاد از بیداد بنی امیه ـ ‏‏لعنة‏‏ ‏‏الله علیهم ـ با آنکه آنان منقرض و به جهنم ‏‎ ‎‏رهسپار شده اند، فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن این فریاد ستم شکن ‏‎ ‎‏است.‏‏ ‏

‏و لازم است در نوحه ها و اشعار مرثیه و اشعار ثنای از ائمۀ حق ـ علیهم سلام الله ـ ‏‎ ‎‏به طور کوبنده فجایع و ستمگریهای ستمگران هر عصر و مصر یادآوری شود؛ و در این ‏‎ ‎‏عصر که عصر مظلومیت جهان اسلام به دست امریکا و شوروی و سایر وابستگان به ‏‎ ‎‏آنان و از آن جمله آل سعود، این خائنین به حرم بزرگ الهی ـ ‏‏لعنة‏‏ الله و ملائکته و ‏‎ ‎‏رسله علیهم ـ است به طور کوبنده یادآوری و لعن و نفرین شود. و همه باید بدانیم که ‏‎ ‎‏آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسی است که حافظ ملّیت ‏‎ ‎‏مسلمین، بویژه شیعیان ائمۀ اثنی عشر ـ علیهم صلوات الله و سلم ـ [است].‏

‏و آنچه لازم است تذکر دهم آن است که وصیت سیاسی ـ الهی اینجانب اختصاص ‏‎ ‎‏به ملت عظیم الشأن ایران ندارد، بلکه توصیه به جمیع ملل اسلامی و مظلومان جهان از ‏‎ ‎‏هر ملت و مذهب می باشد.‏

‏از خداوند ـ عزوجل ـ عاجزانه خواهانم که لحظه ای ما و ملت ما را به خود واگذار ‏‎ ‎‏نکند و از عنایات غیبی خود به این فرزندان اسلام و رزمندگان عزیز لحظه[ای] دریغ ‏‎ ‎‏نفرماید.‏

روح الله الموسوی الخمینی

‏ ‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

‏اهمیت انقلاب شکوهمند اسلامی که دستاورد میلیونها انسان ارزشمند و هزاران ‏‎ ‎‏شهید جاوید آن و آسیب دیدگان عزیز، این شهیدان زنده است و مورد امید میلیونها ‏‎ ‎‏مسلمانان و مستضعفان جهان است، به قدری است که ارزیابی آن از عهدۀ قلم و بیان ‏‎ ‎‏والاتر و برتر است. اینجانب، روح الله موسوی خمینی که از کرم عظیم خداوند متعال ‏‎ ‎‏با همۀ خطایا مأیوس نیستم و زاد راه پرخطرم همان دلبستگی به کرم کریم مطلق است، ‏‎ ‎‏به عنوان یک نفر طلبۀ حقیر که همچون دیگر برادران ایمانی امید به این انقلاب و بقای ‏‎ ‎
‎[[page 374]]‎‏دستاوردهای آن و به ثمر رسیدن هرچه بیشتر آن دارم، به عنوان وصیت به نسل حاضر ‏‎ ‎‏و نسلهای عزیز آینده مطالبی هر چند تکراری عرض می نمایم. و از خداوند بخشاینده ‏‎ ‎‏می خواهم که خلوص نیت در این تذکرات عنایت فرماید.‏

‏1) ما می دانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهانخواران و ستمگران را از ایران ‏‎ ‎‏بزرگ کوتاه کرد، با تأییدات غیبی الهی پیروز گردید. اگر نبود دست توانای خداوند ‏‎ ‎‏امکان نداشت یک جمعیت 36 میلیونی با آن تبلیغات ضداسلامی و ضد روحانی ‏‎ ‎‏خصوص در این صد سال اخیر و با آن تفرقه افکنیهای بیحساب قلمداران و زبان مُزدان ‏‎ ‎‏در مطبوعات و سخنرانیها و مجالس و محافل ضداسلامی و ضدملی به صورت ملیّت، ‏‎ ‎‏و آنهمه شعرها و بذله گوییها، و آنهمه مراکز عیاشی و فحشا و قمار و مسکرات و مواد ‏‎ ‎‏مخدره که همه و همه برای کشیدن نسل جوان فعال که باید در راه پیشرفت و تعالی و ‏‎ ‎‏ترقی میهن عزیز خود فعالیت نمایند، به فساد و بی تفاوتی در پیشامدهای خائنانه، که به ‏‎ ‎‏دست شاه فاسد و پدر بی فرهنگش و دولتها و مجالس فرمایشی که از طرف ‏‎ ‎‏سفارتخانه های قدرتمندان بر ملت تحمیل می شد، و از همه بدتر وضع دانشگاهها و ‏‎ ‎‏دبیرستانها و مراکز آموزشی که مقدرات کشور به دست آنان سپرده می شد، با به کار ‏‎ ‎‏گرفتن معلمان و استادان غربزده یا شرقزدۀ صددرصد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامی ‏‎ ‎‏بلکه ملی صحیح، با نام «ملیت» و «ملی گرایی»، گرچه در بین آنان مردانی متعهد و ‏‎ ‎‏دلسوز بودند، لکن با اقلیت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان کار مثبتی نمی توانستند ‏‎ ‎‏انجام دهند و با اینهمه و دهها مسائل دیگر، از آن جمله به انزوا و عزلت کشیدن ‏‎ ‎‏روحانیان و با قدرت تبلیغاتْ به انحراف فکری کشیدن بسیاری از آنان، ممکن نبود این ‏‎ ‎‏ملت با این وضعیت یکپارچه قیام کنند و در سرتاسر کشور با ایدۀ واحد و فریاد «الله  ‏‎ ‎‏اکبر» و فداکاریهای حیرت آور و معجزه آسا تمام قدرتهای داخل و خارج را کنار زده و ‏‎ ‎‏خودْ مقدرات کشور را به دست گیرد. بنابراین شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران ‏‎ ‎‏از همۀ انقلابها جدا است: هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزۀ ‏‎ ‎‏انقلاب و قیام. و تردید نیست که این یک تحفۀ الهی و هدیۀ غیبی بوده که از جانب ‏‎ ‎‏خداوند منان بر این ملت مظلوم غارتزده عنایت شده است.‏


‎[[page 375]]‎‏2) اسلام و حکومت اسلامی پدیدۀ الهی است که با به کار بستن آن سعادت ‏‎ ‎‏فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تأمین می کند و قدرت آن دارد که ‏‎ ‎‏قلم سرخ بر ستمگریها و چپاولگریها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسانها را به کمال ‏‎ ‎‏مطلوب خود برساند. و مکتبی است که برخلاف مکتبهای غیرتوحیدی، در تمام شئون ‏‎ ‎‏فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و ‏‎ ‎‏نظارت دارد و از هیچ نکته، ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت ‏‎ ‎‏مادی و معنوی نقش دارد فروگذار ننموده است؛ و موانع و مشکلات سر راه تکامل را ‏‎ ‎‏در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها کوشیده است. اینک که به توفیق و تأیید ‏‎ ‎‏خداوند، جمهوری اسلامی با دست توانای ملت متعهد پایه ریزی شده، و آنچه در این ‏‎ ‎‏حکومت اسلامی مطرح است اسلام و احکام مترقی آن است، بر ملت عظیم الشأن ایران ‏‎ ‎‏است که در تحقق محتوای آن به جمیع ابعاد و حفظ و حراست آن بکوشند که حفظ ‏‎ ‎‏اسلام در رأس تمام واجبات است، که انبیای عظام از آدم ـ علیه السلام ـ تا خاتم النبیین ‏‎ ‎‏ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در راه آن کوشش و فداکاری جانفرسا نموده اند و هیچ ‏‎ ‎‏مانعی آنان را از این فریضۀ بزرگ بازنداشته؛ و همچنین پس از آنان اصحاب متعهد و ‏‎ ‎‏ائمۀ اسلام ـ علیهم صلوات الله ـ با کوششهای توانفرسا تا حد نثار خون خود در حفظ ‏‎ ‎‏آن کوشیده اند. و امروز بر ملت ایران، خصوصاً، و بر جمیع مسلمانان، عموماً، واجب ‏‎ ‎‏است این امانت الهی را که در ایران به طور رسمی اعلام شده و در مدتی کوتاه نتایج ‏‎ ‎‏عظیمی به بار آورده، با تمام توان حفظ نموده و در راه ایجاد مقتضیات بقای‏‎ ‎‏آن و رفع ‏‎ ‎‏موانع و مشکلات آن کوشش نمایند. و امید است که پرتو نور آن بر تمام کشورهای ‏‎ ‎‏اسلامی تابیدن گرفته و تمام دولتها و ملتها با یکدیگر تفاهم در این امر حیاتی نمایند، و ‏‎ ‎‏دست ابرقدرتهای عالمخوار و جنایتکاران تاریخ را تا ابد از سر مظلومان و ستمدیدگان ‏‎ ‎‏جهان کوتاه نمایند.‏

‏اینجانب که نفسهای آخر عمر را می کشم به حسب وظیفه، شطری از آنچه در حفظ ‏‎ ‎‏و بقای این ودیعۀ الهی دخالت دارد و شطری از موانع و خطرهایی که آن را تهدید ‏‎ ‎‏می کنند، برای نسل حاضر و نسلهای آینده عرض می کنم و توفیق و تأیید همگان را از ‏‎ ‎
‎[[page 376]]‎‏درگاه پروردگار عالمیان خواهانم.‏

‏الف ـ بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است؛ و رمز پیروزی را ‏‎ ‎‏ملت می داند و نسلهای آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن: انگیزۀ الهی ‏‎ ‎‏و مقصد عالی حکومت اسلامی؛ و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای ‏‎ ‎‏همان انگیزه و مقصد.‏

‏اینجانب به همۀ نسلهای حاضر و آینده وصیت می کنم که اگر بخواهید اسلام و ‏‎ ‎‏حکومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگرانِ خارج و داخل از کشورتان ‏‎ ‎‏قطع شود، این انگیزۀ الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده ‏‎ ‎‏است از دست ندهید؛ و در مقابل این انگیزه که رمز پیروزی و بقای آن است، فراموشی ‏‎ ‎‏هدف و تفرقه و اختلاف است. بی جهت نیست که بوقهای تبلیغاتی در سراسر جهان و ‏‎ ‎‏ولیده های بومی آنان تمام توان خود را صرف شایعه ها و دروغهای تفرقه افکن نموده اند ‏‎ ‎‏و میلیاردها دلار برای آن صرف می کنند. بی انگیزه نیست سفرهای دائمی مخالفان ‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی به منطقه. و مع الأسف در بین آنان از سردمداران و حکومتهای بعض ‏‎ ‎‏کشورهای اسلامی، که جز به منافع شخص خود فکر نمی کنند و چشم و گوش بسته ‏‎ ‎‏تسلیم امریکا هستند دیده می شود؛ و بعض از روحانی نماها نیز به آنان ملحقند. ‏

‏امروز و در آتیه نیز آنچه برای ملت ایران ومسلمانان جهان باید مطرح باشد و ‏‎ ‎‏اهمیت آن را در نظر گیرند، خنثی کردن تبلیغات تفرقه افکنِ خانه برانداز است. توصیۀ ‏‎ ‎‏اینجانب به مسلمین و خصوص ایرانیان بویژه در عصر حاضر، آن است که در مقابل ‏‎ ‎‏این توطئه ها عکس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود، به هر راه ممکن ‏‎ ‎‏افزایش دهند و کفار و منافقان را مأیوس نمایند.‏

‏ب ـ از توطئه های مهمی که در قرن اخیر، خصوصاً در دهه های معاصر، و بویژه پس ‏‎ ‎‏از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم می خورد، تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف برای ‏‎ ‎‏مأیوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است. گاهی ناشیانه و با ‏‎ ‎‏صراحت به اینکه احکام اسلام که 1400 سال قبل وضع شده است نمی تواند در عصر ‏‎ ‎‏حاضر کشورها را اداره کند، یا آنکه اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و ‏‎ ‎
‎[[page 377]]‎‏مظاهر تمدن مخالف است، و در عصر حاضر نمی شود کشورها از تمدن جهانی و ‏‎ ‎‏مظاهر آن کناره گیرند، و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهی موذیانه و شیطنت آمیز ‏‎ ‎‏به گونۀ طرفداری از قداست اسلام که اسلام و دیگر ادیان الهی سر و کار دارند با ‏‎ ‎‏معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به ‏‎ ‎‏عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور می کند، و ‏‎ ‎‏حکومت و سیاست و سررشته داری برخلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است، ‏‎ ‎‏چه اینها تمام برای تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلک انبیای عظام است! و مع الأسف ‏‎ ‎‏تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیان و متدینان بیخبر از اسلام تأثیر گذاشته که حتی ‏‎ ‎‏دخالت در حکومت و سیاست را به مثابۀ یک گناه و فسق می دانستند و شاید بعضی ‏‎ ‎‏بدانند! و این فاجعۀ بزرگی است که اسلام مبتلای به آن بود. ‏

‏گروه اول که باید گفت از حکومت و قانون و سیاست یا اطلاع ندارند یا ‏‎ ‎‏غرضمندانه خود را به بی اطلاعی می زنند. زیرا اجرای‏‎ ‎‏قوانین بر معیار قسط و عدل و ‏‎ ‎‏جلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از ‏‎ ‎‏فساد و فحشا و انواع کجرویها، و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و ‏‎ ‎‏جلوگیری از استعمار و استثمار و استعباد، و حدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل ‏‎ ‎‏برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه، و سیاست و راه بردن جامعه به موازین ‏‎ ‎‏عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل، چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول ‏‎ ‎‏تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه شود. این دعوی به مثابۀ آن است که گفته شود ‏‎ ‎‏قواعد عقلی و ریاضی در قرن حاضر باید عوض شود و به جای آن قواعد دیگر نشانده ‏‎ ‎‏شود. اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعی باید جاری شود و از ستمگری و چپاول و ‏‎ ‎‏قتل باید جلوگیری شود، امروز چون قرن اتم است آن روش کهنه شده! و ادعای آنکه ‏‎ ‎‏اسلام با نوآوردها مخالف است ـ همان سان که محمدرضا پهلوی مخلوع می گفت که ‏‎ ‎‏اینان می خواهند با چهارپایان در این عصر سفر کنند ـ یک اتهام ابلهانه بیش نیست. زیرا ‏‎ ‎‏اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتکارات و صنعتهای پیشرفته که در ‏‎ ‎‏پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هیچ گاه اسلام و هیچ مذهب توحیدی با آن مخالفت ‏‎ ‎
‎[[page 378]]‎‏نکرده و نخواهد کرد بلکه علم و صنعت مورد تأکید اسلام و قرآن مجید است. و اگر ‏‎ ‎‏مراد از تجدد و تمدن به آن معنی است که بعضی روشنفکران حرفه ای می گویند که ‏‎ ‎‏آزادی در تمام منکرات و فحشا حتی همجنس بازی و از این قبیل، تمام ادیان آسمانی و ‏‎ ‎‏دانشمندان و عقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرقزدگان به تقلید کورکورانه آن را ‏‎ ‎‏ترویج می کنند. ‏

‏و اما طایفۀ دوم که نقشۀ موذیانه دارند و اسلام را از حکومت و سیاست جدا ‏‎ ‎‏می دانند. باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و سنت رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ‏‏ ‏‎ ‎‏آنقدر که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند؛ بلکه بسیار از ‏‎ ‎‏احکام عبادی اسلام، عبادی ـ سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبتها را به بار ‏‎ ‎‏آورده. پیغمبر اسلام (ص) تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومتهای جهان لکن با ‏‎ ‎‏انگیزۀ بسط عدالت اجتماعی. و خلفای اول اسلامی حکومتهای وسیع داشته اند و ‏‎ ‎‏حکومت علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ نیز با همان انگیزه، به طور وسیعتر و گسترده تر ‏‎ ‎‏از واضحات تاریخ است. و پس از آن بتدریج حکومت به اسم اسلام بوده؛ و اکنون نیز ‏‎ ‎‏مدعیان حکومت اسلامی به پیروی از اسلام و رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ ‏‎ ‎‏بسیارند.‏

‏اینجانب در این وصیتنامه با اشاره می گذرم، ولی امید آن دارم که نویسندگان و ‏‎ ‎‏جامعه شناسان و تاریخ نویسان، مسلمانان را از این اشتباه بیرون آورند. و آنچه گفته شده ‏‎ ‎‏و می شود که انبیا ـ علیهم السلام ـ به معنویات کار دارند و حکومت و سررشته داری ‏‎ ‎‏دنیایی مطرود است و انبیا و اولیا و بزرگان از آن احتراز می کردند و ما نیز باید چنین ‏‎ ‎‏کنیم، اشتباه تأسف آوری است که نتایج آن به تباهی کشیدن ملتهای اسلامی و باز کردن ‏‎ ‎‏راه برای استعمارگران خونخوار است، زیرا آنچه مردود است حکومتهای شیطانی و ‏‎ ‎‏دیکتاتوری و ستمگری است که برای سلطه جویی و انگیزه های منحرف و دنیایی که از ‏‎ ‎‏آن تحذیر نموده اند؛ جمع آوری ثروت و مال و قدرت طلبی و طاغوت گرایی است و ‏‎ ‎‏بالاخره دنیایی است که انسان را از حق تعالی غافل کند. و اما حکومت حق برای نفع ‏‎ ‎‏مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامۀ عدالت اجتماعی، همان است که مثل ‏‎ ‎
‎[[page 379]]‎‏سلیمان بن داوود و پیامبر عظیم الشأن اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ و اوصیای ‏‎ ‎‏بزرگوارش برای آن کوشش می کردند؛ از بزرگترین واجبات و اقامۀ آن از والاترین ‏‎ ‎‏عبادات است، چنانچه سیاست سالم که در این حکومتها بوده از امور لازمه است. باید ‏‎ ‎‏ملت بیدار و هوشیار ایران با دید اسلامی این توطئه ها را خنثی نمایند. و گویندگان و ‏‎ ‎‏نویسندگان متعهد به کمک ملت برخیزند و دست شیاطین توطئه گر را قطع نمایند.‏

‏ج ـ و از همین قماش توطئه ها و شاید موذیانه تر، شایعه های وسیع در سطح کشور، ‏‎ ‎‏و در شهرستانها بیشتر، بر اینکه جمهوری اسلامی هم کاری برای مردم انجام نداد. ‏‎ ‎‏بیچاره مردم با آن شوق و شعف فداکاری کردند که از رژیم ظالمانۀ طاغوت رهایی ‏‎ ‎‏یابند، گرفتار یک رژیم بدتر شدند! مستکبران مستکبرتر و مستضعفان مستضعف تر ‏‎ ‎‏شدند! زندانها پر از جوانان که امید آتیۀ کشور است می باشد و شکنجه ها از رژیم سابق ‏‎ ‎‏بدتر و غیرانسانیتر است! هر روز عده ای را اعدام می کنند به اسم اسلام! و ای کاش اسم ‏‎ ‎‏اسلام روی این جمهوری نمی گذاشتند! این زمان از زمان رضاخان و پسرش بدتر است! ‏‎ ‎‏مردم در رنج و زحمت و گرانی سرسام آور غوطه می خورند و سردمداران دارند این ‏‎ ‎‏رژیم را به رژیمی کمونیستی هدایت می کنند! اموال مردم مصادره می شود و آزادی در ‏‎ ‎‏هر چیز از ملت سلب شده! و بسیاری دیگر از این قبیل امور که با نقشه اجرا می شود. و ‏‎ ‎‏دلیل آنکه نقشه و توطئه در کار است آنکه هرچند روز یک امر در هر گوشه و کنار و ‏‎ ‎‏در هر کوی و برزن سر زبانها می افتد؛ در تاکسیها همین مطلب واحد و در اتوبوسها نیز ‏‎ ‎‏همین و در اجتماعات چند نفره باز همین صحبت می شود؛ و یکی که قدری کهنه شد ‏‎ ‎‏یکی دیگر معروف می شود. و مع الأسف بعض روحانیون که از حیله های شیطانی ‏‎ ‎‏بیخبرند با تماس یکی ـ دو نفر از عوامل توطئه گمان می کنند مطلب همان است. و ‏‎ ‎‏اساس مسأله آن است که بسیاری از آنان که این مسائل را می شنوند و باور می کنند ‏‎ ‎‏اطلاع از وضع دنیا و انقلابهای جهان و حوادث بعد از انقلاب و گرفتاریهای عظیم ‏‎ ‎‏اجتناب ناپذیر آن ندارند ـ چنانچه اطلاع صحیح از تحولاتی که همه به سود اسلام است ‏‎ ‎‏ندارند ـ و چشم بسته و بیخبر امثال این مطالب را شنیده و خود نیز با غفلت یا عمد به ‏‎ ‎‏آنان پیوسته اند.‏


‎[[page 380]]‎‏اینجانب توصیه می کنم که قبل از مطالعۀ وضعیت کنونی جهان و مقایسه بین انقلاب ‏‎ ‎‏اسلامی ایران با سایر انقلابات و قبل از آشنایی با وضعیت کشورها و ملتهایی که در ‏‎ ‎‏حال انقلاب و پس از انقلابشان بر آنان چه می گذشته است، و قبل از توجه به ‏‎ ‎‏گرفتاریهای این کشور طاغوتزده از ناحیۀ رضاخان و بدتر از آن محمدرضا که در طول ‏‎ ‎‏چپاولگریهایشان برای این دولت به ارث گذاشته اند، از وابستگیهای عظیم خانمانسوز، تا ‏‎ ‎‏اوضاع وزارتخانه ها و ادارات و اقتصاد و ارتش و مراکز عیاشی و مغازه های مسکرات ‏‎ ‎‏فروشی و ایجاد بی بندوباری در تمام شئون زندگی و اوضاع تعلیم و تربیت و اوضاع ‏‎ ‎‏دبیرستانها و دانشگاهها و اوضاع سینماها و عشرتکده ها و وضعیّت جوانها و زنها و ‏‎ ‎‏وضعیت روحانیون و متدیّنین و آزادیخواهان متعهّد و بانوان عفیف ستمدیده و مساجد ‏‎ ‎‏در زمان طاغوت و رسیدگی به پروندۀ اعدام شدگان و محکومان به حبس و رسیدگی ‏‎ ‎‏به زندانها و کیفیت عملکرد متصدیان و رسیدگی به مال سرمایه داران و زمینخواران ‏‎ ‎‏بزرگ و محتکران و گرانفروشان و رسیدگی به دادگستریها و دادگاههای انقلاب و ‏‎ ‎‏مقایسه با وضع سابق دادگستری و قضات و رسیدگی به حال نمایندگان مجلس شورای ‏‎ ‎‏اسلامی و اعضای دولت و استاندارها و سایر مأمورین که در این زمان آمده اند و مقایسه ‏‎ ‎‏با زمان سابق و رسیدگی به عملکرد دولت و جهاد سازندگی در روستاهای محروم از ‏‎ ‎‏همۀ مواهب حتی آب آشامیدنی و درمانگاه و مقایسه با طول رژیم سابق با در نظر ‏‎ ‎‏گرفتن گرفتاری به جنگ تحمیلی و پیامدهای آن از قبیل آوارگان میلیونی و خانواده های ‏‎ ‎‏شهدا و آسیب دیدگان در جنگ و آوارگان میلیونی افغانستان و عراق و با نظر به حصر ‏‎ ‎‏اقتصادی و توطئه های پی در پی امریکا و وابستگان خارج و داخلش (اضافه کنید فقدان ‏‎ ‎‏مبلّغ آشنا به مسائل به مقدار احتیاج و قاضی شرع) و هرج و مرجهایی که از طرف ‏‎ ‎‏مخالفان اسلام و منحرفان و حتی دوستان نادان در دست اجرا است و دهها مسائل ‏‎ ‎‏دیگر، تقاضا این است که قبل از آشنایی به مسائل، به اشکالتراشی و انتقاد کوبنده و ‏‎ ‎‏فحاشی برنخیزید؛ و به حال این اسلام غریب که پس از صدها سال ستمگری قلدرها و ‏‎ ‎‏جهل توده ها امروز طفلی تازه پا و ولیده ای است محفوف به دشمنهای خارج و داخل، ‏‎ ‎‏رحم کنید. و شما اشکالتراشان به فکر بنشینید که آیا بهتر نیست به جای سرکوبی به ‏‎ ‎
‎[[page 381]]‎‏اصلاح و کمک بکوشید؛ و به جای طرفداری از منافقان و ستمگران و سرمایه داران و ‏‎ ‎‏محتکران بی انصاف از خدا بیخبر، طرفدار مظلومان و ستمدیدگان و محرومان باشید؛ و ‏‎ ‎‏به جای گروههای آشوبگر و تروریستهای مفسد و طرفداری غیرمستقیم از آنان، توجهی ‏‎ ‎‏به ترور شدگان از روحانیون مظلوم تا خدمتگزاران متعهد مظلوم داشته باشید؟‏

‏اینجانب هیچ گاه نگفته و نمی گویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با ‏‎ ‎‏همۀ ابعادش عمل می شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده و بی انضباطی برخلاف ‏‎ ‎‏مقررات اسلام عمل نمی کنند؛ لکن عرض می کنم که قوۀ مقننه و قضاییه و اجراییه با ‏‎ ‎‏زحمات جانفرسا کوشش در اسلامی کردن این کشور می کنند و ملتِ دهها میلیونی نیز ‏‎ ‎‏طرفدار و مددکار آنان هستند؛ و اگر این اقلیت اشکالتراش و کارشکن به کمک بشتابند، ‏‎ ‎‏تحقق این آمال آسانتر و سریعتر خواهد بود. و اگر خدای نخواسته اینان به خود نیایند، ‏‎ ‎‏چون تودۀ میلیونی بیدار شده و متوجه مسائل است و در صحنه حاضر است، آمال ‏‎ ‎‏انسانی ـ اسلامی به خواست خداوند متعال جامۀ عمل به طور چشمگیر خواهد پوشید ‏‎ ‎‏و کجروان و اشکالتراشان در مقابل این سیل خروشان نخواهند توانست مقاومت کنند. ‏

‏من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و تودۀ میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ‏‎ ‎‏ملت حجاز در عهد رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ و کوفه و عراق در عهد ‏‎ ‎‏امیرالمؤمنین و حسین بن علی ـ صلوات الله و سلامه علیهما ـ می باشند. آن حجاز که ‏‎ ‎‏در عهد رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی کردند و با ‏‎ ‎‏بهانه هایی به جبهه نمی رفتند، که خداوند تعالی در سورۀ «توبه» با آیاتی آنها را توبیخ ‏‎ ‎‏فرموده و وعدۀ عذاب داده است. و آنقدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل، در ‏‎ ‎‏منبر به آنان نفرین فرمودند. و آن اهل عراق و کوفه که با امیرالمؤمنین آنقدر بدرفتاری ‏‎ ‎‏کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ ‏‎ ‎‏معروف است. و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهدا ـ علیه السلام ـ آن شد که ‏‎ ‎‏شد. و آنان که در شهادت دستْ آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن ‏‎ ‎‏جنایت تاریخ واقع شد. اما امروز می بینیم که ملت ایران از قوای مسلح نظامی و انتظامی ‏‎ ‎‏و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبهه ها و مردم پشت ‏‎ ‎
‎[[page 382]]‎‏جبهه ها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها می کنند و چه حماسه ها می آفرینند. و ‏‎ ‎‏می بینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمکهای ارزنده می کنند. و می بینیم که ‏‎ ‎‏بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره های حماسه آفرین و ‏‎ ‎‏گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما روبه رو می شوند. و اینها همه از ‏‎ ‎‏عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. ‏‎ ‎‏در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ هستند، و ‏‎ ‎‏نه در محضر امام معصوم ـ صلوات الله علیه. و انگیزۀ آنان ایمان و اطمینان به غیب ‏‎ ‎‏است. و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است. و اسلام باید افتخار کند که ‏‎ ‎‏چنین فرزندانی تربیت نموده، و ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه ‏‎ ‎‏چنین ملتی می باشیم.‏

‏و اینجانب در اینجا یک وصیت به اشخاصی که به انگیزۀ مختلف با جمهوری ‏‎ ‎‏اسلامی مخالفت می کنند و به جوانان، چه دختران و چه پسرانی که مورد بهره برداری ‏‎ ‎‏منافقان و منحرفان فرصت طلب و سودجو واقع شده اند می نمایم، که بیطرفانه و با فکر ‏‎ ‎‏آزاد به قضاوت بنشینید و تبلیغات آنان که می خواهند جمهوری اسلامی ساقط شود و ‏‎ ‎‏کیفیت عمل آنان و رفتارشان با توده های محروم و گروهها و دولتهایی که از آنان ‏‎ ‎‏پشتیبانی کرده و می کنند و گروهها و اشخاصی که در داخل به آنان پیوسته و از آنان ‏‎ ‎‏پشتیبانی می کنند و اخلاق و رفتارشان در بین خود و هوادارانشان و تغییر موضعهایشان ‏‎ ‎‏در پیشامدهای مختلف را، با دقت و بدون هوای نفس بررسی کنید، و مطالعه کنید ‏‎ ‎‏حالات آنان که در این جمهوری اسلامی به دست منافقان و منحرفان شهید شدند، و ‏‎ ‎‏ارزیابی کنید بین آنان و دشمنانشان؛ نوارهای این شهیدان تا حدی در دست و نوارهای ‏‎ ‎‏مخالفان شاید در دست شماها باشد، ببینید کدام دسته طرفدار محرومان و مظلومان ‏‎ ‎‏جامعه هستند.‏

‏برادران! شما این اوراق را قبل از مرگ من نمی خوانید. ممکن است پس از من ‏‎ ‎‏بخوانید در آن وقت من نزد شما نیستم که بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان برای ‏‎ ‎‏کسب مقام و قدرتی با قلبهای جوان شما بازی کنم. من برای آنکه شما جوانان ‏‎ ‎
‎[[page 383]]‎‏شایسته ای هستید علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و ‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید. و از خداوند غفور ‏‎ ‎‏می خواهم که شما را به راه مستقیم انسانیت هدایت کند و از گذشتۀ ما و شما با رحمت ‏‎ ‎‏واسعۀ خود بگذرد. شماها نیز در خلوتها از خداوند همین را بخواهید، که او هادی و ‏‎ ‎‏رحمان است.‏

‏و یک وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملتهای مبتلا به حکومتهای فاسد و دربند ‏‎ ‎‏قدرتهای بزرگ می کنم؛ اما به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که نعمتی که با جهاد ‏‎ ‎‏عظیم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آوردید همچون عزیزترین امور ‏‎ ‎‏قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسداری نمایید و در راه آن، که نعمتی عظیم الهی ‏‎ ‎‏و امانت بزرگ خداوندی است کوشش کنید و از مشکلاتی که در این صراط مستقیم ‏‎ ‎‏پیش می آید نهراسید که ‏‏إن تَنْصرواالله یَنْصُرْکم و یُثَبِّتْ اَقدامَکم‏‏. و در مشکلات دولت ‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی با جان و دل شریک و در رفع آنها کوشا باشید، و دولت و مجلس را ‏‎ ‎‏از خود بدانید، و چون محبوبی گرامی از آن نگهداری کنید. ‏

‏و به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه می نمایم که قدر این ملت را بدانید و ‏‎ ‎‏در خدمتگزاری به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ‏‎ ‎‏ما و اولیای نعم همه هستند و جمهوری اسلامی رهاورد آنان و با فداکاریهای آنان ‏‎ ‎‏تحقق پیدا کرد و بقای‏‎ ‎‏آن نیز مرهون خدمات آنان است، فروگذار نکنید و خود را از ‏‎ ‎‏مردم و آنان را از خود بدانید و حکومتهای طاغوتی را که چپاولگرانی بی فرهنگ و ‏‎ ‎‏زورگویانی تهی مغز بودند و هستند را همیشه محکوم نمایید، البته با اعمال انسانی که ‏‎ ‎‏شایسته برای یک حکومت اسلامی است.‏

‏و اما به ملتهای اسلامی توصیه می کنم که از حکومت جمهوری اسلامی و از ملت ‏‎ ‎‏مجاهد ایران الگو بگیرید و حکومتهای جائر خود را در صورتی که به خواست ملتها که ‏‎ ‎‏خواست ملت ایران است سر فرود نیاوردند، با تمام قدرت به جای خود بنشانید، که ‏‎ ‎‏مایۀ بدبختی مسلمانان، حکومتهای وابستۀ به شرق و غرب می باشند. و اکیداً توصیه ‏‎ ‎‏می کنم که به بوقهای تبلیغاتی مخالفان اسلام و جمهوری اسلامی گوش فرا ندهید که ‏‎ ‎
‎[[page 384]]‎‏همه کوشش دارند که اسلام را از صحنه بیرون کنند که منافع ابرقدرتها تأمین شود.‏

‏د ـ از نقشه های شیطانیِ قدرتهای بزرگ استعمار و استثمارگر که سالهای طولانی در ‏‎ ‎‏دست اجرا است و در کشور ایران از زمان رضاخان اوج گرفت و در زمان محمدرضا ‏‎ ‎‏با روشهای مختلف دنباله گیری شد، به انزواکشاندن روحانیت است؛ که در زمان ‏‎ ‎‏رضاخان با فشار و سرکوبی و خلع لباس و حبس و تبعید و هتک حرمات و اعدام و ‏‎ ‎‏امثال آن، و در زمان محمدرضا با نقشه و روشهای دیگر که یکی از آنها ایجاد عداوت ‏‎ ‎‏بین دانشگاهیان و روحانیان بود، که تبلیغات وسیعی در این زمینه شد؛ و مع الأسف ‏‎ ‎‏به‌ واسطۀ بیخبری هر دو قشر از توطئۀ شیطانی ابرقدرتها نتیجۀ چشمگیری گرفته شد. ‏‎ ‎‏از یک طرف، از دبستانها تا دانشگاهها کوشش شد که معلمان و دبیران و اساتید و ‏‎ ‎‏رؤسای دانشگاهها از بین غربزدگان یا شرقزدگان و منحرفان از اسلام و سایر ادیان ‏‎ ‎‏انتخاب و به کار گماشته شوند و متعهدان مؤمن در اقلیت قرار گیرند که قشر مؤثر را ‏‎ ‎‏که در آتیه حکومت را به دست می گیرند، از کودکی تا نوجوانی و تا جوانی طوری ‏‎ ‎‏تربیت کنند که از ادیان مطلقاً، و اسلام بخصوص، و از وابستگان به ادیان خصوصاً ‏‎ ‎‏روحانیون و مبلغان، متنفر باشند. و اینان را عمال انگلیس در آن زمان، و طرفدار ‏‎ ‎‏سرمایه داران و زمینخواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالی در بعد از آن ‏‎ ‎‏معرفی می نمودند. و از طرف دیگر، با تبلیغات سوء، روحانیون و مبلغان و متدینان را از ‏‎ ‎‏دانشگاه و دانشگاهیان ترسانیده و همه را به بی دینی و بی بند و باری و مخالف با مظاهر ‏‎ ‎‏اسلام و ادیان متهم می نمودند. نتیجه آنکه دولتمردانْ مخالف ادیان و اسلام و روحانیون ‏‎ ‎‏و متدینان باشند؛ و توده های مردم که علاقه به دین و روحانی دارند مخالف دولت و ‏‎ ‎‏حکومت و هر چه متعلق به آن است باشند، و اختلاف عمیق بین دولت و ملت و ‏‎ ‎‏دانشگاهی و روحانی راه را برای چپاولگران آنچنان باز کند که تمام شئون کشور در ‏‎ ‎‏تحت قدرت آنان و تمام ذخایر ملت در جیب آنان سرازیر شود، چنانچه دیدید به سر ‏‎ ‎‏این ملت مظلوم چه آمد، و می رفت که چه آید. ‏

‏اکنون که به خواست خداوند متعال و مجاهدت ملت ـ از روحانی و دانشگاهی تا ‏‎ ‎‏بازاری و کارگر و کشاورز و سایر قشرها ـ بند اسارت را پاره و سد قدرت ابرقدرتها را ‏‎ ‎
‎[[page 385]]‎‏شکستند و کشور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادند، توصیۀ اینجانب آن است ‏‎ ‎‏که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هر چه بیشتر ‏‎ ‎‏با روحانیان و طلاب علوم اسلامی پیوند دوستی و تفاهم را محکمتر و استوارتر سازند ‏‎ ‎‏و از نقشه ها و توطئه های دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آنکه فرد یا افرادی را ‏‎ ‎‏دیدند که با گفتار و رفتار خود در صدد است بذر نفاق بین آنان افکند او را ارشاد و ‏‎ ‎‏نصیحت نمایند؛ و اگر تأثیر نکرد از او روگردان شوند و او را به انزوا کشانند و نگذارند ‏‎ ‎‏توطئه ریشه دواند که سرچشمه را به آسانی می توان گرفت. و مخصوصاً اگر در اساتید ‏‎ ‎‏کسی پیدا شد که می خواهد انحراف ایجاد کند، او را ارشاد و اگر نشد، از خود و کلاس ‏‎ ‎‏خود طرد کنند. و این توصیه بیشتر متوجه روحانیون و محصلین علوم دینی است. و ‏‎ ‎‏توطئه ها در دانشگاهها از عمق ویژه ای‏‎ ‎‏برخوردار است و هر قشر محترم که مغز متفکر ‏‎ ‎‏جامعه هستند باید مواظب توطئه ها باشند.‏

‏هـ ـ از جمله نقشه ها که مع الأسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت ‏‎ ‎‏و‏‏ آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمار زده از خویش، ‏‎ ‎‏و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوریکه خود را و فرهنگ و قدرت خود را به ‏‎ ‎‏هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و ‏‎ ‎‏آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرائض ‏‎ ‎‏غیرقابل اجتناب معرفی نمودند! و قصۀ این امر غم انگیز، طولانی و ضربه هایی که از آن ‏‎ ‎‏خورده و اکنون نیز می خوریم کشنده و کوبنده است.‏

‏و غم انگیزتر اینکه آنان ملتهای ستمدیدۀ زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشته و ‏‎ ‎‏کشورهایی مصرفی بار آوردند و به قدری ما را از پیشرفتهای خود و قدرتهای ‏‎ ‎‏شیطانی شان ترسانده اند که جرأت دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم و همه چیز خود ‏‎ ‎‏را تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپرده و چشم ‏‎ ‎‏و گوش بسته مطیع فرمان هستیم. و این پوچی و تهی مغزی مصنوعی موجب شده که ‏‎ ‎‏در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکنیم و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم ‏‎ ‎‏بلکه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتکار اگر داشتیم، نویسندگان و گویندگان غرب و ‏‎ ‎
‎[[page 386]]‎‏شرقزدۀ بی فرهنگ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومی ما را ‏‎ ‎‏سرکوب و مأیوس نموده و می نمایند و رسوم و آداب اجنبی را هر چند مبتذل و ‏‎ ‎‏مفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترویج کرده و با مداحی و ثناجویی آنها را به ‏‎ ‎‏خورد ملتها داده و می دهند. فی المثل، اگر در کتاب یا نوشته یا گفتاری چند واژۀ فرنگی ‏‎ ‎‏باشد، بدون توجه به محتوای آن با اعجاب پذیرفته، و گوینده و نویسندۀ آن را دانشمند ‏‎ ‎‏و روشنفکر به حساب می آورند. و از گهواره تا قبر به هرچه بنگریم اگر با واژۀ غربی و ‏‎ ‎‏شرقی اسم گذاری شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پیشرفتگی محسوب، ‏‎ ‎‏و اگر واژه های بومی خودی به کار رود مطرود و کهنه و واپسزده خواهد بود. کودکان ‏‎ ‎‏ما اگر نام غربی داشته باشند مفتخر؛ و اگر نام خودی دارند سر به زیر و عقب افتاده اند. ‏‎ ‎‏خیابانها، کوچه ها، مغازه ها، شرکتها، داروخانه ها، کتابخانه ها، پارچه ها، و دیگر متاعها، ‏‎ ‎‏هرچند در داخل تهیه شده باید نام خارجی داشته باشد تا مردم از آن راضی و به آن ‏‎ ‎‏اقبال کنند. فرنگی مآبی از سر تا پا و در تمام نشست و برخاستها و در معاشرتها و تمام ‏‎ ‎‏شئون زندگی موجب افتخار و سربلندی و تمدن و پیشرفت، و در مقابل، آداب و رسوم ‏‎ ‎‏خودی، کهنه پرستی و عقب افتادگی است. در هر مرض و کسالتی ولو جزئی و قابل ‏‎ ‎‏علاج در داخل، باید به خارج رفت و دکترها و اطبای دانشمند خود را محکوم و ‏‎ ‎‏مأیوس کرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و امریکا و مسکو افتخاری پر ارزش و رفتن به ‏‎ ‎‏حج و سایر اماکن متبرکه کهنه پرستی و عقب ماندگی است. بی اعتنایی به آنچه مربوط به ‏‎ ‎‏مذهب و معنویات است از نشانه های روشنفکری و تمدن، و در مقابل، تعهد به این ‏‎ ‎‏امور نشانۀ عقب ماندگی و کهنه پرستی است. ‏

‏اینجانب نمی گویم ما خود همه چیز داریم؛ معلوم است ما را در طول تاریخِ نه ‏‎ ‎‏چندان دور خصوصاً، و در سده های اخیر از هر پیشرفتی محروم کرده اند و دولتمردان ‏‎ ‎‏خائن و دودمان پهلوی خصوصاً، و مراکز تبلیغاتی علیه دستاوردهای خودی و نیز خودْ ‏‎ ‎‏کوچک دیدنها و یا ناچیزدیدنها، ما را از هر فعالیتی برای پیشرفت محروم کرد. وارد ‏‎ ‎‏کردن کالاها از هر قماش و سرگرم کردن بانوان و مردان خصوصاً طبقۀ جوان، به اقسام ‏‎ ‎‏اجناس وارداتی از قبیل ابزار آرایش و تزئینات و تجملات و بازیهای کودکانه و به ‏‎ ‎
‎[[page 387]]‎‏مسابقه کشاندن خانواده ها و مصرفی بار آوردن هر چه بیشتر، که خود داستانهای ‏‎ ‎‏غم انگیز دارد، و سرگرم کردن و به تباهی کشاندن جوانها که عضو فعال هستند با فراهم ‏‎ ‎‏آوردن مراکز فحشا و عشرتکده ها، و دهها از این مصائب حساب شده، برای عقب ‏‎ ‎‏نگهداشتن کشورهاست. من وصیت دلسوزانه و خادمانه می کنم به ملت عزیز که اکنون ‏‎ ‎‏که تا حدود بسیار چشمگیری از بسیاری از این دامها نجات یافته و نسل محروم حاضر ‏‎ ‎‏به فعالیت و ابتکار برخاسته و دیدیم که بسیاری از کارخانه ها و وسایل پیشرفته مثل ‏‎ ‎‏هواپیماها و دیگر چیزها که گمان نمی رفت متخصصین ِ ایران قادر به راه انداختن ‏‎ ‎‏کارخانه ها و امثال آن باشند و همه دستها را به سوی غرب یا شرق دراز کرده بودیم که ‏‎ ‎‏متخصصین آنان اینها را به راه اندازند، در اثر محاصرۀ اقتصادی و جنگ تحمیلی، خود ‏‎ ‎‏جوانان عزیز ما قطعات محل احتیاج را ساخته و با قیمتهای ارزانتر عرضه کرده و رفع ‏‎ ‎‏احتیاج نمودند و ثابت کردند که اگر بخواهیم می توانیم.‏

‏باید هوشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاست بازان پیوسته به غرب و شرق با ‏‎ ‎‏وسوسه های شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بین المللی نکشند؛ و با ارادۀ مصمم ‏‎ ‎‏و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگیها قیام کنید.‏

‏و بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و امریکا و شوروی کم ندارد و اگر ‏‎ ‎‏خودیِ خود را بیابد و یأس را از خود دور کند و چشمداشت به غیر خود نداشته باشد، ‏‎ ‎‏در درازمدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد. و آنچه انسانهای شبیه به اینان ‏‎ ‎‏به آن رسیده اند شما هم خواهید رسید به شرط اتکال به خداوند تعالی و اتکا به نفس، ‏‎ ‎‏و قطع وابستگی به دیگران و تحمل سختیها برای رسیدن به زندگی شرافتمندانه و ‏‎ ‎‏خارج شدن از تحت سلطۀ اجانب. ‏

‏و بر دولتها و دست اندرکاران است چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آینده که ‏‎ ‎‏از متخصصین خود قدردانی کنند و آنان را با کمکهای مادی و معنوی تشویق به کار ‏‎ ‎‏نمایند و از ورود کالاهای مصرف ساز و خانه برانداز جلوگیری نمایند و به آنچه دارند ‏‎ ‎‏بسازند تا خود همه چیز بسازند. ‏

‏و از جوانان، دختران و پسران، می خواهم که استقلال و آزادی و ارزشهای انسانی ‏‎ ‎
‎[[page 388]]‎‏را، ولو با تحمل زحمت و رنج، فدای تجملات و عشرتها و بی بند و باریها و حضور ‏‎ ‎‏در مراکز فحشا که از طرف غرب و عمال بی وطن به شما عرضه می شود نکنند؛ که آنان ‏‎ ‎‏چنانچه تجربه نشان داده جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپیدن ‏‎ ‎‏ذخائر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان و مصرفی نمودن ملت و ‏‎ ‎‏کشورتان به چیز دیگر فکر نمی کنند؛ و می خواهند با این وسایل و امثال آن شما را ‏‎ ‎‏عقب مانده، و به اصطلاح آنان «نیمه وحشی» نگه دارند.‏

‏و ـ‏ ‏از توطئه های بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و کراراً تذکر داده ام، به دست گرفتن ‏‎ ‎‏مراکز تعلیم و تربیت خصوصاً دانشگاهها است که مقدرات کشورها در دست ‏‎ ‎‏محصولات آنها است. روش آنان با روحانیون و مدارس علوم اسلامی فرق دارد با ‏‎ ‎‏روشی که در دانشگاهها و دبیرستانها دارند. نقشۀ آنان برداشتن روحانیون از سر راه و ‏‎ ‎‏منزوی کردن آنان است؛ یا با سرکوبی و خشونت و هتاکی که در زمان رضاخان عمل ‏‎ ‎‏شد ولی نتیجۀ معکوس گرفته شد؛ یا با تبلیغات و تهمتها و نقشه های شیطانی برای جدا ‏‎ ‎‏کردن قشر تحصیلکرده و به اصطلاح روشنفکر که این هم در زمان رضاخان عمل ‏‎ ‎‏می شد و در ردیف فشار و سرکوبی بود؛ و در زمان محمدرضا ادامه یافت بدون ‏‎ ‎‏خشونت ولی موذیانه.‏

‏و اما در دانشگاه نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهای خودی ‏‎ ‎‏منحرف کنند و به سوی شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و ‏‎ ‎‏بر سرنوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هرچه می خواهند انجام دهند. اینان ‏‎ ‎‏کشور را به غارتزدگی و غربزدگی بکشانند و قشر روحانی با انزوا و منفوریت و ‏‎ ‎‏شکست قادر بر جلوگیری نباشد. و این بهترین راه است برای عقب نگهداشتن و غارت ‏‎ ‎‏کردن کشورهای تحت سلطه، زیرا برای ابرقدرتها بی زحمت و بی خرج و در جوامع ‏‎ ‎‏ملی بی سر و صدا، هر چه هست به جیب آنان می ریزد.‏

‏پس اکنون که دانشگاهها و دانشسراها در دست اصلاح و پاکسازی است، بر همۀ ما ‏‎ ‎‏لازم است با متصدیان کمک کنیم و برای همیشه نگذاریم دانشگاهها به انحراف کشیده ‏‎ ‎‏شود؛ و هر جا انحرافی به چشم خورد با اقدام سریع به رفع آن کوشیم. و این امر ‏‎ ‎
‎[[page 389]]‎‏حیاتی باید در مرحلۀ اول با دست پرتوان خود جوانان دانشگاهها و دانشسراها انجام ‏‎ ‎‏گیرد که نجات دانشگاه از انحراف، نجات کشور و ملت است.‏

‏و اینجانب به همۀ نوجوانان و جوانان در مرحلۀ اول، و پدران و مادران و دوستان ‏‎ ‎‏آنها در مرحلۀ دوم، و به دولتمردان و روشنفکران دلسوز برای کشور در مرحلۀ بعد ‏‎ ‎‏وصیت می کنم که در این امر مهم که کشورتان را از آسیب نگه می دارد، با جان و دل ‏‎ ‎‏کوشش کنید و دانشگاهها را به نسل بعد بسپرید. و به همۀ نسلهای مسلسل توصیه ‏‎ ‎‏می کنم که برای نجات خود و کشور عزیز و اسلامِ آدم ساز، دانشگاهها را از انحراف و ‏‎ ‎‏غرب و شرقزدگی حفظ و پاسداری کنید و با این عمل انسانی ـ اسلامی خود دست ‏‎ ‎‏قدرتهای بزرگ را از کشور قطع و آنان را ناامید نمایید. خدایتان پشتیبان و نگهدار باد.‏

‏ز ـ از مهمات امور، تعهد وکلای مجلس شورای اسلامی است. ما دیدیم که اسلام و ‏‎ ‎‏کشور ایران چه صدمات بسیار غم انگیزی از مجلس شورای غیرصالح و منحرف، از بعد ‏‎ ‎‏از مشروطه تا عصر رژیم جنایتکار پهلوی و از هر زمان بدتر و خطرناکتر در این رژیم ‏‎ ‎‏تحمیلی فاسد خورد؛ و چه مصیبتها و خسارتهای جانفرسا از این جنایتکاران بی ارزش ‏‎ ‎‏و نوکرمآب به کشور و ملت وارد شد. در این پنجاه سال یک اکثریت قلابی منحرف در ‏‎ ‎‏مقابل یک اقلیت مظلوم موجب شد که هرچه انگلستان و شوروی و اخیراً امریکا ‏‎ ‎‏خواستند، با دست همین منحرفانِ از خدا بیخبر انجام دهند و کشور را به تباهی و ‏‎ ‎‏نیستی کشانند. از بعد از مشروطه، هیچ گاه تقریباً به مواد مهم قانون اساسی عمل نشد ـ ‏‎ ‎‏قبل از رضاخان با تصدی غربزدگان و مشتی خان و زمینخواران؛ و در زمان رژیم ‏‎ ‎‏پهلوی به دست آن رژیم سفاک و وابستگان و حلقه به گوشان آن.‏

‏اکنون که با عنایت پروردگار و همت ملت عظیم الشأن سرنوشت کشور به دست ‏‎ ‎‏مردم افتاد و وکلا از خود مردم و با انتخاب خودشان، بدون دخالت دولت و خانهای ‏‎ ‎‏ولایات به مجلس شورای اسلامی راه یافتند، و امید است که با تعهد آنان به اسلام و ‏‎ ‎‏مصالح کشور جلوگیری از هر انحراف بشود. وصیت اینجانب به ملت در حال و آتیه ‏‎ ‎‏آن است که با ارادۀ مصمم خود و تعهد خود به احکام اسلام و مصالح کشور در هر ‏‎ ‎‏دوره از انتخابات وکلای دارای تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی که غالباً بین ‏‎ ‎
‎[[page 390]]‎‏متوسطین جامعه و محرومین می باشند و غیر منحرف از صراط مستقیم ـ به سوی غرب ‏‎ ‎‏یا شرق ـ و بدون گرایش به مکتبهای انحرافی و اشخاص تحصیلکرده و مطلع بر ‏‎ ‎‏مسائل روز و سیاستهای اسلامی، به مجلس بفرستند.‏

‏و به جامعۀ محترم روحانیت خصوصاً مراجع معظم، وصیت می کنم که خود را از ‏‎ ‎‏مسائل جامعه خصوصاً مثل انتخاب رئیس جمهور و وکلای مجلس، کنار نکشند و ‏‎ ‎‏بی تفاوت نباشند. همه دیدید و نسل آتیه خواهد شنید که دست سیاست بازان پیرو شرق ‏‎ ‎‏و غرب، روحانیون را که اساس مشروطیت را با زحمات و رنجها بنیان گذاشتند از ‏‎ ‎‏صحنه خارج کردند و روحانیون نیز بازی سیاست بازان را خورده و دخالت در امور ‏‎ ‎‏کشور و مسلمین را خارج از مقام خود انگاشتند و صحنه را به دست غربزدگان ‏‎ ‎‏سپردند؛ و به سر مشروطیت و قانون اساسی و کشور و اسلام آن آوردند که جبرانش ‏‎ ‎‏احتیاج به زمان طولانی دارد.‏

‏اکنون که بحمدالله تعالی موانع رفع گردیده و فضای آزاد برای دخالت همۀ طبقات ‏‎ ‎‏پیش آمده است، هیچ عذری باقی نمانده و از گناهان بزرگ نابخشودنی، مسامحه در امر ‏‎ ‎‏مسلمین است. هرکس به مقدار توانش و حیطۀ نفوذش لازم است در خدمت اسلام و ‏‎ ‎‏میهن باشد؛ و با جدیت از نفوذ وابستگان به دو قطب استعمارگر و غرب یا شرقزدگان ‏‎ ‎‏و منحرفان از مکتب بزرگ اسلام جلوگیری نمایند، و بدانند که مخالفین اسلام و ‏‎ ‎‏کشورهای اسلامی که همان ابرقدرتان چپاولگر بین المللی هستند، با تدریج و ظرافت ‏‎ ‎‏در کشور ما و کشورهای اسلامی دیگر رخنه، و با دست افراد خودِ ملتها، کشورها را به ‏‎ ‎‏دام استثمار می کشانند. باید با هوشیاری مراقب باشید و با احساس اولین قدمِ نفوذی به ‏‎ ‎‏مقابله برخیزید و به آنان مهلت ندهید. خدایتان یار و نگهدار باشد.‏

‏و از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این عصر و عصرهای آینده می خواهم که ‏‎ ‎‏اگر خدای نخواسته عناصر منحرفی با دسیسه و بازی سیاسی وکالت خود را به مردم ‏‎ ‎‏تحمیل نمودند، مجلس اعتبارنامۀ آنان را رد کنند و نگذارند حتی یک عنصر خرابکار ‏‎ ‎‏وابسته به مجلس راه یابد. ‏

‏و به اقلیتهای مذهبی رسمی وصیت می کنم که از دوره های رژیم پهلوی عبرت ‏‎ ‎
‎[[page 391]]‎‏بگیرند و وکلای خود را از اشخاص متعهد به مذهب خود و جمهوری اسلامی و ‏‎ ‎‏غیروابسته به قدرتهای جهانخوار و بدون گرایش به مکتبهای الحادی و انحرافی و ‏‎ ‎‏التقاطی انتخاب نمایند. ‏

‏و از همۀ نمایندگان خواستارم که با کمال حسن نیت و برادری با هم مجلسان خود ‏‎ ‎‏رفتار، و همه کوشا باشند که قوانین خدای نخواسته از اسلام منحرف نباشد و همه به ‏‎ ‎‏اسلام و احکام آسمانی آن وفادار باشید تا به سعادت دنیا و آخرت نایل آیید. ‏

‏و از شورای محترم نگهبان می خواهم و توصیه می کنم، چه در نسل حاضر و چه در ‏‎ ‎‏نسلهای آینده، که با کمال دقت و قدرت وظایف اسلامی و ملی خود را ایفا و تحت ‏‎ ‎‏تأثیر هیچ قدرتی واقع نشوند و از قوانین مخالف با شرع مطهر و قانون اساسی بدون ‏‎ ‎‏هیچ ملاحظه جلوگیری نمایند و با ملاحظۀ ضرورات کشور که گاهی با احکام ثانویه و ‏‎ ‎‏گاهی به ولایت فقیه باید اجرا شود توجه نمایند.‏

‏و وصیت من به ملت شریف آن است که در تمام انتخابات، چه انتخاب رئیس ‏‎ ‎‏جمهور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چه انتخاب خبرگان برای تعیین ‏‎ ‎‏شورای رهبری یا رهبر، در صحنه باشند و اشخاصی که انتخاب می کنند روی ضوابطی ‏‎ ‎‏باشد که اعتبار می شود مثلاً در انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر، ‏‎ ‎‏توجه کنند که اگر مسامحه نمایند و خبرگان را روی موازین شرعیه و قانون انتخاب ‏‎ ‎‏نکنند، چه بسا که خساراتی به اسلام و کشور وارد شود که جبران پذیر نباشد. و در این ‏‎ ‎‏صورت همه در پیشگاه خداوند متعال مسئول می باشند.‏

‏از این قرار، عدم دخالت ملت از مراجع و علمای بزرگ تا طبقۀ بازاری و کشاورز و ‏‎ ‎‏کارگر و کارمند، همه و همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام می باشند؛ چه در نسل ‏‎ ‎‏حاضر و چه در نسلهای آتیه؛ و چه بسا که در بعض مقاطع، عدم حضور و مسامحه، ‏‎ ‎‏گناهی باشد که در رأس گناهان کبیره است. پس علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد، ‏‎ ‎‏و الاّ کار از دست همه خارج خواهد شد. و این حقیقتی است که بعد از مشروطه لمس ‏‎ ‎‏نموده اید و نموده ایم. چه هیچ علاجی بالاتر و والاتر از آن نیست که ملت در سرتاسر ‏‎ ‎‏کشور در کارهایی که محول به اوست برطبق ضوابط اسلامی و قانون اساسی انجام ‏‎ ‎
‎[[page 392]]‎‏دهد؛ و در تعیین رئیس جمهور و وکلای مجلس با طبقۀ تحصیلکردۀ متعهد و روشنفکر ‏‎ ‎‏با اطلاع از مجاری امور و غیروابسته به کشورهای قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوا ‏‎ ‎‏و تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی مشورت کرده، و با علما و روحانیون با تقوا و ‏‎ ‎‏متعهد به جمهوری اسلامی نیز مشورت نموده؛ و توجه داشته باشند رئیس جمهور و ‏‎ ‎‏وکلای مجلس از طبقه ای باشند؛ که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان ‏‎ ‎‏جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه داران و زمینخواران و ‏‎ ‎‏صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و ‏‎ ‎‏پابرهنگان را نمی توانند بفهمند.‏

‏و باید بدانیم که اگر رئیس جمهور و نمایندگان مجلس، شایسته و متعهد به اسلام و ‏‎ ‎‏دلسوز برای کشور و ملت باشند، بسیاری از مشکلات پیش نمی آید؛ و مشکلاتی اگر ‏‎ ‎‏باشد رفع می شود. و همین معنی در انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا ‏‎ ‎‏رهبر با ویژگی خاص باید در نظر گرفته شود؛ که اگر خبرگان که با انتخاب ملت تعیین ‏‎ ‎‏می شوند از روی کمال دقت و با مشورت با مراجع عظام هر عصر و علمای بزرگ ‏‎ ‎‏سرتاسر کشور و متدینین و دانشمندان متعهد، به مجلس خبرگان بروند، بسیاری از ‏‎ ‎‏مهمات و مشکلات به واسطۀ تعیین شایسته ترین و متعهدترین شخصیتها برای رهبری ‏‎ ‎‏یا شورای رهبری پیش نخواهد آمد، یا با شایستگی رفع خواهد شد. و با نظر به اصل ‏‎ ‎‏یکصد و نهم و یکصد و دهم قانون اساسی، وظیفۀ سنگین ملت در تعیین خبرگان و ‏‎ ‎‏نمایندگان در تعیین رهبر یا شورای رهبری روشن خواهد شد، که اندک مسامحه در ‏‎ ‎‏انتخاب، چه آسیبی به اسلام و کشور و جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد که احتمال ‏‎ ‎‏آن، که در سطح بالای از اهمیت است برای آنان تکلیف الهی ایجاد می کند.‏

‏و وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری در این عصر که عصر تهاجم ابرقدرتها ‏‎ ‎‏و وابستگان به آنان در داخل و خارج کشور به جمهوری اسلامی و در حقیقت به اسلام ‏‎ ‎‏است در پوشش جمهوری اسلامی و در عصرهای آینده، آن است که خود را وقف در ‏‎ ‎‏خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی و محرومان و مستضعفان بنمایند؛ و گمان ننمایند ‏‎ ‎‏که رهبری فی نفسه برای آنان تحفه ای است و مقام والایی، بلکه وظیفۀ سنگین و ‏‎ ‎
‎[[page 393]]‎‏خطرناکی است که لغزش در آن اگر خدای نخواسته با هوای نفس باشد، ننگ ابدی در ‏‎ ‎‏این دنیا و آتش غضب خدای قهار در جهان دیگر در پی دارد. ‏

‏از خداوند منان هادی با تضرع و ابتهال می خواهم که ما و شما را از این امتحان ‏‎ ‎‏خطرناک با روی سفید در حضرت خود بپذیرد و نجات دهد و این خطر قدری خفیفتر ‏‎ ‎‏برای رؤسای جمهور حال و آینده و دولتها و دست اندرکاران، به حسب درجات در ‏‎ ‎‏مسئولیتها نیز هست که باید خدای متعال را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارک ‏‎ ‎‏او بدانند. خداوند متعال راهگشای آنان باشد.‏

‏ح ـ از مهمات امور مسألۀ قضاوت است که سر و کار آن با جان و مال و ناموس ‏‎ ‎‏مردم است. وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری آن است که در تعیین عالیترین ‏‎ ‎‏مقام قضایی که در عهده دارند، کوشش کنند که اشخاص متعهد سابقه دار و صاحبنظر ‏‎ ‎‏در امور شرعی و اسلامی و در سیاست را نصب نمایند. ‏

‏و از شورایعالی قضایی می خواهم امر قضاوت را که در رژیم سابق به وضع أسفناک ‏‎ ‎‏و غم انگیزی درآمده بود با جدیت سر و سامان دهند؛ و دست کسانی که با جان و مال ‏‎ ‎‏مردم بازی می کنند و آنچه نزد آنان مطرح نیست عدالت اسلامی است از این کرسی ‏‎ ‎‏پراهمیت کوتاه کنند، و با پشتکار و جدیت بتدریج دادگستری را متحول نمایند؛ و ‏‎ ‎‏قضات دارای شرایطی که، ان شاءالله با جدیت حوزه های علمیه مخصوصاً حوزۀ مبارکۀ ‏‎ ‎‏علمیۀ قم تربیت و تعلیم می شوند و معرفی می گردند، به جای قضاتی که شرایط مقررۀ ‏‎ ‎‏اسلامی را ندارند نصب گردند، که ان شاءالله تعالی بزودی قضاوت اسلامی در سراسر ‏‎ ‎‏کشور جریان پیدا کند. ‏

‏و به قضات محترم در عصر حاضر و اعصار آینده وصیت می کنم که با درنظر گرفتن ‏‎ ‎‏احادیثی که از معصومین ـ صلوات الله علیهم ـ در اهمیت قضا و خطر عظیمی که ‏‎ ‎‏قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه دربارۀ قضاوت به غیر حق وارد شده است، این امر ‏‎ ‎‏خطیر را تصدی نمایند و نگذارند این مقام به غیر اهلش سپرده شود. و کسانی که اهل ‏‎ ‎‏هستند از تصدی این امر سرباز نزنند و به اشخاص غیر اهل میدان ندهند؛ و بدانند که ‏‎ ‎‏همان طور که خطر این مقامْ بزرگ است اجر و فضل و ثواب آن نیز بزرگ است. و ‏‎ ‎
‎[[page 394]]‎‏می دانند که تصدی قضا برای اهلش واجب کفایی است.‏

‏ط ـ وصیت اینجانب به حوزه های مقدسۀ علمیه آن است که کراراً عرض نموده ام ‏‎ ‎‏که در این زمان که مخالفین اسلام و جمهوری اسلامی کمر به براندازی اسلام بسته اند ‏‎ ‎‏و از هر راه ممکن برای این مقصد شیطانی کوشش می نمایند، و یکی از راههای با ‏‎ ‎‏اهمیت برای مقصد شوم آنان و خطرناک برای اسلام و حوزه های اسلامی نفوذ دادن ‏‎ ‎‏افراد منحرف و تبهکار در حوزه های علمیه است، که خطر بزرگ کوتاه مدت آن بدنام ‏‎ ‎‏نمودن حوزه ها با اعمال ناشایسته و اخلاق و روش انحرافی است و خطر بسیار عظیم ‏‎ ‎‏آن در درازمدت به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیاد که با آگاهی بر علوم ‏‎ ‎‏اسلامی و جا زدن خود را در بین توده ها و قشرهای مردم پاکدل و علاقه مند نمودن ‏‎ ‎‏آنان را به خویش و ضربۀ مهلک زدن به حوزه های اسلامی و اسلام عزیز و کشور در ‏‎ ‎‏موقع مناسب می باشد. و می دانیم که قدرتهای بزرگ چپاولگر در میان جامعه ها افرادی ‏‎ ‎‏به صورتهای مختلف از ملیگراها و روشنفکران مصنوعی و روحانی نمایان که اگر مجال ‏‎ ‎‏یابند از همه پرخطرتر و آسیب رسانترند ذخیره دارند که گاهی سی ـ چهل سال با مشی ‏‎ ‎‏اسلامی و مقدس مآبی یا «پان ایرانیسم» و وطن پرستی و حیله های دیگر، با صبر و ‏‎ ‎‏بردباری در میان ملتها زیست می کنند و در موقع مناسب مأموریت خود را انجام ‏‎ ‎‏می دهند. و ملت عزیز ما در این مدت کوتاه پس از پیروزی انقلاب نمونه هایی از قبیل ‏‎ ‎‏«مجاهد خلق» و «فدایی خلق» و «توده ای»ها و دیگر عناوین دیده اند، و لازم است همه ‏‎ ‎‏با هوشیاری این قسم توطئه را خنثی نمایند و از همه لازمتر حوزه های علمیه است که ‏‎ ‎‏تنظیم و تصفیۀ آن با مدرسین محترم و افاضل سابقه دار است با تأیید مراجع وقت. و ‏‎ ‎‏شاید تز «نظم در بی نظمی» است از القائات شوم همین نقشه ریزان و توطئه گران باشد.‏

‏در هر صورت وصیت اینجانب آن است که در همۀ اعصار خصوصاً در عصر حاضر ‏‎ ‎‏که نقشه ها و توطئه ها سرعت و قوّت گرفته است، قیام برای نظام دادن به حوزه ها لازم ‏‎ ‎‏و ضروری است؛ که علما و مدرسین و افاضل عظیم الشأن صرف وقت نموده و با برنامۀ ‏‎ ‎‏دقیق صحیح حوزه ها را و خصوصاً حوزۀ علمیۀ قم و سایر حوزه های بزرگ و با ‏‎ ‎‏اهمیت را در این مقطع از زمان از آسیب حفظ نمایند. ‏


‎[[page 395]]‎‏و لازم است علما و مدرسین محترم نگذارند در درسهایی که مربوط به فقاهت است ‏‎ ‎‏و حوزه های فقهی و اصولی از طریقۀ مشایخ معظم که تنها راه برای حفظ فقه اسلامی ‏‎ ‎‏است منحرف شوند، و کوشش نمایند که هر روز بر دقتها و بحث و نظرها و ابتکار و ‏‎ ‎‏تحقیقها افزوده شود؛ و فقه سنتی که ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست ‏‎ ‎‏شدن ارکان تحقیق و تدقیق است، محفوظ بماند و تحقیقات بر تحقیقات اضافه گردد. و ‏‎ ‎‏البته در رشته های دیگر علوم به مناسبت احتیاجات کشور و اسلام برنامه هایی تهیه ‏‎ ‎‏خواهد شد و رجالی در آن رشته تربیت باید شود. و از بالاترین و والاترین حوزه هایی ‏‎ ‎‏که لازم است به طور همگانی مورد تعلیم و تعلم قرار گیرد، علوم معنوی اسلامی ‏‎ ‎‏[‏‏است‏‏]‏‏،‏‎ ‎‏از قبیل علم اخلاق و تهذیب نفس و سیر و سلوک الی الله ـ رزقنا الله و ایاکم‌ ـ که‏‏ ‏‎ ‎‏جهاد اکبر می باشد.‏

‏ی ـ از اموری که اصلاح و تصفیه و مراقبت از آن لازم است قوۀ اجراییه است. ‏‎ ‎‏گاهی ممکن است که قوانین مترقی و مفید به حال جامعه از مجلس بگذرد و شورای ‏‎ ‎‏نگهبان آن را تنفیذ کند و وزیر مسئول هم ابلاغ نماید، لکن به دست مجریان غیر صالح ‏‎ ‎‏که افتاد آن را مسخ کنند و برخلاف مقررات یا با کاغذبازیها یا پیچ و خمها که به آن ‏‎ ‎‏عادت کرده اند یا عمداً برای نگران نمودن مردم عمل کنند، که بتدریج و مسامحه غائله ‏‎ ‎‏ایجاد می کند.‏

‏وصیت اینجانب به وزرای مسئول در عصر حاضر و در عصرهای دیگر آن است که ‏‎ ‎‏علاوه بر آنکه شماها و کارمندان وزارتخانه ها بودجه ای که از آن ارتزاق می کنید مال ‏‎ ‎‏ملت، و باید همه خدمتگزار ملت و خصوصاً مستضعفان باشید، و ایجاد زحمت برای ‏‎ ‎‏مردم و مخالف وظیفه عمل کردن حرام و خدای نخواسته گاهی موجب غضب الهی ‏‎ ‎‏می شود، همۀ شما به پشتیبانی ملت احتیاج دارید. با پشتیبانی مردم خصوصاً طبقات ‏‎ ‎‏محروم بود که پیروزی حاصل شد و دست ستمشاهی از کشور و ذخائر آن کوتاه ‏‎ ‎‏گردید. و اگر روزی از پشتیبانی آنان محروم شوید، شماها کنار گذاشته می شوید و ‏‎ ‎‏همچون رژیم شاهنشاهی ستمکار به جای شما ستم پیشگان پستها را اشغال می نمایند. ‏‎ ‎‏بنابر این حقیقت ملموس، باید کوشش در جلب نظر ملت بنمایید و از رفتار غیر ‏‎ ‎
‎[[page 396]]‎‏اسلامی ـ انسانی احتراز نمایید. ‏

‏و در همین انگیزه به وزرای کشور در طول تاریخ آینده توصیه می کنم که در ‏‎ ‎‏انتخاب استاندارها دقت کنند اشخاص لایق، متدین، متعهد، عاقل و سازگار با مردم ‏‎ ‎‏انتخاب نمایند، تا آرامش در کشور هرچه بیشتر حکمفرما باشد. و باید دانست که ‏‎ ‎‏گرچه تمام وزیران وزارتخانه ها مسئولیت در اسلامی کردن و تنظیم امور محل مسئولیت ‏‎ ‎‏خود دارند لکن بعضی از آنها ویژگی خاص دارند؛ مثل وزارت خارجه که مسئولیت ‏‎ ‎‏سفارتخانه ها را در خارج از کشور دارند. اینجانب از ابتدای پیروزی به وزرای‏‎ ‎‏خارجه ‏‎ ‎‏راجع به طاغوتزدگی سفارتخانه ها و تحول آنها به سفارتخانه های مناسب با جمهوری ‏‎ ‎‏اسلامی توصیه هایی نمودم، لکن بعض آنان یا نخواستند یا نتوانستند عمل مثبتی انجام ‏‎ ‎‏دهند. و اکنون که سه سال از پیروزی می گذرد اگرچه وزیر خارجۀ کنونی اقدام به این ‏‎ ‎‏امر نموده است و امید است با پشتکار و صرف وقت این امر مهم انجام گیرد.‏

‏و وصیت من به وزرای خارجه در این زمان و زمانهای بعد آن است که مسئولیت ‏‎ ‎‏شما بسیار زیاد است، چه در اصلاح و تحول وزارتخانه و سفارتخانه ها؛ و چه در ‏‎ ‎‏سیاست خارجیِ حفظ استقلال و منافع کشور و روابط حسنه با دولتهایی که قصد ‏‎ ‎‏دخالت در امور کشور ما را ندارند. و از هر امری که شائبۀ وابستگی با همۀ ابعادی که ‏‎ ‎‏دارد به طور قاطع احتراز نمایید. و باید بدانید که وابستگی در بعض امور هر چند ‏‎ ‎‏ممکن است ظاهر فریبنده ای داشته باشد یا منفعت و فایده ای در حال داشته باشد، لکن ‏‎ ‎‏در نتیجه، ریشۀ کشور را به تباهی خواهد کشید. و کوشش داشته باشید در بهتر کردن ‏‎ ‎‏روابط با کشورهای اسلامی و در بیدار کردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد ‏‎ ‎‏کنید که خداوند با شماست.‏

‏و وصیت من به ملتهای کشورهای اسلامی است که انتظار نداشته باشید که از خارج ‏‎ ‎‏کسی به شما در رسیدن به هدف که آن اسلام و پیاده کردن احکام اسلام است کمک ‏‎ ‎‏کند؛ خود باید به این امر حیاتی که آزادی و استقلال را تحقق می بخشد قیام کنید. و ‏‎ ‎‏علمای‏‎ ‎‏اعلام و خطبای‏‎ ‎‏محترم کشورهای اسلامی دولتها را دعوت کنند که از وابستگی ‏‎ ‎‏به قدرتهای بزرگ خارجی خود را رها کنند و با ملت خود تفاهم کنند؛ در این صورت ‏‎ ‎
‎[[page 397]]‎‏پیروزی را در آغوش خواهند کشید. و نیز ملتها را دعوت به وحدت کنند؛ و از ‏‎ ‎‏نژادپرستی که مخالف دستور اسلام است بپرهیزند؛ و با برادران ایمانی خود در هر ‏‎ ‎‏کشوری و با هر نژادی که هستند دست برادری دهند که اسلام بزرگ آنان را برادر ‏‎ ‎‏خوانده. و اگر این برادری ایمانی با همت دولتها و ملتها و با تأیید خداوند متعال روزی ‏‎ ‎‏تحقق یابد، خواهید دید که بزرگترین قدرت جهان را مسلمین تشکیل می دهند. به امید ‏‎ ‎‏روزی که با خواست پروردگار عالم این برادری و برابری حاصل شود.‏

‏و وصیت اینجانب به وزارت ارشاد در همۀ اعصار خصوصاً عصر حاضر که ویژگی ‏‎ ‎‏خاصی دارد، آن است که برای تبلیغ حق مقابل باطل و ارائۀ چهرۀ حقیقی جمهوری ‏‎ ‎‏اسلامی کوشش کنند. ما اکنون، در این زمان که دست ابرقدرتها را از کشور خود کوتاه ‏‎ ‎‏کردیم، مورد تهاجم تبلیغاتی تمام رسانه های گروهی وابسته به قدرتهای بزرگ هستیم. ‏‎ ‎‏چه دروغها و تهمتها که گویندگان و نویسندگان وابسته به ابرقدرتها به این جمهوری ‏‎ ‎‏اسلامی نوپا نزده و نمی زنند.‏

‏مع الأسف اکثر دولتهای منطقۀ اسلامی که به حکم اسلام باید دست اخوت به ما ‏‎ ‎‏دهند، به عداوت با ما و اسلام برخاسته اند و همه در خدمت جهانخواران از هر طرف ‏‎ ‎‏به ما هجوم آورده اند. و قدرت تبلیغاتی ما بسیار ضعیف و ناتوان است و می دانید که ‏‎ ‎‏امروز جهان روی تبلیغات می چرخد. و با کمال تأسف، نویسندگان به اصطلاح ‏‎ ‎‏روشنفکر که به سوی یکی از دو قطب گرایش دارند، به جای آنکه در فکر استقلال و ‏‎ ‎‏آزادی کشور و ملت خود باشند، خودخواهیها و فرصت طلبیها و انحصارجوییها به آنان ‏‎ ‎‏مجال نمی دهد که لحظه ای تفکر نمایند و مصالح کشور و ملت خود را در نظر بگیرند، ‏‎ ‎‏و مقایسۀ بین آزادی و استقلال را در این جمهوری با رژیم ستمگر سابق نمایند و ‏‎ ‎‏زندگی شرافتمندانۀ ارزنده را توأم با بعض آنچه را که از دست داده اند، که رفاه و ‏‎ ‎‏عیشزدگی است، با آنچه از رژیم ستمشاهی دریافت می کردند توأم با وابستگی و ‏‎ ‎‏نوکرمآبی و ثناجویی و مداحی از جرثومه های فساد و معادن ظلم و فحشا بسنجند؛ و از ‏‎ ‎‏تهمتها و نارواها به این جمهوری تازه تولد یافته دست بکشند و با ملت و دولت در ‏‎ ‎‏صف واحد بر ضد طاغوتیان و ستم پیشگان زبانها و قلمها را به کار بگیرند.‏


‎[[page 398]]‎‏و مسئلۀ تبلیغ تنها به عهدۀ وزارت ارشاد نیست بلکه وظیفۀ همۀ دانشمندان و ‏‎ ‎‏گویندگان و نویسندگان و هنرمندان است. باید وزارت خارجه کوشش کند تا ‏‎ ‎‏سفارتخانه ها نشریات تبلیغی داشته باشند و چهرۀ نورانی اسلام را برای جهانیان روشن ‏‎ ‎‏نمایند؛ که اگر این چهره با آن جمال جمیل که قرآن و سنت در همۀ ابعاد به آن دعوت ‏‎ ‎‏کرده از زیر نقاب مخالفان اسلام و کج فهمیهای دوستان خودنمایی نماید، اسلامْ ‏‎ ‎‏جهانگیر خواهد شد و پرچم پرافتخار آن در همه جا به اهتزاز خواهد آمد. چه مصیبت ‏‎ ‎‏بار و غم انگیز است که مسلمانان متاعی دارند که از صدر عالم تا نهایت آن نظیر ندارد، ‏‎ ‎‏نتوانسته اند این گوهر گرانبها را که هر انسانی به فطرت آزاد خود طالب آن است عرضه ‏‎ ‎‏کنند؛ بلکه خود نیز از آن غافل و به آن جاهلند و گاهی از آن فراری اند!‏

‏ک ـ از امور بسیار با اهمیت و سرنوشت ساز مسئلۀ مراکز تعلیم و تربیت از ‏‎ ‎‏کودکستانها تا دانشگاهها است که به واسطۀ اهمیت فوق العاده اش تکرار نموده و با ‏‎ ‎‏اشاره می گذرم. باید ملت غارت شده بدانند که در نیم قرن اخیر آنچه به ایران و اسلام ‏‎ ‎‏ضربۀ مهلک زده است قسمت عمده اش از دانشگاهها بوده است. اگر دانشگاهها و ‏‎ ‎‏مراکز تعلیم و تربیتِ دیگر با برنامه های اسلامی و ملی در راه منافع کشور به تعلیم و ‏‎ ‎‏تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان جریان داشتند، هرگز میهن ما در حلقوم ‏‎ ‎‏انگلستان و پس از آن امریکا و شوروی فرو نمی رفت و هرگز قراردادهای خانه ‏‎ ‎‏خراب کن بر ملت محروم غارتزده تحمیل نمی شد و هرگز پای مستشاران خارجی به ‏‎ ‎‏ایران باز نمی شد و هرگز ذخائر ایران و طلای سیاه این ملت رنجدیده در جیب ‏‎ ‎‏قدرتهای شیطانی ریخته نمی شد و هرگز دودمان پهلوی و وابسته های به آن اموال ملت ‏‎ ‎‏را نمی توانستند به غارت ببرند و در خارج و داخل پارکها و ویلاها بر روی اجساد ‏‎ ‎‏مظلومان بنا کنند و بانکهای خارج را از دسترنج این مظلومان پر کنند و صرف عیاشی و ‏‎ ‎‏هرزگی خود و بستگان خود نمایند. اگر مجلس و دولت و قوۀ قضاییه و سایر ارگانها از ‏‎ ‎‏دانشگاههای اسلامی و ملی سرچشمه می گرفت ملت ما امروز گرفتار مشکلات ‏‎ ‎‏خانه برانداز نبود. و اگر شخصیتهای پاکدامن با گرایش اسلامی و ملی به معنای ‏‎ ‎‏صحیحش، نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام می کند، از دانشگاهها به مراکز ‏‎ ‎
‎[[page 399]]‎‏قوای سه گانه راه می یافت، امروز ما غیر امروز، و میهن ما غیر این میهن، و محرومان ما ‏‎ ‎‏از قید محرومیت رها، و بساط ظلم و ستمشاهی و مراکز فحشا و اعتیاد و عشرتکده ها ‏‎ ‎‏که هر یک برای تباه نمودن نسل جوان فعال ارزنده کافی بود، در هم پیچیده و این ارث ‏‎ ‎‏کشور بر باد ده و انسان برانداز به ملت نرسیده بود. و دانشگاهها اگر اسلامی ـ انسانی ـ ‏‎ ‎‏ملی بود، می توانست صدها و هزارها مدرس به جامعه تحویل دهد؛ لکن چه غم انگیز و ‏‎ ‎‏اسفبار است که دانشگاهها و دبیرستانها به دست کسانی اداره می شد و عزیزان ما به ‏‎ ‎‏دست کسانی تعلیم و تربیت می دیدند که جز اقلیت مظلوم محرومی همه از غربزدگان ‏‎ ‎‏و شرقزدگان با برنامه و نقشۀ دیکته شده در دانشگاهها کرسی داشتند؛ و ناچار جوانان ‏‎ ‎‏عزیز و مظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به ابرقدرتها بزرگ شده و به کرسیهای ‏‎ ‎‏قانونگذاری و حکومت و قضاوت تکیه می کردند، و بر وفق دستور آنان، یعنی رژیم ‏‎ ‎‏ستمگر پهلوی عمل می کردند. ‏

‏اکنون بحمدالله تعالی دانشگاه از چنگال جنایتکاران خارج شده. و بر ملت و دولت ‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی است در همۀ اعصار، که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتبهای ‏‎ ‎‏انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و ‏‎ ‎‏تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکلی پیش نیاید و اختیار از دست ‏‎ ‎‏نرود. ‏

‏و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستانها و دانشگاهها آن است که ‏‎ ‎‏خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ‏‎ ‎‏ملت خودشان مصون باشد.‏

‏ل ـ قوای مسلح، از ارتش و سپاه و ژاندارمری و شهربانی تا کمیته ها و بسیج و ‏‎ ‎‏عشایر ویژگی خاص دارند. اینان که بازوان قوی و قدرتمند جمهوری اسلامی می باشند ‏‎ ‎‏و نگهبان سرحدات و راهها و شهرها و روستاها و بالاخره نگهداران امنیت و ‏‎ ‎‏آرامش بخشان به ملت می باشند، می بایست مورد توجه خاص ملت و دولت و مجلس ‏‎ ‎‏باشند. و لازم است توجه داشته باشند که در دنیا آنچه که مورد بهره برداری برای ‏‎ ‎‏قدرتهای بزرگ و سیاستهای مخرب، بیشتر از هر چیز و هر گروهی است، قوای مسلح ‏‎ ‎
‎[[page 400]]‎‏است. قوای مسلح است که با بازیهای سیاسی، کودتاها و تغییر حکومتها و رژیمها به ‏‎ ‎‏دست آنان واقع می شود؛ و سودجویان دغل بعض سران آنان را می خرند و با دست آنان ‏‎ ‎‏و توطئه های فرماندهان بازی خوردۀ کشورها را به دست می گیرند، و ملتهای مظلوم را ‏‎ ‎‏تحت سلطه قرار داده و استقلال و آزادی را از کشورها سلب می کنند. و اگر فرماندهان ‏‎ ‎‏پاکدامن متصدی امر باشند، هرگز برای دشمنان کشورها امکان کودتا یا اشغال یک ‏‎ ‎‏کشور پیش نمی آید و یا اگر احیاناً پیش آید، به دست فرماندهان متعهد شکسته و ناکام ‏‎ ‎‏خواهد ماند. و در ایران نیز که این معجزۀ عصر به دست ملت انجام گرفت، قوای ‏‎ ‎‏مسلح متعهد و فرماندهان پاک و میهن دوست سهم بسزایی داشتند.‏

‏و امروز که جنگ لعنتی و تحمیلی صدام تکریتی به امر و کمک امریکا و سایر ‏‎ ‎‏قدرتها پس از نزدیک به دو سال با شکست سیاسی و نظامی ارتش متجاوز بعث و ‏‎ ‎‏پشتیبانان قدرتمند و وابستگان به آنان روبه رو است، باز قوای مسلح نظامی و انتظامی و ‏‎ ‎‏سپاهی و مردمی با پشتیبانی بیدریغ ملت در جبهه ها و پشت جبهه ها این افتخار بزرگ ‏‎ ‎‏را آفریدند و ایران را سرافراز نمودند؛ و نیز شرارتها و توطئه های داخلی را که به دست ‏‎ ‎‏عروسکهای وابسته به غرب و شرق برای براندازی جمهوری اسلامی بسیج شده بودند ‏‎ ‎‏با دست توانای جوانان کمیته ها و پاسداران بسیج و شهربانی و با کمک ملت غیرتمند ‏‎ ‎‏درهم شکسته شد. و همین جوانان فداکار عزیزند که شبها بیدارند تا خانواده ها با ‏‎ ‎‏آرامش استراحت کنند. خدایشان یار و مددکار باد.‏

‏پس وصیت برادرانۀ من در این قدمهای آخرین عمر بر قوای مسلح به طور عموم، ‏‎ ‎‏آن است که ای عزیزان که به اسلام عشق می ورزید و با عشق لقاءالله به فداکاری در ‏‎ ‎‏جبهه ها و در سطح کشور به کار ارزشمند خود ادامه می دهید، بیدار باشید و هوشیار که ‏‎ ‎‏بازیگران سیاسی و سیاستمداران حرفه ای غرب و شرقزده و دستهای مرموز جنایتکاران ‏‎ ‎‏پشت پرده لبۀ تیز سلاح خیانت و جنایتکارشان از هر سو و بیشتر از هر گروه متوجه به ‏‎ ‎‏شما عزیزان است؛ و می خواهند از شما عزیزان که با جانفشانی خود انقلاب را پیروز ‏‎ ‎‏نمودید و اسلام را زنده کردید بهره گیری کرده و جمهوری اسلامی را براندازند؛ و شما ‏‎ ‎‏را با اسم اسلام و خدمت به میهن و ملت از اسلام و ملت جدا کرده به دامن یکی از دو ‏‎ ‎
‎[[page 401]]‎‏قطب جهانخوار بیندازند؛ و بر زحمات و فداکاریهای شما با حیله های سیاسی و ‏‎ ‎‏ظاهرهای به صورت اسلامی و ملی خط بطلان بکشند.‏

‏وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همان طور که از مقررات نظام، عدم ‏‎ ‎‏دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبهه ها است به آن عمل نمایند؛ و قوای مسلح ‏‎ ‎‏مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد ‏‎ ‎‏نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. در این صورت می توانند قدرت ‏‎ ‎‏نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند. و بر فرماندهان لازم ‏‎ ‎‏است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از ‏‎ ‎‏همۀ ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای ‏‎ ‎‏اسلامی وظیفۀ شرعی و میهنی آنان است که اگر قوای مسلح، چه فرماندهان و طبقات ‏‎ ‎‏بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملی انجام دهند یا در ‏‎ ‎‏احزاب وارد شوند که ـ بی اشکال به تباهی کشیده می شوند ـ و یا در بازیهای سیاسی ‏‎ ‎‏وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت کنند. و بر رهبر و شورای رهبری است که با ‏‎ ‎‏قاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا کشور از آسیب در امان باشد. ‏

‏و من به همۀ نیروهای مسلح در این پایان زندگی خاکی، وصیت مشفقانه می کنم که ‏‎ ‎‏از اسلام که یگانه مکتب استقلال و آزادیخواهی است و خداوند متعال همه را با نور ‏‎ ‎‏هدایت آن به مقام والای انسانی دعوت می کند، چنانچه امروز وفادارید در وفاداری ‏‎ ‎‏استقامت کنید که شما را و کشور و ملت شما را از ننگ وابستگیها و پیوستگیها به ‏‎ ‎‏قدرتهایی که همۀ شما را جز برای بردگی خویش نمی خواهند و کشور و ملت عزیزتان ‏‎ ‎‏را عقب مانده و بازار مصرف و زیر بار ننگین ستم پذیری نگه می دارند نجات می دهد. و ‏‎ ‎‏زندگی انسانی شرافتمندانه را ولو با مشکلات بر زندگانی ننگین بردگی اجانب ولو با ‏‎ ‎‏رفاه حیوانی ترجیح دهید؛ و بدانید مادام که در احتیاجات صنایع پیشرفته، دست خود را ‏‎ ‎‏پیش دیگران دراز کنید و به دریوزگی عمر را بگذرانید قدرت ابتکار و پیشرفت در ‏‎ ‎‏اختراعات در شما شکوفا نخواهد شد. و به خوبی و عینیت دیدید که در این مدت ‏‎ ‎‏کوتاه پس از تحریم اقتصادی همانها که از ساختن هرچیز خود را عاجز می دیدند و از ‏‎ ‎
‎[[page 402]]‎‏راه انداختن کارخانه ها آنان را مأیوس می نمودند، افکار خود را به کار بستند و بسیاری ‏‎ ‎‏از احتیاجات ارتش و کارخانه ها را خود رفع نمودند. و این جنگ و تحریم اقتصادی و ‏‎ ‎‏اخراج کارشناسان خارجی، تحفه ای الهی بود که ما از آن غافل بودیم. اکنون اگر دولت ‏‎ ‎‏و ارتش کالاهای جهانخواران را خود تحریم کنند و به کوشش و سعی در راه ابتکار ‏‎ ‎‏بیفزایند، امید است که کشور خودکفا شود و از دریوزگی از دشمن نجات یابد.‏

‏و هم در اینجا باید بیفزایم که احتیاج ما پس از اینهمه عقب ماندگی مصنوعی به ‏‎ ‎‏صنعتهای بزرگ کشورهای خارجی حقیقتی است انکارناپذیر. و این به آن معنی نیست ‏‎ ‎‏که ما باید در علوم پیشرفته به یکی از دو قطب وابسته شویم. دولت و ارتش باید ‏‎ ‎‏کوشش کنند که دانشجویان متعهد را در کشورهایی که صنایع بزرگ پیشرفته را دارند و ‏‎ ‎‏استعمار و استثمارگر نیستند بفرستند؛ و از فرستادن به امریکا و شوروی و کشورهای ‏‎ ‎‏دیگر که در مسیر این دو قطب هستند احتراز کنند، مگر ان شاءالله روزی برسد که این ‏‎ ‎‏دو قدرت به اشتباه خود پی برند و در مسیر انسانیت و انساندوستی و احترام به حقوق ‏‎ ‎‏دیگران واقع شوند؛ یا ان شاءالله مستضعفان جهان و ملتهای بیدار و مسلمانان متعهد، ‏‎ ‎‏آنان را به جای خود نشانند. به امید چنین روزی.‏

‏م ـ رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئأترها از ابزارهای مؤثر تباهی و ‏‎ ‎‏تخدیر ملتها، خصوصاً نسل جوان بوده است. در این صد سال اخیر بویژه نیمۀ دوم آن، ‏‎ ‎‏چه نقشه های بزرگی از این ابزار، چه در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگزار، و ‏‎ ‎‏چه در تبلیغ استعمارگران غرب و شرق، کشیده شد و از آنها برای درست کردن بازار ‏‎ ‎‏کالاها خصوصاً تجملی و تزئینی از هر قماش، از تقلید در ساختمانها و تزئینات و ‏‎ ‎‏تجملات آنها و تقلید در اجناس نوشیدنی و پوشیدنی و در فرم آنها استفاده کردند، ‏‎ ‎‏به طوری که افتخار بزرگِ فرنگی مآب بودن در تمام شئون زندگی از رفتار و گفتار و ‏‎ ‎‏پوشش و فرم آن بویژه در خانمهای مرفه یا نیمه مرفه بود، و در آداب معاشرت و ‏‎ ‎‏کیفیت حرف زدن و به کار بردن لغات غربی در گفتار و نوشتار به صورتی بود که فهم ‏‎ ‎‏آن برای بیشتر مردم غیرممکن، و برای همردیفان نیز مشکل می نمود! فیلمهای تلویزیون ‏‎ ‎‏از فرآورده های غرب یا شرق بود که طبقۀ جوان زن و مرد را از مسیر عادی زندگی و ‏‎ ‎
‎[[page 403]]‎‏کار و صنعت و تولید و دانش منحرف و به سوی بیخبری از خویش و شخصیت خود ‏‎ ‎‏و یا بدبینی و بدگمانی به همه چیز خود و کشور خود، حتی فرهنگ و ادب و مآثر پر ‏‎ ‎‏ارزشی که بسیاری از آن با دست خیانتکار سودجویان، به کتابخانه ها و موزه های غرب ‏‎ ‎‏و شرق منتقل گردیده است. مجله ها با مقاله ها و عکسهای افتضاح بار و أسف انگیز، و ‏‎ ‎‏روزنامه ها با مسابقات در مقالات ضدفرهنگی خویش و ضداسلامی با افتخار، مردم ‏‎ ‎‏بویژه طبقۀ جوان مؤثر را به سوی غرب یا شرق هدایت می کردند. اضافه کنید بر آن ‏‎ ‎‏تبلیغ دامنه دار در ترویج مراکز فساد و عشرتکده ها و مراکز قمار و لاتار و مغازه های ‏‎ ‎‏فروش کالاهای تجملاتی و اسباب آرایش و بازیها و مشروبات الکلی بویژه آنچه از ‏‎ ‎‏غرب وارد می شد. و در مقابل صدور نفت و گاز و مخازن دیگر، عروسکها و ‏‎ ‎‏اسباب بازیها و کالاهای تجملی وارد می شد؛ و صدها چیزهایی که امثال من از آنها ‏‎ ‎‏بی اطلاع هستیم. و اگر خدای نخواسته عمر رژیم سرسپرده و خانمان برانداز پهلوی ‏‎ ‎‏ادامه پیدا می کرد، چیزی نمی گذشت که جوانان برومند ما ـ این فرزندان اسلام و میهن ‏‎ ‎‏که چشم امید ملت به آنها است ـ با انواع دسیسه ها و نقشه های شیطانی به دست رژیم ‏‎ ‎‏فاسد و رسانه های گروهی و روشنفکران غرب و شرقگرا از دست ملت و دامن اسلام ‏‎ ‎‏رخت برمی بستند: یا جوانی خود را در مراکز فساد تباه می کردند؛ و یا به خدمت ‏‎ ‎‏قدرتهای جهانخوار درآمده و کشور را به تباهی می کشاندند. خداوند متعال به ما و آنان ‏‎ ‎‏منت گذاشت و همه را از شر مفسدین و غارتگران  نجات داد.‏

‏اکنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده و رئیس جمهور  و ‏‎ ‎‏رؤسای جمهور مابعد و به شورای نگهبان و شورای قضایی و دولت در هر  زمان، آن ‏‎ ‎‏است که نگذارند این دستگاههای خبری و مطبوعات و مجله ها از  اسلام و مصالح ‏‎ ‎‏کشور منحرف شوند. و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی  آن، که موجب تباهی ‏‎ ‎‏جوانان و دختران و پسران می شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است. و تبلیغات و ‏‎ ‎‏مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور ‏‎ ‎‏حرام است. و بر همۀ ما و همۀ مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است. و از آزادیهای ‏‎ ‎‏مخرب باید جلوگیری شود. و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و ‏‎ ‎
‎[[page 404]]‎‏کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است به طور قاطع اگر جلوگیری ‏‎ ‎‏نشود، همه مسئول می باشند. و مردم و جوانان حزب اللهی اگر برخورد به یکی از امور ‏‎ ‎‏مذکور نمودند به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان ‏‎ ‎‏مکلف به جلوگیری هستند. خداوند تعالی مددکار همه باشد.‏

‏ن ـ نصیحت و وصیت من به گروهها و گروهکها و اشخاصی که در ضدیت با ملت ‏‎ ‎‏و جمهوری اسلامی و اسلام فعالیت می کنند، اول به سران آنان در خارج و داخل، آن ‏‎ ‎‏است که تجربۀ طولانی به هر راهی که اقدام کردید و به هر توطئه ای که دست زدید و ‏‎ ‎‏به هر کشور و مقامی که توسل پیدا کردید به شماها که خود را عالم و عاقل می دانید ‏‎ ‎‏باید آموخته باشند که مسیر یک ملت فداکار را نمی شود با دست زدن به ترور و انفجار ‏‎ ‎‏و بمب و دروغ پردازیهای بی سر و پا و غیرحساب شده منحرف کرد، و هرگز هیچ ‏‎ ‎‏حکومت و دولتی را نمی توان با این شیوه های غیرانسانی و غیرمنطقی ساقط نمود، بویژه ‏‎ ‎‏ملتی مثل ایران را که از بچه های خردسالش تا پیرزنها و پیرمردهای بزرگسالش، در راه ‏‎ ‎‏هدف و جمهوری اسلامی و قرآن و مذهب جانفشانی و فداکاری می کنند. شماها که ‏‎ ‎‏می دانید (و اگر ندانید بسیار ساده لوحانه فکر می کنید) که ملت با شما نیست و ارتش با ‏‎ ‎‏شماها دشمن است. و اگر فرض بکنید با شما بودند و دوست شما بودند، حرکات ‏‎ ‎‏ناشیانۀ شما و جنایاتی که با تحریک شما رخ داد آنان را از شما جدا کرد و جز ‏‎ ‎‏دشمن تراشی کار دیگری نتوانستید بکنید.‏

‏من وصیت خیرخواهانه در این آخر عمر به شما می کنم که اولاً با این ملت ‏‎ ‎‏طاغوتزدۀ رنج کشیده که پس از 2500 سال ستمشاهی با فدا دادن بهترین فرزندان و ‏‎ ‎‏جوانانش خود را از زیر بار ستم جنایتکارانی همچون رژیم پهلوی و جهانخواران شرق ‏‎ ‎‏و غرب نجات داده به جنگ و ستیز برخاسته اید. چطور وجدان یک انسان هر چه پلید ‏‎ ‎‏باشد، راضی می شود برای احتمال رسیدن به یک مقام با میهن خود و ملت خود اینگونه ‏‎ ‎‏رفتار کند و به کوچک و بزرگ آنها رحم نکند؟ من به شما نصیحت می کنم دست از ‏‎ ‎‏این کارهای بیفایده و غیرعاقلانه بردارید و گول جهانخواران را نخورید. و در هر جا ‏‎ ‎‏هستید اگر به جنایتی دست نزدید به میهن خود و دامن اسلام برگردید و توبه کنید که ‏‎ ‎
‎[[page 405]]‎‏خداوند ارحم الراحمین است؛ و جمهوری اسلامی و ملت از شما ان شاءالله می گذرند. ‏‎ ‎‏و اگر دست به جنایتی زدید که حکم خداوند تکلیف شما را معین کرده، باز از نیمه راه ‏‎ ‎‏برگشته و توبه کنید. و اگر شهامت دارید تن به مجازات داده و با این عمل خود را از ‏‎ ‎‏عذاب الیم خداوند نجات دهید؛ و الاّ در هر جا هستید عمر خود را بیش از این هدر ‏‎ ‎‏ندهید و به کار دیگر مشغول شوید که صلاح در آن است. ‏

‏و بعد، به هواداران داخلی و خارجی آنان وصیت می کنم که با چه انگیزه جوانی ‏‎ ‎‏خود را برای آنان که اکنون ثابت است که برای قدرتمندان جهانخوار خدمت می کنند و ‏‎ ‎‏از نقشه های آنها پیروی می کنند و ندانسته به دام آنها افتاده اند به هدر می دهید؟ و با ‏‎ ‎‏ملت خود در راه چه کسی جفا می کنید؟ شما بازی خوردگان دست آنها هستید. و اگر ‏‎ ‎‏در ایران هستید به عیان مشاهده می کنید که توده های میلیونی به جمهوری اسلامی ‏‎ ‎‏وفادار و برای آن فداکارند؛ و به عیان می بینید که حکومت و رژیم فعلی با جان و دل ‏‎ ‎‏در خدمت خلق و مستمندان هستند؛ و آنان که به دروغ ادعای «خلقی» بودن و «مجاهد» ‏‎ ‎‏و «فدایی» برای خلق می کنند، با خلق خدا به دشمنی برخاسته و شما پسران و دختران ‏‎ ‎‏ساده دل را برای مقاصد خود و مقاصد یکی از دو قطب قدرت جهانخوار به بازی گرفته ‏‎ ‎‏و خود یا در خارج در آغوش یکی از دو قطب جنایتکار به خوشگذرانی مشغول و یا ‏‎ ‎‏در داخل به خانه های مجلل تیمی با زندگی اشرافی، نظیر منازل جنایتکارانی بدبخت به ‏‎ ‎‏جنایت خود ادامه می دهند و شما جوانان را به کام مرگ می فرستند.‏

‏نصیحت مشفقانۀ من به شما نوجوانان و جوانان داخل و خارج آن است که از راه ‏‎ ‎‏اشتباه برگردید؛ و با محرومین جامعه که با جان و دل به جمهوری اسلامی خدمت ‏‎ ‎‏می کنند متحد شوید؛ و برای ایران مستقل و آزاد فعالیت نمایید تا کشور و ملت از شرّ ‏‎ ‎‏مخالفین نجات پیدا کند، و همه با هم به زندگی شرافتمندانه ادامه دهید. تا چه وقت و ‏‎ ‎‏برای چه گوش به فرمان اشخاصی هستید که جز به نفع شخصی خود فکر نمی کنند و ‏‎ ‎‏در آغوش و پناه ابرقدرتها با ملت خود در ستیز هستند و شما را فدای مقاصد شوم و ‏‎ ‎‏قدرت طلبی خویش می نمایند؟ شما در این سالهای پیروزی انقلاب دیدید که ادعاهای ‏‎ ‎‏آنان با رفتار و عملشان مخالف است و ادعاها فقط برای فریب جوانان صاف دل است. ‏‎ ‎
‎[[page 406]]‎‏و می دانید که شما قدرتی در مقابل سیل خروشان ملت ندارید و کارهایتان جز به ضرر ‏‎ ‎‏خودتان و تباهی عمرتان نتیجه ای ندارد. من تکلیف خود را که هدایت است ادا کردم. ‏‎ ‎‏و امید است به این نصیحت که پس از مرگ من به شما می رسد و شائبۀ قدرت طلبی در ‏‎ ‎‏آن نیست گوش فرا دهید و خود را از عذاب الیم الهی نجات دهید. خداوند منان شما ‏‎ ‎‏را هدایت فرماید و صراط مستقیم را به شما بنماید.‏

‏وصیت من به چپگرایان، مثل کمونیستها و چریکهای فدایی خلق و دیگر گروهها‏‏[‏‏ی‏‏]‏‏ ‏‎ ‎‏متمایل به چپ، آن است که شماها بدون بررسی صحیح از مکتبها و مکتب اسلام نزد ‏‎ ‎‏کسانی که از مکتبها و خصوص اسلام اطلاع صحیح دارند، با چه انگیزه خودتان را ‏‎ ‎‏راضی کردید به مکتبی که امروز در دنیا شکست خورده رو آورید و چه شده که دل ‏‎ ‎‏خود را به چند «ایسم» که محتوای آنها پیش اهل تحقیق پوچ است خوش کرده اید؟ و ‏‎ ‎‏شما را چه انگیزه ای وادار کرده که می خواهید کشور خود را به دامن شوروی یا چین ‏‎ ‎‏بکشید؛ و با ملت خود به اسم «توده دوستی» به جنگ برخاسته یا به توطئه هایی برای ‏‎ ‎‏نفع اجنبی به ضد کشور خود و توده های ستمدیده دست زدید؟ شما می بینید که از اول ‏‎ ‎‏پیدایش کمونیسم مدعیان آن دیکتاتورترین و قدرت طلب و انحصارطلبترین حکومتهای ‏‎ ‎‏جهان بوده و هستند. چه ملتهایی زیر دست و پای شوروی مدعی طرفدار توده ها خُرد ‏‎ ‎‏شدند و از هستی ساقط گردیدند. ملت روسیه، مسلمانان و غیرمسلمانان، تاکنون در زیر ‏‎ ‎‏فشار دیکتاتوری حزب کمونیست دست و پا می زنند و از هرگونه آزادی محروم و در ‏‎ ‎‏اختناق بالاتر از اختناقهای دیکتاتورهای جهان به سر می برند. استالین، که یکی از ‏‎ ‎‏چهره های به اصطلاح «درخشان» حزب بود، ورود و خروجش را و تشریفات آن و ‏‎ ‎‏اشرافیت او را دیدیم. اکنون که شما فریب خوردگان در عشق آن رژیم جان می دهید، ‏‎ ‎‏مردم مظلوم شوروی و دیگر اقمار او چون افغانستان از ستمگریهای آنان جان ‏‎ ‎‏می سپارند، و آنگاه شما که مدعی طرفداری از خلق هستید، بر این خلق محروم در هر ‏‎ ‎‏جا که دستتان رسیده چه جنایاتی انجام دادید و با اهالی شریف آمل که آنان را به غلط ‏‎ ‎‏طرفدار پر و پا قرص خود معرفی می کردید و عدۀ بسیاری را به فریب به جنگ مردم و ‏‎ ‎‏دولت فرستادید و به کشتن دادید، چه جنایتها که نکردید. و شما «طرفدار خلق محروم» ‏‎ ‎
‎[[page 407]]‎‏می خواهید خلق مظلوم و محروم ایران را به دست دیکتاتوری شوروی دهید و چنین ‏‎ ‎‏خیانتی را با سرپوش «فدایی خلق» و طرفدار محرومین در حال اجرا هستید، منتها ‏‎ ‎‏«حزب توده» و رفقای آن با توطئه و زیر ماسک طرفداری از جمهوری اسلامی، و دیگر ‏‎ ‎‏گروهها با اسلحه و ترور و انفجار.‏

‏من به شما احزاب و گروهها، چه آنان که به چپگرایی معروف ـ گرچه بعضی شواهد‏‏ ‏‎ ‎‏و قرائن دلالت دارد که اینان کمونیست امریکایی هستند ـ و چه آنان که از غرب ارتزاق ‏‎ ‎‏می کنند و الهام می گیرند و چه آنها که با اسم «خودمختاری» و طرفداری از کرد و بلوچ ‏‎ ‎‏دست به اسلحه برده و مردم محروم کردستان و دیگر جاها را از هستی ساقط نموده و ‏‎ ‎‏مانع از خدمتهای فرهنگی و بهداشتی و اقتصادی و بازسازی دولت جمهوری در آن ‏‎ ‎‏استانها می شوند، مثل حزب «دموکرات» و «کومله» وصیت می کنم که به ملت بپیوندند. ‏‎ ‎‏و تاکنون تجربه کرده اند که کاری جز بدبخت کردن اهالی آن مناطق نکرده اند و ‏‎ ‎‏نمی توانند بکنند، پس مصلحت خود و ملت خود و مناطق خود آن است که با دولت ‏‎ ‎‏تشریک مساعی نموده و از یاغی گری و خدمت به بیگانگان و خیانت به میهن خود ‏‎ ‎‏دست بردارند و به ساختن کشور بپردازند و مطمئن باشند که اسلام برای آنان هم از ‏‎ ‎‏قطب جنایتکار غرب و هم از قطب دیکتاتور شرق بهتر است و آرزوهای انسانی خلق ‏‎ ‎‏را بهتر انجام می دهد.‏

‏و وصیت من به گروههای مسلمان که از روی اشتباه به غرب و احیاناً به شرق ‏‎ ‎‏تمایل نشان می دهند و از منافقان که اکنون خیانتشان معلوم شد گاهی طرفداری ‏‎ ‎‏می کردند و به مخالفانِ بدخواهان اسلام از روی خطا و اشتباه گاهی لعن می کردند و ‏‎ ‎‏طعن می زدند، آن است که بر سر اشتباه خود پافشاری نکنند و با شهامت اسلامی به ‏‎ ‎‏خطای خود اعتراف، و با دولت و مجلس و ملت مظلوم برای رضای خداوند هم صدا و ‏‎ ‎‏هم مسیر شده و این مستضعفان تاریخ را از شرّ مستکبران نجات دهید؛ و کلام مرحوم ‏‎ ‎‏مدرس آن روحانی متعهد پاک سیرت و پاک اندیشه را به خاطر بسپرید که در مجلس ‏‎ ‎‏افسردۀ آن روز گفت: اکنون که باید از بین برویم چرا با دست خود برویم.‏

‏من هم امروز به یاد آن شهید راه خدا به شما برادران مؤمن عرض می کنم اگر ما با ‏‎ ‎
‎[[page 408]]‎‏دست جنایتکار امریکا و شوروی از صفحۀ روزگار محو شویم و با خون سرخ ‏‎ ‎‏شرافتمندانه با خدای خویش ملاقات کنیم، بهتر از آن است که در زیر پرچم ارتش ‏‎ ‎‏سرخ شرق و سیاه غرب زندگی اشرافی مرفه داشته باشیم. و این سیره و طریقۀ انبیای ‏‎ ‎‏عظام و ائمۀ مسلمین و بزرگان دین مبین بوده است و ما باید از آن تبعیت کنیم؛ و باید ‏‎ ‎‏به خود بباورانیم که اگر یک ملت بخواهند بدون وابستگیها زندگی کنند می توانند؛ و ‏‎ ‎‏قدرتمندان جهان بر یک ملت نمی توانند خلاف ایدۀ آنان را تحمیل کنند.‏

‏از افغانستان عبرت باید گرفت با آنکه دولت غاصب و احزاب چپی با شوروی بوده ‏‎ ‎‏و هستند، تاکنون نتوانسته اند توده های مردم را سرکوب نمایند. علاوه بر این اکنون ‏‎ ‎‏ملتهای محروم جهان بیدار شده اند و طولی نخواهد کشید که این بیداریها به قیام و ‏‎ ‎‏نهضت و انقلاب انجامیده و خود را از تحت سلطۀ ستمگران مستکبر نجات خواهند ‏‎ ‎‏داد. و شما مسلمانانِ پایبند به ارزشهای اسلامی می بینید که جدایی و انقطاع از شرق و ‏‎ ‎‏غرب برکات خود را دارد نشان می دهد؛ و مغزهای متفکر بومی به کار افتاده و به سوی ‏‎ ‎‏خودکفایی پیشروی می کند و آنچه کارشناسان خائن غربی و شرقی برای ملت ما محال ‏‎ ‎‏جلوه می دادند، امروز به طور چشم گیری با دست و فکر ملت انجام گرفته و ان شاءالله  ‏‎ ‎‏تعالی در دراز مدت انجام خواهد گرفت. و صد افسوس که این انقلاب دیر تحقق پیدا ‏‎ ‎‏کرد و لااقل در اول سلطنت جابرانۀ کثیف محمدرضا تحقق نیافت؛ و اگر شده بود، ‏‎ ‎‏ایران غارتزده غیر از این ایران بود.‏

‏و وصیت من به نویسندگان و گویندگان و روشنفکران و اشکالتراشان و ‏‎ ‎‏صاحب عقدگان آن است که به جای آنکه وقت خود را در خلاف مسیر جمهوری ‏‎ ‎‏اسلامی صرف کنید و هرچه توان دارید در بدبینی و بدخواهی و بدگویی از مجلس و ‏‎ ‎‏دولت و سایر خدمتگزاران به کار برید، و با این عمل کشور خود را به سوی ابرقدرتها ‏‎ ‎‏سوق دهید، با خدای خود یک شب خلوت کنید و اگر به خداوند عقیده ندارید با ‏‎ ‎‏وجدان خود خلوت کنید و انگیزۀ باطنی خود را که بسیار می شود خود انسانها از آن ‏‎ ‎‏بیخبرند بررسی کنید، ببینید آیا با کدام معیار و با چه انصاف خون این جوانان قلم قلم ‏‎ ‎‏شده را در جبهه ها و در شهرها نادیده می گیرید و با ملتی که می خواهد از زیر بار ‏‎ ‎
‎[[page 409]]‎‏ستمگران و غارتگران خارجی و داخلی خارج شود و استقلال و آزادی را با جان خود ‏‎ ‎‏و فرزندان عزیز خود به دست آورده و با فداکاری می خواهد آن را حفظ کند، به جنگ ‏‎ ‎‏اعصاب برخاسته اید و به اختلاف انگیزی و توطئه های خائنانه دامن می زنید و راه را ‏‎ ‎‏برای مستکبران و ستمگران باز می کنید. آیا بهتر نیست که با فکر و قلم و بیان خود ‏‎ ‎‏دولت و مجلس و ملت را راهنمایی برای حفظ میهن خود نمایید؟ آیا سزاوار نیست که ‏‎ ‎‏به این ملت مظلوم محروم کمک کنید و با یاری خود حکومت اسلامی را استقرار ‏‎ ‎‏دهید؟ آیا این مجلس و رئیس جمهور و دولت و قوۀ قضایی را از آنچه در زمان رژیم ‏‎ ‎‏سابق بود بدتر می دانید؟ آیا از یاد برده اید ستمهایی که آن رژیم لعنتی بر این ملت ‏‎ ‎‏مظلوم بی پناه روا می داشت؟ آیا نمی دانید که کشور اسلامی در آن زمان یک پایگاه ‏‎ ‎‏نظامی برای امریکا بود و با آن عمل یک مستعمره می کردند و از مجلس تا دولت و ‏‎ ‎‏قوای نظامی در قبضۀ آنان بود و مستشاران و صنعتگران و متخصصان آنان با این ملت ‏‎ ‎‏و ذخائر آن چه می کردند؟ آیا اشاعۀ فحشا در سراسر کشور و مراکز فساد، از ‏‎ ‎‏عشرتکده ها و قمارخانه ها و میخانه ها و مغازه های مشروب فروشی و سینماها و دیگر ‏‎ ‎‏مراکز که هر یک برای تباه کردن نسل جوان عاملی بزرگ بود، از خاطرتان محو شده؟ ‏‎ ‎‏آیا رسانه های گروهی و مجلات سراسر فسادانگیز و روزنامه های آن رژیم را به دست ‏‎ ‎‏فراموشی سپرده اید؟ و اکنون که از آن بازارهای فساد اثری نیست، برای آنکه در چند ‏‎ ‎‏دادگاه، یا چند جوان که شاید اکثر از گروههای منحرف نفوذ کرده و برای بدنام نمودن ‏‎ ‎‏اسلام و جمهوری اسلامی کارهای انحرافی انجام می دهند، و کشتن عده ای که مفسد ‏‎ ‎‏فی الارض هستند و قیام بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی می کنند شما را به فریاد ‏‎ ‎‏درآورده، و با کسانی که با صراحت اسلام را محکوم می کنند و بر ضد آن قیام مسلحانه ‏‎ ‎‏یا قیام با قلم و زبان که أسفناکتر از قیام مسلحانه است، نموده اند پیوند می کنید و دست ‏‎ ‎‏برادری می دهید؛ و آنان را که خداوند مهدورالدم فرموده نور چشم می خوانید، و در ‏‎ ‎‏کنار بازیگرانی که فاجعۀ چهارده اسفند را برپا کردند و جوانان بیگناه را با ضرب و شتم ‏‎ ‎‏کوبیدند نشسته و تماشاگر معرکه می شوید، یک عمل اسلامی و اخلاقی است! و عمل ‏‎ ‎‏دولت و قوۀ قضاییه که معاندین و منحرفین و ملحدین را به جزای اعمال خویش ‏‎ ‎
‎[[page 410]]‎‏می رسانند، شما را به فریاد درآورده و داد مظلومیت می زنید؟ من برای شما برادران که ‏‎ ‎‏از سوابقتان تا حدی مطلع و علاقه مند به بعضی از شما هستم متأسف هستم، نه برای ‏‎ ‎‏آنان که اشراری بودند در لباس خیرخواهی و گرگهایی در پوشش چوپان و بازیگرانی ‏‎ ‎‏بودند که همه را به باد بازی و مسخره گرفته و در صدد تباه کردن کشور و ملت و ‏‎ ‎‏خدمتگزاری به یکی از دو قطب چپاولگر بودند ـ آنان که با دست پلید خود جوانان و ‏‎ ‎‏مردان ارزشمند و علمای مربی جامعه را شهید نمودند و به کودکان مظلوم مسلمانان ‏‎ ‎‏رحم نکردند، خود را در جامعه رسوا و در پیشگاه خداوند قهار مخذول نمودند و راه ‏‎ ‎‏بازگشت ندارند که شیطانِ نفس اماره بر آنان حکومت می کند.‏

‏لکن شما برادران مؤمن با دولت و مجلس که کوشش دارد خدمت به محرومین و ‏‎ ‎‏مظلومین و برادران سر و پا برهنه و از همۀ مواهب زندگی محروم نماید چرا کمک ‏‎ ‎‏نمی کنید و شکایت دارید؟ آیا مقدار خدمت دولت و بنیادهای جمهوری را با این ‏‎ ‎‏گرفتاریها و نابسامانیها که لازمۀ هر انقلاب است، و جنگ تحمیلی با آنهمه خسارت و ‏‎ ‎‏میلیونها آوارۀ خارجی و داخلی و کارشکنیهای بیرون از حد را در این مدت کوتاه ‏‎ ‎‏مقایسه با کارهای عمرانی رژیم سابق نموده اید؟ آیا نمی دانید که کارهای عمرانی آن ‏‎ ‎‏زمان اختصاص داشت تقریباً به شهرها آن هم به محلات مرفه؛ و فقرا و مردمان محروم ‏‎ ‎‏از آن امور بهرۀ ناچیز داشته یا نداشتند؛ و دولت فعلی و بنیادهای اسلامی برای این ‏‎ ‎‏طایفۀ محروم با جان و دل خدمت می کنند؟ شما مؤمنان هم پشتیبان دولت باشید تا ‏‎ ‎‏کارها زود انجام گیرد و در محضر پروردگار که خواه ناخواه خواهید رفت با نشان ‏‎ ‎‏خدمتگزاری به بندگان او بروید.‏

‏س ـ یکی از اموری که لازم به توصیه و تذکر است، آن است که اسلام نه با ‏‎ ‎‏سرمایه داری ظالمانه و بیحساب و محروم کنندۀ توده های تحت ستم و مظلوم موافق ‏‎ ‎‏است، بلکه آن را به طور جدی در کتاب و سنت محکوم می کند و مخالف عدالت ‏‎ ‎‏اجتماعی می داند ـ گرچه بعض کج فهمان بی اطلاع از رژیم حکومت اسلامی و از ‏‎ ‎‏مسائل سیاسی حاکم در اسلام در گفتار و نوشتار خود طوری وانمود کرده اند (و باز هم ‏‎ ‎‏دست برنداشته اند) که اسلام طرفدار بی مرز و حد سرمایه داری و مالکیت است و با ‏‎ ‎
‎[[page 411]]‎‏این شیوۀ که با فهم کج خویش از اسلام برداشت نموده اند چهرۀ نورانی اسلام را ‏‎ ‎‏پوشانیده و راه را برای مغرضان و دشمنان اسلام باز نموده که به اسلام بتازند، و آن را ‏‎ ‎‏رژیمی چون رژیم سرمایه داری غرب مثل رژیم امریکا و انگلستان و دیگر چپاولگران ‏‎ ‎‏غرب به حساب آورند، و با اتکال به قول و فعل این نادانان یا غرضمندانه و یا ابلهانه ‏‎ ‎‏بدون مراجعه به اسلام شناسان واقعی با اسلام به معارضه برخاسته اند ـ و نه رژیمی ‏‎ ‎‏مانند رژیم کمونیسم و مارکسیسم لنینیسم است که با مالکیت فردی مخالف و قائل به ‏‎ ‎‏اشتراک می باشند با اختلاف زیادی که دوره های قدیم تاکنون حتی اشتراک در زن و ‏‎ ‎‏همجنس بازی بوده و یک دیکتاتوری و استبداد کوبنده در بر داشته.‏

‏بلکه اسلام یک رژیم معتدل با شناخت مالکیت و احترام به آن به نحو محدود در ‏‎ ‎‏پیدا شدن مالکیت و مصرف، که اگر بحق به آن عمل شود چرخهای اقتصاد سالم به راه ‏‎ ‎‏می افتد و عدالت اجتماعی، که لازمۀ یک رژیم سالم است تحقق می یابد. در اینجا نیز ‏‎ ‎‏یک دسته با کج فهمیها و بی اطلاعی از اسلام و اقتصاد سالم آن در طرف مقابل دستۀ ‏‎ ‎‏اول قرار گرفته و گاهی با تمسک به بعضی آیات یا جملات نهج البلاغه، اسلام را موافق ‏‎ ‎‏با مکتبهای انحرافی مارکس و امثال او معرفی نموده اند و توجه به سایر آیات و فقرات ‏‎ ‎‏نهج البلاغه ننموده و سرخود، به فهم قاصر خود، بپاخاسته و «مذهب اشتراکی» را ‏‎ ‎‏تعقیب می کنند و از کفر و دیکتاتوری و اختناق کوبنده که ارزشهای انسانی را نادیده ‏‎ ‎‏گرفته و یک حزب اقلیت با توده های انسانی مثل حیوانات عمل می کنند، حمایت ‏‎ ‎‏می کنند.‏

‏وصیت من به مجلس و شورای نگهبان و دولت و رئیس جمهور و شورای قضایی ‏‎ ‎‏آن است که در مقابل احکام خداوند متعال خاضع بوده؛ و تحت تأثیر تبلیغات ‏‎ ‎‏بی محتوای قطب ظالم چپاولگر سرمایه داری و قطب ملحد اشتراکی و کمونیستی واقع ‏‎ ‎‏نشوید، و به مالکیت و سرمایه های مشروع با حدود اسلامی احترام گذارید، و به ملت ‏‎ ‎‏اطمینان دهید تا سرمایه ها و فعالیتهای سازنده به کار افتند و دولت و کشور را به ‏‎ ‎‏خودکفایی و صنایع سبک و سنگین برسانند. ‏

‏و به ثروتمندان و پولداران مشروع وصیت می کنم که ثروتهای عادلانۀ خود را به کار ‏‎ ‎
‎[[page 412]]‎‏اندازید و به فعالیت سازنده در مزارع و روستاها و کارخانه ها برخیزید که این خود ‏‎ ‎‏عبادتی ارزشمند است.‏

‏و به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم که خیر دنیا و آخرت ‏‎ ‎‏شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه است که در طول تاریخ ستمشاهی و خان خانی ‏‎ ‎‏در رنج و زحمت بوده اند. و چه نیکو است که طبقات تمکندار به طور داوطلب برای ‏‎ ‎‏زاغه و چپرنشینان مسکن و رفاه تهیه کنند. و مطمئن باشند که خیر دنیا و آخرت در آن ‏‎ ‎‏است. و از انصاف به دور است که یکی بی خانمان و یکی دارای آپارتمانها باشد.‏

‏ع ـ وصیت اینجانب به آن طایفه از روحانیون و روحانی نماها که با انگیزه های ‏‎ ‎‏مختلف با جمهوری اسلامی و نهادهای آن مخالفت می کنند و وقت خود را وقف ‏‎ ‎‏براندازی آن می نمایند و با مخالفان توطئه گر و بازیگران سیاسی کمک، و گاهی ‏‎ ‎‏به طوری که نقل می شود با پولهای گزافی که از سرمایه داران بیخبر از خدا دریافت برای‏‏ ‏‎ ‎‏این مقصد می کنند کمکهای کلان می نمایند، آن است که شماها طرْفی از این غلط کاریها ‏‎ ‎‏تاکنون نبسته و بعد از این هم گمان ندارم ببندید. بهتر آن است که اگر برای دنیا به این ‏‎ ‎‏عمل دست زده اید ـ و خداوند نخواهد گذاشت که شما به مقصد شوم خود برسید ـ تا ‏‎ ‎‏درِ توبه باز است از پیشگاه خداوند عذر بخواهید و با ملت مستمند مظلوم هم صدا ‏‎ ‎‏شوید و از جمهوری اسلامی که با فداکاریهای ملت به دست آمده حمایت کنید، که ‏‎ ‎‏خیر دنیا و آخرت در آن است. گرچه گمان ندارم که موفق به توبه شوید. ‏

‏و اما به آن دسته که از روی بعض اشتباهات یا بعض خطاها، چه عمدی و چه ‏‎ ‎‏غیرعمدی، که از اشخاص مختلف یا گروهها صادر شده و مخالف با احکام اسلام بوده ‏‎ ‎‏است با اصل جمهوری اسلامی و حکومت آن مخالفت شدید می کنند و برای خدا در ‏‎ ‎‏براندازی آن فعالیت می نمایند و با تصور خودشان این جمهوری از رژیم سلطنتی بدتر ‏‎ ‎‏یا مثل آن است، با نیت صادق در خلوات تفکر کنند و از روی انصاف مقایسه نمایند ‏‎ ‎‏با حکومت و رژیم سابق. و باز توجه نمایند که در انقلابهای دنیا هرج و مرجها و ‏‎ ‎‏غلط رویها و فرصت طلبیها غیرقابل اجتناب است و شما اگر توجه نمایید و گرفتاریهای ‏‎ ‎‏این جمهوری را در نظر بگیرید ـ از قبیل توطئه ها و تبلیغات دروغین و حملۀ مسلحانۀ ‏‎ ‎
‎[[page 413]]‎‏خارج مرز و داخل، و نفوذ غیر قابل اجتناب گروههایی از مفسدان و مخالفان اسلام در‏‏ ‏‏تمام ‏‎ ‎‏ارگانهای دولتی به قصد ناراضی کردن ملت از اسلام و حکومت اسلامی، و تازه کار بودن‏‏ ‏‎ ‎‏اکثر یا بسیاری از متصدیان امور و پخش شایعات دروغین از کسانی که از استفاده های ‏‎ ‎‏کلان غیرمشروع بازمانده یا استفادۀ آنان کم شده، و کمبود چشمگیر قضات شرع ‏‎ ‎‏و گرفتاریهای اقتصادی کمرشکن و اشکالات عظیم در تصفیه و تهذیب متصدیان ‏‎ ‎‏چند میلیونی، و کمبود مردمان صالح کاردان و متخصص و دهها گرفتاری دیگر، که تا ‏‎ ‎‏انسان وارد گود نباشد از آنها بیخبر است ـ و از طرفی اشخاص غرضمند سلطنت طلب ‏‎ ‎‏سرمایه دار هنگفت که با رباخواری و سودجویی و با اخراج ارز و گرانفروشی به حد ‏‎ ‎‏سرسام آور و قاچاق و احتکار، مستمندان و محرومان جامعه را تا حد هلاکت در فشار ‏‎ ‎‏قرار داده و جامعه را به فساد می کشند، نزد شما آقایان به شکایت و فریبکاری آمده و ‏‎ ‎‏گاهی هم برای باور آوردن و خود را مسلمان خالص نشان دادن به عنوان «سهم» مبلغی ‏‎ ‎‏می دهند و اشک تمساح می ریزند و شما را عصبانی کرده به مخالفت برمی انگیزانند، که ‏‎ ‎‏بسیاری از آنان با استفاده های نامشروع، خون مردم را می مکند و اقتصاد کشور را به ‏‎ ‎‏شکست می کشند.‏

‏اینجانب نصیحت متواضعانۀ برادرانه می کنم که آقایان محترم تحت تأثیر اینگونه ‏‎ ‎‏شایعه سازیها قرار نگیرند و برای خدا و حفظ اسلام این جمهوری را تقویت نمایند. و ‏‎ ‎‏باید بدانند که اگر این جمهوری اسلامی شکست بخورد، به جای آن یک رژیم اسلامی ‏‎ ‎‏دلخواهِ ‏‏بقیة‏‏ الله ـ روحی فداه ـ یا مطیع امر شما آقایان تحقق نخواهد پیدا کرد، بلکه یک ‏‎ ‎‏رژیم دلخواه یکی از دو قطب قدرت به حکومت می رسد و محرومان جهان، که به ‏‎ ‎‏اسلام و حکومت اسلامی رو‏‏[‏‏ی‏‏] ‏‏آورده و دل باخته اند، مأیوس می شوند و اسلام برای ‏‎ ‎‏همیشه منزوی خواهد شد؛ و شماها روزی از کردار خود پشیمان می شوید که کار ‏‎ ‎‏گذشته و دیگر پشیمانی سودی ندارد. و شما آقایان اگر توقع دارید که در یک شب ‏‎ ‎‏همۀ امور بر طبق اسلام و احکام خداوند تعالی متحول شود یک اشتباه است، و در تمام ‏‎ ‎‏طول تاریخ بشر چنین معجزه ای روی نداده است و نخواهد داد. و آن روزی که ‏‎ ‎‏ان شاءالله تعالی مصلح کل ظهور نماید، گمان نکنید که یک معجزه شود و یکروزه عالم ‏‎ ‎
‎[[page 414]]‎‏اصلاح شود؛ بلکه با کوششها و فداکاریها ستمکاران سرکوب و منزوی می شوند. و اگر ‏‎ ‎‏نظر شماها مثل نظر بعض عامیهای منحرف، آن است که برای ظهور آن بزرگوار باید ‏‎ ‎‏کوشش در تحقق کفر و ظلم کرد تا عالم را ظلم فراگیرد و مقدمات ظهور فراهم شود، ‏‎ ‎‏فانّا لله و انّا الیه راجعون.‏

‏ف ـ‏ ‏وصیت من به همۀ مسلمانان و مستضعفان جهان این است که شماها نباید ‏‎ ‎‏بنشینید و منتظر آن باشید که حکام و دست اندرکاران کشورتان یا قدرتهای خارجی ‏‎ ‎‏بیایند و برای شما استقلال و آزادی را تحفه بیاورند. ما و شماها لااقل در این صد سال ‏‎ ‎‏اخیر، که بتدریج پای قدرتهای بزرگ جهانخوار به همۀ کشورهای اسلامی و سایر ‏‎ ‎‏کشورهای کوچک باز شده است مشاهده کردیم یا تاریخهای صحیح برای ما بازگو ‏‎ ‎‏کردند که هیچ یک از دوَل حاکم بر این کشورها در فکر آزادی و استقلال و رفاه ‏‎ ‎‏ملتهای خود نبوده و نیستند؛ بلکه اکثریت قریب به اتفاق آنان یا خود به ستمگری و ‏‎ ‎‏اختناق ملت خود پرداخته و هر چه کرده اند برای منافع شخصی یا گروهی نموده؛ یا ‏‎ ‎‏برای رفاه قشر مرفه و بالانشین بوده و طبقات مظلوم کوخ و کپرنشین از همۀ مواهب ‏‎ ‎‏زندگی حتی مثل آب و نان و قوت لایموت محروم بوده، و آن بدبختان را برای منافع ‏‎ ‎‏قشر مرفه و عیاش به کار گرفته اند؛ و یا آنکه دست نشاندگان قدرتهای بزرگ بوده اند ‏‎ ‎‏که برای وابسته کردن کشورها و ملتها هرچه توان داشته اند به کار گرفته و با حیله های ‏‎ ‎‏مختلف کشورها را بازاری برای شرق و غرب درست کرده و منافع آنان را تأمین ‏‎ ‎‏نموده اند و ملتها را عقب مانده و مصرفی بار آوردند و اکنون نیز با این نقشه در ‏‎ ‎‏حرکتند.‏

‏و شما ای مستضعفان جهان و ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان بپاخیزید و ‏‎ ‎‏حق را با چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوی تبلیغاتی ابرقدرتها و عمّال سرسپردۀ آنان ‏‎ ‎‏نترسید؛ و حکام جنایتکار که دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزیز تسلیم ‏‎ ‎‏می کنند از کشور خود برانید؛ و خود و طبقات خدمتگزار متعهد، زمام امور را به دست ‏‎ ‎‏گیرید و همه در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع، و با دشمنان اسلام و محرومان جهان ‏‎ ‎‏به دفاع برخیزید؛ و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل به پیش ‏‎ ‎
‎[[page 415]]‎‏روید که با تحقق آن، همۀ مستکبران جهان را به جای خود خواهید نشاند و همۀ ‏‎ ‎‏مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهید رساند. به امید آن روز که خداوند تعالی ‏‎ ‎‏وعده فرموده است.‏

‏ص ـ یک مرتبۀ دیگر در خاتمۀ این وصیتنامه، به ملت شریف ایران وصیت می کنم ‏‎ ‎‏که در جهان حجم تحمل زحمتها و رنجها و فداکاریها و جان نثاریها و محرومیتها ‏‎ ‎‏مناسب حجم بزرگی مقصود و ارزشمندی و علوّ رتبۀ آن است، آنچه که شما ملت ‏‎ ‎‏شریف و مجاهد برای آن بپاخاستید و دنبال می کنید و برای آن جان و مال نثار کرده و ‏‎ ‎‏می کنید، والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدی است و مقصودی است که از ‏‎ ‎‏صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد؛ و آن ‏‎ ‎‏مکتب الوهیت به معنی وسیع آن و ایدۀ توحید با ابعاد رفیع آن است که اساس خلقت ‏‎ ‎‏و غایت آن در پهناور وجود و در درجات و مراتب غیب و شهود است؛ و آن در مکتب ‏‎ ‎‏محمدی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به تمام معنی و درجات و ابعاد متجلی شده؛ و ‏‎ ‎‏کوشش تمام انبیای‏‎ ‎‏عظام ـ علیهم سلام الله ـ و اولیای‏‎ ‎‏معظم ـ سلام الله علیهم ـ برای ‏‎ ‎‏تحقق آن بوده و راهیابی به کمال مطلق و جلال و جمال بی نهایت جز با آن میسر ‏‎ ‎‏نگردد. آن است که خاکیان را بر ملکوتیان و برتر از آنان شرافت داده، و آنچه برای ‏‎ ‎‏خاکیان از سیر در آن حاصل می شود برای هیچ موجودی در سراسر خلقت در سرّ و ‏‎ ‎‏عَلن حاصل نشود.‏

‏شما ای ملت مجاهد، در زیر پرچمی می روید که در سراسر جهان مادی و معنوی ‏‎ ‎‏در اهتزاز است، بیابید آن را یا نیابید، شما راهی را می روید که تنها راه تمام انبیا ـ علیهم ‏‎ ‎‏سلام الله ـ و یکتا راه سعادت مطلق است. در این انگیزه است که همۀ اولیا شهادت را ‏‎ ‎‏در راه آن به آغوش می کشند و مرگ سرخ را «احلی من العسل» می دانند؛ و جوانان شما ‏‎ ‎‏در جبهه ها جرعه ای از آن را نوشیده و به وجد آمده اند و در مادران و خواهران و پدران ‏‎ ‎‏و برادران آنان جلوه نموده و ما باید بحق بگوییم‏ یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً.‏ ‏‎ ‎‏گوارا باد بر آنان آن نسیم دل آرا و آن جلوۀ شورانگیز.‏

‏و باید بدانیم که طرفی از این جلوه در کشتزارهای سوزان و در کارخانه های ‏‎ ‎
‎[[page 416]]‎‏توانفرسا و در کارگاهها و در مراکز صنعت و اختراع و ابداع، و در ملت به طور اکثریت ‏‎ ‎‏در بازارها و خیابانها و روستاها و همۀ کسانی که متصدی این امور برای اسلام و ‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی و پیشرفت و خودکفایی کشور به خدمتی اشتغال دارند جلوه گر ‏‎ ‎‏است.‏

‏و تا این روح تعاون و تعهد در جامعه برقرار است کشور عزیز از آسیب دهر ‏‎ ‎‏ان شاءالله تعالی مصون است. و بحمدالله تعالی حوزه های علمیه و دانشگاهها و جوانانِ ‏‎ ‎‏عزیز مراکز علم و تربیت از این نفخۀ الهی غیبی برخوردارند؛ و این مراکز دربست در ‏‎ ‎‏اختیار آنان است، و به امید خدا دست تبهکاران و منحرفان از آنها کوتاه.‏

‏و وصیت من به همه آن است که با یاد خدای متعال به سوی خودشناسی و ‏‎ ‎‏خودکفایی و استقلال، با همۀ ابعادش به پیش، و بی تردید دست خدا با شما است، اگر ‏‎ ‎‏شما در خدمت او باشید و برای ترقی و تعالی کشور اسلامی به روح تعاون ادامه دهید. ‏

‏و اینجانب با آنچه در ملت عزیز از بیداری و هوشیاری و تعهد و فداکاری و روح ‏‎ ‎‏مقاومت و صلابت در راه حق می بینم و امید آن دارم که به فضل خداوند متعال این ‏‎ ‎‏معانی انسانی به اعقاب ملت منتقل شود و نسلاً بعد نسل بر آن افزوده گردد.‏

‏با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت ‏‎ ‎‏خواهران و برادران مرخص، و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم. و به دعای خیر شما ‏‎ ‎‏احتیاج مبرم دارم. و از خدای رحمان و رحیم می خواهم که عذرم را در کوتاهی خدمت ‏‎ ‎‏و قصور و تقصیر بپذیرد.‏

‏و از ملت امیدوارم که عذرم را در کوتاهیها و قصور و تقصیرها بپذیرند. و با قدرت ‏‎ ‎‏و تصمیم اراده به پیش روند و بدانند که با رفتن یک خدمتگزار در سدّ آهنین ملت ‏‎ ‎‏خللی حاصل نخواهد شد که خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند، والله نگهدار این ‏‎ ‎‏ملت و مظلومان جهان است.‏

والسلام علیکم و علی عبادالله الصالحین و رحمة الله و برکاته

26 بهمن 1361 / 1 جمادی الاولی 1403 

روح الله الموسوی الخمینی


‎[[page 417]]‎‏بسمه تعالی‏

‏این وصیتنامه را پس از مرگ من احمد خمینی برای مردم بخواند. و در صورت ‏‎ ‎‏عذر، رئیس محترم جمهور یا رئیس محترم شورای اسلامی یا رئیس محترم دیوان عالی ‏‎ ‎‏کشور، این زحمت را بپذیرند. و در صورت عذر، یکی از فقهای محترم نگهبان این ‏‎ ‎‏زحمت را قبول نماید.‏

روح الله الموسوی الخمینی

‏بسمه تعالی‏

‏در زیر این وصیتنامۀ 29 صفحه ای و مقدمه، چند مطلب را تذکر می دهم:‏

1) ـ‏ اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهای بی واقعیت به من داده می شود و ممکن ‏‎ ‎‏است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می کنم آنچه به من نسبت داده ‏‎ ‎‏شده یا می شود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با ‏‎ ‎‏تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.‏

2) ـ‏ اشخاصی در حال حیات من ادعا نموده اند که اعلامیه های اینجانب را ‏‎ ‎‏می نوشته اند. این مطلب را شدیداً تکذیب می کنم. تاکنون هیچ اعلامیه ای را غیر شخص ‏‎ ‎‏خودم تهیه کسی نکرده است.‏

3) ـ‏ از قرار مذکور، بعضیها ادعا کرده اند که رفتن من به پاریس به وسیلۀ آنان بوده، ‏‎ ‎‏این دروغ است. من پس از برگرداندنم از کویت، با مشورت احمد پاریس را انتخاب ‏‎ ‎‏نمودم، زیرا در کشورهای اسلامی احتمال راه ندادن بود؛ آنان تحت نفوذ شاه بودند ولی ‏‎ ‎‏پاریس این احتمال نبود.‏

4) ـ ‏من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطۀ سالوسی و اسلام نمایی بعضی ‏‎ ‎‏افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده ام، که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال ‏‎ ‎‏شده ام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار ‏‎ ‎‏می نمایاندند، و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود. و میزان در هر کس حال فعلی ‏‎ ‎‏او است.‏

روح الله الموسوی الخمینی

‎[[page 418]]‎

[[page 419]]پیام

‏زمان: 24 آذر 1361 / 29 صفر 1403‏

‏مکان: تهران، جماران‏

‏موضوع: «فرمان هشت ماده‌ای» دربارۀ حقوق مردم، قانون، قوّۀ ‏

‏قضائیه و لزوم اسلامی شدن روابط و قوانین‏

‏مخاطب: قوّه قضائیه و ارگانهای اجرایی‏

‏ ‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏در تعقیب تذکر به لزوم اسلامی نمودن تمام ارگانهای دولتی، بویژه دستگاههای قضایی ‏‎ ‎‏و لزوم جانشین نمودن احکام الله در نظام جمهوری اسلامی به جای احکام طاغوتی ‏‎ ‎‏رژیم جبار سابق، لازم است تذکراتی به جمیع متصدیان امور داده شود. امید است ‏‎ ‎‏إن‌شاءالله تعالی با تسریع در عمل، این تذکرات را مورد توجه قرار دهند:‏

‏1. تهیۀ قوانین شرعیه و تصویب و ابلاغ آنها با دقت لازم و سرعت انجام گیرد و ‏‎ ‎‏قوانین مربوط به مسائل قضایی که مورد ابتلای عموم است و از اهمیت بیشتر برخوردار ‏‎ ‎‏است در رأس سایر مصوبات قرار گیرد، که کار قوۀ قضائیه به تأخیر یا تعطیل نکشد و ‏‎ ‎‏حقوق مردم ضایع نشود، و ابلاغ و اجرای آن نیز در رأس مسائل دیگر قرار گیرد.‏

‏2. رسیدگی به صلاحیت قضات و دادستانها و دادگاهها با سرعت و دقت عمل ‏‎ ‎‏انجام شود تا جریان امور، شرعی و الهی شده و حقوق مردم ضایع نگردد؛ و به همین ‏‎ ‎‏نحو رسیدگی به صلاحیت سایر کارمندان و متصدیان امور، با بی‌طرفی کامل بدون ‏‎ ‎‏مسامحه و بدون اشکال‌تراشیهای جاهلانه که گاهی از تندروها نقل می‌شود، صورت ‏‎ ‎‏گیرد تا در حالی که اشخاص فاسد و مفسد تصفیه می‌شوند اشخاص مفید و مؤثر با ‏‎ ‎‏اشکالات واهی کنار گذاشته نشوند. و میزان، حال فعلی اشخاص است با غمض عین از ‏‎ ‎‏بعض لغزشهایی که در رژیم سابق داشته‌اند، مگر آنکه با قرائن صحیح معلوم شود که ‏‎ ‎‏فعلاً نیز کارشکن و مفسدند.‏


‎[[page 420]]‎‏3. آقایان قضات واجد شرایط اسلامی، چه در دادگستری و چه در دادگاههای ‏‎ ‎‏انقلاب باید با استقلال و قدرت بدون ملاحظه از مقامی احکام اسلام را صادر کنند، و ‏‎ ‎‏در سراسر کشور بدون مسامحه و تعویق به کار پر اهمیت خود ادامه دهند؛ و مأمورین ‏‎ ‎‏ابلاغ و اجرا و دیگر مربوطین به این امر باید از احکام آنان تبعیت نمایند تا ملت از ‏‎ ‎‏صحت قضا و ابلاغ و اجرا و احضار، احساس آرامش قضایی نمایند، و احساس کنند ‏‎ ‎‏که در سایۀ احکام عدل اسلامی جان و مال و حیثیت آنان در امان است. و عمل به ‏‎ ‎‏عدل اسلامی مخصوص به قوۀ قضاییه و متعلقات آن نیست، که در سایر ارگانهای نظام ‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی از مجلس و دولت و متعلقات آن و قوای نظامی و انتظامی و سپاه ‏‎ ‎‏پاسداران و کمیته‌ها و بسیج و دیگر متصدیان امور نیز به طور جدی مطرح است و ‏‎ ‎‏اَحدی حق ندارد با مردم رفتار غیر اسلامی داشته باشد.‏

‏4. هیچ کس حق ندارد کسی را بدون حکم قاضی که از روی موازین شرعیه باید ‏‎ ‎‏باشد توقیف کند یا احضار نماید، هر چند مدت توقیف کم باشد. توقیف یا احضار به ‏‎ ‎‏عنف، جرم است و موجب تعزیر شرعی است.‏

‏5. هیچ کس حق ندارد در مال کسی چه منقول و چه غیر منقول و در مورد حق ‏‎ ‎‏کسی دخل و تصرف کند یا توقیف و مصادره نماید؛ مگر به حکم حاکم شرع، آن هم ‏‎ ‎‏پس از بررسی دقیق و ثبوت حکم از نظر شرعی.‏

‏6. هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصی کسی بدون اذن ‏‎ ‎‏صاحب آنها وارد شود یا کسی را جلب کند، یا به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه ‏‎ ‎‏تعقیب و مراقبت نماید، و یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیر انسانی ـ اسلامی ‏‎ ‎‏مرتکب شود، یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز ‏‎ ‎‏گناه گوش کند، و یا برای کشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و ‏‎ ‎‏یا دنبال اسرار مردم باشد، و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسراری که از غیر به او ‏‎ ‎‏رسیده، ولو برای یک نفر فاش کند. تمام اینها جرم [و] گناه است و بعضی از آنها چون ‏‎ ‎‏اشاعۀ فحشا و گناهان از کبایر بسیار بزرگ است، و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم ‏‎ ‎‏و مستحق تعزیر شرعی هستند و بعضی از آنها موجب حدّ شرعی می‌باشد.‏


‎[[page 421]]‎‏7. آنچه ذکر شد و ممنوع اعلام شد، در غیر مواردی است که در رابطه با توطئه‌ها و ‏‎ ‎‏گروهکهای مخالف اسلام و نظام جمهوری اسلامی است که در خانه‌های امن و تیمی ‏‎ ‎‏برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و ترور شخصیتهای مجاهد و مردم بی‌گناه کوچه ‏‎ ‎‏و بازار و برای نقشه‌های خرابکاری و افساد فی‌الأرض اجتماع می‌کنند و محارب خدا و ‏‎ ‎‏رسول می‌باشند، که با آنان در هر نقطه که باشند، و همچنین در جمیع ارگانهای دولتی ‏‎ ‎‏و دستگاههای قضایی و دانشگاهها و دانشکده‌ها و دیگر مراکز با قاطعیت و شدت ‏‎ ‎‏عمل، ولی با احتیاط کامل باید عمل شود، لکن تحت ضوابط شرعیه و موافق دستور ‏‎ ‎‏دادستانها و دادگاهها؛ چرا که تعدی از حدود شرعیه حتی نسبت به آنان نیز جایز ‏‎ ‎‏نیست، چنانچه مسامحه و سهل‌انگاری نیز نباید شود. و در عین حال، مأمورین باید ‏‎ ‎‏خارج از حدود مأموریت که آن هم منحصر است به محدودۀ سرکوبی آنان حسب ‏‎ ‎‏ضوابط مقرره و جهات شرعیه، عملی انجام ندهند.‏

‏و مؤکداً تذکر داده می‌شود که اگر برای کشف خانه‌های تیمی و مراکز جاسوسی و ‏‎ ‎‏افساد علیه نظام جمهوری اسلامی از روی خطا و اشتباه به منزل شخصی یا محل کار ‏‎ ‎‏کسی وارد شدند و در آنجا با آلت لهو یا آلات قمار و فحشا و سایر جهات انحرافی ‏‎ ‎‏مثل مواد مخدره برخورد کردند، حق ندارند آن را پیش دیگران افشا کنند؛ چرا که ‏‎ ‎‏اشاعة فحشا از بزرگترین گناهان کبیره است و هیچ کس حق ندارد هتک حرمت مسلمان ‏‎ ‎‏و تعدی از ضوابط شرعیه نماید. فقط باید به وظیفۀ نهی از منکر به نحوی که در اسلام ‏‎ ‎‏مقرّر است عمل نمایند و حق جلب یا بازداشت یا ضرب و شتم صاحبان خانه و ‏‎ ‎‏ساکنان آن را ندارند، و تعدی از حدود الهی ظلم است و موجب تعزیر و گاهی تقاص ‏‎ ‎‏می‌باشد. و اما کسانی که معلوم شود شغل آنان جمع مواد مخدره و پخش بین مردم ‏‎ ‎‏است، در حکم مفسد فی‌الأرض و مصداق ساعی در ارض برای فساد و هلاک حرث و ‏‎ ‎‏نسل است و باید علاوه بر ضبط آنچه از این قبیل موجود است ‌آنان را به مقامات ‏‎ ‎‏قضایی معرفی کنند و همچنین هیچ یک از قضات حق ندارند ابتدائاً حکمی صادر نمایند ‏‎ ‎‏که به وسیلۀ آن مأموران اجرا اجازه داشته باشند به منازل یا محلهای کار افراد وارد ‏‎ ‎‏شوند که نه خانۀ امن و تیمی است و نه محل توطئه‌های دیگر علیه نظام جمهوری ‏‎ ‎
‎[[page 422]]‎‏اسلامی، که صادر کننده و اجرا کنندۀ چنین حکمی مورد تعقیب قانونی و شرعی است.‏

‏8‏‏. جناب حجت الاسلام آقای موسوی اردبیلی رئیس دیوانعالی کشور، و جناب آقای ‏‎ ‎‏نخست وزیر موظفند شرعاً از امور مذکوره با سرعت و قاطعیت جلوگیری نمایند. و لازم ‏‎ ‎‏است در سراسر کشور، در مراکز استانداریها و فرمانداریها و بخشداریها هیأتهایی را که مورد ‏‎ ‎‏اعتماد و وثوق می‌باشند انتخاب نمایند و به ملت ابلاغ شود که شکایات خود را در مورد ‏‎ ‎‏تجاوز و تعدی مأمورین اجرا، که به حقوق و اموال آنان سر می‌زند بدین هیأتها ارجاع ‏‎ ‎‏نمایند و هیأتهای مذکور نتیجه را به آقایان تسلیم، و آنان با ارجاع شکایات به مقامات ‏‎ ‎‏مسؤول و پی‌گیری آن متجاوزین را موافق با حدود و تعزیرات شرعی مجازات کنند.‏

‏باید همه بدانیم که پس از استقرار حاکمیت اسلام و ثبات و قدرت نظام جمهوری ‏‎ ‎‏اسلامی با تأیید و عنایات خداوند قادر کریم و توجه حضرت خاتم الأوصیا و ‏‏بقیة الله‏‏ ‏‎ ‎‏ـ  أرواحنا لمقدمه الفداء ـ و پشتیبانی بی‌نظیر ملت متعهد ارجمند از نظام و حکومت، ‏‎ ‎‏قابل قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن خدای نخواسته به کسی ‏‎ ‎‏ظلم شود، و کارهای خلاف مقررات الهی و اخلاق کریم اسلامی از اشخاص بی‌توجه ‏‎ ‎‏به معنویات صادر شود.‏

‏باید ملت از این پس که حال استقرار و سازندگی است احساس آرامش و امنیت ‏‎ ‎‏نمایند و آسوده خاطر و مطمئن از همۀ جهات به کارهای خویش ادامه دهند، و اسلام ‏‎ ‎‏بزرگ و دولت اسلامی را پشتیبان خود بدانند، و قوۀ قضائیه را در دادخواهیها و اجرای ‏‎ ‎‏عدل و حدود اسلامی در خدمت خود ببینند، و قوای نظامی و انتظامی و سپاه پاسداران ‏‎ ‎‏و کمیته‌ها را موجب آسایش و امنیت خود و کشور خود بدانند. و این امور بر عهدۀ ‏‎ ‎‏همگان است، و کار بستن آن موجب رضای خداوند و سعادت دنیا و آخرت می‌باشد، ‏‎ ‎‏و تخلف از آن موجب غضب خداوند قهار و عذاب آخرت و تعقیب و جزای دنیوی ‏‎ ‎‏است. از خداوند کریم خواهانم که همۀ ما را از لغزشها و خطاها حفظ فرماید، و ‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی را تأیید فرموده و آن را به حکومت عالمی قائم آل محمد ـ صلی الله ‏‎ ‎‏علیه و آله ـ متصل فرماید «‏‏إنّه قریب مجیب‏‏». والسلام علی عبادالله الصالحین.‏

روح الله الموسوی الخمینی


[[page 423]]حکم

‏زمان: 15 دی 1361 / 20 ربیع الاول 1403 ‏

‏مکان: تهران، جماران‏

‏موضوع: انحلال هیأتهای گزینش در سراسر کشور، و تأسیس هیأتهای دارای صلاحیت‏

‏مخاطب: ستاد پی‌گیری تخلفات قضایی و اداری (فرمان هشت ماده‌ای)‏

‏ ‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

ستاد پی‌گیری تخلفات قضایی و اداری

‏اخیراً چند کتاب به عنوان سؤالات دینی و ایدئولوژی اسلامی را ملاحظه نمودم و بسیار ‏‎ ‎‏متأسف شدم از آنچه در این کتابها و جزواتی از این قبیل به اسم اسلام، این دین ‏‎ ‎‏انسان ساز الهی، برای گزینش عمومی مطرح شده است و آنها را میزان رد و قبولی افراد ‏‎ ‎‏قرار داده‌اند. این نوشته‌ها که مشحون از سؤالات غیر مربوط به اسلام و دیانت و احیاناً ‏‎ ‎‏مستهجن و أسف‌آور است از آنجا که به اسم دیانت اسلام منتشر شده است، از کتب و ‏‎ ‎‏جزوات انحرافی است که برای حیثیت اسلام و جمهوری اسلامی مضر است، و به وزیر ‏‎ ‎‏ارشاد توصیه نمودم که امثال این کتب را در اسرع وقت جمع‌آوری و فروش و خرید و ‏‎ ‎‏نشر آنها را ممنوع شرعی اعلام نمایند. شاید بسیاری از افرادی که در تدوین آنها ‏‎ ‎‏دخالت داشته‌اند دارای حسن نیت بوده‌اند، لکن احتمال نفوذ شیاطین در این نحو ‏‎ ‎‏مسائل قوی است که برای مشوّه نمودن چهرۀ نورانی اسلام یا جمهوری اسلامی به این ‏‎ ‎‏امر اقدام نموده‌اند. لهذا مراتب زیر را از ستاد محترم خواستارم:‏

‏1.‏ ‏تمام هیأتهایی را که به نام گزینش در سراسر کشور تشکیل شده‌اند، منحل اعلام ‏‎ ‎‏می‌نمایم؛ چه در قوای مسلّح یا در وزارتخانه‌ها و ادارات، و چه در مراکز آموزش و ‏‎ ‎‏پرورش، تا برسد به دانشگاه‌ها، تمام آنها منحل است و ستاد، انحلال را اعلام نماید.‏

‏2.‏ ‏ستاد موظف است در أسرع وقت دستور دهد تا هیأتهایی به جای هیأتهای ‏‎ ‎‏منحله، از افراد صالح و متعهد و عاقل و صاحب اخلاق کریمه و فاضل و متوجه به ‏‎ ‎
‎[[page 424]]‎‏مسائل روز تعیین تا در گزینش افراد صالح، بدون ملاحظۀ روابط اقدام نمایند، و ‏‎ ‎‏گزینش زیر نظر آنها انجام گیرد، و دقت شود تا این افراد، تنگ نظر و تندخو و نیز ‏‎ ‎‏مسامحه کار و سهل‌انگار نباشند. و چنانچه قبلاً تذکر داده‌ام میزان در گزینش، حال ‏‎ ‎‏فعلی افراد است، مگر آنکه از گروهکها و مفسدین باشند، یا حال فعلی آنها ‏‎ ‎‏مفسده جویی و اخلالگری باشد. و اما کسانی که در رژیم سابق به واسطۀ جوّ حاکم یا ‏‎ ‎‏الزام رژیم ستمگر مرتکب بعضی نارواها شده‌اند، ولی فعلاً به حال عادی و اخلاق ‏‎ ‎‏صحیح برگشته‌اند، تندرویهای جاهلانه در حق آنها نشود که این ظلم است و مخالف ‏‎ ‎‏دستور اسلام، و باید ممنوع اعلام شود.‏

‏3.‏ ‏از آنجا که بسیاری از سؤالهای اسلامی این کتابچه‌ها از مسائل غیر محل اطلاع ‏‎ ‎‏می‌باشد که شاید فضلا و علمای زحمتکش نیز در جواب آنها عاجز باشند، و نیز بعض ‏‎ ‎‏آنها غلط و بعضی از سؤال و جوابها بر خلاف است، این نحوۀ سؤالات به هیچ وجه ‏‎ ‎‏معیار در گزینش افراد نیست، و ندانستن آنها برای آنان اشکال و عیبی ندارد. لازم است ‏‎ ‎‏ستاد محترم، اشخاصی را مأمور کند که اگر افرادی، چه به واسطۀ سؤالهای شرعی، که ‏‎ ‎‏دانستن آنها برای این اشخاص لزوم ندارد، و چه سؤالهای ناروایی که به اسلام ارتباط ‏‎ ‎‏ندارد، از ادارات و یا وزارتخانه‌ها یا دیگر مراکز اخراج شده‌اند و یا به واسطۀ آن ‏‎ ‎‏استخدام نشده‌اند، تشخیص داده تا اگر اخراج یا عدم پذیرش به صرف این امور یا ‏‎ ‎‏اشباه آن بوده است، آنان را به محل خود برای خدمت برگردانند که این نحوۀ عمل که ‏‎ ‎‏با آنها شده است ظلم فاحش است، و محروم نمودن کشور از اشخاص مفید می‌باشد ‏‎ ‎‏که از همۀ اینها باید جلوگیری شود. و نیز از افراد صحیحی که در هیأتهای گزینش ‏‎ ‎‏بوده‌اند، قدردانی شود و به افراد دیگر آنها نصیحت شود تا نظیر این افعال در کشور ‏‎ ‎‏اسلامی واقع نشود.‏

‏4.‏ ‏ستاد محترم دستور دهد کتابچه‌های مختصری شامل بعضی از مسائل شرعی که ‏‎ ‎‏محل اطلاع عمومی است، و مسائل اعتقادی که دانستن آنها در اسلام لازم است به طور ‏‎ ‎‏ساده، بدون معماها که در این کتب و نشریات انحرافی موجود است، و بعضی مسائل ‏‎ ‎‏مناسب با شغل افراد، با نظارت اشخاص مطلع از احکام اسلام و متوجه به اطراف ‏‎ ‎
‎[[page 425]]‎‏مسائل سیاسی و اجتماعی تهیه شود و آنها را در دسترس افراد قرار داده، و در صورت ‏‎ ‎‏احتیاج اشخاص را آموزش دهند، و بدون آموزش، سؤال از آنها نشود و میزان رد و ‏‎ ‎‏قبول موازین اسلام و انسانی باشد که هدایت جاهلان، منظور نظر اصیل است.‏

‏5.‏ ‏تجسّس از احوال اشخاص در غیر مفسدین و گروههای خرابکار مطلقاً ممنوع ‏‎ ‎‏است، و سؤال از افراد به اینکه چند معصیت نمودی، چنانچه بنا به بعضی گزارشات ‏‎ ‎‏این نحوه سؤالات می‌شود، مخالف اسلام و تجسّس کننده، معصیتکار است. باید در ‏‎ ‎‏گزینش افراد این نحوه امور خلاف اخلاق اسلامی و خلاف شرع مطهر ممنوع شود.‏

‏6.‏ ‏بنا به گزارش رسیده، بعضی از کلاسهای درسی که در ارتش و سپاه و سایر ‏‎ ‎‏مراکز نظامی و انتظامی تأسیس شده است بسیار مستهجن و مبتذل است. باید این ‏‎ ‎‏کلاسها به وسیلۀ اشخاص عالم، عاقل و متعهد اداره شود، و نمایندگان اینجانب در ‏‎ ‎‏نیروهای نظامی و انتظامی با کمال جدیت به اصلاح آنان پرداخته و به کار خود ادامه ‏‎ ‎‏دهند. این ستاد موظف است برای هر وزارتخانه یا مراکز دیگر کتابچه‌هایی مناسب با ‏‎ ‎‏کار آنان به صورتی معقول و اسلامی تهیه نموده و از تعلیمات جاهلانه و احیاناً ضد ‏‎ ‎‏انقلابی جلوگیری نمایند. از خداوند تعالی توفیق آقایان را در امور محوّله و حُسن ‏‎ ‎‏جریان آن را خواستارم. ‏‏والسلام علیکم و رحمۀ الله‏‏.‏

روح الله الموسوی الخمینی


‎[[page 426]]‎

حکم

‏زمان: 25 بهمن 1367 / 7 رجب 1409 ‏

‏مکان: تهران، جماران‏

‏موضوع: فتوای قتل سلمان رشدی، نویسنده کتاب کفرآمیز آیات شیطانی ‏

‏مخاطب: مسلمانان جهان ‏

‏بسمه تعالی‏

إنا لله و انا الیه راجعون 

‏ ‏

‏به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می رسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه ‏‎ ‎‏اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از ‏‎ ‎‏محتوای آن، محکوم به اعدام می باشند. از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که ‏‎ ‎‏آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین ‏‎ ‎‏توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان شاءالله . ضمناً اگر کسی ‏‎ ‎‏دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی ‏‎ ‎‏نماید تا به جزای اعمالش برسد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.‏

‏ ‏

روح الله الموسوی الخمینی

‎ ‎

‎[[page 427]]‎

انتهای پیام /*