قزوینی، حمید

آثار و بازتابهای شهادت شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (ره)

کد : 150161 | تاریخ : 18/02/1396


آثار و بازتابهای شهادت شهید آیت الله سید مصطفی خمینی (ره)

 حمید قزوینی

 انقلاب اسلامی ایران به رهبری یگانۀ دوران حضرت امام(س) همواره مورد بحث و بررسی افراد، محافل و مجامع فکری و سیاسی دنیا بوده است. شاید جای تعجب باشد که تا سال 73 نزدیک به 2100 عنوان کتاب در تحلیل انقلاب اسلامی ایران در اروپا و امریکا منتشر شده است.1

این تعداد کتاب که تنها بخشی از تلاش صورت گرفته در پشت مرزهای جغرافیایی این مرز و بوم است در مقایسه با آنچه که در مهد انقلاب اسلامی یعنی ایران صورت پذیرفته است قابل مقایسه نیست. به ویژه آنکه امکان تحقیق و تألیف پیرامون انقلاب اسلامی به واسطۀ دسترسی به منابع و افراد مؤثر در شکل گیری انقلاب به مراتب در مقیاسی بیشتر فراهم بوده است. امّا متأسفانه به رغم دسترسی به منابع اسنادی و نیروهای فکری آنچه که تا حدودی مورد توجه قرار گرفته است انجام اقداماتی در راستای تدوین تاریخ انقلاب و جمع آوری خاطرات نیروهای مبارز انقلابی است.

این تلاشها اگر چه با وجود نارساییهای متعدد قابل تقدیر و ستایش است، لکن همه آنچه که باید تحقّق یابد نیست. بویژه آنکه با فرض تدوین درست تاریخ انقلاب بلافاصله این سؤال مطرح می شود که آیا تدوین درست را نیز در پی خواهد داشت و آیا قرآن کریم که از تحریف مصون ماند از تحلیلهای نادرست و تفسیرهای غلط به دور ماند. (البته قصد مقایسۀ قرآن و انقلاب نیست و صرفاً به منظور روشن شدن موضوع به این نکته اشاره شد.) لذا ضروریست پیش از آنکه کار تفسیر و تحلیل ریشه های انقلاب به دست نامحرمان و نااهلان بیفتد انقلاب اسلامی را همانگونه که به وقوع پیوسته تعریف و تحلیل کنند.

در این میان کنگره شهید آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی(ره) را می توان از جمله همان اقدامات شایسته ای دانست که در باز شناسی و معرفی بیشتر چهره های اصلی نهضت امام خمینی(س) مؤثر خواهد بود.

یقیناً بررسی ابعاد شخصیّتی این سیّد مظلوم علاوه بر معرفی ویژگیهای علمی، اخلاقی، و معنوی او به بازنگری در تاریخ انقلاب اسلامی از ابتدا تا آستانۀ پیروزی نیز منتهی می شود که فصل مربوط به شهادت ایشان خود از اهمیّت خاصی برخوردار است.

شهادت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی(ره) در اوّل آبان سال 1356 را می توان فرازی مهم و استثنایی در تاریخ انقلاب اسلامی دانست. مبارزان و مجاهدانی که سالها مرارتهای مبارزه و درد هجران پیشوای خود را تحمل نموده بودند به نیکی در یاد و خاطرۀ خود دارند که برکات شهادت آن سید عزیز چگونه و تا چه اندازه در گسترش روند رو به رشد انقلاب مؤثر واقع شد.

حضرت امام(س) قبلاً آثار و نتایج این شهادتها را به دشمنان ملک و دین یادآور شده بود، امّا به همان دلیلی که هشدارهای قبلی آن سید جلیل القدر را به فراموشی سپرده بودند. این بار نیز بدون پندآموزی از تجربیات گذشته دست به جنایتی تازه زدند. و همانگونه که حضرت امام(س) بعدها فرمودند: «بکشید ما را، ملّت ما بیدار می شود.» شهادت فرزند برومندش چراغ هدایتی شد برای بیداری ملّت مسلمان ایران.

و اینک با گذشت بیست سال از روشنایی این چراغ ظلمت افروز بحث و بررسی پیرامون آثار و نتایج آنکه با فرصت بیشتر و مطالعۀ عمیقتر در اطراف آن صورت می گیرد امری ضروری و اساسی تلقی می شود. به همین منظور برخی از آثار و نتایج شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی(ره) در این مقاله مورد بازنگری قرار خواهد گرفت. در این مقاله سعی شده است تا آثار و نتایج شهادت فرزند گرامی حضرت امام(س) با استفاده از اظهارات مفسر رادیو بی بی سی و مصاحبه شوندگان برنامۀ رادیویی «داستان انقلاب» و مطالب دیگر رسانه های داخلی و خارجی و همچنین بارجوع به برخی از اسناد ساواک مورد تحلیل قرار گیرد.

ذکر این نکته ضروری است که توجه و استناد به مطالب منابع مذکور هیچگاه به معنی تأیید آنها نیست بلکه هدف از آن بررسی آثار و پیامدهای شهادت آیت الله حاج آقا سید مصطفی(ره) از زاویه ای متفاوت با سایز زوایا یعنی رجوع به مطالب رسانه ها و اظهارات افراد است. ضروری است پیش از شروع بحث، توضیحاتی پیرامون برنامۀ رادیویی «داستان انقلاب» داشته باشیم.

در طلیعۀ دهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بنگاه سخن پراکنی بی بی سی که از مهمترین و بزرگترین رسانه های خبری اردوگاه امپریالیسم و صهیونیسم است اقدام به پخش سلسله برنامه هایی تحت عنوان «داستان انقلاب» نمود. این مجموعه برنامه که از 22 بهمن ماه سال 1367 تا 31 اردیبهشت ماه سال 1368 ادامه داشت طی 28 قسمت در روزهای جمعه از ساعت 30 / 19 پخش شد. هنوز چند ماه از پایان این برنامه نگذشته بود که بی بی سی آن را از تاریخ 7 مهر ماه 1368 و این بار با تفصیل بیشتری آغاز نمود. پخش مجدّد بیانگر میزان اهمیت این برنامه برای مدیران بی بی سی و تا حدودی حاکی از تلاش این بنگاه سخن پراکنی برای جذب شنوندگان بیشتر بود.

در این برنامه سعی شده بود، تاریخ انقلاب اسلامی ابتدا از نهضت ملی شدن صنعت نفت و در بخش دوّم از نهضت مشروطیت مورد بحث و بررسی قرار گیرد. گفته می شود تهیۀ چنین برنامۀ مفصلی از سوی یک شبکۀ خبری خارجی که در نوع خود بی سابقه است در راستای طرحی است که دانشگاه هاروارد آمریکا در سال 1365 تحت عنوان «تاریخ شفاهی انقلاب ایران» در دست اجرا دارد و در این رابطه به گردآوری و ضبط خاطرات افراد مختلفی بالغ بر 50 نفر از ایرانیان مقیم خارج که در تاریخ معاصر ایران به نوعی در متن و یا حاشیۀ آن بوده اند پرداخته است.

در این مجموعه برنامه از اظهارات شخصیتهای مختلف انقلاب و نظام که نوار سخنرانی آنان به دست بی بی سی رسیده و همچنین اظهارات و دیدگاههای افراد مطلع و مرتبط با مسایل ایران نظیر پارسونز2، ونس3، برژینسکی4، سولیوان5، گری سیک6، دنیس رایت 7،کارتر8 و غیره نیز استفاده شده است.

صرفنظر از برخی قضاوتهای مغرضانه و غیر صادقانۀ تعدادی از مصاحبه شوندگان که ناشی از مخالفت و کینۀ آنان از انقلاب و رهبری آن است به لحاظ برخی ویژگیها توجه به مطالب این مجموعه برنامه خالی از فایده نخواهد بود.

برخی از این ویژگیها عبارت اند از:

1 ـ تعداد زیادی مصاحبه شوندگان ایرانی و خارجی.

2 ـ استفاده از سخنان و اظهارات شخصیتهای درون نظام.

3 ـ تسلط تهیه کنندگان برنامه و توجه آنان به زوایای مختلف تاریخ انقلاب اسلامی.

4 ـ بررسی ریشه های انقلاب از سالهای پیش از آغاز نهضت.

5 ـ ساخت آن توسط یک رسانۀ امپریالیستی خارجی که در نوع خود بی سابقه است.

6 ـ بیان برخی از دیدگاهها پیرامون زوایای مختلف تاریخ انقلاب، موجود در خارج کشور.

7 ـ ارائه تحلیلهای این شبکۀ خبری پیرامون انقلاب.

8 ـ روشن کردن برخی از اظهارات پنهانی که در سخنان مصاحبه شوندگان بیان می شود.

با توجه به نکات ذکر شده به نظر می رسد نگاهی هر چند کوتاه به مباحث مطرح شده پیرامون شهادت آیت الله حاج آقا سید مصطفی خمینی(ره) در این مجموعه برنامه نکات مفیدی رابه همراه داشته باشد.9 و اما آثار و نتایج شهادت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی(ره):

 1 ـ ترویج نام و یاد حضرت امام(س)

بی تردید یکی از مهمترین آثار شهادت حاج آقامصطفی(ره)، ترویج نام و یاد حضرت امام(س) و تحکیم موقعیت رهبری نهضت در یکی از مقاطع حساس تاریخ انقلاب است. در مبارزات سیاسی، همواره برای زنده نگه داشتن نام و یاد رهبری مبارزه از لوازم و ابزار مختلفی استفاده می شود که برخی از آنها به صورت اتفاقی و دفعتاً به وقوع می پیوندد. شهادت فرزند گرامی حضرت امام(س) از عواملی است که در گسترش نام رهبری نهضت نقش تعیین کننده ای داشت.

در آن برهۀ تاریخساز که گفته می شود در پی فشار رژیم ذکر نام حضرت امام(س) در محافل ومجامع مختلف حداقل با شش ماه زندان همراه بود.10 و انواع شیوه های سیاسی و فرهنگی به خدمت گرفته شده بود تا نام و یاد رهبری انقلاب در اذهان فراموش گردد به یکباره همۀ آن تلاشهای مذبوحانه نقش بر آب شد. ساواک طی گزارشی از مجالس بزرگداشت حاج آقا مصطفی(ره) و ذکر نام حضرت امام(س) در این مجالس می نویسد: «در تعدادی از این مجالس شعارهایی به طرفداری از روح الله خمینی داده شده است.»11

علاوه بر گزارش نویس ساواک، مفسر بی بی سی دربارۀ گسترش نام امام(س)، در پی شهادت حاج آقا مصطفی(ره) می گوید: «آیت الله خمینی که از تبعیدگاهش در نجف نه تنها اکثر تشکیلات مذهبی، بلکه نبض سیاسی کشور را در دست داشت. ناگهان ... نام ممنوع الذکرش بار دیگر پس از سالها و در پی فوت ناگهانی فرزند ارشدش مصطفی بر سر زبانها افتاد.»12

وی در جای دیگری می گوید: «از عصر روز 13 آبان ماه 1343 که اطلاعیه چند سطری سازمان امنیت خبر تبعید آیت الله خمینی را منتشر کرد تا 13 سال بعد که اطلاعیه مجالس ترحیم فرزندش سید مصطفی در مطبوعات ایران منتشر شد ذکر نام آیت الله  خمینی رسماً ممنوع بود.»13

در این اظهارات گوینده ضمن اعتراف به رهبری و هدایت انقلاب توسط حضرت امام(س) از تبعیدگاه خود، خبر درگذشت حاج آقا مصطفی(ره) را عامل مهمی در ترویج نام حضرت امام(س) و در حقیقت استحکام موقعیت رهبری نهضت در میان توده های مختلف مردم دانسته است. این در حالی است که امام(س) از سال 1343 به بعد در میان مردمی که رهبری او را پذیرفته بودند حضور نداشت و مستقیماً با آنان در ارتباط نبود که همین نکته به صورت جداگانه محل تأمل است.

در ادامۀ همین روند و در شرایطی که همراه داشتن رسالۀ عملیۀ حضرت امام(س) جرم محسوب می شد و رژیم درصدد تبلیغ برخی دیگر از مراجع بود. تعدادی از سخنرانان مجالس ختم حاج آقا مصطفی(ره)، حضرت امام(س) را به عنوان مرجع مسلم شیعیان به مردم معرفی می نمودند.

ساواک طی گزارشی در همین زمینه می نویسد:

«در این مجالس ... سخنرانان مذهبی از روح الله خمینی به عنوان مرجع مسلم عالم تشیع نام می برده اند.»14

همچنین در خارج از ایران خبر گزاری فرانسه نیز در گزارشی که در 24 اکتبر همان سال مخابره نمود، به نقل از بیانیۀ یک گروه ایرانی مخالف رژیم شاه می نویسد:

«آیت الله مصطفی خمینی(ره) فرزند ارشد بزرگترین مرجع شیعیان روز 23 اکتبر به طور اسرارآمیزی در کربلا در گذشته است.»15

روزنامۀ المجاهد چاپ الجزایر نیز در 8 دسامبر سال 1977 از شهید آیت الله  مصطفی خمینی(ره) به عنوان فرزند امام روح الله خمینی(ره) مقامی مذهبی مسلمانان شیعه در ایران یاد می کند.16 در روزنامه ارشاد چاپ پاکستان نیز در 29 اکتبر سال 1977 از حضرت امام(ره) با تعابیری نظیر مجاهد اعظم، مرجع دینی، اعلم دوران آیت الله  العظمی آقای روح الله موسوی خمینی نام می برد.17

به این ترتیب می توان ترویج نام و یاد رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی در ایران و اقصی نقاط بلاد اسلامی و تبلیغ مرجعیت آن حضرت را یکی از آثار مهم شهادت فرزند فاضل ایشان دانست.

 2 ـ ایجاد وحدت و یکپارچگی در میان نیروهای مخالف رژیم

مبارزات اقشار مختلف مردم ایران در طول سالیان حاکمیت رژیم ستمشاهی شامل گروههای مختلف سیاسی می شد. لذا ایجاد وحدت و یکپارچگی در میان نیروهای مبارز به لحاظ تعدد گرایشهای سیاسی و مذهبی کار را سخت و دشواری می نمود، امّا به اعتراف بسیاری از آگاهان سیاسی در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی(ره) نقش تعیین کننده ای را در این راستا به همراه داشت.

مهندس مهدی بازرگان در تحلیلی از مجلس ختم آن فقید سعید در کتاب انقلاب ایران در دو حرکت می گوید:

«مجلس ختمی درمسجد ارک برقرار شد. تا آن زمان نه مسجد ارک چنین هجوم جمعیت را در شبستانها، حیاط، ایوانها و پشت بامها و خیابانهای خارج به خود دیده و پلیس را تسلیم ساخته بود و نه چنان اعلامیۀ دعوتی با امضاهای مختلط از طریق ملیّون روشنفکران، روحانیون و بازاریها به صورت یکجا منتشر شده بود. توفیق در این امر کار آسانی نبود. ... دعوت نامۀ جامع که با اسامی بدون القاب و عناوین و به ترتیب الفبا صادر گردید بسیار پر معنی بود و آن مجلس با شکوه، با چنان صاحب مجلسها، مظهری از تجمّع کلیه قشرها در نارضایتی و مخالفت با دستگاه و تمایل به وحدت در عمل به رهبری آیت الله خمینی(س) مرد مبارز روحانی شد.»18

با دقت در اظهارات آقای بازرگان و تأمل در فضای سیاسی آن روز ایران بیش از پیش به حساسیت موضوع می توان پی برد و یقیناً اگر فرصت به دست آمده پس از شهادت حاج آقا مصطفی(ره) نبود چنین اتحاد و اتفاقی نیز در آن مقطع زمانی به راحتی حاصل نمی شد. به ویژه آنکه طبق اظهارات آقای بازرگان این مجلس یادبود اعلام تبعیت و پذیرش رهبری نهضت نیز به شمار می آمد.

داریوش همایون وزیر اطلاعات در کابینۀ جمشید آموزگار در قسمتی از اظهارات خود در مصاحبه با رادیو بی بی سی می گوید:

«پس از مرگ پسر [آیت الله ] خمینی آن مجلس یاد بودی که برایش در مسجد ارک برگزار کردند نقطۀ تجمعی شد برای همۀ قشرهای پیشرو و لیبرال و آزادیخواه و جبهۀ ملی و چپ، هر چه که بود، غیر از نظام حکومتی چهره های برجسته اش آنجا ظاهر شدند، پیدا بود که رهبری مذهبی توانسته است که همۀ اینها را جمع بکند و بسیج بکند.»19

اظهارات داریوش همایون اعتراف به این نکتۀ مهم است که همۀ نیروها اعم از گروههای مذهبی و غیر مذهبی در پی شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی(ره)، مجلس یاد بود او را بهترین مکان برای تجمع یافته و این تجمع از یک طرف حاکی از میزان سعۀ صدر نیروهای فعال کشور و از سوی دیگر بیانگر جایگاه رهبری مذهبی نهضت بود. صرف نظر از اظهارات داریوش همایون، مفسر برنامه «داستان انقلاب» نیز در قسمتی از سخنان خود با اشاره به آگهی تسلیت این مراسم می گوید:

«آگهی تسلیتی که به این مناسبت در مطبوعات تهران چاپ شد به امضای بسیاری از روشنفکران، روحانیون، بازاریان و دانشگاهیان رسیده بود.»20

تأکید گوینده بر امضاهای موجود در آگهی تسلیت اعتراف تلویحی به همان نکتۀ مهم یعنی برقراری اتحاد و وفاق عمومی در میان اقشار مختلف جامعه در پی شهادت آن شهید سعید است. و به واقع می توان گفت در نتیجه چنین اتحاد و یکپارچگی عمومی بود که روند مبارزات از رشد چشمگیری برخوردار شد و پس از چند ماه طومار قدرت، رژیم خود کامه پهلوی را در هم پیچید.

 3 ـ تجلیل از حضرت امام(س)

پس از تبعید حضرت امام(س) در سال 42 تا سالهای آخر عمر حاکمیت طاغوت، مردم مسلمان ایران ذره ای از مجاهدت باز نایستادند. توده های مختلف مردم که تعهد و مظلومیت رهبری نهضت را درک کرده بودند اندوه دوری او را با صبر و مصیبت تحمل می کردند. در چنین شرایطی وقتی خبر شهادت فرزند برومند حضرت امام(س) را شنیدند بیش از پیش به صداقت، تعهد، اخلاص، مظلومیت و نقش محوری امام(س) پی بردند و پس از گسترش نام و یاد آن حضرت از تجلیل نسبت به آن پیر مجاهد لحظه ای رویگردان نشدند.

در همین رابطه مفسر برنامۀ «داستان انقلاب» در قسمتی از اظهارات خود می گوید:

«ادامۀ مجالس ترحیم برای سید مصطفی خمینی تبدیل به مجالس تجلیل از آیت الله  خمینی(ره) شد.»21

تجلیل از حضرت امام(س) در حقیقت تجلیل از مجاهدت، تعهد، صداقت، شجاعت و مظلومیت اوست که به شایسته ترین شیوۀ ممکن که همان حضور جدی در مراسم بزرگداشت فرزند گرامیش بود خود را نشان داد.

 4ـ تشدید روحیۀ مبارزه و دادخواهی ملّی اسلامی

بدون شک یکی از مهمترین آثار شهادت حاج آقا مصطفی(ره) ایجاد تحرک و شور انقلابی روز افزون در میان مردم بود. بر اساس برخی اطلاعات موجود حداقل در شهرهای قم، تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، یزد، همدان، خرم آباد، تبریز، مراغه، ارومیه، اراک، کاشان، سمنان، گرمسار، قزوین، کرج، خمین، زاهدان، بهشهر، بهبهان، اهواز، آبادان و خرمشهـر مجالس سوگواری با همان ویژگیهای خاص وانقلابی خود برگزار شده است.22 حتی براساس برخی اسناد ساواک در پایان اکثر مجالس ختم حاج آقا مصطفی(ره) جمعیت شرکت کننده در مراسم به راهپیماییهای پرشور در حمایت از حضرت امام(س) و محکومیت جنایت به وقوع پیوسته توسط رژیم می پرداختند.23 در حقیقت می توان این واقعه را مستمسکی جدید برای خشم انقلابی مردم علیه رژیم دانست.

محّمد شانه چی یکی از عناصر وابسته به جبهۀ ملی طی تحلیلی از شهادت حاج آقا مصطفی(ره) و نتایج آن در مصاحبۀ خود با رادیو بی بی سی ضمن اشاره به این واقعه می گوید: «یک جریان سیاسی بود، نه اینکه درگذشت پسر آقای خمینی این قدر جنجال به ظاهر به پا کند، چون مردم به دنبال یک مستمسکی، یک علتی می گشتند که یک تظاهرات کنند، یک جریان راه بیندازند. فوت پسر آقای خمینی یک موضوعی بود که بسیار عالی بود برای جنجال بپا کردن و کار راه انداختن، حرکت ایجاد کردن.»24

وی با اشاره به چگونگی بر پایی جلسات ختم و سوگواری و وقایع مربوط به دستگیری مردم شرکت کننده در مراسم چهلم مرحوم آقای مصطفی(ره) تأکید می کند که:

«ذات فوت پسر آقای خمینی، این محرک نبود. خود مردم دنبال یک دلیلی، یک مستمسکی می گشتند، یک کاری بکنند، این فوت پسر آقای خمینی از همه بهتر بود، خیلی خوب بود، خوب اینها از او استفاده کردند و بهره برداری کردند.»25

با این اظهارات مصاحبه شونده سعی نموده است تا با کاستن از ابعاد سیاسی ـ اجتماعی این واقعۀ اسفبار، حساسیت مردم برای استفاده و بهره برداری از وقایع سیاسی ـ اجتماعی علیه رژیم را یادآور شود. در حقیقت وی معترف است که مبارزان و تودۀ مردم دست به دست هم دادند و با استفاده از نتایج این شهادت موج جدیدی را علیه حاکمیت به راه انداختند.

در همین زمینه دو سند گویا از پرونده های ساواک جلب نظر می کند. در یکی از اسناد آمده است :

«در فاصله برگزاری مجالس مذکور (مجالس ختم حاج آقا مصطفی(ره)) و مجالسی که به مناسبت چهلمین روز درگذشت مصطفی خمینی برگزار گردید، فعالیتهای وسیعتری نیز از طرف عناصر متعصب مذهبی طرفدار روحانیون افراطی و وابسته به گروههای برانداز انجام گرفت و عده ای در شهرهای تهران ـ شیراز و مشهد در دستجات 30 تا 50 نفری به تظاهرات خیابانی، حمل شعارهای پارچه ای مضره و شکستن شیشه های چند شعبه بانک، سینما، مشروبفروشی و همچنین شرکت هواپیمایی ملی ایران در شهر شیراز مبادرت نمودند.»26

ساواک همچنین در جای دیگری آورده است:

«بعد از مراسم چهلمین روز درگذشت مصطفی خمینی، افراطیون مذهبی در دنبالۀ فعالیتهای اخلالگرانه خود در ماه محرم، بار دیگر فرصتی پیدا کردند که تلاشهای مضره را در مقیاس وسیعتر تعقیب نمایند و در چند مورد گروههای 15 الی 20 نفری در شهرهای مشهد و اهواز به تظاهرات خیابانی و شکستن چند جام از شیشه های دو شعبۀ بانک صادرات مبادرت نموده اند.»27

با دقت در متن این دو سند باید اذعان نمود که جریان به وجود آمده در پی شهادت حاج آقامصطفی(ره) تنها به روزهای اول شهادت وی محدود نگشت، بلکه در فاصله زمان شهادت تا چهلم و حتی پس از چهلم آن فقید سعید ادامه داشت. ضمن آنکه حرکت مردم به صورت گروههای متشکل و با حمل انواع لوازم تبلیغی و حتی حمله به مراکز اقتصادی و فرهنگی رژیم که کار چندان ساده ای نیست همراه بود.

 5ـ عوامل و مسببین اصلی واقعه

بدیهی است که پس از هر واقعۀ دلخراش، اذهان بیدار مردم به دنبال عوامل بروز آن حادثه خواهد بود. و طبیعتاً مردم مسلمان ایران نیز پس از شهادت فرزند رشید امام(س) به سراغ عناصر اصلی، طراحان و مجریان این جنایت بودند. پزشکی که در بیمارستان کوفه پیکر پاک آیت الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی(ره) را معاینه می کند بلافاصله اظهار می دارد که وی مسموم شده است و اگر به او اجازه کالبد شکافی بدهند این حقیقت راثابت می کند ...

نکته شایان توجه این است که پزشک مذکور پس از این اظهار نظر بیدرنگ از طرف سازمان امنیت عراق بازداشت شد و بعد از 24 ساعت آزاد گردید که پس از آن از هر گونه اظهار نظری پیرامون این موضوع خودداری ورزید!28

به هر حال با توجه به جنایات متعددی که رژیم مرتکب شده بود مردم دست او را مستقیماً در جریان مشاهده می نمودند.

مفسر برنامۀ «داستان انقلاب» طی تحلیلی در همین خصوص می گوید:

«آنچنان که در جّو پر از بدگمانی آن روز ایران معمول بود بسیاری سازمان امنیت را در مرگ سید مصطفی خمینی دخیل می دیدند.»29

مفسر بی بی سی به این نکته اشاره نمی کند که آیا وی نیز همین عقیده را دارد یا نه ؟ بویژه آنکه هیچیک از مصاحبه شوندگان برنامه «داستان انقلاب» حاضر نشده اند تا پیرامون قاتل و یا طراحان قتل آن سید شهید سخنی بگویند و یا از قول سایرین مطالبی را بیان کنند و نکته در خور توجه این است که به رغم اهمیت مسئله و توجه سازندگان برنامه به زوایای مختلف تاریخ انقلاب و حتی همین واقعۀ تأسفبار از پرداختن به چگونگی وقوع حادثه و یا احتمالات مطرح شده پیرامون آن پرهیز نموده اند. برخی دیگر از رسانه های گروهی خارج در همین زمینه به بیان مطالبی پرداخته اند:

روزنامه المجاهد چاپ الجزایر می نویسد: مصطفی خمینی فرزند روح الله خمینی مقام مذهبی مسلمانان شیعه در ایران به دست ساواک به قتل رسیده است.»30

خبر گذاری فرانسه نیز در تاریخ 24 اکتبر 1977 اینچنین گزارش می دهد:

«این خبر موجب تأثیر شدید ایرانیان شده و مردم این فرضیه را که ممکن است رژیم ایران مسئول مرگ مصطفی خمینی باشد بعید نمی دانند.»31

همین خبرگذاری در گزارش دیگری به نقل از خبرگذاری فلسطین وفا در تاریخ 6 دسامبر 1977 گزارش می کند:

«سید مصطفی خمینی پسر امام روح الله خمینی مقام مذهبی مسلمانان شیعۀ ایران چهل روز پیش در نتیجۀ بدرفتاریهای ساواک (پلیس مخفی ایران) جان خود را از دست داده است.»32

روزنامه ارشاد چاپ پاکستان نیز در مقاله ای که در 29 اکتبر 1977 منتشر شد به مرموز بودن شهادت آقا مصطفی(ره) اشاره می کند.33

روزنامۀ السفیر چاپ لبنان نیز طی گزارشی به انتشار بیانیۀ رهبران مذهبی ایران که در آن ساواک را مسئول شهادت حاج آقا مصطفی(ره) دانسته اند مبادرت می ورزد.34

 6ـ مواضع امام(س)

حضرت امام(س) به عنوان پیشوای نهضت که هدایت و رهبری انقلاب را بر عهده داشت به عنوان فقیهی آگاه به زمان و مکان همواره سعی می کرد تا با شناخت کامل از وضع جامعۀ ایران در اجرای مسئولیت محوری و حساس خود تلاش کند. بدیهی است در پی شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی(ره) و حضور جدی مردم در صحنه، حضرت امام(س) با وجودی که از شهادت فرزند گرامی خود (که او را امید آیندۀ اسلام می دانست) ناراحت و اندوهگین شده بود، ذره ای در حرکت انقلاب خویش عقب ننشست و حتی در چنین شرایطی که دشمن در آرزوی مشاهدۀ ضعف، ناامیدی و ضربه پذیری امام(س) بود آن حضرت حتی حاضر تغییر برنامه خود در درس و بحث نیز نشد و از موقعیت به وجود آمده برای ایجاد تحرک و همبستگی بیشتر سود جست.

بنی صدر در مصاحبۀ خود با رادیو بی بی سی طی تحلیلی از این واقعه با اشاره به اقدامات حضرت امام(س) می گوید:

«وقتی که دید آن فاتحه ها شد و آن ترتیب اقبال عمومی، دوباره دلگرم شد، بعد که مردم راه افتادند و به حرکت افتادند... اوّلین اعلامیه اش در آمد.»35

ملاحظه می شود که وی حضور مردم در صحنه را یکی از عوامل دلگرمی حضرت امام(س) دانستند. و تلویحاً به استفادۀ حضرت امام(س) از موقعیت به وجود آمده برای صدور اعلامیه های انقلابی اذعان می کند و دقیقاً از همین مقطع به بعد است که امام(س) به رغم دوری چندین ساله از ایران به واسطۀ شناخت دقیق و ارتباط عمیق عاطفی با مردم پی در پی اعلامیه های پر محتوا و رو حیه بخش خود را خطاب به مبارزان و اقشار مختلف مردم در داخل و خارج از کشور صادر می کند. مؤلفان کتاب سلسلۀ پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج در این باره می نویسد:

«درطول این دوران اعلامیه های آیت الله خمینی که ایستادگی در مقابل این رژیم سفاک را توصیه می کرد، بیش از پیش به ایران می رسید.»36

مفسر بی بی سی نیز طی تحلیلی در همین زمینه مدعی است:

«استقبال مردم بر تندی لحن آیت الله خمینی افزود و در اینجا بود که آیت الله  خواستار سرنگونی دودمان پهلوی شد.» 37

پر واضح است که حضرت امام(س) با عنایت و توجه به محور مردم کشتی انقلاب را در امواج و توفانهای سهمگین سیاسی و فرهنگی هدایت کرد و به ساحل پیروزی رهنمون شد.

گفتنی است مواضع حضرت امام(س) در همین جا به پایان نمی رسید، بلکه آن حضرت به واسطۀ اهمیتی که برای نهضت جهانی اسلام قایل بود از همین فراز تاریخی برای پرداختن به مسایل و مشکلات جهان اسلام نیز بهره برد. خبرگزاری فرانسه به نقل از خبرگزاری وفا در 6 دسامبر 1977 پیرامون پاسخ حضرت امام(س) به تلگرام تسلیت عرفات گزارش داد:

«امام اذعان می دارد که بین رژیم شاه، صهیونیسم و امپریالیسم امریکا رابطه ای وجود دارد.»38 خبرگزاری فرانسه ادامه می دهد:

«روح الله خمینی هم چنین در پیام خود بار دیگر پشتبانی خود را از مبارزه و جنبش مقاومت فلسطین برای آزادی میهنش اعلام داشته است.»39

ملاحظه می شود که آن مجاهد خستگی ناپذیر چگونه هر فرصتی را برای پرداختن به موضوعهای مختلف سیاسی در ایران و سایر کشورهای اسلامی مغتنم می شمرد.

 7ـ تأثیر در جنبش مقاومت اسلامی

از آنجا که حضرت امام(س) از نخستین روزهای نهضت همواره مسایل جهان اسلام را در کنار مسایل و مشکلات ایران مطرح کرد و منشاء همۀ مشکلات جهان اسلام را از آمریکا و صهیونیسم می دانست، بیشتر گروهها و محافل سیاسی و نیروهای مبارز کشورهای اسلامی حرکت جهادی ضمن الگو قرار دادن حضرت امام(س) دیدگاهها و بیانات آن حضرت را راهنمای عمل خویش می دانستند. در این میان نقش حاج آقا مصطفی(ره) در برقراری تماس مستقیم با مبارزان مسلمان کشورهای اسلامی بویژه نهضت مقاومت اسلامی فلسطین و آموزش، سازماندهی و اعزام نیروهای مبارز به جنوب لبنان بسیار تعیین کننده بود. در چنین شرایطی خبر شهادت حاج آقا مصطفی(ره) بلافاصله در کشورهای اسلامی انعکاس یافت و با غم و اندوه فراوان نیروهای مسلمان مواجه شد. از سوی دیگر خبر این شهادت مظلومانه همانگونه که در داخل ایران موجی از خشم انقلابی را به همراه داشت در میان مجاهدان کشورهای اسلامی نیز به تقویت روحیۀ جهاد و مبارزه انجامید.

سفارت ایران در لبنان ترجمۀ متن گزارش روزنامۀ امل ارگان «حرکت المحرومین» دربارۀ مراسم بزرگداشت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی(ره) را که از طرف امام موسی صدر و گروهی از روحانیون و شیعیان لبنان برگزار شده بود به این شرح برای وزارت امور خارجه ایران فرستاد:

«در این یاد بود دردناک که رنج فقدان علامه سید مصطفی(ره) فرزند امام مجاهد آیت الله خمینی غم و اندوه می آفریند هدفهایمان به هم می پیوندند و حالتی به وجود می آورد که سرشار از رایحۀ شهادت است و منعکس کننده ارادۀ عملی در زندگی است که در پرتو ایمان به کنه وجود، چشم حقیقت به تغییر و تحول دوخته تا از اصالت خود عنصر مبارزه اش را بسازد و از ایمانش عنصر پایداری و از آگاهیش نسبت به ارزشهایش عنصر جهاد و فداکاری ... بدین ترتیب دامنه جنبش وسعت می یابد و تبدیل به یک هجرت دایمی می گردد که مرزهای جغرافیایی را پشت سر می گذارد تا چهرۀ جاویدان اسلام را رسم نماید.

ای برادر شهید! روز یادبود تو در لبنان با رحلتی حسینی در جنوب به هم می آمیزد، هجرتی در راه خدا و دو هجرت به هم می پیوندند تا جنبش، نور انقلاب خود را از آن الهام گیرد و معادلۀ مبارزه را به زبان خون تجسّم نماید؛ خونی که همانا با نوای آسمانی لااله الاالله والله اکبر و ایمانی صادقانه ریخته شد و در روز یادبودت دوباره جان می گیرد تا جهشی به جنبشی بخشد و به سوی پدر مجاهد مؤمنت آیت الله خمینی(س) سوق دهد و با خداوند خویش تجدید پیمان کند که راه همۀ ما را آماده سازد تا مرگ را به صورت شهادت پذیرا باشیم.»40

 8ـ اقدام عاجزانۀ رژیم

پس از شکست طرح مذبوحانۀ رژیم و مشاهدۀ روند رو به رشد حرکت انقلاب که در پی ترویج نام و یاد حضرت امام(س)، ایجاد وحدت و یکپارچگی نیروهای مخالف رژیم، تجلیلهای با شکوه از حضرت امام(س)، تشدید روحیۀ مبارزه و دادخواهی ملی اسلامی، گسترش جوّ بدنامی برای رژیم و بالاخره مواضع صریح و تند حضرت امام(س) علیه حکومت، شاه که خود را شکست خورده می دید ناچار بود تا طرح شوم دیگری را به اجراء بگذارد و این بار نیز رهبری مقتدر نهضت اسلامی را هدف حملۀ خود قرار دهد. و به انتشار مقالۀ توهین آمیز نسبت به ساحت حضرت امام(س) در روزنامۀ اطلاعات مبادرت ورزد. این ترفند غیر اخلاقی که ناشی از سرعت حرکت انقلاب و افزایش محبوبیت حضرت امام(س) در پی شهادت حاج آقا مصطفی(ره) به وجود آمده بود نیز با شکست مواجه شد. مفسر بی بی سی در همین زمینه می گوید:

«سال 1356 سال آغاز رویارویی شاه با مخالفان بود ... در پاییز همان سال درگذشت سید مصطفی خمینی(ره) فرصتی تازه پیش آورد. در بحبوحۀ این جریانات شاه دستور داد مقاله ای توهین آمیز علیه آیت الله خمینی(س) بنویسند که در اطلاعات چاپ شد.»41

گوینده با این اظهارات به نکات مهمی اشاره می کند. وی شهادت حاج آقا مصطفی(ره) را فرصتی تازه و مقالۀ منتشره در روزنامۀ اطلاعات را نتیجۀ وقایع پس از این جنایت دانسته است، ضمن آنکه دخالت مستقیم شاه در تهیه و انتشار مقاله را نیز عنوان می نماید. با این مقدمه می توان نتیجه گرفت که اقدام مذبوحانه شاه در هتک حرمت به ساحت حضرت امام(س) تلاشی برای خارج شدن از گرد بادی بود که توفان خشم انقلابی مردم علیه رژیم شاه و در پی شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی(ره) به راه انداخته بود که این بار نیز ترفند پلید حکومت علیه او به نفع نهضت اسلامی حضرت امام(س) تمام شد. احسان نراقی چگونگی انتشار این مقاله را از قول یکی از مسئولان ساواک که در زندان پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای وی نقل کرده است در مصاحبه با رادیو بی بی سی چنین تعریف می کند:

[آن مسئول ساواک] گفت: «پس از اینکه آقا سید مصطفی خمینی در نجف فوت شد و این جریان وسیله ای شد که در ایران مجامع ترحیم مرتباً تشکیل بشود و خلاصه عدم رضایت سیاسی به این قسم خودش را بیان می کرد که شاه را از این بابت خیلی عصبانی کرده بود. این جلسات و مجالس ترحیم. در این بین یاسر عرفات یک تلگراف تسلیتی به آقای خمینی(س) در نجف مخابره می کند. آقای خمینی(س) در جواب به یاسر عرفات می گوید: که درد و محنت من روزی پایان می گیرد که ملت ایران از شّر این آدم جابر مثلاً فارغ بشود، راحت بشود ... این مسئول ساواک به من می گفت نصیری این متن را برده برای شاه، به شاه نشان می دهد و شاه می گوید حالا دیگه باید جنگ علنی کرد با روحانیون، به خصوص با آقای خمینی(س)، بروید یک مقاله تهیه کنید. می روند، دستگاه ساواک مقاله ای تهیه می کند، مقاله را برای شاه می برد. نصیری، شاه می گوید نه، این را تندترش کنید که بعد هم وقتی مقاله حاضر می شود می گوید از طریق دربار بگویید که همان دربار هویدا می فرستد برای وزیر اطلاعات که خودش هم گفته، او هم می دهد به روزنامۀ اطلاعات و اطلاعات نمی خواهد چاپ کند و خلاصه چاپ می کنند، و آن جریانی که در قم و رفتند تظاهرات کردند در برابر روزنامۀ اطلاعات و طلاب و آن درگیری و خونریزی و اینها که بعد هم دیگه همینطور چهلمها ادامه داشت.»42

اگر اظهارات احسان نراقی را، حتی با چند درصد صحت نیز مورد بررسی قرار دهیم اینگونه استنباط می شود که شاه پس از شهادت حاج آقا مصطفی(ره) و بر پایی پی در پی مراسم ختم آن شهید عزیز با آن ویژگیها و شرایط ذکر شده در چنان گردابی غرق شد که نه تنها از انجام حرکتی برای پاک کردن دامن خود از این اقدام ناتوان بود بلکه در اقدامی مانند تهیه یک مقالۀ توهین آمیز نیز شخصاً وارد عمل شد و این عملیات سخیف را فرماندهی کرد تا شاید ذره ای از عظمت و محبوبیت حضرت امام(س) در انظار مردم بکاهد اما این کار همچون موارد قبلی نه تنها نفعی برای او نداشت بلکه به روند رو به رشد انقلاب اسلامی شتاب بیشتری بخشید و تحقق آیۀ «ومکـروا مکـر الله و الله خیرا الماکرین» را به مردم نشان داد.

 پی نوشتها:

1ـ برگرفته از مصاحبۀ دکتر محمد صدر معاون عربی و افریقایی وزارت خارجه با نشریۀ صبح ویژه دهه فجر 75.

2ـ آنتونی پارسونز، سفیر انگلیس در ایران از 1974 تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی.

3ـ سایروس ونس، وزیر خارجۀ امریکا در زمان ریاست جمهوری کارتر.

4ـ زبیگنیو برژینکسی مشاور امنیت ملی امریکا در زمان ریاست جمهوری کارتر.

5ـ ویلیام سولیوان، سفیر امریکا در ایران از 1977 تا زمان پیروزی انقلاب.

6ـ گری سیک، عضو شورای امنیت ملی امریکا در زمان ریاست جمهوری کارتر.

7ـ دنیس رایت، سفیر بریتانیا در ایران از 1963 تا 1971 وی بعد از کودتای 28 مرداد 32 از طرف دولت انگلستان به ایران آمد تا روابط ایران وانگلستان را مجدداً برقرار کند.

8ـ جیمی کارتر، رئیس جمهوری امریکا از 1977 تا 1981.

9ـ متن کامل این مجموعه به صورت مستقل در قالب یک کتاب به همین نام به همت آقای عماد الدین باقی منتشر شده است که مطالب ذکر شده در این مقاله از همین کتاب برگرفته شده است.

10ـ فصلنامۀ 15 خرداد، ش 4، ص 27.

11ـ ساواک و روحانیت، ص 202.

12ـ داستان انقلاب، ص 230.

13ـ داستان انقلاب، ص 253.

14ـ ساواک و روحانیت، ص 201.

15ـ فصلنامۀ 15 خرداد، شمارۀ 16 ـ 15 ص 124.

16ـ همان، ص 125.

17ـ همان.

18ـ انقلاب ایران در دو حرکت، ص 24.

19ـ داستان انقلاب، ص 261.

20ـ همان.

21ـ همان.

22ـ فصلنامۀ 15 خرداد، ش 16 ـ 15، ص 132.

23ـ ساواک و روحانیت، ص 198.

24ـ داستان انقلاب، ص 262.

25ـ همان.

26ـ ساواک و روحانیت، ص 199.

27ـ همان، ص 202.

28ـ فصلنامۀ 15 خرداد، ش 4، ص 25.

29ـ داستان انقلاب، ص 261.

30ـ فصلنامۀ 15 خرداد، ش 16 ـ 15، ص 125.

31ـ همان، ص 124.

32ـ همان.

33ـ همان، ص 125.

34ـ همان، ص 129.

35ـ داستان انقلاب، ص 262.

36ـ سلسلۀ پهلوی و نیروهای مذهبی، ص 318.

37ـ داستان انقلاب، ص 262.

38ـ فصلنامۀ 15 خرداد، ش 16 ـ 15، ص 124.

39ـ همان.

40ـ همان، ص 128.

41ـ داستان انقلاب، ص 263.

42ـ همان، ص 264.

 

منبع: کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی(ره) / به مناسبت بیستمین سالگرد (مجموعه مقالات)، ص 149.

انتهای پیام /*