حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی رازی زاده

اجمالی از حیات علمی شهید آیت الله سید مصطفی خمینی(ره)

کد : 150163 | تاریخ : 18/02/1396

اجمالی از حیات علمی شهید آیت الله سید مصطفی خمینی(ره)

حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی رازی زاده

علمای بزرگ اسلامی و کسانی که برای دیگران اسوه و الگو به شمار می آیند از صفات و ویژگیهای درخشان و برجسته ای در جهان به ویژه تاریخ اسلام برخوردارند و ضمن آنکه در هدایت جامعه به سوی سعادت و رستگاری نقشی اساسی بر عهده دارند با بجا گذاشتن آثاری ارزشمند به نسلهای آینده نیز خدمت می کنند.

حضرت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی(ره) را اگر تنها از دیدگاه علمی مورد ارزیابی قرار دهیم یعنی لااقل بخشی از وجود و آثار وجودی او را بررسی نماییم باید بدون اغراق او را از جمله چهره های برجستۀ زمان معاصر بنامیم.

شکی نیست در حوزه های علمیه حضور در درس اساتید خبره، و فراگیری دروس لازمه و فهم و هضم آن برای نیل به درجات عالی علم امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. به عبارت دیگر باید، بخش عمده ای از عمر را صرف تحصیل و آموختن نمود. تحصیل برخی از علوم حوزوی، کار چندان آسانی نیست و علاوه بر استعداد و حافظۀ کافی به داشتن ذهن صاف و قریحه ذاتی نیاز است و علم و فلسفه و عرفان نظری از آن جمله است.

مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی(ره) از جمله افراد نادری بودند که در عنفوان جوانی فلسفه را در محضر استادان بزرگ آموختند. آن مرحوم در این باره می گفتند: «با آقای جلال آشتیانی (دوست و همدرس و هم مباحثه منقول ایشان) به قزوین رفتم و محضر حضرت آیت الله رفیعی قزوینی را درک کردم» فقه و اصول نیز از جمله مباحثی است که پس از پایان دروس سطح و خارج به زمان زیادی برای وصول به مرتبه اجتهاد نیاز دارد.

چنانچه بررسی نماییم تضلع در علوم حوزوی از جمله ادبیات و فقه و اصول تراجم و رجال و تفسیر و علوم فلسفی به عمری به اندازۀ زمان حیات مرحوم آیت الله زادۀ خمینی نیاز دارد در یک جمله برای نوشتن آثاری که حاج آقا مصطفی(ره) از خود بجا گذاشته اند صرفاً به عمری برای تحصیل و آموختن آن لازم است. اما اگر افاده و استفادۀ دیگران را نیز منظور نماییم، چهرۀ یک انسان نابغه ترسیم می گردد.

برخی از شاگردان ایشان که درس عمومی منظومۀ ایشان را در قم در مسجد مهدیه دیده بودند نقل کرده اند که ایشان منظومه می گفتند، اما اسفار را در مشت داشتند.

از حواشی ایشان بر اسفار و کتب عرفانی می توان به مراتب عرفان ایشان دست یافت. از جمله تفسیر ایشان که می تواند نشانۀ خوبی بر این مدعی محسوب گردد.

درس اصول فقه ایشان به مراتب مفصلتر از آن مقداری است که به رشتۀ تحریر در آورده شده و این امر را حقیر گواهی می دهم، ضمن اینکه نوشته هایی نیز در این رابطه وجود دارد که بیانگر همین موضوع است.

و به طور خلاصه با ملاحظه کتابهایی که شهید حاج آقا مصطفی(ره) نوشته اند و با عنایت به اینکه در اغلب موارد حرف تازه زده و استدلال مناسبی ارائه کرده اند، مدت حیات آن مرحوم پر از خیر و برکت بوده است، به گونه ای که حتی در روزهای تبعید و زندان نیز با بهره گیری از نبوغ و شایستگی خویش و استفاده از حضور پدر بزرگوارشان لحظه ای از تحقیق و پژوهش باز نایستادند و بی جهت نبود که حضرت امام راحل(س) پس از رحلت ایشان فرمودند:

«مصطفی امید آیندۀ اسلام بود»

حقیر در مدت حدود پانزده سال آشنایی با ایشان و حضور در درسهای فقه و اصول و تفسیر و ملاقاتها نشست و برخاستها و سفر به کربلا با پای پیاده با ایشان، بر این نکته تأکید می کنم که او پدر بزرگوارش امام راحل(س) را استاد و معلم خود می دانست و به ایشان اعتقاد کامل علمی داشت. هنگام ارزیابی آراء در مسایل عقلی و فقهی با وجودی که امام راحل(س) را مرشد و مراد خود می دانست و به والایی مقام علمی معظم له ایمان داشت، معذلک هیچگاه حالت دار و غمگین برای آراء و نظرات حضرت امام(س) یا تعصب خشک را نداشت، بلکه اگر می پذیرفت با دلیل و برهان روشن و اگر رد می کرد نیز به همین منوال و تحقیقاً در آراء علمی آزاده بود.

سر فصل عناوینی را که هر کدام به تنهایی باید مطمح نظر نویسندگان از جمله مؤسسه تنظم و نشر آثار امام(س) دربارۀ ایشان قرار گیرد می توان در امور ذیل بیان کرد:

1ـ حضرت آیت الله حاج آقا مصطفی(ره) حسنه ای از حسنات حضرت امام راحل(س) می باشد و مانند ستاره ای است که تحت الشعاع خورشید قرار گرفته است. با این وجود، بر همۀ دوستان و علاقه مندان این خاندان ارجمند و به ویژه شهید حاج آقا مصطفی(ره) است که نوشته های متعدد ایشان در علوم مختلف مخصوصاً مبانی اصولی و فقهی آن مرحوم را به شیوه ای مطلوب مطرح کنند و مورد بررسی قرار دهند. چه بسا در این رهگذر گوشه ای از چهرۀ علمی ایشان بروز نماید.

2ـ ایشان معتقد بودند و در موارد متعددی در اثنای بحث اشاره کرده بودند که اعتقاد به فلسفه هر چند فی نفس امر بسیار مطلوبی است اما در خیلی از افراد دقتهای زیاد در اموری از این دست، انسان را از واقعیتها دور می کند و موجب می شود که شم فقهی متعارف از دست برود. ایشان همچنین می گفتند درک اغلب مسایل فقهی احتیاج به داشتن نظر عرفی است و ارباب تدقیقهای عقلی که مستأنسات ذهنی آنان با مسایل دقیق فلسفی و عرفانی است نمی توانند عرفیات را کما هوحقه بیابند و در این رابطه پدر بزرگوار و امام راحل(س) را نمونۀ کم نظیری می دانستند و در برخی موارد منشأ اختلاف نظر با ایشان بر سر اینگونه امور بود. انسانهای تیزبین آنچنان موشکافانه به مسایل می نگرند که مثلاً در رنگ خون چون انتقال عرض را بدون جوهر مستحیل می داند نمی تواند باور کند که رنگ خون احکام خون را ندارد. من معتقدم خود مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) نوعاً در بحثهای فقهی به این امر توجه داشتند و با اینکه در مسایل حقیقی عالم از جمله توحید و شناخت وحی و معراج و حدوث ذاتی عالم و ارتباط خلق و خالق و مسئلۀ علم الهی به جزئیات و غیر آنها از مسایل مشکل عقلی و الهی احاطه خاصی داشتند معذلک در بیان و تفهیم احکام شرعی کاملاً عرفی بودند و این دو گونه ادراک متضاد در کمتر افراد به طوری جمع می شود که جامعیت در معقول، عرفیت طرف را تحت الشعاع قرار دهد یا بالعکس. یعنی در هر دو کاملاً مسلط است و هر کدام را در جای خود قرار می دهد بدون اینکه از مرز مورد لزوم تعدی و تجاوز نماید.

مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) معشوق ارثی او در علوم، همان علوم الهی و حقیقی بود. ایشان در سفری به مکّه مشرف شده بودند الآن نمی دانم که خودشان برایم نقل کردند یا مرحوم حاج آقا کمال شیرازی برایم نقل کرده اند که من در مکه و مدینه دنبال پیرمردی ایرانی می گشتم تا در مدینه نزدیک یکی از درهای بقیع او را زیارت کردم. مردم فهمیده بودند که من فرزند امام خمینی(س) هستم، دورم را گرفته بودند و دست و صورت مرا می بوسیدند. ولی من اصلاً متوجه این امور نبودم بلکه من مشغول بوسیدن دست آن پیرمرد بودم.

کتاب را خودشان نوشتند و معتقد بودند خواندن کتاب صوم در شهر الصیام دارای اثرات خاصی است. و می فرمودند قدما نیز کتاب الصوم را در شهر الصیام می دیدند.

ایشان دربارۀ علم اصول فقه معتقد بودند که انسان باید اول در اصول فقه قوی و صاحبنظر شود و سپس به کارهای عمیق فقه بپردازد و شاید این مطلب را من از ایشان گرفته ام که قبول آراء در میان متأخرین از علمای شیعه کمتر است نسبت به کسانیکه قبلاً بوده اند. این امر را نشانۀ قوت نظر اصولی و صاحبنظر بودن در مسایل کلی می دانستند.

به نظرم منظور ایشان مقایسه بین علمایی که بعد از مرحوم وحید بهبهانی با علمای قبل از ایشان بود.

ایشان برای طلبه های جوان که قرار بود به زودی به درجۀ اجتهاد برسند می فرمودند: باید دو استاد خارج داشته باشند. یک استاد جوان که طلبه بتواند بدون رودربایسی با او بحث کند و شبهات خود را برطرف نماید و یک استاد پیرمرد و فقیه پخته که از پختگیهای او در فقه و اصول استفاده کند. و در همین رابطه نقل می کردند: زمانی که مرحوم امام(س) در مسجد سلماسی قم درس می فرمودند تعدادی از شاگردان از حضور درس مرحوم آیت الله العظمی بروجردی(ره) امتناع می کردند و معتقد بودند که برای آنان بازدهی ندارد. ایشان می فرمودند به درس فقهای پخته و پیرمرد رفتن باعث می شود که انسان پختگیهای خاصی از آنان بیاموزد و این امر شاید در هفته یک یا دو مطلب مثلاً باشد.

درس اصول مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی(ره) حدود 14 سال طول کشیده بود و تا تنبیه ششم یا هفتم استصحاب طول کشیده بود واقعاً 3 یا 4 سال دیگر تا آخر اصول طول می کشید. در حالیکه من از مرحوم آیت الله العظمی آقای آمیرزا حسن بجنوردی وحید عصره شنیدم که می فرمودند درس اصول مرحوم آقا ضیاءالدین عراقی 3 سال طول می کشید. بعد از اینکه مرحوم آیت الله نائینی درس خارج شروع کردند درس اصول مرحوم آقا ضیاءالدین شش سال طول می کشید و اشراف داشتند به آراء و نظرهای مرحوم آقای نائینی. اما مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) با حوصله و وسواسی خاص اغلب آراء علمای معتبر و تقریرات موجود از آنان را مطالعه می کردند و گاهی با دیدن پنج تا شش کتاب قبل از درس هنگام مباحثه معلوم بود که هیچ حاشیه یا مطلب مهمی از دید ایشان مغفول نگشته است و در این رابطه دیدن بحثهای مقدمه واجب و ضد و اجتماع امر و نهی از کتاب تحریرات اصول ایشان می تواند شاهد صدق این مدعا باشد.

و در برخی مسایل اصولی واقعاً (به نظرم نهایات) برخی از علما و مدرسین خارج بدایات ایشان محسوب می شد.

در خاتمه به دلیل اشتغالات جنبی که دارم قصد نوشتن فرازهای دیگری از زندگی ایشان را داشتم، در مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز مطالبی گفته ام که الآن درست به یادم نمانده است. و خلاصه موفق به نوشتن مطالب دیگری نشدم هر چند در نوشتن خیلی ضعیف هستم. اما حق مرحوم استاد بیش از این اندازه بود. خداوند متعال او و پدر بزرگوارش را قرین رحمتهای فراوان خویش فرماید.

 

منبع: کنگره شهید آیت الله سید مصطفی خمینی(ره) / به مناسبت بیستمین سالگرد (مجموعه مقالات)، ص 129.

انتهای پیام /*