سرحلقۀ نیک محضران

کد : 150482 | تاریخ : 23/02/1396

سر حلقۀ نیک محضران

‏این کیست بجان خروش افکنده؟ ‏

‏ هشیاران را ز هوش افکنده؟ ‏

‏ در حرمتِ سنّتِ رسول الله ‏

‏ بُردِ یمنی بدوش افکنده ‏

‏ با حضرت حق معاملت کرده ‏

‏ حق پرده بر آبروش افکنده ‏

‏ موج نفسش ز نبض بیداری ‏

‏ انسانها را بجوش افکنده؟ ‏

‏این پیر، که آشنای قرآن بود ‏

‏هم مؤمن بود، هم مسلمان بود‏

‏ او پاکدلی سپیده منظر بود‏

‏ او نخل بلند سایه گستر بود ‏

‏ عشقش همه عشق دین و دینش حق‏

‏ حقش همه وقت یار و یاور بود ‏

‏ مسلم بخدا که معتقد بر او ‏

‏  تا بود بر این مرام و باور بود‏

‏ در خطّ رضان گفت با تقدیر ‏

‏ اینگونه اگر نبود، بهتر بود ‏

‏ تکریم – به هر چه دوست پیش آورد ‏

‏ تسلیم به رأی حق داور بود ‏

‏ یک تن که هزار خصم از او منکوب ‏

‏ یک جان که جهان بدو برابر بود ‏

‏ آزاده و سر فراز و مردم دوست ‏

‏ مخلص به نوادۀ پیمبر بود ‏

‏هر گاه که غم بود اثر میکرد ‏

‏با نام حسین(ع) دیده تر میکرد ‏

‏ این کیست که حق بدو چو ایمان داد ‏

‏ عزّت به مقام پاک انسان داد ‏

‏ این کیست که رحمت خداوندی ‏

‏ احسانش را جزا باحسان داد ‏

‏ این کیست که آشنای عرفان را ‏

‏ با رفتن خویش، درس عرفان داد‏

‎[[page 307]]‎

 یعنی که به یاد حضرت  محبوب ‏

‏ مشغول بذکر بود، تا جان داد‏

‏ این کیست که با بلندی اسلام ‏

‏ حرمت بجماعت مسلمان داد‏

‏ این کیست که تا دمیکه فرمان یافت ‏

‏ همواره بکار خیر، فرمان داد‏

‏ این _ شام دعا و صبح لبخند است ‏

‏ این _ بنده مؤمن خداوند است‏

‏ آنانکه بعشق اقتدا کردند‏

‏ دل را به محبّت آشنا کردند ‏

‏ زحمت دیدند و رحمت آوردند ‏

‏ خدمت کردند و بی ریا کردند ‏

‏ هم – پای به راه سعی بنهادند، ‏

‏ هم دست، به مخزن دعا کردند ‏

‏ چشم طمع از کسان فرو بستند‏

‏  یعنی طلب از خود خدا کردند‏

‏ با چنگ زدن به ریسمان حق ‏

‏ هر رشته و راه را – رها کردند ‏

‏ آنرا که بصدق، ادعا کردند ‏

‏ در حقجویی ز هم سبق بردند ‏

‏ آمرزش را بخود – روا کردند ‏

‏ با کجروشان جدالشان باقی ‏

‏ با اهل صفای دل، صفا کردند ‏

‏بودند بعزّت و شرف اما ‏

‏ خودخواهی را ز خود، جدا کردند ‏

‏ زین قوم – وجود پاک جان – او بود‏

‏ سر حلقه ی نیک محضران – او بود‏

‏***‏

‏ در عشق – بخود، نه اختیاری داریم ‏

‏ با یاد تو ای امام، کاری داریم ‏

‎[[page 308]]‎‏ 

گهگاه، شب جمعه، بهشت زهرا ‏

‏ با تربت پاک تو – قراری داریم ‏

‏***‏

‏رحمت، رحمت – به روح پاک ات، ای مرد ‏

‏ رویانی – گل مغفرت ز – خاک – ای مرد ‏

‏ ای رحمت بیکران حق، در هر حال ‏

‏ بر شیفتگان سینه چاکت – ای مرد   ‏

‏محمدجواد محبت‏

 

[[page 309]]

انتهای پیام /*