لزوم ازدواج و ترغیب به آن و احکام آن
[سؤال 9710] 5432
بسمه تعالی 6 / 3 / 1361
پس از عرض سلام به حضور رهبر کبیر انقلاب، سلامتی این پدر گرامی را از خدای متعال خواهانم. امیدوارم که شما کارکنان دفتر امام و خدمتگزاران به اسلام، در راه خدا پیروز و سلامت باشید. ای پدر گرامی! در زندگی اشکالاتی پیش می آید، که هرچند مرتبه از شما پاسخ گویی خواهانم در این نامه هم اشکالاتی برایم پیش آمده که از شما رهبر عزیز و ارجمند تقاضای راهنمایی را دارم.
1. مدتی است در فکر هستم که از این دو راه، کدام را انتخاب کنم. محصل هستم و به امید خدا، امسال دیپلم می گیرم و می خواهم بعد از دیپلم، برای شغل شریف معلمی درسم را ادامه دهم و به ملت شریفی چون ایران، خدمت کنم. از طرفی هم چون در جوانی انسان خطاکار است و نفس خود را در بعضی مواقع پیروی می کند، خواستم برای دوری از گناهان دوره جوانی، ازدواج کنم، چون انسان خطا می کند، ولی باید جلو خود را بگیرد. از محضر مبارک خواستارم که بگویید کدامین راه درست است و در راه خداست؟ از این لحاظ این دو راه برایم پیش آمده که گناهانی از قبیل نگاه کردن و غلبه کردن نفس، در مواردی برایم پیش آمده و از طرفی دانشکده یا محلی که برای ادامۀ تحصیل در نظر گرفته ام، اشخاص مجرد را می پذیرند. از شما خواهشمندم که مرا راهنمایی کنید که سخت به پاسخ گویی نیازمند می باشم.
بسمه تعالی، اگر بتوانید خودتان را از گناه حفظ کنید، می توانید ازدواج نکنید و تحصیل نمایید و در غیر این صورت، ازدواج لازم است.
2. در چه مورد غیبت صحیح است و آیا صحیح است که پشت سر کسی که نماز نمی خواند و کسی که بی حجاب و بر ضد شرع اسلام بیرون می آید و یا ضد انقلاب است حرف بزنیم؟ اشکال دارد یا نه؟
بسمه تعالی، غیبت کردن حرام است و در کسی که آشکارا معصیت می کند ـ در خصوص آن معصیت ـ غیبت او جایز است.
[[page 406]][سؤال 9711] ----> 311
7. کسی که در زندگی از ازدواج کردن محروم است، اگر بی اختیار یا بر اثر ناراحتی های جوانی و یا معتاد شدن به فکرکردن زیاد، در عالم رؤیا همسر داشته باشد یا زندگی خانوادگی تشکیل دهد، چه حکمی دارد؟ آیا جزء هواهای نفسانی به شمار می رود؟
بسمه تعالی، اشکال ندارد.
[سؤال 9712] 5433
بسمه تعالی 20 / 8 / 1360
محضر مبارک نایب الامام، روح الله الموسوی الخمینی، سلام علیکم، ان شاء الله که حالتان خوب باشد و همچنان استوار و محکم در مقابل باطل ایستاده باشید.
من جوانی هستم 19 ساله که مجرد می باشم و در یکی از ارگان های انقلابی مشغول خدمت به اسلام و مسلمین می باشم و مشکلی بزرگ دارم که می خواستم گره گشای مشکلم باشید.
من چندین سال است که عمل استمناء را انجام می دهم و به خاطر نمی آورم که چطور شد این کار را شروع کردم و عاملش چه بود؛ ولی به هر حال شروع شد و شاید عاملش جوّ فسادانگیز آن موقع بود. به هر حال در اول، زیاد این عمل انجام می گرفت و حالا سه الی چهار روزی یک مرتبه انجام می گیرد و بعد از آن بسیار پشیمان می شوم.
اماما! کوچک ترین چیز تحریک کنندۀ جنسی در من اثر می گذارد و کمتر شده که بتوانم آن را کنترل بکنم؛ یعنی اراده ام را بر نفس امّاره ام غالب بگردانم. در ضمن وضع خانوادگی و جوّ آن طوری است که من نمی توانم از آن ها درخواست ترتیب ازدواجم را بکنم و فکر می کنم خودم هم چنین آمادگی ای نداشته باشم. حال از شما چارۀ این مشکلم را می خواستم تا بتوانم در راه خدا همچنان سیر صعودی بکنم. وقت عزیزتان را نمی گیرم که من بسیار گناهکارم و شما مرجع تقلید و ولیّ فقیه من
[[page 407]]می باشید. ان شاء الله که مشکلم با یاری شما و کوشش خودم حل شود.
بسمه تعالی، استمناء حرام است و اگر ترک آن ممکن نیست مگر با ازدواج، باید ازدواج کنید.
[سؤال 9713] ----> 5621
3. طبق مسأله 2443 توضیح المسائل امام کسی که به واسطه نداشتن زن به حرام می افتد واجب است زن بگیرد؛ در صورتی که اگر مرد از نظر شغلی و مالی قادر به ازدواج نباشد، چنین حکمی صدق می کند یا خیر؟
بسمه تعالی، اگر امکانات ازدواج فراهم نیست، در ترک ازدواج معذور است؛ ولی باید از ارتکاب حرام به هر نحو شده خودداری نماید.
[سؤال 9714] ----> 1335
4. برای مقاومت در برابر به گناه افتادن و از راه حرام جنب شدن که موجب واجب شدن غسل جنابت می شود باید چه کاری کرد؟ البته یک راه آن روزه گرفتن است که برای معدۀ من بد است، راه های دیگر به من پیشنهاد کنید.
بسمه تعالی، از حرام باید خودداری شود و اگر تخلّص از حرام ممکن نیست مگر با ازدواج، لازم است ازدواج نماید.
[سؤال 9715] ----> 6562
3. می خواستم از محضر رهبر کبیر انقلاب سؤال شود در رسالۀ احکام منصوب به ایشان در مسأله 2443 ذکر شده است که اگر کسی به واسطۀ نداشتن زن به حرام می افتد، واجب است زن بگیرد؛ آیا این واجب به مثابه واجب بودن نماز است؟ و اگر هست، تکلیف آن هایی که امکانات ازدواج از هر جهت (مالی ـ شغلی ـ سلیقه) و غیره را ندارند تکلیف آن ها چه می شود؟ آیا ترک واجبی کرده اند؟ و یا این که افرادی تقریباً توانایی دارند ولی جوّ خانواده و مسائل روز ـ از جمله سربازی و غیره ـ مانع است؛
[[page 408]]وضع مسأله چطور است؟ با توجه به این که اکثریت قریب به اتفاق به حرام می افتند.
بسمه تعالی، واجب مزبور برای نجات از حرام است و برای کسی است که تمکّن از ازدواج دارد و در هر صورت باید از حرام خودداری کند.
[سؤال 9716] 5434
بسمه تعالی 30 / 4 / 1361
محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی امام خمینی، دام مجده، السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته، با ابلاغ سلام، و آرزوی سلامتی و طول عمر توأم با عزّت، استفتا می شود:
قبل از ازدواج با یک پاسدار، بیشتر به شهادتش فکر می کردم. با این وصف، هنگامی که فقط یک روز از عقدمان می گذشت، در حالی که عازم مأموریت بود، به من سفارش نمود که اگر در این مأموریت به شهادت رسیدم، تو با هر مردی ازدواج نکن، بلکه با مردی مؤمن ازدواج کن. من نیز دعا نمودم که تا هنگامی که ازدواج نکرده ایم، به شهادت نرسد و زمانی به شهادت برسد که از او یادگاری داشته باشم. لذا لطف خدا شامل حالمان شد و در مأموریت پس از ازدواجمان به شهادت رسید، و من نیز بعد از هشت ماه و نیم پس از شهادت او، دارای دختری شدم که نامش را زهرا گذاشتم. و در همان وقت به همسرم قول دادم که اگر من فرزندی از او داشته باشم، با دیگری ازدواج نکنم و من نیز از نظر خرج خود و بچه، احتیاج به غیر ندارم و خودم نیز در سطح شهر فعالیت هایی دارم، که البته فقط جهت رضای خدا و استحکام جمهوری اسلامی حرکت می کنم. مشکل من از زمانی شروع شده که امر حضرت عالی در مورد ازدواج مجدد صادر گردیده است؛ لذا من مانده ام و فتوای شما و قولی که به همسرم داده ام.
خواهشمند است حقیر را از نظر شرعی و موقعیت اسلامی، راهنمایی فرمایید.
بسمه تعالی، اختیار با خودتان است می توانید ازدواج نکنید.
[[page 409]][سؤال 9717] 5435
بسمه تعالی
اگر زن جوانی بعد از فوت یا شهادت همسرش ازدواج نکند، آیا مرتکب گناه شده است؟
بسمه تعالی، گناه نیست؛ ولی بهتر است ازدواج نماید.
[سؤال 9718] 5436
بسمه تعالی
با سلام به روان پاک شهدای راه اسلام، و با درود بر امام، رهبر کبیر انقلاب اسلامی، و امید مستضعفان و محرومان.
همسر یکی از شهدای طلبه هستم. چهل روز از ازدواجمان می گذشت که شوهرم ـ که عضو سپاه قم بود ـ از طریق سپاه به جبهه رفت و شهید شد. من هم سعادت نصیبم نشد که فرزند یک شهید را بپرورانم (بچه ندارم). خانوادۀ شوهرم در شمال، و من با خانوادۀ خودم، در اراک زندگی می کنم. بعد از یک سال که از شهادت شوهرم می گذرد، هنوز روابط گرم ما پابرجا است و علاقۀ شدیدی بین من و خانوادۀ شوهرم وجود دارد. (این توضیحی که دادم برای این بود که شما را تا اندازه ای با موقعیت خود آشنا سازم). بعد از شهادت شوهرم، و حتی زمانی که ایشان جبهه بودند و برای من یقین حاصل شده بود که ایشان شهید می شوند، تصمیم گرفته بودم که دیگر ازدواج نکنم و الآن هم به چند دلیل به اندازۀ یک سرسوزن میل به ازدواج مجدد ندارم. دلیل اولی که دارم این است که من واقعاً خدا را به خاطر شوهری که به من داد و خانواده ای که ایشان دارند، شکر می کنم. این خانواده این قدر به من نیکی کرده اند که من راضی نیستم ذره ای آن ها را ناراحت کنم، یا روزی روابطم را با این خانواده قطع کنم. دلیل دوم من این است که هر کسی وقتی که وارد زندگی مشترک می شود، باید مسئولیت های سنگین تری را انجام دهد و واقعاً نقش یک همسر را ایفا کند. اما من با
[[page 410]]این روحیه ای که در خود می بینم، می دانم که نمی توانم از عهدۀ این کار برآیم. نه این که بخواهم از زیر این مسئولیت شانه خالی کنم، نه، خدا شاهد است که به این صورت نیست؛ چرا که اگر چنین بود، ازدواج اول را هم انجام نمی دادم. دلیل سوم این است که وقتی که ما ازدواج کردیم، منزل ما در قم بود و برنامۀ من این بود که برای فراگیری علوم اسلامی، در حوزه درس بخوانم، و چون شهادت شوهرم پیش آمد، تصمیم گرفتم بعد از او هم همین کار را بکنم. با این که یک سال گذشت و من ـ بر اثر موانعی که پیش آمد ـ نتوانستم به حوزه بروم، اما هنوز هم روی تصمیم خود هستم و با یاری خدا، امسال می خواهم بروم و بعد از آن هم، برنامه های زیادی دارم، که فکر می کنم اگر ازدواج کنم به آن ها دست نمی یابم. و دلیل دیگر این است که زمانی که شوهرم جبهه بود، من به او گفتم که بعد از تو ازدواج نمی کنم.
با وجود این دلایل ـ که برای خودم منطقی است ـ قصد و میل ازدواج ندارم، اما با پیام شما مانده ام که چه کار کنم. هرچه فکر کردم به نتیجه ای نرسیدم و تصمیم گرفتم از خود شما نظر بخواهم و مزاحمتان شوم. آیا ازدواج برای من و امثال من، در این زمان ضروری و جزء واجبات است، که اگر این کار را نکنم، معصیت کرده باشم، یا این که جزء مستحبات است و مستحب است که من این کار را بکنم؟ اگر واجب است که مجبورم این کار را بکنم، و اگر مستحب است، که در آن زمان دیگر فرق می کند. خواهش می کنم مرا راهنمایی فرمایید. والسلام، به امید پیروزی اسلام بر کفر
بسمه تعالی، ازدواج سنت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله است و نباید از این سنّت اعراض نمود، و اختیار در این باره، با خود شما است.
[سؤال 9719] 5437
بسمه تعالی
سلام بر تو ای رهبرم، سلام بر تو ای والا مقام، که پیامت در خون هایم جاری است و فرمانت را به جان و دل می خرم؛ و سلام بر تو ای مظهر تقوا و ایمان که ما به درستی،
[[page 411]]درس استقامت و صبر را از شما آموخته ایم.
ای رهبرم و ای پدر بزرگوارم! سلام من حقیر که همسر یک شهید هستم و با قلبی آکنده از مهر و محبت به سوی شما آمده ام بپذیر. ای رهبرم و ای پدر خوبم! من از شهری سرخ و از شهری خونین که حماسه ها آفرید آمده ام. با چشمی گریان و با قلبی پر از لطف و محبت به تو، سخنم سخن خودم تنها نیست. اماما! می خواهم با شما درد دل کنم که به جز شما هیچ کس را دلسوز نیافتم. ای پدرم نمی خواهم موجب آزار شما بشوم و شما را ناراحت بکنم، ولی ای رهبرم من از شما پیروی کرده و با رزمنده ای از رزمندگان امام زمان ازدواج نمودم، تا این که پس از مدتی زندگی مشترک با ایشان در حالی که هیچ گونه یادگاری از او نداشتم در 23 رمضان شوهرم را در راه خدا و اسلام از دست دادم. او محرم راز و محرم اسرار و همه چیزم بود و شاید بهتر است بگویم بزرگ ترین چیزم را در راه خدا هدیه کردم و همیشه سپاسگزار خداوند بوده و هستم.
اماما، هر کس که می خواهد با همسر شهیدی ازدواج بکند باید بداند که او در گذشته چه کشیده است تا خدای ناکرده با او بد رفتاری نشود، یا این که به جرم این که او یک زن است، نه یک دختر باکره در زندگی او خللی وارد نیاید. به طور کلی کسی باشد که درد را لمس کند. ولی مسأله این جا است که مادران شهدا مخالفت می کنند. امید است با پیام و ارشاد شما همۀ ما تکلیفمان را بدانیم و آن را اجرا کنیم.
بسمه تعالی، مادر شهید حق ندارد در ازدواج همسر شهید دخالت کند و از آن جلوگیری نماید.
[سؤال 9720] 5438
بسمه تعالی
خدمت حضور محترم رهبر کبیر انقلاب امام خمینی، دامت افاضاته
پس از عرض سلام؛ سلامتی شما امام عزیز را از یزدان متعال خواهانم. باری عرض می شود که در یک مسأله برایم گرفتاری پیش آمده که جز با یاری و کمک شما
[[page 412]]نمی توانم آن را برطرف نمایم. و آن این است که در حدود یک سال و چند ماهی است که زن برادر دارم و خیلی از دست او رنج می برم و چون برادرم کاری به آن صورت ندارد که از هم جدا باشیم، به همین خاطر پیش هم زندگی می کنیم؛ اما بر سر کوچک ترین مسأله با پدر و مادرم اختلاف می کند و در این ماجرا هرچه گرفتاری است برای من است. چون هرچه زن برادرم می کند، آن ها بر سر من داد می کشند و مرا عامل آن کار می دانند. من نیز که دختری 20 ساله هستم از این ماجرا رنج می برم و شب و روز جز گریه و زاری چیزی ندارم. در ضمن برادر دیگرم که پاسدار است می خواهد ازدواج کند و من چون دل خوشی از زن برادرم ندارم، با ازدواج آنان مخالفت می کنم. در این زمینه تکلیف من چیست؟ آیا اگر با ازدواج آن ها مخالفت کنم اشکالی دارد یا نه؟ چون خیلی خون دل کشیده ام و تمام اعصابم خرد شده و با کوچک ترین صدایی ناراحت و عصبانی می شوم، از شما امام بزرگوار طلب کمک و یاری می نمایم.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
بسمه تعالی، شما با ازدواج برادرتان مخالفت نکنید.
[سؤال 9721] 5439
بسمه تعالی 14 / 12 / 1361
با سلام و درود به روان پاک شهدای این انقلاب و خصوصاً شهدای جنگ تحمیلی و سلام به محضر مبارک ولی عصر (عج) و سلام به محضر مبارک شما رهبر عزیزم امام خمینی، از این که وقت عزیز شما را گرفتم خیلی معذرت می خواهم. ای رهبر عزیزم! تنها امید من شما هستید، و این را بدان، زندگی بر من خیلی سخت است و الآن که این نامه را برای شما می نویسم به یاد شهدا هستم و الآن دارم گریه می کنم، امام عزیز این جانب از شهرستان اراک همسر پاسداری شهید هستم، من حدود هشت ماه بود که ازدواج کردم و همسرم با علاقه ای که به شهادت داشت چندین بار به جبهه
[[page 413]]رفت و آخرین بار در فتح بستان به شهادت رسید. امام عزیزم اکنون من با یاد او شبها و روزها را به سر می برم، حال اگر ممکن است از شما خواهشمندم بفرمایید وظیفه من چیست در این برهۀ زمان و ضمناً من با شهید عهد بستم که بعد از او ازدواج نکنم تا آن دنیا ما به هم برسیم، نظر خود را بفرمایید.
بسمه تعالی، شما ازدواج کنید و لازم نیست صبر کنید ان شاء الله مأجور باشید.
[سؤال 9722] ----> 5542
3. اگر یک خواهر مؤمن و متعهد به یک برادری به عنوان خواهر بگوید که ای برادر من بیا و رسالت خود «سنت الله» را انجام بده؛ یعنی می خواهد که خواهران مؤمن را به برادران پاسدارمان معرفی کند. آیا این کار برای آن خواهر گناه است یا نه؟ لازم به تذکر است که این خواهر هیچ منظوری ندارد. فقط می خواهد وظیفه خواهری را انجام دهد، و باعث ازدواج خواهران با برادران متعهد بشود.
بسمه تعالی، سعی در ازدواج مؤمنین و مؤمنات، با مراعات مقررات شرعی خوب است.
[سؤال 9723] ----> 6562
4. اگر کسی به پدر و مادر خود بگوید من زن می خواهم و یا فلانی را می خواهم و آن ها به عللی نه چندان استوار به خواستۀ پسرشان جواب نمی دهند، وضع او چگونه است؟ و آیا پدر و مادر در گناهان بعد از درخواست وی شریک هستند یا نه؟ و چرا رهبر انقلاب با توجه به فتوایی که در این مورد صادر کرده اند، در مورد این مسأله سخنی نمی فرمایند تا این رسوم و افکار پوچ از بین برود؟
بسمه تعالی، خوب است والدین در صورت توانایی، وسایل ازدواج فرزند را فراهم کنند. ولی در هر صورت، گناه گناهکار بر عهدۀ خودش است و باید از آن اجتناب نماید.
[[page 414]][سؤال 9724] 5440
بسمه تعالی 29 / 2 / 1361
محضر مقدس رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی، مرجع تقلید شیعیان جهان اسلام، به استحضار آن رهبر و مرجع عظیم الشأن جهان اسلام می رساند که چند سؤال شرعی پیش آمده که از محضرتان تقاضا می شود جواب سؤالات را ارسال دارید.
1. اگر جوانی از پدر و مادرش تقاضای ازدواج کرد ولی پدر و مادرش با ازدواج او موافقت نکردند، گناهانی که احتمالاً جوان مرتکب می شود، بر گردن چه کسی می باشد؟ البته با توجه به درخواست جوان از پدر و مادرش.
بسمه تعالی، بر والدین واجب نیست برای فرزند زن بگیرند و فرزند باید از ارتکاب گناه خودداری کند.
[سؤال 9725]
2. همسر شهیدی جوان است و دارای یک فرزند 2 ساله می باشد. اگر همسر شهید خواست ازدواج کند ولی خانواده شهید موافقت نکردند، تکلیف همسر شهید ـ با توجه به جوانی اش ـ چه می شود و چه وظیفه ای دارد؟
بسمه تعالی، اختیار با خود زن است و دیگران حق ندارند او را از ازدواج ممانعت کنند.
3. اگر جوانی جنب شد و از شرم پدر و مادرش چند روزی به حمام نرفت، آیا می تواند این چند روز را تیمم کند و نمازش را بخواند؟
بسمه تعالی، شرم موجب سقوط تکلیف نیست و باید غسل کند؛ ولی اگر وقت ضیق باشد باید با تیمم نماز بخواند و صحیح است.
[سؤال 9726] 5441
بسمه تعالی
با درود فراوان به رهبر بزرگ انقلاب اسلامی ایران و خدمتگزاران اسلام و
[[page 415]]رزمندگان قدرتمند جبهه های حق علیه باطل. سؤالی از شما داشتیم که امید جواب داریم.
ما دو جوان پسر و دختر به سن های دختر: 19 سال و پسر: 16 ساله که در یک مسجد در حال فعالیت هستیم. مسئول کتابخانه برادری بود که شهید شد و به جایش من آمدم و مسئول کتابخانه خواهران هم، آن خواهر است. ما در رابطه با کارمان با هم آشنا شدیم و تصمیم گرفتیم که با هم رابطه خواهر و برادری مانند خواهران و برادران تنی برقرار کنیم و به هم محرم باشیم. و اگر احیاناً صحبت هایی که با هم می کنیم و صلاح و مصلحت در کارهای شخصی و عمومی می کنیم گناهی نداشته باشد، و چون ما دارای برادر و خواهری تنی که در این سطح باشد که کارهای شخصی مان را به او بگوییم نیستیم احتیاج به این چنین خواهر و برادری داریم و لازم است بگوییم که پدر و مادر دو طرف راضی به چنین کاری هستند و سؤال این است که چگونه می توانیم این رابطه را برقرار کنیم و خواهر و برادر شویم. والسلام
بسمه تعالی، بدون ازدواج با یکدیگر محرم نمی شوید.
[سؤال 9727] 5442
بسمه تعالی
دفتر امام خمینی، روحی له الفداء، با دعا برای امام و با سلام
لطفاً به سؤالات ذیل پاسخ شرعی مرحمت فرمایید:
1. اگر دختر و پسری قبل از انقلاب همدیگر را دوست داشته و مرتکب گناهانی از قبیل تماس نامشروع بوده اند و حالا از گناهان توبه نمایند، آیا کفارۀ آن گناه این است که آن ها حتماً با هم ازدواج کنند؛ حتی اگر یکی از آن ها (دختر) به دلیل نبودن ایمان محکم و عدم پای بندی به همۀ احکام اسلام در پسر، حاضر به این کار نباشد و فکر کند که آن پسر نمی تواند او را در تقرّب به خدا یاری دهد؟
بسمه تعالی، در ازدواج مختارند ولی باید جداً توبه کنند و ان شاء الله قبول است.
[[page 416]]2. عمۀ من که با ما زندگی می کند در تهیۀ غذا دقت در طهارت آن نمی کند، در صورت نخوردن غذای دست پخت او، اگر دلخور شود اشکالی ایجاد می شود؟
بسمه تعالی، اگر یقین به نجاست غذا ندارید، خوردن آن مانع ندارد.
[سؤال 9728] 5443
بسمه تعالی
محضر مبارک امام امت و بنیان گذار جمهوری اسلامی و امید مستضعفان جهان
ضمن سلام و دست بوسی امام عزیزمان
با عرض معذرت، مراتب زیر را جهت رهنمودهای پیامبرگونه امام امت به عرض می رسانم. امیدوار و چشم به راه جواب شرعی امام عزیزمان هستم.
زنی هستم که حدوداً مدت بیست سال، هم خودم و هم شوهرم به طور طاغوتی گذراندیم و من تحت فشار شوهر و ضعف ایمان، گناه آلود زندگی کرده ام؛ دارای چهار دختر هستم. بعد از انقلاب و بیدارشدن ناچاراً طلاق گرفته و شوهر دیگری انتخاب و پس از مدتی در اثر فشار بچه ها و خواست خودم به امید اصلاح شوهر اول، از شوهر دوم طلاق گرفته و در پیش بچه ها و خانۀ شوهر اول سکنا گزیدم تا شاید با فراهم کردن وسایل آسایش بچه ها و پدرشان، ایشان را به سوی اسلامیت معمولی و ترک مشروب الکلی وادار نمایم؛ ولی پس از گذشت حدود چهار ماه همه گونه وسایل راحتی شان را فراهم کردم تا در مقابل، شاید ترک مشروب نماید؛ به شرط آن که من هم به عقد او درآیم، ولی موفق نشدم. حتی یک شب در حالت مستی در موقعیت حساسی قرار گرفتم که ناچاراً توسط بچه ام و خودم، خطبۀ عقد صیغه را به مدت یک ماه موافقت کردم که شاید ایشان به راه راست هدایت شود؛ ولی ضمن اتمام مدت صیغه، هدف مورد نظر من که ترک مشروب لعنتی است حاصل نشد و امیدوار هم نیستم. او از لحاظ مادیات، در رفاه نسبی است ولی از معنویات و اعتقادات مذهبی و دینی خیلی ضعیف می باشد. حال:
1. ازدواج مجدد من با شرایط فوق از نظر شرعی چیست؟
[[page 417]]2. حالت سرپرستی من بدون ازدواج ـ که نامحرم است ـ چه صورتی دارد؟
3. در حالت سرپرستی، صیغه چه صورتی پیدا می کند؟
4. اگر مخالفت با رفتن به دعای کمیل، نماز جمعه و سایر مراسم مذهبی بکند، تکلیف من چیست؟ والسلام علیکم ورحمة الله
بسمه تعالی، اگر بعد از گذشت عدّه طلاق دومی، صیغۀ اولی شده اید می توانید بعد از تمام شدن مدت صیغه، با او ازدواج نمایید و بدون ازدواج دائم یا منقطع، نامحرم و بر او حرام هستید.
[[page 418]]