کتاب غصب

وجوب ردّ بدل منافع عین مغصوب

کد : 150779 | تاریخ : 04/09/1395

وجوب ردّ بدل منافع عین مغصوب

[سؤال 9377]‏ ‏ ‏ 5187‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏شوهرم در زمان طاغوت مقداری از اجناس دولت را که مربوط به بیت المال بود به‏‎ ‎‏منزل می آورد (از قبیل حوله، میز و امثال این ها) و تا حال استفاده کرده ایم، اکنون چه‏‎ ‎‏کار کنیم؟ آیا ردّ مظالم تعلّق نمی گیرد؟‏

بسمه تعالی، اگر بهره برداری از اشیای مذکوره اجرت دارد اجرت هم تابع عین است.

[سؤال 9378]‏ ‏ ‏ 5188‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏سلام و درود بیکران به رهبر کبیر انقلاب ایران و امید مستضعفین جهان، و سلام و‏‎ ‎‏تحیّت به تمام یاران امام خمینی و زحمت کشان انقلاب جمهوری اسلامی ایران.‏

‏اما بعد، از آن امام عزیز و نمایندگان محترمش تقاضا دارم چگونگی وضع و‏‎ ‎‏تکالیف مرا از نظر شرع اسلام، با در نظر گرفتن سؤالات زیر، روشن فرمایند.‏


‎[[page 208]]‎‏در سال 1355 بعد از این که کلاس سوم راهنمایی را، در شهرستان میانه به اتمام‏‎ ‎‏رساندم، و چون پدرم روستایی بود و از نظر مالی، توانایی کمک برای ادامه تحصیل مرا‏‎ ‎‏نداشت، با اجازۀ پدرم تصمیم گرفتم به تهران بیایم و روزها کار کنم، و شب ها ادامۀ‏‎ ‎‏تحصیل دهم. مدت چهار سال به همین ترتیب ادامۀ تحصیل دادم و مدرک دیپلم فنی‏‎ ‎‏را گرفتم. از درآمد کارم، به پدر و مادرم کمک می کردم، و قسط خانه نیز پرداخت‏‎ ‎‏می نمودم. تا در سال 1359 کشور مزدور عراق، ناجوانمردانه به انقلاب نوخاسته، و‏‎ ‎‏استقلال و وطن عزیز ما تجاوز کرد. جای شکی نیست که به وظیفۀ شرعی خود عمل‏‎ ‎‏کردم و به خدمت سربازی اعزام شدم و بعد از دورۀ آموزشی، به اهواز منتقل شدم.‏‎ ‎‏مدت یک ماه در آن جا انجام وظیفه نمودم. بعد از آن، به منطقۀ سرپل ذهاب، جبهۀ‏‎ ‎‏بازی دراز، به مدت دوازده ماه، و بعد از آن، به میمک به مدت دو ماه، و از آن جا به‏‎ ‎‏منطقۀ مهران وارد شدم و در حال حاضر نیز، در همین منطقه، تا نابودی صدامیان‏‎ ‎‏مشغول انجام وظیفه هستم.‏

‏در 20 / 9 / 1360 در عملیات بر آفتاب و تنگۀ کورک، به عنوان دیده بان نفوذی، در‏‎ ‎‏حمله شرکت نمودم، بعد از 72 ساعت جنگ و مقاومت، دستور عقب نشینی از طرف‏‎ ‎‏فرماندهان دریافت کردیم و به منطقه خودمان برگشتیم. در این عملیات بنده به خاطر‏‎ ‎‏سرمای شدید، یک اورکت از نیروهای خودی ـ ارتش، سپاه، بسیج ـ که در روز اول‏‎ ‎‏عملیات به جا مانده بود، برداشتم و استفاده نمودم. و در همین عملیات، مبلغ‏‎ ‎‏32000  ریال پول یکی از برادران که مورد اصابت گلوله توپ واقع شده بود، و در‏‎ ‎‏منطقه به صورت تکه و پاره پراکنده شده بود؛ در آخر عملیات، آن ها را جمع آوری‏‎ ‎‏کردم، و به بانک ملی باختران تحویل دادم. به ارزش 16390 ریال و اورکت مذکور را‏‎ ‎‏نیز به قیمت 15000 ریال از این جانب خریدند، و این پول ها را در زندگی خرج‏‎ ‎‏نمودم. حکم آن چیست؟‏

بسمه تعالی، اگر امکان استرداد اورکت نیست، پول آن را به سپاه بدهید. و پولی که با بانک معاوضه شده، با یأس از شناسایی صاحبش، از طرف او به فقیر صدقه دهید.


‎[[page 209]]‎[سؤال 9379]‏ ‏ ‏ 5189‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏محضر مبارک مرجع عالی قدر حضرت آیت الله‌ خمینی دام بقائه‏

‏شخصی به واسطه ایجاد عارضه روحی و عدم توانایی بدنی، محل کسب خود را با‏‎ ‎‏کلیه سرمایه شخصی به مدّت یک سال اجاره داده و موجر در مدّت یک سال مشاعر‏‎ ‎‏خود را از دست داده و بعد از یک سال حدود سه سال دیگر هم بدون تمدید اجاره‏‎ ‎‏حتی بدون مذاکره با ناظر مالی که در وصیت به خط موجر تعیین شده، گذشته و موجر‏‎ ‎‏هنوز به همان حال لایشعر باقی است. بفرمایید تکلیف این مستأجر از نظر اجاره و یا‏‎ ‎‏منافع بعد از یک سال اجاره چیست؟ ضمناً مستأجر وکیل قانونی و وصی موجر‏‎ ‎‏می باشد.‏

بسمه تعالی، در فرض سؤال اجرت المثل و نمائات زمین را برای مالک ضامن است و باید به حاکم شرع مراجعه کند.

[سؤال 9380]‏ ‏ ‏ 5190‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی‏

‏محضر حضرت آیت الله‌ العظمی خمینی دام ظله ‏

‏یک کسی گاو را دزدی می کند، می آورد به خانه خود با گاو کار می کند، زراعت‏‎ ‎‏می کارد، خرمن می کوبد، هر وقت کارش خلاص شد گاو را می برد در خانه صاحب‏‎ ‎‏گاو رها می کند، صاحب گاو دید که خیلی لاغر است کسی با این گاو کار کرده، اگر‏‎ ‎‏کرایه گاو را ندهد این زراعت حلال است یا حرام؟ شما امر بفرمایید.‏

بسمه تعالی، زراعت حلال است لکن اجرت گاو را باید بدهد.

[سؤال 9381]‏ ‏ ‏ 5191‏

‏ ‏ ‏ بسمه تعالی ‏ ‏ 4 / 9 / 1361‏

‏پس از عرض سلام به حضور مبارک مسئولین دفتر امام خمینی، مدّ ظله العالی ‏


‎[[page 210]]‎‏به محضر مبارک آن دفتر عرض می شود که شخصی مهریۀ مؤمنه ای را مدت بیست‏‎ ‎‏سال است که تصرف کرده و قطع اشجار نیز نموده و هیچ گونه درآمدی هم از مهریه به‏‎ ‎‏آن مؤمنه نمی دهد و چندین بار هم آن مؤمنه متذکر شده است که این ملک، مهریۀ من‏‎ ‎‏است؛ چرا مهریۀ من را به من نمی دهی؟ چرا درآمد آن را به من نمی دهی و چرا قطع‏‎ ‎‏اشجار نمودی؟ و ایشان می گوید که بعد از پدرمان، بیست سال است که این ملک، در‏‎ ‎‏تصرف من است و حال دیگر مال من شده است و به این دلیل، هم از دادن مهریۀ آن‏‎ ‎‏مؤمنه و هم از دادن درآمد آن خودداری می نماید. بفرمایید که بدانیم ملک، مال مؤمنه‏‎ ‎‏است یا مال شخص متصرف و آیا آن مؤمنه می تواند مهریۀ خود و درآمد بیست سالۀ‏‎ ‎‏آن را که آن شخص می برد، از او مطالبه نماید؟ ضمناً آن مؤمنه، از آن محل که‏‎ ‎‏مهریه اش می باشد، مهرنامه دارد.‏

بسمه تعالی، زن می تواند مهریۀ خود را مطالبه کند و اگر کسی تصرف کرده، اجرت المثل آن را ضامن است؛ و چنانچه اختلافی در بین است باید در محکمۀ شرعیه حل شود.

‎ ‎

‎[[page 211]]‎

انتهای پیام /*