بخش دوم: علوم قرآن

مراتب فهم قرآن

کد : 150816 | تاریخ : 25/02/1395

مراتب فهم قرآن

‏ ‏

‏ ‏

جمع بین ظاهر و باطن در فهم قرآن 

‏ولا تتوهمن ان الکتاب السماوی والقرآن النازل الربانی لا یکون‏‎ ‎‏إلا هذا القشر والصورة فإن الوقوف عند الصورة والعکوف‏‎ ‎‏علی عالم الظاهر و عدم التجاوز الی اللبّ والباطن اخترام و هلاک‏‎ ‎‏و اصل اصول الجهالات وأسّ اساس انکارالنبوات والولایات.‏

‏     ‏‏فان أول من وقف عند الظاهر و عمی قلبه عن حظّ الباطن‏‎ ‎‏هو الشیطان اللعین، حیث نظر الی ظاهر آدم ـ علیه السلام ـ‏‎ ‎‏فاشتبه علیه الامرو قال: خلقتنی من نار و خلقته من طین،‏‎[1]‎‏ وانا خیر‏‎ ‎‏منه؛‏2‏ فإن النار خیر من الطین. ولم یتفطن ان جهله بباطن آدم ـ‏‎ ‎‏علیه السلام ـ والنظر الی ظاهره فحسب بلا نظر الی مقام نورانیته و‏‎ ‎‏روحانیته خروج من مذهب البرهان، و یجعل قیاسه مغالطیّاً‏‎ ‎‏علیلاً.‏‎[2]‎‏(157)‏


[[page 126]]

فهم مختلف افراد از قرآن 

‏حقایق عقلیه را حق تعالی در قرآن شریف و انبیا و ائمۀ‏‎ ‎‏معصومین ـ علیهم الصلوة والسلام ـ در احادیث شریفه نوعاً به لسان‏‎ ‎‏عرف و عامۀ مردم بیان می کنند. برای شفقت و رحمت‏‎ ‎‏بر بنی الانسان است که هر کس به مقدار فهم خود از حقایق نصیبی‏‎ ‎‏داشته باشد، پس آنها حقایق غیبیۀ عقلیه را نازل فرمایند تا به‏‎ ‎‏درجۀ محسوسات و مأنوسات عامۀ مردم رسانند، تا آنها که در این‏‎ ‎‏درجه هستند حظی از عالم غیب به اندازۀ خود ببرند، لکن‏‎ ‎‏برمتعلمان علوم آن بزرگواران و مستفیدان از افادات قرآن شریف‏‎ ‎‏و احادیث اهل عصمت لازم است که برای شکر این نعمت و‏‎ ‎‏جزای این عطیت، معامله به مثل نموده، صورت را به باطن‏‎ ‎‏ارجاع و قشر را به لبّ و دنیا را به آخرت برگردانند، که وقوف‏‎ ‎‏در حدود، اقتحام در هلکات و قناعت به صور، باز ماندن از‏‎ ‎‏قافله سالکان است؛ و این حقیقت و لطیفه الهیه که علم به تأویل‏‎ ‎‏است به مجاهدات علمیه و ریاضات عقلیه مشفوع به ریاضات‏‎ ‎‏عملیه و تطهیر نفوس و تنزیه قلوب و تقدیس ارواح حاصل شود،‏‎ ‎‏چنانچه حق تعالی فرماید: ‏وَ مٰا یَعْلَمُ تَأویلَهُ إِلاَّ اللّه والرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ‎[3]‎‏ و‏‎ ‎‏فرماید: ‏لاٰیَمَسُّهُ إلاَّ الْمُطَهَّرُونَ.‎[4]‎‏ گرچه راسخ در علم و مطهر به قول‏‎ ‎‏مطلق انبیا و اولیای معصومین هستند و از این جهت علم تأویل به‏‎ ‎‏تمام مراتب آن مختص به آنهاست، لکن علمای امت را نیز از آن به‏‎ ‎‏مقدار قدم آنها در علم و طهارت حظ وافری است و لهذا از‏‎ ‎‏ابن عباس ـ رضی اللّه عنه ـ منقول است که من از راسخین در علم‏‎ ‎‏هستم.(158)‏

‏ ‏


[[page 127]]

فهم کامل قرآن برای انسان کامل 

‏محدود نمی تواند غیر محدود را در حیطه بیاورد، مگر خودش هم‏‎ ‎‏غیر محدود ‏‏[‏‏بشود‏‏]‏‏. انسانِ کامل غیر محدود، انسان کاملی که در‏‎ ‎‏همۀ صفات غیر محدود است و ظل ذات اقدس الهی است، این‏‎ ‎‏می تواند از اسلام آنطور که هست برداشت کند و از انسان آنطور‏‎ ‎‏که هست و از بعثت آنطور که هست و از قرآن آنطور که هست و از‏‎ ‎‏عالَم آنطور که هست. دیگران به حسب مراتب وجودشان، به‏‎ ‎‏حسب مراتب کمالشان برداشتهایی دارند، لکن محدود است. باید‏‎ ‎‏خودشان سِیر بکنند و مراتب کمال را یکی پس از دیگری به آن‏‎ ‎‏برسند و به اندازۀ کمالی که پیدا می کنند از این حقایق و مِن جمله‏‎ ‎‏بعثت برداشت ـ به حسب آن مقدار از کمال که دارند ـ بکنند.(159)‏

21 / 3 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‎ ‎

‎[[page 128]]‎

  • 1و2. اعراف / 12.
  • گمان مکن که کتاب آسمانی و قرآن فرو فرستادۀ ربّانی، همین پوسته و صورت است و [بدان] که ایستادن در حدّ صورت و ماندن در حدّ عالم ظاهر و نرفتن به مغز و باطن، مرگ و هلاکت است و ریشۀ تمامی جهالتها و پایۀ تمامی انکار نبوّتها و ولایتها می باشد.  اوّل کسی که در حدّ ظاهر ایستاد و چشم دلش از بهرۀ باطن کور شد شیطان لعین بود. چون به ظاهر آدمع نگریست، حقیقت امر بر او مشتبه شد و گفت: من را از آتش آفریدی و او را از گل، من از او بهترم، زیرا آتش از گل بهتر است؛ و نفهمید که باطن آدم را درک نکردن و فقط ظاهر را بدون توجه به مقام نورانیت و روحانیت دیدن، بیرون رفتن از مذهب برهان است؛ و قیاس خود را بر پایۀ یک مغالطۀ غلط بنا نهاد.
  • )) «تأویل آیات الهی را نمی داند مگر خدا و افرادی که در علم راسخ هستند»؛ (آل عمران / 7).
  • )) «جز پاکان [حقایق] قرآن را مس نمی کنند»؛ واقعه / 79.

انتهای پیام /*