اهداف دعوت قرآن
احیای قلوب انسانها
صاحب این کتاب سکّاکی و شیخ نیست که مقصدش جهات بلاغت و فصاحت باشد؛ سیبویه و خلیل نیست تا منظورش جهات نحو و صرف باشد؛ مسعودی و ابن خلّکان نیست تا در اطراف تاریخ عالم بحث کند؛ این کتاب چون عصای موسی و ید بیضای آن سرور، یا دم عیسی که احیای اموات می کرد نیست که فقط برای اعجاز و دلالت بر صدق نبیّ اکرم آمده باشد؛ بلکه این صحیفۀ الهیّه کتاب احیای قلوب به حیات ابدی علم و معارف الهیّه است؛ این کتاب خداست و به شئون الهیّه جلّ و علا دعوت می کند.(53)
[[page 36]]
رساندن انسان به کمال انسانیّت
بدانکه این کتاب شریف، چنانچه خود بدان تصریح فرموده، کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیّت و مربّی نفوس و شفای امراض قلبیّه و نور بخش سیر الی اللّه است.
بالجمله، خدای تبارک و تعالی به واسطۀ سعۀ رحمت بر بندگان، این کتاب شریف را از مقام قرب و قدس خود نازل فرموده و به حسب تناسب عوالم تنزّل داده تا به این عالم ظلمانی و سجن طبیعت رسیده و به کسوۀ الفاظ و صورت حروف در آمده، برای استخلاص مسجونین در این زندان تاریک دنیا و رهایی مغلولین در زنجیرهای آمال و امانی؛ و رساندن آنها را از حضیض نقص و ضعف و حیوانیّت به اوج کمال و قوّت و انسانیّت، و از مجاورت شیطان به مرافقت ملکوتییّن بلکه به وصول به مقام قرب و حصول مرتبۀ لقاءاللّه که اعظم مقاصد و مطالب اهل اللّه است؛ و از این جهت، این کتاب کتاب دعوت به حق و سعادت است و بیان کیفیّت وصول بدین مقام است؛ و مندرجات آن اجمالاً آن چیزی است که در این سیر و سلوک الهی مدخلیّت دارد و یا اعانت می کند سالک و مسافر الی اللّه را.
دعوت به معرفت اللّه
و به طور کلی یکی از مقاصد مهمّۀ آن، دعوت به معرفت اللّه و بیان معارف الهیّه است از شئون ذاتیّه و اسماییّه و صفاتیّه و افعالیّه؛ و از همه بیشتر در این مقصود، توحید ذات و اسما و افعال است که بعضی از آن به صراحت و بعضی به اشارت مستقصی مذکور است.(54)
* * *
تهذیب نفوس
از مقاصد و مطالب آن، دعوت به تهذیب نفوس و تطهیر بواطن از ارجاس طبیعت و تحصیل سعادت و بالجمله، کیفیّت سیر و سلوک
[[page 37]]
الی اللّه [است].(55)
* * *
نجات انسان از نفسانیت
[قرآن] کتابی است که می خواهد آدم درست کند، می خواهد یک موجودی را بسازد. یک موجودی را که خودش ایجاد کرده است و با اسم اعظم ایجاد کرده، با «اللّه » می خواهد از این مرتبۀ ناقصی که هست او را برساند به آن مرتبه ای که لایق اوست؛ و قرآن برای این آمده است، همۀ انبیا هم برای این آمده اند، همۀ انبیا آمده اند برای اینکه دست انسان را بگیرند و از این چاه عمیقی که در آن افتاده است ـ آن چاهی که از همه عمیقتر است، چاه نفسانیت انسان است ـ در آورند و جلوۀ حق را به او نشان بدهند، تا اینکه همه چیز را نسیان کند؛ و خداوند ان شاءاللّه نصیب همۀ ما بکند.(56)
* * *
رساندن انسان به اوج کمالات
قرآن کریم که در رأس همۀ مکاتب و تمام کتب است، حتی سایر کتب الهیه، آمده است که انسان را بسازد، انسان بالقوه را انسان بالفعل و موجود بالفعل کند. تمام دعوت انبیا هم حسب اختلاف مراتبشان، تمام دعوتها هم برای همین معناست که انسان را انسان کند، انسان بالقوه را انسان بالفعل کند و تمام علوم و تمام عبادات و تمام معارف الهیه و تمام احکام عبادی و همۀ این چیزهایی که هست، همه اینها برای این معناست که انسان ناقص را انسان کامل کند. قرآن کتاب انسان سازی است، کتابی است که با این کتاب اگر کسی توجه به آن بکند تمام مراتبی که از برای انسان است، این کفایت دارد و همۀ مراتب را به آن نظر دارد.(57)
6 / 7 / 56
[[page 38]]
قرآن، کتاب انسان سازی
اسلام همۀ این معانی را دارد و جامع تمام جهات مادی و معنوی و غیبی و ظاهری هست، برای اینکه انسان دارای همۀ مراتب هست. و قرآن کتاب انسان سازی است؛ انسان چون بالقوه همۀ مراتب را دارد، کتاب خدا آمده است که انسان را انسان کند و همان طوری که جامعه اش را اصلاح بکند، خودش [را] هم کامل کند تا برسد به مرتبۀ عالی.(58)
6 / 7 / 56
* * *
تربیت تمام ابعاد انسان
اسلام نه دعوتش بخصوصِ معنویات است و نه دعوتش بخصوصِ مادیات است، هر دو را دارد؛ یعنی اسلام و قرآن کریم آمده است که انسان را به همۀ ابعادی که انسان دارد بسازند او را، تربیت کنند او را.(59)
6 / 8 / 57
* * *
اصلاح فرد و جامعه
قرآن کتاب آدم سازی است. پیغمبرها آمدند آدمها را درست کنند؛ کاری دیگر جز این ندارند در طول زندگی شان، پیغمبرهای بزرگ و ائمۀ اطهار ـ علیهم السلام ـ دنبال این بودند که تربیت کنند مردم را. خدای تبارک و تعالی انبیا را فرستاده برای تهذیب مردم؛ برای اصلاح مردم. اگر چنانچه اصلاح بشود یک فردی که در رأس جامعه است، یک ملاّیی که در یک جامعه ای هست، اگر این ملاّ یک ملاّی صحیح باشد، جامعه صحیح می شود؛ از باب اینکه همه توجه به او دارند. اگر یک حکومت صحیح در یک جایی باشد، مردم چون توجه به او دارند آنها هم صحیح
[[page 39]]
می شوند.(60)
24 / 2 / 58
* * *
توجّه به جنبۀ الوهیت اشیاء
قرآن هم یک کتابی است کتاب آدم سازی، نه کتاب طب است، نه کتاب فلسفه است، نه کتاب فقه است، نه کتاب ـ عرض می کنم ـ سایر علوم است. هر چه در قرآن هست اگر کسی مطالعه کند درست، می بیند آنی که در قرآن هست آن جنبۀ الوهیتش هست. همیشه هر چیزی طرح شده به جنبۀ الوهیت طرح شده است. همه چیز در آن است اما به جنبۀ الوهیتش. اسلام برای خدمت به خدا آمده است. انبیا خدمۀ خدا هستند و برای خدا آمده اند؛ و برای توجه دادن همۀ موجودات اینجا و همۀ انسانهای اینجا به خدای تبارک و تعالی.(61)
13 / 4 / 58
* * *
تربیت انسان الهی
همۀ زحمتهای انبیا و همۀ کتب آسمانی و همۀ دعوتهای اولیا و انبیا، برای این بوده است که این موجودی که اگر به خودش واگذاشته بشود، از تمام حیوانات بدتر است، و از تمام شیاطین شیطانتر است، این را هدایت کنند و به صراط مستقیم دعوت کنند و الهی کنند. انسانی الهی کنند. البته توفیق نبوده است که همه را انسان کنند. سرکشها زیاد بودند. کسانی که از فطرت انسانی خارج بودند زیاد بودند و زیاد هستند.(62)
6 / 8 / 59
[[page 40]]
نجات انسان از حیوانیت
آنقدر که این انسان؛ این حیوان دو پا، در عالم فتنه و فساد می کند هیچ موجود دیگری نمی کند. و آنقدری که این حیوان دو پا محتاج به تربیت است هیچ حیوانی محتاج نیست. تمام انبیا از اول تا حالا، تا خاتم، از آدم تا رسول اکرم برای یک مقصد آمدند، و آن مقصد این است که این حیوانات را انسان کنند. مقصد این است. تمام کتابهایی که از آسمان برای انبیا آمده است که بزرگترش قرآن کریم است، همین یک مقصد را دارد.(63)
2 / 10 / 58
* * *
دعوت به صراط مستقیم
شما در قرآن کریم ـ در اول سورۀ قرآن کریم ـ می خوانید که الحَمْدُللّه ِ رَبِّ العَالَمین کلمۀ «ربوبیت» را و مبدأ تربیت را در اول قرآن طرح می کند؛ وما را مکلف فرموده اند که در هر شبانه روز چندین مرتبه این را در رکعات نماز بخوانیم و توجه داشته باشیم به اینکه مسأله تربیت و ربوبیت ـ که درجۀ اعلای آن مخصوص به خدای تبارک و تعالی است و دنبال آن منعکس می شود در انبیای عظام و به وسیلۀ آنها به سایر انسانها ـ این در آن پایه از اهمیت بوده است که دنبال «للّه »، «ربّ العالمین»، مربّی عالمین آمده است؛ و باز در همین سوره می خوانید که غایت تربیت، حرکت در «صراط مستقیم» است و منتهیٰ الیه این صراط مستقیم، کمال مطلق است، اللّه است. دعوت شده است که ما تحت تربیت انبیا برویم و تحت تربیت بزرگان از اولیا واقع بشویم، تا آنها ما را هدایت کنند به راه مستقیم، و هر روز چندین مرتبه از خدای تبارک و تعالی بخواهیم که ما را هدایت کند به صراط مستقیم، نه راه چپ، و نه راهِ راست: غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ ما باید توجه به این معنا داشته باشیم که
[[page 41]]
موجودی هستیم که اگر خودرو بار بیاییم، بدترین موجودات و منحط ترین موجودات هستیم؛ و چنانچه تحت تربیت واقع بشویم و صراط مستقیم را طی بکنیم، می رسیم به آنجا که نمی توانیم فکرش را بکنیم؛ آنجایی که بحر عظمت است، بحر کبریایی است.(64)
7 / 12 / 59
* * *
قرآن، سازندۀ تمام مراتب انسان
قرآن هم که کتاب زندۀ الهی است، آن هم آنقدری که دنبال این بوده است که تهذیب کند مردم را، دنبال چیزهای دیگر نبوده است. اصلاً می شود گفت که قرآن برای همین مقصد آمده است؛ برای اینکه بشر به این مطلب از همه چیز بیشتر احتیاج داشتند. قرآن کتابی است برای انسان سازی، در تمام مراحلی که انسان طی می کند،قرآن در همۀ مراحلش دعوت دارد و راه دارد و تمام قصه هایی که در قرآن نقل شده است ـ گاهی هم تکرار شده است ـ برای این بوده است که مسأله اهمیت داشته است، این قصه ها راهنمای مردم بوده است و برای تهذیب بوده است. قرآن کتاب احکام نیست؛ کلیات را، کلیات احکام را، اصولش را ذکر فرموده است [آن] هم نه به طور تمام آن. قرآن کتاب دعوت است و کتاب اصلاح یک جامعه است.(65)
30 / 10 / 60
* * *
[[page 42]]