اتحاد خلافت محمدی(ص)و ولایت علوی(ع)
امامت و نبوت مظاهر ولایت
معیّت دو عالم شهادت و غیب
این دو بزرگوار در عوالم غیب با هم بودند، متّحد بودند، و در شهادت در این عالم یکی، مظهر آن غیب مطلق است در بعثت، و یکی، مظهر آن غیب مطلق است در امامت. امامت و بعثت دو امر هستند که اینها به ظهور آن معنویت بزرگ عام است و آن ولایت است ...
و این دو بزرگوار همان طوری که در عالم غیب و غیبِ غیب با هم بودند و متّحد بودند، در عالم هم که آمدند، در این دنیا هم که آمدند اینها اخوت داشتند، برادری داشتند و یک بودند... بین دو عیدی واقع شدیم که صاحبان آن دو عید در همۀ نشآت با هم بودند و در این نشئه هم برادر بودند ...
همان طوری که آنها در تمام ایّام عمرشان در این عالم در تمام اوقات با هم بودند و پشتیبان هم بودند و یکی به تبعیّت آن دیگری همۀ امور را محوّل به او کرد و همۀ امور را به تبعیّت او به جا آورد و با او بود و برادر او بود در همۀ امور.(106)
***1 / 1 / 66
[[page 99]]
نبوّت ظهور خلافت و ولایت
إنّ النبوّة الحقیقیّة المطلقة، هی اظهار ما فی غیب الغیوب فی الحضرة الواحدیّة حسب استعدادات المظاهر بحسب التّعلیم الحقیقی و الإنباء الذاتی. فالنبوّة مقام ظهور الخلافة و الولایة؛ و هما مقام بطونها.(107)
***
انطوای شهادت به الوهیت و رسالت و ولایت در یکدیگر
در حدیث احتجاج وارد است که قاسم بن معاویه گفت که به حضرت صادق عرض کردم که: «اهل سنت حدیثی در معراج نقل کنند که چون رسول خدا را به معراج بردند، دید بر عرش لا اله الاّ الله ، محمّد رسول الله ، ابوبکرُ الصدیق.» فرمود: «سبحان الله ، تغییر دادند هر چیز را حتی این را؟» گفتم: آری. فرمود: «خدای عزّو جل چون خلق فرمود عرش را، نوشت بر او لا إله إلاّ لله ، محمّدٌ رسولُ الله، عَلِیٌّ امیر المؤمنین.» پس، ذکر فرمود کتابت این کلمات را بر آب و کرسی و لوح و جبهۀ اسرافیل و دو جناح جبرائیل و اکتاف آسمانها و زمینها و سر کوهها و بر شمس و قمر. پس، فرمود: «وقتی یکی از شما گفت: لا الهَ اِلاَّالله، محمّدٌ رَسولُ الله، بگوید: عَلِیٌّ اَمیرُ المُؤمنین.»
. . . و اما نکتۀ عرفانیه برای نوشتن این کلمات بر جمیع موجودات از عرش اعلا تا منتهای ارضین آن است که حقیقت خلافت و ولایتْ «ظهور الوهیت» است؛ و آن اصل وجود و کمال آن است؛ و هر موجودی که حظّی از وجود دارد، از حقیقت
[[page 100]]
الوهیت و ظهور آن، که حقیقت خلافت و ولایت است حظّی دارد؛ و لطیفۀ الهیّه در سرتاسر کائنات از عوالم غیب تا منتهای عالم شهادت بر ناصیۀ همه ثبت است، و آن لطیفۀ الهیه حقیقت «وجود منبسط» و «نفس الرحمن» و «حقّ مَخْلوقٌ بِه» است که بعینه، باطن خلافت ختمیّه و ولایت مطلقۀ علویّه است؛ و از این جهت است که شیخ عارف شاه آبادی ـ دام ظلّه می فرمود که شهادت به ولایت در شهادت به رسالت منطوی است؛ زیرا که ولایت باطن رسالت است؛ و نویسنده گوید که در شهادت به الوهیّتْ شهادتین منطوی است جمعاً، و در شهادت به رسالت آن دو شهادت نیز منطوی است؛ چنانچه در شهادت به ولایت آن دو شهادت دیگر منطوی است.(108)
***
ظهور ولایت وبطون نبوت در ائمه علیهم السلام
. . . محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ المصطفین من الله ، الذین بهم فتح الله و بمعرفتهم عرف الله . الاسباب المتصلة بین سماء الالهیة و اراضی الخلقیة، الظاهر فیهم الولایة، و الباطن فیهم النبوة و الرسالة. الهادین بالهدایة التکوینیة سراً و التشریعیة جهراً. الآیات التامات و الانوار الباهرات.(109)
***
چگونگی حصول مقام تشریع برای اولیا(ع)
قال شیخنا العارف الکامل الشاه آبادی ـ مدّ ظلّه: «ان السالک
[[page 101]]
بقدم المعرفة الی الله ، اذا تمّ سفره الثالث و سری بهویّته الجمعیة فی جمیع مراتب الموجودات، یری بعین البصیرة جمیع مصالح العباد، من امور المبدأ و المعاد، و ما یقرّبهم الیه تعالی؛ و [ان] الطریق الیه لکل احد بخصوصه، و له التشریع فی هذا المقام؛ و کان هذا المقام حاصلاً لمولانا قطب الموحدین و امیر المؤمنین و الائمّة المعصومین من بعده؛ و لکن رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ لما تقدم علیهم زماناً و کان صاحب المقام، اظهر الشریعة. فلم یبق مجال التشریع لاحد، لتمامیة شریعته. فلابدّ للاولیاء من بعده من متابعته؛ و لو فرضنا تقدم امیرالمؤمنین ـ علیه السلام علیه ـ صلی الله علیه و آله ـ زمانا، لاظهر الشریعة و تکفل امر الرسالة و النبوة؛ فللرسول ـ صلی الله علیه و آله ـ متابعته اذا جاء بعده؛ و لکن الحکمة البالغة تعلّقت بان اظهر الشریعة بید رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ» منه، عفی عنه.(110)
***
[[page 102]]
همراهی نور نبوت و امامت از ابتدای خلقت
ما قائل به این هستیم که نور نبوّت و نور امامت از صدر خلقت بوده است و تا آخر خواهد بود.(111)
25 / 1 / 66
***
امامت ائمه، امتداد ولایت رسول اکرم(ص)
ماه رمضان مبارک است برای اینکه نزول وحی بر او شده است یا به عبارت دیگر، معنویّت رسول خدا وحی را نازل کرده است، و ماه شعبان معظم است برای اینکه ماه ادامۀ همان معنویات ماه رمضان است. این ماه مبارک رمضان جلوۀ لیلة القدر است که تمام حقایق و معانی در او جمع است و ماه شعبان، ماه امامان است که ادامه همان است. در ماه مبارک رمضان، مقام رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به ولایت کلی الهی بالاصالة تمام برکات را در این جهان بسط داده است و ماه شعبان که ماه امامان است، به برکت ولایت مطلقه، به تبع رسول الله همان معانی را ادامه می دهد. پس، ماه رمضان ماهی است که تمام پرده ها را دریده است و وارد شده است جبرئیل امین بر رسول خدا و به عبارت دیگر وارد کرده است پیغمبر اکرم جبرئیل امین را در دنیا، و ماه شعبان، ماه ولایت است و همه این معانی را ادامه می دهد. ماه رمضان مبارک است که قرآن بر او وارد شده است و ماه شعبان مبارک است که ادعیۀ ائمه ـ علیهم السلام ـ در او وارد شده است. ماه مبارک رمضان که قرآن را وارد کرده است، قرآن مشتمل بر تمام معارف است و تمام مایحتاج بشر است و ماه شعبان که ماه امامان است، ادامۀ همان حقیقت است و همان معانی در تمام دوره ها.(112) ***25 / 1 / 66
[[page 103]]
[[page 104]]