ادعای صلح برای فرار از مجازات
رابطۀ بین صلح و تعیین و مجازات مجرم
اگر بنا باشد که یک کسی بیاید، هر چه جرم دارد بکند و هر چه دستش می رسد جنایت وارد کند و بعد بگوید که خوب، حالا دیگر صلح می کنیم، من می روم بیرون؛ بسیار خوب، صلح می کنیم! خوب، این جنایتی که کردی چرا؟ اگر ما این مطلب را اغماض کنیم، نه از باب این است که یک مسأله ـمثلاً مادی را اغماض کرده ایم، یک مسأله
[[page 596]]
معنوی را ما اغماض کرده ایم؛ یعنی، یک ستمگر و یک گروه ظالم را ما تشویق کرده ایم به اینکه باز [ظلم] بکنید. فردا هم باز دوباره برگردند و همین بساط را در آورند، بعد هم بگویند که آقا، بسیار خوب، باز صلح می کنیم! هی خلاف کنند و هی بگویند صلح می کنیم! این باید جلویش گرفته بشود. در دنیا باید اینطور تعدیاتی که واقع می شود جلویش گرفته بشود. یکی از مواردی که باید، جهتی که باید به او جلوگیری بشود این است که همۀ خسارتهایی که وارد شده باید بدهید. الآن می گویید که ما ـدروغی هم می گویند البته که ما بیرون می رویم و قبول می کنیم فلان، خوب، بسیار خوب، الآن بروند بیرون، و همین حالا کارشناسها هم بیایند و جریمه های اینها را ارزیابی کنند که چقدر بوده. یک گروه دیگر هم بیایند و ارزیابی کنند که کی مجرم است. ما اگر مجرم را امروز رهایش کنیم؛ امروزی که ما قدرت داریم، [جسور می شود.] ما آن روزی هم که صدام آن کوس کذا را می زد، مسائلمان همین بود، امروز هم که قدرت دست ماست و صدامی تو کار نیست، امروز هم همان حرفها را ما می زنیم و آن حرف این است که مجرم باید معلوم بشود کی است. اگر ما مجرم هستیم، دنیا به ما هر چه می خواهد، بگوید و اگر آنها مجرم هستند، باید همان طور حکومت بشود، بطور عدالت حکومت بشود. ما عدالت را می خواهیم.(1014)
22 / 3 / 61
* * *
لزوم تعیین مجرم
شمایی که می گویید ما صلح طلبیم، صلح طلبی شما مثل صلح طلبی اسرائیل است تا حالا. اسرائیل هم حالا می گوید: بیایید صلح کنیم. یعنی، چه؟ یعنی وارد شده است و شهرهای لبنان را گرفته است و
[[page 597]]
حالا می گوید که ما، بیایید حالا دیگر آتش بس کنیم. آن روز آتش بس است که با مشت بزنند اسرائیل را بیرونش کنند از شهرهای خودشان و آن وقت بگویند که بسیار خوب، حالا آتش بس! بنشینید مجرم را بفهمیم کی است. آن وقت هم صلح همین طوری نباید بشود. مجرم باید معلوم شود کی است. اسرائیل بیاید هر چه جرم دارد بکند، بعد بگوید که خوب، ما دیگر کاری نداریم، شما بروید سراغ کارتان، اینجا هم که ما گرفتیم مال خودمان! معنای آتش بس این است؟ همان آتش بس صدامی است. این آتش بسی است که اسرائیل هم دارد مطرح می کند؛ یعنی، همه چیزمان را دادیم، حالا بس؛ بسم الله ، تشریف بیاورید حالا دیگر با هم چون، صورت هم را ببوسیم و اینهایی را هم که بردید؛ مال شما باشد!(1015)
22 / 3 / 61
* * *
افشای حیلۀ صدام برای صلح
مضحک این است که دولت ما پیشنهاد می کند که راه بدهید ما برویم با دشمنهای شما جنگ بکنیم و این را یکی از شرایط قرار می دهد، برای اینکه مأیوس از شماست و شما باید شرط قرار بدهید و آنها می گویند که باید از هر چیزی که ما کردیم بگذرید تا راهتان بدهیم، آن هم چه راه دادنی. اینها مصیبت نیست که بر اسلام وارد است که یک جمعیت فداکار می خواهند بروند با دشمن عرب، با دشمن اسلام، با دشمن حرمین شریفین، با دشمن همۀ منطقه جنگ بکنند؟ خودشان که نشستند و بی تفاوت هستند، بلکه موافق هستند با آنها از ما رشوه می خواهند که راه به آنها بدهید که اینها بروند آنجا، برای آنها جنگ بکنند؟! مثل یک نفر غریق که دارد در دریا غرق می شود و یکی می رود نجاتش بدهد، می گوید: چه به من می دهی تا اجازه بدهم مرا
[[page 598]]
نجات بدهی؟!
اینها، دولت عراق قضیۀ اسرائیل را بهانه قرار داده[اند؛] برای اینکه از چنگال انتقام و عدالت الهی فرار کنند. بهانه قرار داده اند که بگوید شما اگر بخواهید ما اجازه بدهیم بروید و ما غریقها را نجات بدهید، باید از جنایاتی که به شما کردیم صرف نظر کنید و یک دولت، دو تا دولت، صلح باشند و متصالح باشند که وارد بشوند و از آنجا بروند سراغ نجات ما. این غیر از این است که صُمٌّ بُکْمٌ عمْیٌ فَهُمْ لاٰ یَعْقِلُونَ؟ مگر دولت ایران آن وقتی که شما به خیال خودتان قدرت داشتید، غیر از این حرفی می زند که حالا می گوید؟ این همان را می گوید. دو تا مطلب دیگری که بزرگان این کشور عنوان کردند و شرط قرار دادند، این از باب این است که از شما مأیوس هستند. می گویند: شرط صلح، شرط صلح این باشد که راه بدهید تا برویم. آن شرطی را که شما باید با ما بکنید، بگویید ما به شرطی صلح می کنیم که شما بیایید از اینجا بروید. این، غیر از این است که تعقل ندارند و چشم و گوش آنها را هواهای نفسانی بسته است؟(1016)
23 / 3 / 61
* * *
شرط صدام برای صلح، ننگ ابدی برای اعراب
راهی که صدام می خواهد به ما بدهد، راهی است که نجات خودش را در آن راه می یابد، نه راه می خواهد برای اسرائیل بدهد. این، طرفین قضیه را ملاحظه کرده است. اگر ما قبول کنیم، پس مصالحه واقع شده است و صدامیها نجات پیدا کرده اند. و اگر قبول نکنیم، پس معلوم می شود که ما نمی خواهیم جهاد کنیم، نمی خواهیم با اسرائیل جنگ کنیم. ما به آنها می گوییم که ما قبول داریم، شما کنار بروید و
[[page 599]]
کارشناسها بیایند ببینند که شما چه کردید در این کشور، چه جرمهایی را مرتکب شدید. و کارشناسها بیایند ببینند که کی این جنایت را مرتکب شده است. لکن ما جنایات را غمض عین کنیم؛ برای اینکه، می خواهیم برای شما کار کنیم. اینها از عجایبی است که در تاریخ باز می ماند. از عجایبی است که تاریخ ضبط می کند [این است] که ایران می خواست برای نجات عرب ـکه اسرائیل بخصوص با عرب مخالف است و برای نجات حرمین شریفین و برای نجات کشورهای اسلامی که همه در تهدید اسرائیل هستند و برای مقابله با این سرطان فاسد، می خواست برود و دولتها از او رشوه می خواستند. اینها مسائلی است که در تاریخ ثبت می شود و ننگهایی است که بر پیشانی این اشخاص ثبت خواهد شد.(1017)
23 / 3 / 61
* * *
مقبول نبودن صلح صدامی
صلحی که اصلاً اعتنا نکنند به اینکه جنایت کردند در اینجا و اعتنا نکنند به اینکه غراماتی وارد شده است و باید جبران بکنند، خساراتی وارد شده است و باید جبران بکنند، این اسمش «صلح» نیست، این اسمش را باید بگذاریم «صلح صدامی»! این صلح نیست، صلحی که بخواهند یک مملکتی را بچاپند و یک مملکتی را خراب و ویران کنند. و الآن هم نفت شهر را نفتهایش را آتش زدند؛ برای اینکه احتیاطاً آتش بگیرد که وقتی که بیرونشان کردند، نفتها کم شده باشد. ما با یک همچو موجوداتی طرف هستیم! ما چطور می توانیم همین طوری بی قید و شرط بنشینیم و صحبت کنیم و مصالحه کنیم؟ شورای امنیت هم اگر بگوید، ما نمی پذیریم همۀ عالم بگویند، ما اینطور صلح را نمی توانیم بپذیریم. هیچ عاقلی این صلح را
[[page 600]]
نمی پذیرد.(1018)
11 / 7 / 61
* * *
[[page 601]]