بخش چهارم دوران مبارزه و قیام

اعتصابات سراسری

کد : 151828 | تاریخ : 01/03/1395

اعتصابات سراسری

‏ ‏

‏اگر مردم بیدار نبودند که بازارها را این جور نمی بستند. روز جمعه،‏‎ ‎‏روز پنجشنبه ـ از قراری که هم نقل شده است و هم مقاماتِ اطلاعات‏‎ ‎‏رسمی اطلاع داده اند ـ بازار تهران اعتراضاً تعطیل شده. و مسأله ‏‎ ‎‏تعطیل بازار تهران یک امر عادی نیست، یک امر خلاف عادت است. ‏‎ ‎‏هیچ کس نمی تواند این کار را بکند. این احساسات و بیداری ملت ‏‎ ‎‏است که این کار را انجام داده. این آقا که می گفت که «همه با من ‏‎ ‎‏موافقند»، این بازار تهران، آن هم بازار اهواز، آن هم اصفهان، آن هم ‏‎ ‎‏شیراز! این کیفیت زندگی ماست.(1105)‏

دی 1356

*  *  *

‏ ‏

‏ایران تا آن اندازه که به ما تا حالا اطلاع رسیده است، شهرهای بزرگ از‏‎ ‎‏قبیل تهران، تبریز، مشهد، قم، اینها تعطیلند. و بعضیها سرتاسر‏‎ ‎‏تعطیلند، مثل قم و بعضیها بازارها و بسیاری جاهای دیگرش تعطیل‏‎ ‎‏است؛ و تهران تعطیل بازارهاست الاّ چند نفری که شاید وابستگی‏‎ ‎‏داشته باشند. و آنطوری که به ما اطلاع رسیده است، این تعطیلْ‏‎ ‎‏اعتراض بر شخص شاه است. مردم پیدا کرده اند مجرم را. پیدا بود،‏‎ ‎‏جرأت نمی کردند که ذکر کنند. بحمدالله این سدّ خوف شکست و‏‎ ‎‏مردم نکتۀ اصلی ـ مجرم ـ رابه دست آوردند و فهمیدندکه بدبختی ‏‎ ‎‏همۀ ملت، یعنی ملت ما از کیست.(1106)‏

29 / 11 / 56

*  *  *

‏ ‏


‎[[page 691]]‎‏هیچ بعید نمی دانم که ـ الآن هم ـ یک جنگ و نزاعی در کار باشد. ما‏‎ ‎‏اطلاع نداریم. ما آنقدرش را که اطلاع داریم در پیشخوان مسجد شاه‏‎[1]‎‎ ‎‏ریختند و آن چند تا دکانی که آنجا بوده است آنها را با زور باز کرده اند؛‏‎ ‎‏و اما بازار تسلیم نشده است. در عین حالی که بخشنامه ای از دولت‏‎ ‎‏منتشر شده است و به همۀ بازارهای ایران منتشر شده است که هرکس‏‎ ‎‏تعطیل بکند این مثلاً چه خواهد شد و چه خواهد شد، مع ذلک بازارها‏‎ ‎‏حتی بازار تهران که ملموس خودشان است، اعتنایی به این حرف‏‎ ‎‏نکردند. مردم دیگر اعتنایی به این قاروقورها نمی کنند؛ به این شارت‏‎ ‎‏و شورتها دیگر حالا اعتنا نمی کنند. این اعتناها سابق بود که مردم را‏‎ ‎‏می ترساندند و مردم هم خیال می کردند ... حالا مردم دارند کشته‏‎ ‎‏می دهند و مع ذلک اعتنا به این حرفها ندارند.... الآن مشهد چه بساطی‏‎ ‎‏است، دیگر من الآنش را نمی دانم اما تعطیل بود. آذربایجان چه‏‎ ‎‏بساطی است، من نمی دانم لکن تعطیل بوده. قم سرتاسر ـ آنطوری که‏‎ ‎‏اطلاع دادند ـ حتی یک بقالی باز نیست، سرتاسر قم تعطیل عمومی‏‎ ‎‏است. تهران نود درصد تعطیل است. تعطیل تهران یک چیز آسانی‏‎ ‎‏نیست که ما توهّم بکنیم؛ تعطیل تهران تعطیلی است که مشت به دهان‏‎ ‎‏این یاوه گوها می زند...‏

‏     حالا هم شما خواهید دید که دنبال همین سرتاسر تعطیلی باز‏‎ ‎‏هیاهویشان راه می افتد. یک بازی در قم درمی آورند؛ چنانکه در‏‎ ‎‏آوردند قبلاً دنبال آن تعطیلیِ جلوکه یک هفته قم و یک هفته اصفهان‏‎ ‎‏ـ هشت روز اصفهان از قراری که گفتند ـ و تهران هم یکی دو ـ سه ‏‎ ‎‏روز که یک روزش تمام تعطیل کردند و اعتراض کردند، دنبالش راه ‏‎ ‎‏افتادند و اتوبوسها را پر کردند از این بیچاره های بی اطلاع. یک دسته ‏‎ ‎‏که مأمورینشان بودند بخشنامه صادر کردند به همۀ ادارات، به همۀ‏‎ ‎


‎[[page 692]]‎‏مدارس، که همه باید تعطیل کنید و همه باید بیایید.(1107)‏

29 / 11 / 56

*  *  *

‏ ‏

‏الآن هم با این همه بساطی که در ایران در آمده است و این همه‏‎ ‎‏مخالفتی که از همۀ شهرها، سی و چند شهر، همۀ شهرهای ایران باید‏‎ ‎‏گفت، (سی و چند شهر، خوب دهاتش هم بوده است) ‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ از دهات‏‎ ‎‏هم می گویند هست این مطالب، الآن هم با همۀ این مسائل که اینها‏‎ ‎‏روبرو هستند، باز وقتی که صحبت می کنند ابداً از آن حرفهای اول‏‎ ‎‏دست برنمی دارند: تمام ایران با ما موافقند! تمام اصناف! همین‏‎ ‎‏دیشب این مطلب بوده که صد و بیست و چند رئیس صنف گفته اند‏‎ ‎‏تمام اصناف تهران به شما وفادارند! و به انقلاب شاه و ملت رأی‏‎ ‎‏می دهند! و معترضند به این آشوبگرها! به این آشوبگرها اعتراض‏‎ ‎‏دارند و از دولت خواسته اند که اینها را مجازات کند! این صد و بیست‏‎ ‎‏و چند صنف، خارج از ایرانند؟ یا تهرانند و بازار تهرانند؟ اگر تهران‏‎ ‎‏است و بازار تهران است، بازار تهران که حالا می گویند چهار روز‏‎ ‎‏است بسته است. حالا امروزش را من اطلاع ندارم اما می گویند چهار‏‎ ‎‏روز بسته بوده. اعتراض داشته اند. هیاهو از بازار بلند می شود؛ مبدأ‏‎ ‎‏هیاهو دانشگاه است و بازار. دانشگاهیها از خارج آمده اند؟! بازار‏‎ ‎‏تهران هم از خارج آمده اند؟! آن اصناف و صد و بیست و چند صنفی‏‎ ‎‏که همه اظهار وفاداری کرده اند، اینها زیرزمین ـ در زیرزمین اینها ـ‏‎ ‎‏هستند! ما در خارج نمی بینیم اینها را! حلالزاده اینها را نمی تواند ببیند!‏‎ ‎‏اینها همه ـ همه موافقند! همۀ سی و چند میلیون جمعیت ایران ـ همه‏‎ ‎‏موافقند؟ چند هزار، چند نفر معدود! اول که می گفتند به عدد‏‎ ‎‏انگشتهای ـ مثلاً ـ انسان؛ کم کم یک قدر زیادش کردند، حالا رسیده به‏‎ ‎


‎[[page 693]]‎‏چند هزار. دو ـ سه هزار جمعیتند که با اینها مخالفند! دیگر چندین‏‎ ‎‏میلیون جمعیت همه موافق هستند! اما این جمعیت کجاست ما‏‎ ‎‏نمی دانیم! این جمعیت در یزد است؟ در قم است؟ در تهران است؟ در‏‎ ‎‏مشهد است؟ آذربایجان است؟ کردستان است؟ اهواز است؟ اینها‏‎ ‎‏کجا هستند که ماورای این جمعیتی که الآن در ایران موجود است‏‎ ‎‏هستند؟!‏

‏     جمعیتی که در ایران الآن موجود است، همه می دانند. همۀ‏‎ ‎‏خبرگزاریهایی که باید اطلاع بدهند اطلاع دادند و گفته می شود که‏‎ ‎‏بیست و چند ـ بعضیها 25 شهر، بعضیها 33 ـ شهر از شهرهای ایران‏‎ ‎‏همه اعتصاب کرده اند، همه تظاهر کرده اند بر ضد شاه. در رادیو هم‏‎ ‎‏هست بر ضد شاه. یک کلمه هم گفته شده است که اینها، ‏‏[‏‏یعنی‏‏]‏‏شاه یا‏‎ ‎‏دستگاه شاه ‏‏[‏‏این قیام را‏‏]‏‏از فلان طلبه (که من باشم) می بینند؛ ولی من‏‎ ‎‏می گویم تمامش زیر سر خود اوست. تمام این سی و چند شهر که قیام‏‎ ‎‏کرده اند، با تحریک خود ایشان قیام کرده اند.(1108)‏

23 / 2 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏مردم متدین و شجاع شهرها چون قم قهرمان، تبریز غیور و مشهد،‏‎ ‎‏بیدار شده برای اظهار تنفر از دستگاه و رژیم شاه تعطیل عمومی‏‎ ‎‏نموده اند، و مشتی محکم به دهان گزافه گویانی که می گفتند این‏‎ ‎‏تظاهرات دیگر تکرار نمی شود و ملت به حال عادی خود باز گشته‏‎ ‎‏است زدند.(1109)‏

5 / 5 / 57

*  *  *

‏ ‏


‎[[page 694]]‎‏فرج و پیروزی حق بر باطل، از آن نزدیکتر است. و از این پس جا دارد‏‎ ‎‏که همۀ کارهای خود را تعطیل کنیم ـ نه برای همیشه ـ که به همین‏‎ ‎‏زودی ظالم جبار سرنگون می شود. در باز کردن مغازه ها و کارخانه ها‏‎ ‎‏عجله نکنید. در تقویت روحیه و ایمان کسانی که ضعیفند بکوشید که‏‎ ‎‏روزی دست خداست. چند روز تعطیل کسب و کار برای رضای خدا‏‎ ‎‏کسی را از گرسنگی نمی کشد. عزت و ثروت دست خداست. از مرگ‏‎ ‎‏نترسید که حیات و ممات به دست خداست. تعطیل را ادامه دهید که‏‎ ‎‏فرج نزدیک است.(1110)‏

21 / 6 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏در این موقع که دست جنایتکاران و دژخیمان شاه بیش از پیش به‏‎ ‎‏خون جوانان و اطفال ما آغشته شده است، و کشتگان و مجروحان‏‎ ‎‏بسیاری به جا گذاشته و عدۀ کثیری را در سراسر کشور بی خانمان و‏‎ ‎‏بی سرپرست نموده است، و حضرات آقایان و اینجانب را به عزا‏‎ ‎‏نشانده است؛ در این موقع که اعتصابات و تعطیلات عمومی برای‏‎ ‎‏اعتراض به دستگاه جبار و احقاق حق مردم بی پناه صورت گرفته‏‎ ‎‏است؛ بدیهی است این حوادث ضایعاتی را به دنبال دارد و قشرهایی‏‎ ‎‏از کسبه و کارمندان و کارگران محترم و محروم دچار مضیقه شده و‏‎ ‎‏می شوند؛ و این امر موجب نگرانی شدید اینجانب است؛ لهذا از‏‎ ‎‏حضرات آقایان تقاضای محترمانه دارم که در تمام شهرستانها و توابع‏‎ ‎‏آنها، هیأتهایی را که مورد وثوق هستند انتخاب و مقرر فرمایید تا نیاز‏‎ ‎‏نیازمندان را، چه از حیث لزوم جراحی و چه از حیث فقدان‏‎ ‎‏سرپرست، و چه در اثر گرفتاریهای اقتصادی ای که در اثر اعتصابات و‏‎ ‎‏تعطیلات بحق خود با آن دست به گریبانند، برطرف نموده و به قدر‏‎ ‎


‎[[page 695]]‎‏مقدور نیازهای آنان را رفع کنند تا با پشتگرمی با اعتصابات خود‏‎ ‎‏ضربۀ شدیدی بر پیکر دشمن وارد آورند.(1111)‏

18 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏همۀ کار مملکت الآن لنگ است. الآن همه در اعتصابند، از باب اینکه‏‎ ‎‏همه ناراضی هستند. شما یک عده ناراضی، یک مملکتِ ناراضی‏‎ ‎‏درست کرده اید! اگر کسی بتواند یک مملکت را اداره کند که اینقدر‏‎ ‎‏ناراضی پیدا نمی کند. شما نمی توانید اداره کنید! وقتی نتوانستید، همه‏‎ ‎‏ناراضی. تاجر بروی ناراضی؛ کاسب بروی ناراضی؛ اداری بروی‏‎ ‎‏ناراضی؛ ارتش بروی ناراضی. شما خیال کردید همۀ ارتش مثل این‏‎ ‎‏چند تا الدنگ هستند که به جان مردم افتادند؟! نه، همه اینطور نیستند.‏‎ ‎‏آنها به ما پیغام داده اند ما حاضریم؛ پیغام دادند. اگر وقتش شد آنها هم‏‎ ‎‏حاضرند برای کارها. کی را شما راضی قرار دادید؟ شما چهار نفر را‏‎ ‎‏راضی کردید که به جان مردم افتاده اند دارند مال و جان مردم را از بین‏‎ ‎‏می برند. این چهار نفر را با پول راضی کردید! یا پول نفت ما را به اینها‏‎ ‎‏خوراندید یا چیزهای دیگر منافع مملکت ما را، و به جان مردم ریختید.‏‎ ‎‏ما می خواهیم اینها را بیرون بریزیم از مملکتمان، اینها بروند سراغ‏‎ ‎‏کارشان. تا حالا چاپیدند بس است؛ بعد بروند جای دیگر بچاپند.(1112)‏

21 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ادارات دولتی یکی پس از دیگری اعتصاب می کنند و فریاد می زنند که‏‎ ‎‏نمی خواهیم سر این کارها برویم که نفعش به دیگران برسد؛ ما کارها‏‎ ‎‏را رها می کنیم. دانشگاه ما الآن تعطیل است، دانشگاههای ما تعطیل‏‎ ‎


‎[[page 696]]‎‏است، مدارس علمی ما الآن همه تعطیل است، همۀ بساط الآن معطل‏‎ ‎‏است. تمام قشرهای ایران، هر جا بروی، دست روی هر کدام‏‎ ‎‏بگذاری، تعطیل است الآن. این تعطیلات، آنها روی چه مقصد تعطیل‏‎ ‎‏کردند و اینها روی چه مقصد می شکنند آن تعطیلات را؟ مردم که‏‎ ‎‏تعطیلات را و اعتصابات را می کنند، روی چه مقصد اعتصاب‏‎ ‎‏می کنند؟ باید دید که چه می گویند؛ خواسته هایشان چیست.‏‎ ‎‏خواسته هایشان یکی این است که ما نمی خواهیم این سلسله را. این‏‎ ‎‏یکی از خواسته هاست که حتی در ‏‏[‏‏شرکت‏‏]‏‏ نفت همین یکی از‏‎ ‎‏خواسته هایشان بود که ما شاه نمی خواهیم؛ این شاهی که به ما اینقدر‏‎ ‎‏دارد خیانت می کند.(1113)‏

29 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏این کشتارهایی که در سرتاسر ایران ما هر روز می شنویم، هر روز‏‎ ‎‏ـ تقریباً ـ از تلفنهایی که از ایران می شود اطلاع می دهند که فلان جا ‏‎ ‎‏چند نفر کشته داشت، فلان جا چند نفر کشته داشت، فلان اعتصاب ‏‎ ‎‏واقع شد، فلان جا اعتصاب شد فلان اداره اعتصاب شد، فلان دستگاه‏‎ ‎‏اعتصاب شد، اینها همه آرامش است که با وجود شاه الآن یک مهد‏‎ ‎‏آرامی است ایران و ثبات دارد؟! یا اگر شاه باشد آرامش نیست؟ ما‏‎ ‎‏می گوییم که اگر شاه الآن باشد و بخواهد ادامه بدهد این سلطنت‏‎ ‎‏غیرقانونی و این سلطۀ جهنمی را، ثبات ایران از بین می رود؛ و رفته‏‎ ‎‏است و ایران در معرض سقوط است.(1114)‏

4 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏


‎[[page 697]]‎‏صدای ایران، نه از باب اینکه خیلی آزادی دادند صدایشان بلند است‏‎ ‎‏که ما آزادی می خواهیم! از باب این ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ که آزادی ندارند. کی‏‎ ‎‏آزادی دارد؟ مطبوعات ما الآن تعطیل است، چندین وقت است که‏‎ ‎‏تعطیل است؛ چرا تعطیل است؟ برای اینکه سانسور است. می گویند‏‎ ‎‏سانسور نباید باشد. هر جا را می روی الآن تعطیل است، هر جا را‏‎ ‎‏می روی اعتصاب است برای اینکه مردم می بینند که دارد از بین‏‎ ‎‏می رود یک مملکتی در دست اینها. ادارات مطلعند که چه می گذرد،‏‎ ‎‏منتها بیچاره ها نمی توانستند صحبت کنند حالا؛ حالا اعتصاب‏‎ ‎‏می کنند. هر جا بروی اعتصاب است. مریضخانه اعتصاب است،‏‎ ‎‏طبیب اعتصاب است، در دادگستری ـ نمی دانم ـ وکیل اعتصاب ‏‎ ‎‏می کند، قاضی اعتصاب می کند؛ هر جا بروی اعتصاب است. برق ‏‎ ‎‏اعتصاب است؛ همه چیز اعتصاب است؛ چرا؟ خیلی در رفاه هستند ‏‎ ‎‏که اعتصاب می کنند؟! خیلی کارشان خوب است و آزاد هستند؟! ‏‎ ‎‏آزادی زیاد به ایشان دادند ـ به قول کارتر ـ که اینها همه در اعتصاب ‏‎ ‎‏هستند و در زحمت هستند؟! یا نه، می بینند که اعتصاب بکنند یک ‏‎ ‎‏مدتی، یک مدتی فلج کنند این کارها را، بهتر از این است که اعتصاب ‏‎ ‎‏نکنند و همیشه گرفتار باشند. باید اعتصاب بکنند تا اینکه رفع بشود ‏‎ ‎‏این گرفتاریها.(1115)‏

4 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏کارگران و کارمندان محترم شرکت نفت به منظور همکاری و‏‎ ‎‏همگامی با مبارزات ملت مسلمان ایران و به منظور جلوگیری از‏‎ ‎‏صدور نفت به خارج دست به اعتصاب زده اند؛ اما دولت غاصب و‏‎ ‎‏غیر قانونی نظامی، با تهاجمات سبعانۀ خود و اِعمال زور و اِرعاب،‏‎ ‎


‎[[page 698]]‎‏می خواهد این اعتصاب را جهت ادامۀ غارت نفت بشکند. و همچنین‏‎ ‎‏در حالی که نفت و فرآورده های نفتی برای مصارف داخلی تولید‏‎ ‎‏می شود یا موجود می باشد، از پخش آن در داخل جلوگیری نموده و‏‎ ‎‏سعی می نماید تا ایجاد فشار و ناراحتیهای بیشتری را برای مردم‏‎ ‎‏فراهم آورد.(1116)‏

8 / 10 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏واجب الهی است، به اینکه اعتصابتان را عام کنید، عمومی کنید و‏‎ ‎‏نگذارید نفت خارج بشود. و به شما می گویم که اگر چنانچه شما را‏‎ ‎‏ترساندند ـ چنانچه دیروز اینها را ترساندند و «اعلیحضرت» فرمودند که‏‎ ‎‏اینها را باید محاکمه کرد! مردکه تو چه کاره ای که اینها را می گویی ‏‏[‏‏باید‏‏]‏‎ ‎‏محاکمه کرد؟! تو که حالا دیگر شاه نیستی، تو یک آدم یاغی هستی! کی‏‎ ‎‏محاکمه کند اینها را؟ تو که شاه نیستی که دستور بدهی، شاه هم بودی معنا‏‎ ‎‏نداشت که تو دستور بدهی؛ تو اگر شاه هم باشی، شاه مشروطه هستی‏‎ ‎‏نباید دستور بدهی اینها را باید محاکمه کرد و بعد به جزای خودشان!‏‎ ‎‏ـ نترسید از این مرد. یک مردی که به خوابنامه توسل پیدا کرده! یک وقت‏‎ ‎‏هم به ـ عرض می کنم... از این نترسید. این رفتنی است آقا.(1117)‏

25 / 9 / 57

*  *  *

 

[[page 699]]

  • - مسجد امام خمینی واقع در بازار تهران.

انتهای پیام /*