بخش چهارم دوران مبارزه و قیام

تحول در مردم

کد : 151841 | تاریخ : 01/03/1395

تحول در مردم

‏ ‏

‏همین جور تحولی که ملت ما در ظرف مدت کمی پیدا کرد؛ یک نحو‏‎ ‎‏تحول معجزه آسا که یک روز از پاسبان حساب می بُرد، بازارهای‏‎ ‎‏بزرگ ما از پاسبان حساب می بردند، یک روز هم از شخص اول‏‎ ‎‏مملکت حساب نبردند! یک روز جرأت نمی کردند که توی خانه شان‏‎ ‎‏اسم شاه را به ناگواری ببرند، یک روز هم در خیابانها ریختند و گفتند‏‎ ‎‏مرگ بر این ‏‏[‏‏شاه‏‏]‏‏! همچو متحول شد. کی این کار را کرد؟ اسلام، قوت‏‎ ‎‏ایمان. و الاّ انسان که نمی تواند این کار را بکند. کار من و تو و اینها‏‎ ‎‏نیست که! کار اسلام است.(1077)‏

15 / 12 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏بحمدالله در این نهضت تغییر و تحول از آن طرف شد؛ یعنی یک ملت‏‎ ‎


‎[[page 674]]‎‏تحت فشار که در طول تاریخ با این فشار خو گرفته بود و پذیرفته بود‏‎ ‎‏این ظلم را و پذیرفته بود این چپاولگری را، در یک مدت کوتاهی‏‎ ‎‏متحول شد به یک ملتی که پذیرش هیچیک از این ظلمها را دیگر‏‎ ‎‏نداشت؛ یعنی همچو طغیانی کرد این ملت برخلاف دستگاه ظلم که از‏‎ ‎‏آن بچه های کوچکش تا آن خواهرهای محترمه و برادرها، جوان و‏‎ ‎‏پیر، دارای هر شغل که بودند، از همه چیز دست برداشتند و ریختند‏‎ ‎‏در خیابانها و در کوچه ها و فریاد زدند ما نمی خواهیم این رژیم را و‏‎ ‎‏فریاد «الله اکبر» و اینکه این رژیم را نمی خواهیم. پس، قوم ما یک‏‎ ‎‏تحولی پیدا کرد، تغییر پیدا کرد؛ تا این تغییر حاصل نشده بود، تغییر‏‎ ‎‏نفسانی حاصل نشده بود، این قوم مورد تغییر واقعی ـ که رفتن یک‏‎ ‎‏رژیم طاغوتی و آمدن یک رژیم که ان شاءالله اسلامی باشد، این معنا‏‎ ‎‏حاصل نمی شود.(1078)‏

4 / 7 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏وقتی که ملت ما بیدار شد، و به برکت اسلام بیدار شد، و خودش را‏‎ ‎‏تغییر داد، متحول شد؛ یعنی آن کسی که از یک پاسبان می ترسید‏‎ ‎‏مقابل امریکا ایستاد، آن کسی که یک پاسبان وقتی می آمد توی‏‎ ‎‏بازارش می گفت ببندید می بستند، بیرق بزنید می زدند، هیچ برای‏‎ ‎‏خودشان قائل نبودند که یک چون و چرایی بکنند، ریختند توی‏‎ ‎‏خیابانها و گفتند که «مرگ بر این شاه»! این تحول روحی بود. این‏‎ ‎‏تحولِ «ما بِأنْفُسِکُمْ».‏ إِنَّ الله َ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ‎[1]‎‏ تغییر‏‎ ‎‏دادید «ما بِأَنْفُس» خودتان را؛ یعنی آن حال پذیرش ظلم، متبدّل شد‏‎ ‎‏به حال عدم پذیرش. یک حالِ اینکه دیگر زیر بار این ظلم‏‎ ‎


‎[[page 675]]‎‏نمی خواهیم برویم. این طور که شد، تأیید کرد خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی.(1079)‏

4 / 7 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏آن چیزی که در اینجا حاصل شد و باید او را جزء معجزات، ما حساب‏‎ ‎‏بکنیم، همان انقلاب درونی این ملت بود. انقلاب درونی این ملت‏‎ ‎‏موجب شد که این انقلاب پیدا شد و همان انقلاب درونی آنها و‏‎ ‎‏شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خدای تبارک و تعالی موجب شد‏‎ ‎‏که در تمام این دوره ای که ما در آن هستیم، از اوّلی که قیام شد و بعد به‏‎ ‎‏انقلاب مبدل شد و بعد پیروز شد و تا الآن، روز به روز می بینید که‏‎ ‎‏حضور ملت و تعهد ملت رو به افزایش است. این نه برای انقلاب‏‎ ‎‏است، برای انقلاب درونی است. انقلاب همه جا بوده است، بسیاری‏‎ ‎‏از جاها بوده است، این انقلاب درونی است که پیدا شد در این کشور و‏‎ ‎‏در این مملکت و نیست الاّ به عنایات خدای تبارک و تعالی. ما از خود‏‎ ‎‏چیزی نداریم، هرچه بود عنایات او بود که این عنایات موجب شد که‏‎ ‎‏این انقلاب باطنی پیدا بشود و از آن حالتی که همۀ خود ملت ما‏‎ ‎‏می دانند در سابق بود،به این حالت که حالا می بینند متحول شده است.‏‎ ‎‏این موجب شد که انقلاب پیروز شد. پیروزی را ما باید از انقلاب‏‎ ‎‏درونی مردم جستجو کنیم و تا این معنا حاصل نشود انقلاب ها یک‏‎ ‎‏انقلابهای تحویل قدرت از او به قدرت دیگر است و وضع برای ملت‏‎ ‎‏همان جور که بوده، می باشد.(1080)‏

22 / 11 / 64

*  *  *

 

[[page 676]]

  • - «همانا خداوند حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد، تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند»؛ (رعد / 11).

انتهای پیام /*