حمایت از اسرائیل
من می دانم درجه دارانِ باوجدان راضی به این جنایات و وحشیگریها نیستند. من از فشارهایی که بر آنها وارد می شود مطلع و متأسفم. من به آنها برای نجات اسلام و ایران دست برادری می دهم. من می دانم قلب آنها از تسلیم در مقابل اسرائیل مضطرب است، و راضی نمی شوند ایران در زیر چکمۀ یهود پایمال شود.
من به سران ممالک اسلامی و دوَل عربی و غیر عربی اعلام می کنم: علمای اسلام و زعمای دین و ملت دیندار ایران و ارتش نجیب، با دولَ اسلامی برادر است و در منافع و مضار همدوش آنهاست؛ و از
[[page 361]]پیمان با اسرائیل، دشمن اسلام و دشمن ایران، متنفر و منزجر است. اینجانب این مطلب را به صراحت گفتم. بگذار عمال اسرائیلی به زندگی من خاتمه دهند.(624)
12 / 2 / 42
* * *
اسرائیل نمی خواهد در این مملکت دانشمند باشد؛ اسرائیل نمی خواهد در این مملکت قرآن باشد؛ اسرائیل نمی خواهد در این مملکت علمای دین باشند؛ اسرائیل نمی خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد. اسرائیل به دست عمال سیاه خود، مدرسه را کوبید. ما را می کوبند؛ شما ملت را می کوبند. می خواهد اقتصاد شما را قبضه کند؛ می خواهد زراعت و تجارت شما را از بین ببرد؛ می خواهد در این مملکت، دارای ثروتی نباشد، ثروتها را تصاحب کند به دست عمال خود. این چیزهایی که مانع هستند، چیزهایی که سد راه هستند، این سدها را می شکند؛ قرآن سد راه است، باید شکسته شود؛ روحانیت سد راه است، باید شکسته شود؛ مدرسۀ فیضیه سد راه است، باید خراب شود؛ طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه بشوند، باید از پشت بام بیفتند، باید سر و دست آنها شکسته شود برای اینکه اسرائیل به منافع خودش برسد؛ دولت ما به تبعیت اسرائیل به ما اهانت می کند.(625)
13 / 3 / 42
* * *
ربط مابین شاه و اسرائیل چیست که سازمان امنیت می گوید: از اسرائیل حرف نزنید، از شاه هم حرف نزنید؛ این دو تا تناسبشان
[[page 362]]چیست؟ مگر شاهْ اسرائیلی است؟ به نظر سازمان امنیت، شاه یهودی است؟ اینطور که نیست، ایشان می گوید: مسلمانم؛ ایشان که ادعای اسلام می کند، محکوم به اسلام است، به حَسَب ظواهر شرع. ربط مابین اسرائیل ... این ممکن است سرّی در کار باشد؛ ممکن است آن معنایی که می گویند که سازمانها می خواهند آن را از بین ببرند، شاید راست باشد؛ احتمالش را نمی دهی تو؟ یک علاجی بکن، اگر احتمال می دهی. یک جوری این مطالب را برسانید به این آقا؛ شاید بیدار بشود.(626)
13 / 3 / 42
* * *
شما انقلاب سفید به پا کردید؟ کدام انقلاب سفید را کردی آقا؟ چرا اینقدر مردم را اغفال می کنید؟ چرا نشر اکاذیب می کنید؟ چرا اغفال می کنی ملت را؟ والله ، اسرائیل به درد تو نمی خورد، قرآن به درد تو می خورد.
امروز به من اطلاع دادند که بعضی از اهل منبر را برده اند در سازمان امنیت و گفته اند شما سه چیز را کار نداشته باشید، دیگر هر چه می خواهید بگویید، یکی شاه را کار نداشته باشید؛ یکی هم اسرائیل را کار نداشته باشید؛ یکی هم نگویید دین در خطر است. این سه تا امر را کار نداشته باشید، هر چه می خواهید بگویید. خوب، اگر این سه تا امر را ما کنار بگذاریم، دیگر چه بگوییم؟! ما هر چه گرفتاری داریم از این سه تاست تمام گرفتاری ما.
آقا، اینها خودشان می گویند، من که نمی گویم، به هر که مراجعه می کنی، می گوید: شاه گفته؛ شاه گفته مدرسۀ فیضیه را خراب کنید؛
[[page 363]]شاه گفته اینها را بکشید ... آن مردکه آمد در مدرسۀ فیضیه ـ حالا اسمش را نمی برم، آن وقت که دستور دادم گوشهایش را ببرند، آن وقت اسمش را می برم آمد در مدرسۀ فیضیه فرمان داد، سوت کشید؛ تمام مستقر شدند در یک گوشه ای. گفت: منتظر چه هستید، بریزید تمام حجره ها را غارت کنید، تمام را از بین ببرید. گفت: حمله کن، حمله کردند. از ایشان بپرسی آقا چرا این کار را کردید؟ می گوید: اعلیحضرت فرموده. اینها دشمن اعلیحضرتند. اسرائیل دوست اعلیحضرت است؟ اینها دشمن اعلیحضرت هستند؟ اسرائیل مملکت را به باد می برد، اسرائیل سلطنت را می برد؛ [با کمک ]عمال اسرائیل.
آقا، یک حقایقی در کار است، من باز سرم دارد درد می گیرد؛ یک حقایقی در کار است.(627)
13 / 3 / 42
* * *
می خواهند ما را با این نقشۀ مشئوم، منفور جامعه کنند ... با سر صبر و راحت، تبعیت از اربابها، تبعیتْ کاش از ارباب، تبعیت از اسرائیل کنند... ما با فسادها مخالفت داریم. ما می گوییم که شما برنامه های اصلاحی تان را اسرائیل برایتان درست می کند؛ ملت اسرائیل. شما وقتی برنامه هم می خواهید درست کنید دستتان را پیش اسرائیل دراز می کنید؛ شما کارشناس نظامی از اسرائیل به این مملکت می آورید؛ شما محصلین را از اینجا به اسرائیل می فرستید؛ ای کاش به جای دیگر می فرستادند؛ به امریکا می فرستادند؛ ای کاش به انگلستان
[[page 364]]می فرستادند؛ به اسرائیل می فرستید. ما با اینها مخالفیم.
ما می گوییم آقا! جمیع ممالک اسلامی صف کشیدند یک طرف مقابل کفر و اسرائیل، شما و دولت ترکیه هم یک طرف ایستاده اید با اسرائیل موافق. ما می گوییم صلاح نیست این کار. آقا اینقدر با عواطف ملل مخالفت نکنید، والله مضر است. تمام مسلمین یک طرف، مملکت ایران هم یک طرف؛ آن وقت ملت ایران آلوده می شود؛ آن وقت برادرهای سنی ما خیال می کنند که شیعه ها یهودی پرستند...
آقا بیایید، خوب بیایید بنشینید ببینیم کجای این ارتجاع است. شما که دولت، به قول خودتان، مملکت سابقه دار دو هزار و پانصدساله دارید و هی می نازید به استخوانهای پوسیده ای که رفته اند و از بین رفته اند، و در مقابل اسلام، می خواهید استخوانها را از زیر خاک درآورید، شمایی که اینقدر می نازید به این استخوانهای پوسیده و ملت سابقه دار کذا و کذا، حالا این آخر عمری آمده اید با اسرائیل هم پیوند [شده اید]؟ در مقابل احکام اسلام، در مقابل مسلمین؟ ما وقتی می گوییم که با اسرائیل [هم پیمان] نشوید، حالا ما پیوند کردیم با کذا و «جوجو» آمده و چی آورده؟ تف بر این منطق! سیاه باد رویتان...
این «مملکت مترقی»! این مملکت مترقی که الآن نسبت به هر چیزش احتیاج دارد به خارج؟ از اسرائیل کارشناس می آورد، ای وای! به اسرائیل می فرستد که یاد بگیرند. شهرداریها از قم امسال رفته اند؛ از قم اشخاصی رفته اند؛ یعنی فرستاده اند آنها را که بروند ـ مثل اینکه در روزنامۀ استوار هم بود این ـ که بروند در آنجا چیز یاد بگیرند. من نمی دانم از یهودیها می خواهند چه چیز یاد [بگیرند]؟ از آنها تقلب باید یاد بگیرند؛ از آنها باید خدعه و فریب یاد بگیرند. چه چیز می خواهند یاد بگیرند؟ این «مملکت مترقی»! چه می گویی؟ چه
[[page 365]]می گویید شماها؟ مگر با الفاظ می شود؟ مگر با چهار تا زن فرستادن [به] مجلس، ترقی حاصل می شود؟ مگر مردها که تا حالا بودند ترقی برای شما درست کردند تا زنهایتان ترقی [درست کنند]؟ ما می گوییم اینها را فرستادن در این مراکز جز فساد چیزی نیست. شما بعد تجربه کنید ببینید بعد از ده سال، بیست سال، سی سال دیگر، اینها را بفرستید، به خیال خودتان، ببینید اگر شما جز فساد چیز دیگری دیدید؟(628)
26 / 1 / 43
* * *
الآن که من اینجا نشسته ام برای شما صحبت می کنم، مزارع بسیار خوب ایران ـ بسیاری اش ـ در دست اسرائیل است! از ایلام به من نوشته اند که مزارع خوب اینجا را داده اند اسرائیل چغندر بکارند. تابلویی زدند به کنار جاده که مزرعۀ نمونۀ ایران و اسرائیل! این آقایانی که اسرائیل را می گویند ما کنار زدیم. روزنامۀ اسرائیل که برای من آمده است، آورده اند، نوشته بود به اینکه سفیر اسرائیل در ایران، در تهران! آقایان می گویند که ما کاری نداریم به اسرائیل!! در دو روز پیش از این، سه روز پیش از این، در شانزده شهریور، در تهران، دروازه دولت، یک بساطی یهودیها درست کردند: چهارصد ـ پانصد نفر یهودی دزد دور هم جمع شده اند و خلاصۀ حرفشان این بوده که یک شعاری برای یکی داده اند، یک فحشی به یکی داده اند؛ آن وقت نوشته اند به اینکه مجدْ مال یهود است؛ یهود برگزیدۀ خداست؛ ما ملتی هستیم که باید حکومت کنیم؛ نمی دانم چه بکنیم؛ کذا؛ ما با دیکتاتوری مخالفیم؛ ما با هیتلری مخالفیم؛ ما کذا، کذا. اینها هم نطقهایشان بوده. آقایان هم به مرئی و منظر این دولت ما، این جمعیت
[[page 366]]می آیند آنجا و این حرفها را می زنند... عیب است از یک مملکتی اتکای به یهود. این حرفی که ما می زنیم خیلی حرف بدی است؟! البته تلخ است به ذائقه ها؛ تلخ است به ذائقۀ شما؛ لکن بدبختی یک مملکت اسلامی است؛ بدبختی یک مسلمینی است که اتکا پیدا بکنند یا ارتباط پیدا بکنند یا پیمان ببندند با یک دولتی که الآن دشمن اسلام است و در مقابل اسلام ایستاده است و غصب کرده است فلسطین را.(629)
18 / 6 / 43
* * *
حبسهای بدون مجوز قانونی و شرعی، انتقامی است که رژیم دست نشاندۀ استعمار از اسلام و هواداران آن می گیرد. شما باید به سربازخانه ها بروید، مدارس دینی باید هَتْک شود، و حبس و تبعید و اعدام به مجرد اتهام باید واقع گردد تا راه برای اجانب چپ و راست و اذناب آنها از قبیل اسرائیل هر چه بیشتر باز شود... مأمور است مقدسات کشور را به دست اسرائیل و مربیان آن بدهد.(630)
20 / 6 / 51
* * *
این مردیکه اسرائیل را از بیست سال پیش از این [به رسمیت] شناخت؛ همان اوایل هم ما قم بودیم که این اسرائیل را شناخت به رسمیت در مقابل همۀ مسلمین، در مقابل قرآن. یک دولت کفر را ـ آن هم کفر یهود ـ این را به رسمیت شناخت! اولش درست اسم نمی بردند و چه، بعدش هم خوب، اسم بردند. از آن اول این آدم نوکر بود؛ بعدها خودش اظهار کرد! این از اولِ مسأله اینطور بود. اسرائیل را
[[page 367]]از آن اول به رسمیت شناخت در مقابل قرآن، در مقابل اسلام، در مقابل حکومتهای اسلامی، در مقابل مسلمین.(631)
29 / 11 / 56
* * *
با اسم ملی کردن جنگلها، ملی کردن مراتع، ملی کردن آبها، ملی کردن رودخانه ها، آبهای زیرزمینی، تمام جاهای خوب را به شرکتهای بزرگ امریکایی یا صهیونیستی یا انگلیسی دادند...
دشت عمران، که اطراف قزوین است، می گویند بهترین جاست از برای زراعت. تمام مردم آنجا را از آنجا کوچ دادند و آوردند بیرون، دادند دست یهودیها، صهیونیستها؛ دادند دست آنها. آنها الآن دارند آنجا استفاده می کنند؛ شرکتهای امریکایی و صهیونیستی دارند در آنجا بهره برداری می کنند. و این زمینها، که بهترین زمینهاست از برای کشت و زرع، در دست آنهاست.(632)
10 / 3 / 57
* * *
سؤال: [در سال 1948 فلسطین غصب شد و با همکاری دولتهای بزرگ استعماری، خواب صهیونیستی تحقق یافت. این فاجعه بر مردم ایران چه تأثیری در آن زمان گذاشت؟ و چه عکس العملی داشت؟]
جواب: بحق باید گفت که غصب فلسطین به دست اسرائیل متجاوز و با همکاری دولتهای بزرگ استعماری، برای همۀ مسلمین و نیز برای مسلمانان ایران فاجعه بود، فاجعه ای بسیار دردناک. و باید گفت متجاوز اصلی در این فاجعه همان دولتهای استعماری آن زمان بودند
[[page 368]]که این توطئه را علیه مسلمین در این منطقه طرح ریزی کردند و کشورهای اسلامی از دست ابرقدرتها مصیبتهای زیادی دیده اند و این هم یکی از مصایب بزرگ بود، منتها به دست صهیونیستها.
ملت ایران ـ نه شاه و دولت او ـ به دلیل احساس عمیق اسلامی خود از دست رفتن فلسطین را به مثابۀ از دست رفتن پاره ای از پیکر خود می دانست. و به همین دلیل همیشه، علی رغم همکاری شاه و دولتهای دست نشاندۀ او با اسرائیل، عمیقترین احساسات پاک خود را نثار مبارزین فلسطینی کرده است. من بیش از پانزده سال است که مکرر به همکاری شاه و دولت او با اسرائیل اعتراض کرده ام. و چه بسیار از ایرانیان، از روحانی و غیر روحانی به دلیل اعتراض به تجاوزات اسرائیل، به زندان رفته اند و شکنجه دیده اند. و ما همیشه به عنوان یک وظیفۀ اسلامی تا حد امکان از فلسطین دفاع کرده ایم و به خواست خدا همیشه در کنار سایر مسلمین به این وظیفۀ الهی عمل خواهیم کرد.(633)
24 / 9 / 57
* * *
از قراری که بعض علمای قم رفتند به آبادان و آنجا بررسی کردند، این ششصدهزار بشکه ای که خارج می شود، آنطور گفته شده است که اینها به اسرائیل فرستاده می شود. یک مقدار از اینها اعتصاب نکردند، و ششصدهزار بشکه در مقابل ده میلیونی ـ که پیشتر می گویند ـ یا نه میلیونی که خارج می شده، این خارج می شود. آنها را بازی دادند به اینکه این برای ادارۀ خود مملکت است! این برای خودمان است! آن بیچاره ها هم مشغول شده اند. حالا معلوم شده است ـ از قراری که می گویند ـ معلوم شده است که این به اسرائیل می رود. اگر ما بگوییم
[[page 369]]که جایز نیست بر این مردمی که اعتصاب دیگران را به آن اعتنا نکردند، و گول خوردند از دولت به اینکه نفت را برای داخله می خواهیم، اگر اینها فهمیدند که این نفت را برای اسرائیل ـ دشمن قرآن و اسلام ـ می خواهند حرام است که اینها اعتصاب نکنند. پیش خدا مؤاخذند، پیش ملت مؤاخذند اینها. تمامشان باید اعتصاب کنند تا یک قطره نفت بیرون نیاید. ملت ایران حاضر است که سرما بخورد و نفتش را اسرائیل نبرد که دارد اسلام را به هم می زند، دارد مسلمین را اینقدر می کشد.(634)
25 / 9 / 57
* * *
[[page 370]]