بخش سوم دورۀ محمدرضا شاه

تبلیغ جدایی دین از سیاست

کد : 152030 | تاریخ : 02/03/1395

تبلیغ جدایی دین از سیاست

‏ ‏

‏در عرض پنجاه سال، که روحانیین را عقب زده بودند و هر چه هم‏‎ ‎‏جدّیت می کردند نمی توانستند که کاری انجام بدهند ـ از باب اینکه‏‎ ‎‏مردم را از روحانیون کنار زده بودند ـ در عرض پنجاه سال، همۀ ‏‎ ‎


‎[[page 287]]‎‏حیثیت شما را به باد فنا دادند و اسلام را به آنجا رساندند که برای اینکه ‏‎ ‎‏اسلام پیروز شده است، بر ایران، گریه کردند و حرف زدند و در ‏‎ ‎‏شعرهایشان فحش دادند و همۀ الواطیها را کردند. همۀ داراییهای شما ‏‎ ‎‏را به چپاول برده اند؛ برای اینکه یک کسی نبود بگوید چرا؟‏

‏     این روشنفکرهایی که الآن دارند می گویند و مع الأسف، بینشان‏‎ ‎‏بعضی متدیّنین هم هست که بازی خورده اند و غربزده اند می گویند که‏‎ ‎‏روحانیون باید بروند سراغ کار خودشان و ملت را بگذارند، سیاست‏‎ ‎‏را بگذارند برای ما. شما سیاست را پنجاه سال داشتید و هیچ غلطی‏‎ ‎‏نکردید. شما کجا یک کار مثبتی توانستید انجام بدهید؟! هر کدامتان‏‎ ‎‏که ملّی بودید یا ـ فرض کنید ـ متدیّن بودید، تا صدایتان درمی آمد، ‏‎ ‎‏توی سرتان می زدند.(518)‏

25 / 8 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏یک نقشۀ دیگری که قبلاً هم کشیده بودند و در عرض همین هم بود و‏‎ ‎‏توسعه اش دادند ـ که ما همۀ اهل علم، الاّ البته یک نادری، باورشان‏‎ ‎‏آمده بود که باید این جور باشد ـ و او اینکه معممین را از سیاست جدا‏‎ ‎‏کنند؛ مجالسی که تشکیل می شود و اهل علم در آنجا می خواهد‏‎ ‎‏صحبت بکند، نباید راجع به سیاست صحبت کند. آنقدر راجع به این‏‎ ‎‏معنا که «آخوند را به سیاست چه؟» ترویج کرده بودند که علما هم‏‎ ‎‏بسیاری از آنها باور کرده بودند و اگر یک کلمه ای گفته می شد،‏‎ ‎‏می گفت: این سیاست است، به ما ربطی ندارد.(519)‏

18 / 6 / 60

*  *  *

‏ ‏

 

[[page 288]]

انتهای پیام /*