سلطه دولت استعماری انگلستان بر ایران
این انگلستان که اینقدر از آن تعریف می کنند و از تمدنش تعریف می کنند و از دموکراسی بودنش تعریف می کنند، و این هم جز تبلیغات خود آنها و شیطنت خود آنها چیز دیگری نیست که با شیطنت و با تبلیغات اینها به مردم باور آورده اند که در رأس دموکراسیْ انگلستان است و مشروطیت به معنای حقیقی اش در انگلستان است، اینها به واسطۀ تبلیغاتی که داشتند به خورد مردم دادند این معنا را؛ و ما دیدیم که انگلستان با هندوستان، پاکستان و دوَل استعماری خودش چه کارها و چه جنایتها در آنجا کرده اند.(5)
29 / 11 / 56
* * *
سابق اینطور بود. اگر یک کاری می خواستند بکنند، یک قراردادی، یک کاری و ایران یک اهمالی می کرد، یک کشتی از انگلستان می آمد طرفهای خرمشهر و آنجاها خودش را نشان می داد تمام می شد. آن قرارداد بسته می شد به هر طوری که آنها می خواستند. اگر یک کشتی از امریکا می آمد در نزدیکیهای خلیج، مطلب تمام بود. دیگر همه دستشان را روی دست هم می گذاشتند.(6)
25 / 9 / 58
* * *
[[page 6]]زمان سابق اینطور بود که تا یک قراردادی را می خواستند تحمیل کنند، و یکی یک مثلاً ناله ای می زد، یک کشتی از انگلستان می آمد در آبهای خلیج، تمام می شد مسأله.(7)
14 / 3 / 59
* * *
وقتی یک سفیری وارد می شد به ایران؛ سفیر انگلیس آن وقتها و حتی خوب، این را در تاریخ نقل می کنند که وقتی که مردیکه پاشد صدراعظم را زد به دیوار و مشت تو کله اش زد که تو این کار را چرا نمی کنی یک سفیر این کار را کرد.(8)
27 / 10 / 62
* * *
اینها خیال می کنند که ـ مثلاً ـ ایران باز مثل زمان قاجار و زمان پهلوی است که اگر یک سفیری از آنها بخواهد یک کاری را بکند اینها جرأت نکنند، مقابلش حرف بزنند؛ اگر یک قضیه ای بخواهد واقع بشود، به مجرد اینکه سفیر فلان جا آمد، گفت نه، تمام بشود. اینها نمی فهمند که مسأله این طور نیست و دنیا حالا این نیست؟(9)
8 / 1 / 66
* * *
شما مطلع هستید که در زمان ستمشاهی در ایران چه خبر بود. در زمان قاجار، انگلیسیها بودند و چه ها که نکردند.(10)
9 / 12 / 66
* * *
[[page 7]]
[[page 8]]