دکتر طراد حمادة

جلسۀ پرسش و پاسخ (نقد وبررسی مقالات)

کد : 155539 | تاریخ : 04/04/1396

جلسۀ پرسش و پاسخ (نقد وبررسی مقالات)

— پرسش دکتر طراد حمادة

در ابتدا لازم می دانم از سطح بالای بحث های تشکر کنم، خصوصاً در رابطه با بحث و مقالۀ استاد عادل رئوف که آن را خواندم و با توجهی که به آن نموده ام، احساس کردم که می خواسته مطلبی را عنوان کند ولی این کار را انجام نداده است.به بیان صریحتر باید بگویم که مسأله به موضوع رابطه با جهان غرب در زمان حاضر مربوط می شود که شاهد تحولات بنیادین و بزرگی بوده ایم. مسأله، تنها تاریخ میلادی و آغاز هزارۀ سوم نیست. بلکه موضوع رابطه با دیگران بر اساس تغییرات علمی و سیاسی و فرهنگی استراتژِیک باید بررسی شود و اینجاست که مسأله گفتگو با دیگران یا عدم گفتگو با دیگران، مطرح می شود سئوالی که در رابطه با نکتۀ اول می خواهم بپرسم آنکه ایا استاد عادل رئوف آنچه که آقای خاتمی، رییس جمهور ایران مطرح کرده اند، از لحاظ اصول ومبانی با دیدگاهها و مواضع کلی امام خمینی(ره) نسبت به غرب وهماهنگی ومطابقت دارد؟ پرسش دیگری که در ارتباط با نکتۀ دوم به ذهن می رسد وهم به بحث شیخ کورانی وهم به مقالۀ استاد عادل رئوف مربوط می شود آنکه: ما چه چیزی را از رابطه با دیگران می خواهیم بدست آوریم؟ این مسأله مرا به یاد سخن اندیشمند اسلامی، «ابن راشد» می اندازد که گفته بود: مهم نیست که ما مطلبی را از هم کیشان مسلمان خود اقتباس کنیم و یا از غیر مسلمانان، بلکه مهم آن است که چه چیزی را باید از دیگران اقتباس نماییم؟ سپس خود او این مشکل را بدینصورت حل کرده است که: ما کتابهای آنان را بررسی می کنیم. آنچه را که به نظرمان درست است از آن استفاده می کنیم و آنچه را نادرست یافتیم به آنان گوشزد می نماییم. در نتیجه، مشکلی که ابن رشد مطرح کرده اینطور حل می شود که اقتباس از فرهنگ و اندیشۀ دیگران باید با رعایت منافع کلی و مصالح عمومی باشد و این دیدگاه دربارۀ نحوۀ ارتباط با دیگران، هنوز هم به عنوان موضع کلی اسلام مطرح است و این قاعده بر اساس مواضع ابن راشد دربارۀ ارتباط با جهان خارج، ایجاد شده است. سئوال این است که ایا در حوزۀ روابط با جهان غرب، می توان به دستاوردهایی که با این قاعده متناسب باشد رسید؟ متشکرم.

 — آقای مهندس لیث شبیلات

بنده هم می خواهم در این باره اظهار نظر کنم، چرا که در بحث قبلی خود، به این مبحث نپرداخته ام. و این برخاسته از اندیشه های جهانشمول حضرت امام(ره) است که جناب شیخ کورانی به گستردگی و فراگیری آن اشاره کردند.

 غرب، با ویژگیهای نژاد پرستانه خود، تنها به فکر بهره کشی و سلطۀ بر تمام جهان است و اینطور می پندارد که ما خواهان گفتگو و مذاکره نیستیم و از موضع گفتگو و بحث سخن نمی گوییم. اینها فقط یک ابزار تاکتیکی است، زیرا غرب اصلاً خواهان گفتگو نیست.

قرآن کریم می فرماید: « ای اهل کتاب! بیایید همگی به باورهای مشترک خود، بازگردیم یعنی تنها خدای یگانه را بپرستیم و کسی را شریک او قرار ندهیم.»

اهمیت این موضوع از آنجا ناشی می شود که ما باید ضمن پرهیز از اختلاط مباحث توجه کنیم که غرب، با ویژگی دین زدایی و سکولاریزم، با کلیسا، به مبارزه برخاسته و کلیسا را از حضور مؤثر در صحنه بازداشت، اما در همان حال ادعا می کرد که پرچمداری نهضت کلیسا و مسیحیت را در دنیا بر عهده دارد! یعنی در عین حال که با کلیسا در داخل مبارزه می کرد،  خود را مظهر و نماینده مسیحیت و کلیسا می دانست ممکن است ما آنها را به گفتگو دعوت کنیم، اما آنها این را نمی پذیرند. اگر هم بپذیرند، همانطور که شیخ کورانی فرمودند، مواضع استکبارگرایانه ای که می خواهند به ما تحمیل کنند در آن مطرح نخواهد شد. ما می گوییم بیایید اصول فکری و اعتقادی شما را به عنوان مسیحیت حقیقی بپذیریم و گفتگو را بر مبنای این اصول، یعنی دیدگاههای موجود دربارۀ خدا، انسان و جهان هستی بررسی کنیم. این دیدگاهها میان مسلمانان و مسیحیان مشترک است و همۀ ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از آن سرچشمه می گیرد.

همۀ سیاستهایی که امروزه بر دنیای ما تحمیل می شود، از دیدگاههای مخالف با خدا و انسان ناشی می شود، که طبیعت را محور هستی می داند و به انسان اهمیتی نمی دهد. این موجب بی ارزش شدن انسان خواهد بود. ما می پرسیم: محور اصلی حرکت انسان چیست؟ خدا و انسان چه جایگاهی دارند؟ ایا آنها محور قرار می گیرند یا اینکه جهان ماده و طبیعت محور اصلی را تشکیل می دهد؟ ما می گوییم انسان بر طبیعت مقدم است. مثلاً در زمینه محیط و جامعه، کمک و حمایت از فقرا را لازم می دانیم. نمی دانم چرا در همایش های مختلف از جمله کنفرانس «ریودو ژانیرو» ضعیف عمل کردیم. به عنوان مثال، ماهاتیر محمد رئیس جمهور مالزی در ارائه و اجرای این طرح بسیار پیشقدم بوده است. او در طرح خود دربارۀ هند، مالزی و دیگر کشورها، فقرزدایی را در رأس فعالیتهای توسعه اجتماعی قرار داده و عقیده دارد که «فقر» بزرگترین عامل ایجاد نابسامانیهای محیط جامعه است. غرب این را نپذیرفت و پاسخ منفی داد. پس اختلافات، عمیقتر از اینهاست. بحث در این است که ما می گوییم جایگاه انسان در بحث شما کجاست؟ اگر با همین وضع گفتگو را آغاز کنیم، سرآغاز شکست داخلی انان خواهد بود.

در پایان کلام، پاسخ امام(ره) را به فرستادگان «پاپ»[1] رهبر کاتولیک ها، در زمان اشغال لانۀ جاسوسی وقضیه گروگانهای امریکایی یادآوری می کنم. امام(ره) از بی تفاوتی پاپ نسبت به ظلم و ستمی که به مسیحیان روا داشته می شود، انتقاد کرده و فرمودند:

چرا جناب پاپ و واتیکان در برابر کشتار مسیحیان کاتولیک در آمریکای جنوبی و بدست دولت ایالات متحده موضع گیری نکردند؟

 این مصداق گویی را در اینجا مشاهده می کنیم که حتی قضیه مظلومان جنوب امریکا را هم دربرمی گیرد.

 — شیخ محمد عبدالعال

درباره موضوع تمدنها، اگر بخواهیم مسأله را با دقت بررسی کنیم ابتدا باید پرسید آیا اصلاً چیزی به نام تمدن غرب یا تمدنهایی در خارج از حوزۀ اصول نشأت گرفته از دین الهی وجود دارد و آیا انسان، بدون بهره گیری از سرچشمۀ دین، می تواند تمدن به وجود آورد؟ ظاهراً باید در مفهوم لغوی،  اصطلاحی و ریشه ای تمدن تجدیدنظر انجام دهیم. نکتۀ دیگر آنکه اگر زمانی که از سالن همایش خارج شدیم، کسی از ما سؤال کند که کجا بودید و ما در پاسخ بگوییم که در یک کنفراس و همایش فکری – اندیشه ای حضور داشتیم، این پاسخ تا چه حد صادقانه و درست خواهد بود؟ متشکرم.

 — دکتر علی فلیطی

سلام علیکم. می خواستم بعد از سخنان برادر لیث شبیلات صحبت کنم زیرا ایشان در کلام خود، به موضوع جایگاه انسان در نظام هستی اشاره کردند و این مسأله به نظر من، مهمترین نکته در افکار و اندیشه های امام راحل(ره) بود. به عقیدۀ من، این رابطۀ امام و ملت عامل اصلی موفقیت و پیروزی انقلاب بود. این رابطه صمیمانه به حدی رسید که امام(ره) خطاب به مردم فرمود:

خمینی دست یکایک شما را می بوسد و به همه شما احترام می گذارد و هر یک از شما را رهبر می داند. بارها گفته ام که ما و شما یکی هستیم.

چه محبتی بالاتر از این احساسی که امام(ره) نسبت به امت در دل داشتند؟ هر چه بیشتر بتوانیم روحیۀ حقیقت جویی امام(ره) و اعتقاد ایشان به اسلام را درک کنیم، به همان اندازه به پیروزی نزدیکتر خواهیم شد. متشکرم

پاسخهای سخنرانان:

 — پاسخ استاد عادل رئوف

درباره پاسخ دکتر حماده که یک سؤال اساسی است، یعنی گفتند که بنده می خواستم مطلبی را مطرح کنم اما بطور مستقیم آنرا عنوان نکرده ام،  باید بگویم که این اشکال وارد است و من آن را قبول دارم. اما ساختار و ماهیت بحثی که مطرح کرده ام، اجازه نمی داد که وارد این مقوله شوم. حال به طور کلی اشاره می کنم که در دوران حیات امام(ره) و پس از امام(ره) روشها و راهکارهایی دربارۀ مسألۀ رابطه دوجانبه با دنیای غرب مطرح شد که یکی از روشهای آن، همانطور که ریاست محترم جمهور آقای خاتمی مطرح کردند، مسأله گفتگوی تمدنها بود. به عقیدۀ من، این مسأله از واقعیتی سرچشمه می گیرد و آن واقعیت این است که حضرت امام(ره)،  در فضای سیاسی کاملاً متفاوتی نسبت به فضای سیاسی زمان خاتمی زندگی می کردند و من در بحثی که البته ناتمام مانده یادآور شدم که غرب هم مانند ما، نیازهایی دارد و این نیازهای دو سویه، در مرحلۀ نخست،  موجب ایجاد همکاری های دو جانبه می شود، همانطور که در زمینه های تجاری و غیر تجاری، همکاریهای مشترکی میان برخی کشورهای غربی و دولت اسلامی ایران به وجود آمد. پس این به نیازهای دوجانبه باز می گردد. حتی در زمان حضرت امام(ره) هم ایران با دنیای غرب روابطی داشت، اما روابطی که اولاً اصل استقلال را خدشه دار نکند و در حد امکان، سیطرۀ امریکا را در جهان محدود کند و از سوی دیگر، زمینه لازم را برای به کارگیری هر چه بهتر امکانات و تواناییهای امت اسلامی، فراهم نماید. این همان چیزی است که امام(ره) توانست آنرا پیاده کند و بدین ترتیب غرب را تحت تأثیر قرار دهد.

 — پاسخ شیخ حسین کورانی

به نظر من لازم است که میان موضوع استکبار ومسالۀ رابطه با دیگر کشورها تفاوت قائل شویم. تفاوت آن دو، آشکار و واضح است وقتی دربارۀ استکبار سخن می گوییم، مواضع ما بر اساس رویارویی با استکبار،  مشخص می شود، اما گاهی دربارۀ کشورهای دیگر بحث می کنیم. در این باره شاهد بودیم امام(ره) در برابر دیگران، هیچ گاه موضع منفی و مخالف نداشتند، در بسیاری از متون و عباراتی که از امام(ره) ذکر کردم،  مواضع ایشان در قبال دنیای غرب، با سیاست ایجاد رابطه و همکاریهایی در بالاترین سطح ممکن، همراه بود. اما زمانیکه بحث استکبار پیش می آید،  مسأله کاملاً متفاوت است در این راستا لازم است که مسأله گفتگوی تمدنها را به دقت بررسی کنیم. گفتگو با استعمارگران با گفتگو با دنیای غرب و مردم و اندیشمندان غرب تفاوت دارد. گفتگوی تمدنها در طرح پیشنهادی آقای خاتمی، به مفهوم گفتگو با اشخاصی مانند کلینتون نیست. پس نباید مفاهیم مختلف را با هم در آمیزیم و آنها را با هم اشتباه کنیم، تا تصویری واضح از واقعیت ها بدست آید. این بود آنچه می خواستیم توضیح دهم.

 — پاسخ دکتر علی الشامی؛ پایان جلسه

دربارۀ مسأله ای که جناب شیخ کورانی پیرامون گفتگوی تمدنها مطرح کردند، بنده هم با ایشان موافقم. بهتر است عبارت «گفتگوی فرهنگها» را به جای گفتگوی تمدنها به کاربریم، البته بررسی این موضوع به جلسه ای ویژه نیازمند است، اما بطور خلاصه باید گفت که بخش اعظم اختلافات موجود،  بر سر مسأله فرهنگ است و جوامع می خواهند روش زندگی مطلوب را بر اساس آن انتخاب کنند.

اجازه بدهید در پایان این جلسه به محور اصلی بازگردیم و آن را با ذکر تجربه ای که در سال 1357برای من اتفاق افتاد به پایان بریم. در آن زمان من در فرانسه سرگرم اماده سازی رساله دکترای خود با موضوع «مفهوم سیاست در شیعه» بودم. زمانیکه در جلسۀ دفاعیه رساله خود مطابق معمول در ابتدا مختصری از موضوع بحث را توضیح دادم رئیس کمیته داوران رو به من گفت به جای بحث دربارۀ موضوع پایان نامه دربارۀ امام خمینی(ره) صحبت کن ...»

اتفاقاً، یکبار دیگر در سال 1377در فرانسه، رسالۀ دیگری با موضوع «اسلام و غرب» را برای بحث انتخاب کرده بودم و همان استاد هم در جلسه حاضر بود، اما این بار، از بحث گریزان بود و می خواست کلاً جلسه را تعطیل کند! به همین علت من گفت: «تو از دنیایی دیگر و با افکاری غیر قابل قبول آمده ای ...» از او پرسیدم: شما در سال 1357 گفتید موضوع بحث را رها کن و دربارۀ [امام] خمینی(ره) سخن بگو، پس چه چیزی باعث شده که حالا اینطور از بحث گریزان هستید؟ ...»

در واقع غرب تصور می کرد که امام خمینی(ره)، تنها قادر است انقلابی در عرصه های داخلی ایجاد کند و اقتصاد ایران و ساختار زندگی جامعۀ ایران بر همان روند سابق باقی خواهد ماند، اما زمانیکه دریافتند انقلاب اسلامی، راه جدیدی پیش روی ملت نهاده و روش و ساختار جدیدی در رابطه با دنیای غرب ایجاد کرده است، لحن سخنان خود را درباره امام و انقلاب تغییر دادند. بعد هم وقتی دیدند انقلاب اسلامی این قدرت را پیدا کرده که از موضعی یکسان و برابر با خودشان، با آنان به گفتگو بنشیند، آن را نپذیرفتند.

منبع: رویارویی با تهدیدات معاصر در اندیشۀ امام خمینی(ره)، ج 2، ص 297.



[1]. که برای میانجیگری در مسأله اشغال لانۀ جاسوسی به ایران آمده بودند.

انتهای پیام /*