شایسته زیدی

آخرین رهنمودهای امام خمینی(س) و فلسفه انقلاب

ارزشهایی که خدا در فطرت راستین انسان قرار داده است؛ همان ارزشهایی که خداوند به وسیلۀ فرستادگان خود بارها آنها را به انسانها یادآوری فرموده اند و همین ارزشها اساس این انقلاب را تشکیل می دهند. آنچه قرنهای متمادی توسط پادشاهان، حکومتهای دیکتاتوری، حکومتهای ظالم، رهبران خائن و دست نشاندۀ استعمارگران، سرمایه داران، آخوندهای درباری، و عالمان دین فروش و جهل عامۀ مردم بر حیات فلسفۀ اسلامی گذشت، باعث پوشاندن چهرۀ واقعی اسلام شده بود؛ و امام خمینی(س) با انقلاب خود، این پوشش و حجاب چهرۀ اسلامی را از میان برداشتند و چهرۀ واقعی اسلام را نمایان ساختند و مسلمانان جهان را نیز از تعلیمات متعالی اسلام بهره مند کردند.

کد : 155677 | تاریخ : 19/04/1396

آخرین رهنمودهای امام خمینی(س) و فلسفه انقلاب

 استاد شایسته زیدی[1]

 انقلاب اسلامی واقعه ای بسیار مهم و تاریخی در عصر حاضر است که مردمی غیر مسلح، ضعیف، عقب افتاده و مظلوم، بدون حمایت هیچ کشور و یا قدرتی، علیه نظام سلطنتی قیام کردند؛ نظامی که در منطقه از حکومتی بسیار مستبد و ظالم برخوردار بود و ارتش آن در منطقه از همه قویتر و بیشتر بود؛ حکومت سلطنتی با آن تعداد نفرات ارتش خود و قدرتی که کسب کرده بود؛ و همچنین ابر قدرت جهان (امریکا) با در اختیار نهادن جدیدترین تکنولوژی و سلاح در حمایت از آن رژیم از هیچ اقدامی دریغ نورزید؛ چرا که حفظ رژیم طاغوتی حفاظت از منافع امریکا بود.

     پادشاه ایران برای حفظ تاج و تخت خود نه تنها ذخایر نفتی و ثروتهای معدنی را تقدیم امریکا کرد، بلکه سرزمین ایران را به یک بازار تجاری بزرگی برای منافع امریکا مبدل ساخت و آن رژیم پایگاه نفوذی امریکا در منطقه به حساب می آمد که امریکا از این طریق می توانست حاکمیت خود بر آسیای میانه را مستحکم سازد. با وقوع انقلاب اسلامی تمام جهانیان دچار حیرت شدند؛ چرا که نظام استبدادی با توجه به حمایتهای زیادی که از آن می شد و با در اختیار داشتن سلاحهای متعدد در مقابل مردم بی سلاح شکست خورد و مردم ایران به پیروزی رسیدند. شاهکار بزرگ امام خمینی(س) این است که ایشان جمود فکری در میان مسلمانان قرون اخیر را از بین برد؛ این انقلاب فقط یک انقلاب سیاسی نبود بلکه اساساً یک انقلاب علمی و فکری بود، و شکوفایی افکار و اندیشه مقصد این انقلاب را نمایان می ساخت. در شکل گیری این انقلاب آنچه از دیدگاه سیاسی بر جهانیان آشکار شد، تأثیر فکری و درونی و معنوی انقلاب بر جهانیان بود؛ من نمی خواهم بگویم که امام خمینی(س) تفسیر نوینی از اندیشه و فلسفۀ اسلامی را ارائه کردند؛ چرا که اندیشه و فلسفۀ اسلامی همان است که بوده و هست؛ یعنی ارزشهایی که خدا در فطرت راستین انسان قرار داده است؛ همان ارزشهایی که خداوند به وسیلۀ فرستادگان خود بارها آنها را به انسانها یادآوری فرموده اند و همین ارزشها اساس این انقلاب را تشکیل می دهند. آنچه قرنهای متمادی توسط پادشاهان، حکومتهای دیکتاتوری، حکومتهای ظالم، رهبران خائن و دست نشاندۀ استعمارگران، سرمایه داران، آخوندهای درباری، و عالمان دین فروش و جهل عامۀ مردم بر حیات فلسفۀ اسلامی گذشت، باعث پوشاندن چهرۀ واقعی اسلام شده بود؛ و امام خمینی(س) با انقلاب خود، این پوشش و حجاب چهرۀ اسلامی را از میان برداشتند و چهرۀ واقعی اسلام را نمایان ساختند و مسلمانان جهان را نیز از تعلیمات متعالی اسلام بهره مند کردند. کردار عملی امام خمینی(س) و تشکیل یک جامعۀ ایده آل در تاریخ فطرت انسانی، یک شاهکار بی مثال است.

     در قرون اخیر که عصر تکنولوژی و علم است، موجب شده که مذهب و معنویت از صحنۀ اجتماعی برچیده شود. در غرب در قرون وسطی، کلیساها با علم، مخالفت ورزیده و ظلم بزرگی را به جامعۀ انسانی تحمیل نمودند، و از آن زمان به بعد، مردم مذهب را در محدودۀ زندگی شخصی ـ عبادی خود به کار می بردند؛ و حق دخالت دادن مذهب در امور اجتماعی و سایر امور را نداشتند؛ و این ایده نیز در جوامع مسلمانان تأثیر بسزایی داشته است.

پس از شهادت حضرت علی(ع)... خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیله ای کردند برای حکومتهای ضد قرآنی؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم ـ صلی الله  علیه و آله و سلم ـ دریافت کرده بودند و ندای إِنّی تارکٌ فیکُمُ الثقلین‏ در گوششان بود با بهانه های مختلف و توطئه های از پیش تهیه شده، آنان را عقب زده و با قرآن، در حقیقت قرآن را ـ که برای بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود و است ـ از صحنه خارج کردند.[2]

    تأثیراتی که حکومتهای طاغوتی بر جوامع مسلمانان گذاشتند، یکی این بود که با گذشت 1400 سال از تعلیمات اسلامی، این تعلیمات را کهنه معرفی کردند و وانمود کردند که حکومتهای جدید نمی توانند بر اساس آنها عمل کنند؛ دوم اینکه کتاب قرآن را وسیله ای برای اختلاف و افتراق قرار داده بودند. تا جایی که این کتاب از میدان عمل خود فاصله گرفت. من سعی خواهم کرد که مطالب خود را در این زمینه از وصیتنامۀ امام خمینی(س) ارائه دهم؛ سومین تأثیر این بود که مذهب صرفاً مختص معنویت و تهذیب نفس شده بود، این وضعیت نه تنها عامۀ مردم را تحت تأثیر خود قرار داد، بلکه تا حد زیادی بر روی علمای دینی ناآگاه نیز تأثیر گذاشت آنگونه که دخالت مذهب در سیاست و حکومت را گناه قلمداد می کردند؛ ولی برعکس این قضیه، امام خمینی(س) این تفکر (جدایی دین از سیاست) را باطل ساختند. امام خمینی(س) از یک سو مردم را به اعتقاد به معنویت تشویق و ترغیب می کنند و از سوی دیگر اظهار می دارند که اسلام دین آزادیخواهان است؛ چرا که اسلام دین مساوات و عدالت است؛ و بر این اساس نظام جمهوری اسلامی را در ایران برقرار می سازند. در کشور ایران عملکرد حکومت بویژه رفتار و کردار مردم بر اساس اسلام حائز اهمیت است. امام خمینی(س) در وصیتنامۀ خود می فرمایند:

وکلای مجلس از طبقه ای باشند؛ که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه داران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی توانند بفهمند.[3]

    و این کلام امام خمینی(س) جای تأمل دارد؛ و ایشان همچنین بیان می دارند که: مسائل روحانی و معنوی و تعلیمهای صحیح آنها نیست که باعث ترقی و پیشرفت کشور اسلامی و نیز موجب رفاه و آسایش بیشتر مردم و نیز موجب برقراری نظام جمهوری و ضامن استقلال و آزادی کشور می باشند؛ از سویی دیگر ایشان می فرمایند: آن سیاست یا سعی و تلاش مادی که در جهت امری اخلاقی و معنوی نباشد جد و جهدی بیهوده است. امام خمینی(س) با توجه به مطلب فوق، برای سیاست یک بنیاد معنوی استوار را لازم می دانند؛ ایشان در پیامی که برای گورباچف فرستادند، مفهوم اصلی سیاست بر اساس معنویت را به گورباچف گوشزد نموده اند.

     امام خمینی(س) نه تنها برای ملت ایران و ملتهای اسلامی بلکه برای تمام مظلومان، پابرهنگان جهان پیغام رهایی از بردگی و ذلت را به ارمغان آوردند؛ و ندای ایشان ندای بیداری بود. امیدواریم که این ندای (بیداری) امام خمینی(س) بر قلبهای تمامی مظلومان جهان تأثیرگذار باشد.

 

منبع: بازسازی تفکر اسلامی در اندیشه امام خمینی، ص 89.



[1] )) استاد و اندیشمند برجستۀ دانشگاه کراچی، مؤلف کتب متعدد در زمینه های علمی و فلسفی.

[2] )) صحیفۀ امام؛ ج 21، ص 394 ـ 395.

[3] )) همان؛ ص 422.

انتهای پیام /*