فصل اول: دین و ابعاد وجودی انسان

1 - 2 - 3 - گستره فعالیت انسان و حیوان

کد : 156124 | تاریخ : 23/04/1394

 

1 - 2 - 3 -  گستره فعالیت انسان و حیوان

‏حیوانات حدود شعاع فعالیتشان خیلی محدود است و حدود تجاوز و تعدیشان هم محدود است؛ یکی طعمه ای گیر می آورد و می خورد و دیگر ذخیره نمی کند، الّا بعضیشان، و همان وقتی که سیر شد می رود سراغ کارش می خوابد. انسان، یعنی این حیوانی که حالا نرسیده به حد انسانیت، این حیوان، این قسم از حیوان که ما اسمش را «انسان» می گذاریم برای این که بعدها ممکن است انسان بشود، این هیچ حدی ندارد. نه در شهوت حد دارد و نه در آمال و آرزوهایی که باید باشد، حد دارد. شما اگر فرض کنید برای یک انسانی، یکی از همین ها، ابتدائاً خودش خیال می کند که من اگر یک خانه خوبی داشتم بس بود، وقتی به خانه می رسد، می بیند بس نیست. خوب، یک باغی ‏


[[page 26]]

‏هم پهلوی آن خانه بود بس بود، به باغ که رسید، می بیند بس نیست. یک مزرعه ای داشتیم، خوب، بد نبود. به مزرعه می رسد، یک دهکده خوب بود داشته باشیم! به آن می رسد، هر چه بالا می رود زیادتر می شود. ابتدائاً یک چیز مختصری می خواست، هر چه بالاتر رفت، زیادتر می شود، طمعش زیادتر می شود، آرزویش زیادتر می شود. این هایی که یک مملکت دارند، می بینید که می روند دنبال یک مملکت دیگر؛ مملکت گیری می کنند. اگر همه ممالک دنیا را یک انسانی بگیرد، آن وقت به فکر می افتد برود کره ماه، برود آن جا را هم بگیرد، بعد به فکر می افتد برود کره مرّیخ، آن جا را هم بگیرد؛ بعد می رود سراغ جاهای دیگر، آخر ندارد. این یک موجودی است که خدا این طور خلقش کرده است که در حد حیوانیت، یعنی همان هایی که حیوان می خواست، این زیادترش را دارد؛ حدود هم ندارد. حیوانات در یک وقت خاصی شهوت دارند، آن وقت وقتی است که می خواهد تولیدمثل بکند؛ در مابقیش آن طورها نیستند. انسان این جور نیست، انسان شهوتش هم حد ندارد، نه حدود دارد و نه یک طور خاصی  -  که غیر از آن طوری که انبیا آمده اند محدودش کردند به حدودی  -  انسان هیچ این حرف ها ندارد، آن بهترین محارمش هم فرق نمی کند پیش او، دخترش با اجنبی فرقی ندارد پیش او، یک همچو حیوانی است، در هر چیز نامحدود است. شما یک موجود نامحدود هستید. اگر این نامحدودی در طرف حیوانیت صرف شد، یک حیوان نامحدود، یک حیوانی که با سایر حیوانات فرق دارد. حیوانات دیگر شهواتشان محدود است، آمالشان محدود است؛ این انسان نامحدود است. اگر به همین حال حیوانیت باشد و دنبال همین کارهای حیوانی، دنبال همین شهوات، دنبال همین آمال و آرزوهای حیوانی، که همه این آمال و آرزوهایی که مربوط به طبیعت است، تمام آمال و آرزوهایی که مربوط به امور طبیعی است حیوانی است، اگر به این حد باقی بماند، این تا آخر حیوان است. این جا صورتش صورت انسان است. وقتی این پرده برگشت و آن عالم پیدا شد، صورتش هم یک صورت دیگر می شود، همچو نیست که به صورت انسانیت آن جا محشور بشود. اگر این جا انسان شد، آن جا انسان است. اگر کسی در این جا توانست خودش را انسان بکند، آن جا که برود انسانیتش به طور کمال و آن ‏


[[page 27]]

‏طوری که چشم های این عالم نمی تواند او را ببیند، به طور کمال در آن جا تحقق پیدا می کند؛ و اگر چنان چه نتواند این کار را بکند، مهار را رها کند.‏‎[1]‎‏  ‏

‎ ‎

‎ ‎

‎[[page 28]]‎

  • . صحیفه امام، ج 8 ، ص 515 ـ 514 .

انتهای پیام /*