حجت الاسلام والمسلمین رسول منتجب نیا

اقتصاد از دیدگاه امام خمینی(س)

کد : 156162 | تاریخ : 24/04/1396

اقتصاد از دیدگاه امام خمینی(س)

حجت الاسلام والمسلمین رسول منتجب نیا

     خوشبختم که در این کنگره حساس و ضروری که به نام امام و در ایام سالگشت و یازدهمین سال ارتحال حضرت امام رضوان ا... تعالی علیه تشیکل یافته شرکت کردم و در فرصتی که در اختیار دارم، عرایضم را تحت چند عنوان و سرفصل بیان می کنم. موضوع بحث من دیدگاههای اقتصادی حضرت امام (رض) است. مقدمتاً عرض کنم امام به عنوان یک اسلام شناس، به عنوان یک مرجع دینی، به عنوان شخصیتی که با منابع محکم و متین اسلامی مستقیماً در ارتباط بود و استنباط می کرد و استفاده می کرد قوانین و احکام الهی را، دارای دیدگاههای اقتصادی بود و گرایشهای اقتصادی دیدگاههای اقتصادی امام به عنوان دیدگاههای شخصی و گرایشهای شخصی مطرح نبود، بلکه به عنوان استنباط امام، به عنوان استخراج امام از منابع اسلامی و از کتاب و سنت و برداشتهای عالمانه و محققانه ای که امام داشتند از آنجا سرچشمه می گرفت و لذا می شود گفت دیدگاههای امام، دیدگاههای اسلامی است، دیدگاههای مترقی اسلام در زمینه مسائل اقتصادی، البته نه به این معنی که قابل بررسی و نقد و تجزیه و تحلیل نباشد، قابل اصلاح و تکمیل نباشد، بلکه به این معنی که آنچه که امام استنباط کرده است از متن اسلام و مبانی و ادله اسلامی است می شود به عنوان یک استنباط دیدگاههای اقتصادی و مسایل اقتصادی مطرح کرد، من برای اینکه دیدگاههای اقتصادی امام را بتوانم در یک فرصت کوتاه عرض کنم یک نگاهی به گرایش اقتصادی امام و نظر اقتصادی امام از قبل از پیروزی انقلاب و حتی از دوران جوانی امام تهیه کرده ام که بنحو خلاصه و اشاره عرض کنم، اولین مطلب از کتاب کشف الاسرار امام هست، کشف الاسرار امام که در دوران جوانی، امام آن را نوشته و در رد کتاب کسروی نوشته شده در آنجا موضع اقتصادی امام مشخص شده که من چند فراز از آن را قرائت می کنم :

     کسانی هستند که اداره زندگی خود را نمی توانند بچرخانند، نه مال به قدر اعاشه یک سال دارند و نه قوۀ کسب و کار و صنعت دارند، اینها فقرا و مساکین هستند که به واسطه پیری یا نقصان اعضاء از کار افتاده باشند، دولت باید هر طور صلاح می داند آنها را اداره کند یا دار الاعجز تشکیل دهد یا کوپن بین آنها پخش کند و از طرف وزارت اقتصاد، خباز خانه هایی تشکیل شود و آنها را به طور مناسب آبرومندانه از حیث خوراک و پوشاک اداره کند و یا اینکه به خود آنها مخارج سالیانه بدهد که خود را اداره کنند و در این جهت سادات و غیر سادات فرق ندارند... تا می رسد به این فراز که این قانون مقدس اشاره می کند به قوانین و مقررات اسلامی. این قانون مقدس اگر عملی شود تخم گدایی از کشور برچیده می شود نه آنکه گدایی راه می افتد. مسئله فقر ستیزی که بعداً به آن اشاره خواهم کرد از آن زمان در صحبتهای امام و در نوشتار حضرت امام روشن بود. در کتاب ولایت فقیه که امام در سال 1348 در نجف اشرف طی 13 تدریس (کلاس) و درس فقهی تحت عنوان ولایت فقیه ایراد فرمودند برای فضلا و بزرگان نجف و اولین بار در سال 49 بعد از ویراستاری به چاپ رسید، در آنجا مطالب فراوانی دارند که من فقط چند فراز از آن را عرض می کنم: مالیاتها، اولاً یک عنوانی در آنجا در آن کتاب هست که خوشبختانه مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام امسال آن را چاپ کرده است، خیلی زیبا هم آن را چاپ کرده است و به صورت مهذب هم آن را درآورده، تحت عنوان اقلام مالی، احکام مالی اقلام مالی حکومت اسلامی و نظام اسلامی، مالیاتهایی که اسلام مقرر داشته و طرح بودجه ای که ریخته نشان می دهد که تنها برای سد رمق فقرا و سادات فقیر نیست. بلکه برای تشکیل حکومت و تأمین مخارج ضروری یک دولت بزرگ است مثلاً خمس، دیدگاههای فقها مشخص است، که برای حوزه های علمیه، برای سادات فقیر و امثالهم. یکی از درآمدهای هنگفتی است که به بیت المال می ریزد و یکی از اقلام بودجه را تشکیل می دهد. طبق مذهب ما از تمام منافع کشاورزی، تجارت، منابع زیرزمینی و روی زمینی و بطور کلی از کلیه منافع و عواید، بطرز عادلانه ای خمس گرفته می شود بعد در این که این خمس باید صرف چه کاری بشود، آیا به سادات فقیر فقط داده بشود یا صرف حوزه ها بشود که امام در آنجا به تفصیل بیان می کنند که مسئله این نیست که خمس را فقط صرف حوزه ها یا سادات فقیر بکنند بلکه به عنوان یک منبع اقتصادی و درآمد سرشار در اختیار حکومت اسلامی است و اگر مسئله خمس که یک مالیات قرآنی و مشروع است گرفته بشود بطور صحیح و به مصرف برسد، می تواند دولتهای اسلامی راتأمین بکند. حتی اگر تمام کشورها در آن حکومت اسلامی بوجود بیاید می تواند به عنوان یک منبع بزرگ اقتصادی برای کشورها باشد. هر گاه خمسِ درآمد کشورهای اسلام یا تمام دنیا را ـ اگر تحت نظام اسلام درآید ـ حساب کنیم معلوم می شود منظور از وضع چنین مالیاتی فقط رفع احتیاج سید و روحانی نیست، بلکه قضیه مهمتر از اینهاست و منظور رفع نیازهای تشکیلات بزرگ حکومتی است تا برسد به آخر فرمایشات ایشان در آن بخش احکام مالی که ایشان به تفصیل بیان کرده است. پس قبل از پیروزی انقلاب از دوران نسبتاً جوانی یا میانسالی امام تا زمانی که امام به عنوان حکومت اسلامی و ولایت فقیه مسائل اقتصادی را بررسی کرده اند، این دیدگاه اقتصادی و نگرش اقتصادی و اهمیت دادن به مسایل اقتصادی در صحبتها و نوشته های حضرت امام بوده است. امام در مسائل اقتصادی و در دیدگاههای اقتصادی خود، با فاصله های طبقاتی که در جامعه و جوامع وجود دارد به شدت مخالفت می کردند و طرفدار قسط و عدالت اجتماعی بودند و این مسئله را بارها و بارها به اشکال مختلف بیان داشتند، مثلاً:

     تمام مسائل که واقع شده، بعد ازخدای تبارک و تعالی، مرهون ملت ایران و خصوصاً طبقه مستمندان (نه طبقه اشراف و اعیان و بالا دستها) هستند، ما مرهون آنها هستیم (یعنی مستمندان) این پا برهنه ها بودند که توی خیابانها فریاد کردند و جوان دادند و خون دادند و پیروز شدند.

     این را در سال 57 ایراد فرمودند :

     شما طبقه جوان و برومند زاغه نشین بر آن اشخاص کاخ نشین شرافت دارید، شمایی که اسلام راحفظ کردید و نهضت را پیش بردید، مملکت مال زاغه نشینان است، مملکت مال خود شماست، مال جوانهای ما است مملکت مال زاغه نشینان اطراف تهران است که من ـ خدا می داند که ـ غصه می خورم که تا حالا برای اینها فکری نشده است.

     در سال 58، ایشان غصه می خوردند که ظرف این یکسال و اندی که انقلاب به پیروزی رسیده هنوز برای زاغه نشینان و محرومین کار درستی نشده است. بارها این جمله را امام داشتند که یک موی شما بر همه آن کاخ نشینها و آنهایی که در این انقلاب هیچ فعالیتی نداشتند بلکه کارشکنی هم تا آن اندازه ای که می توانستند کردند و الآن هم هر مقدار که بتوانند می کنند، یک موی شما بر همه آنها ترجیح دارد، بلکه مقایسه یک موی شما با آنها نباید صحیح باشد تا آخر جملاتی که ایشان داشتند.

     پس روحیه ضد سرمایه داری، ضد تبعیض طبقاتی و فاصله طبقاتی و ضد رفاه طلبی و زندگی اشرافیت، در وجود امام موج می زند و در سخنان امام همچنین :

     من به سرتاسر کشور، به بازارهای کشور به همه جاهایی که مسلمین در کشور هستند اخطار می کنم و می گویم که گروههایی در صدد هستند که بازار را ببندند. اینها همان سرمایه دارانی هستند که امروز می خواهند مفسده کنند و اینها همان گروههای فاسد هستند که اشخاص را آلت دست قرار داده اند و می خواهند مفسده بکنند، حساب این سرمایه دارها که بزرگ هستند و معلوم است که این سرمایه دارها اموالشان از روی مشروعیت به این زیادی نمی شود از اینها حساب می کشند و آن مقداری که غیر مشروع است از ایشان مصادره می کنند.

     در 13 / 8 / 58 این بیانات را امام داشتند. در مورد زمین خوارها که قبل از انقلاب به عنوان یک فاجعه ای در جامعه وجود داشت، امام می فرماید:

     «دولت اسلامی آن زمین خوارهای بی انصاف را و این مفت خورهای بزرگ را سر جایش خواهد نشاند و محاسبه باید از آنها بکند و حسابشان را می کشد». در ارتباط با مسئله تورم و  گران فروشی امام، هم جملات فراوانی دارند و هم در روش عملی ایشان اشاره خواهم کرد که به شدت نسبت به تورم حساس بودند و نسبت به افزایش نرخ کالاهای دولتی و خدماتی دولتی پرهیز می کردند و هشدار می دادند و حتی در سخت ترین شرایط جنگ اجازه نمی دادند به دولت که خدمات خودش را، نرخش را افزایش بدهد و گران بکند. بازاری که یک کالایی را یک تومان می خرد و به سی تومان به این ضعفا و فقرا می دهد این بازار، بازار اسلامی نیست. بازاری که قاچاق وارد می کند و به قیمت گزاف می فروشد و اقتصاد را به هم می زند، بازاری که به فکر ضعفا و فقرا نباشد، این بازار اسلامی نیست باید اسلامی شود ... در سال 58 فرمودند: «بازار باید اسلامی باشد... اینها با وضع اسلام موافق نیست»... بد نیست همین جا عرض بکنم من خودم در مجلس بودم، شاهد بودم، در زمان حمله ارتش عراق، هواپیماهای دشمن به کشتیهای نفتی ما، دولت آقای مهندس موسوی و وزارت نفت بخصوص تأکید داشتند که نرخ مواد سوختی را افزایش بدهند، بارها ملاقات کردند با امام و امام اجازه ندادند، من یادم هست یک روز آقای آقازاده آمد در مجلس، گفت ما با سختی امام را قانع کردیم که به صورت دو نرخی عمل بکنیم، برای عامه مردم، همان مبلغ گذشته باشد، برای آنهایی که مصرفشان زیاد است مبلغی را ما افزایش بدهیم. امام به شدت نسبت به این مسئله حساس بودند، در زمینه تولیدات، بخصوص تولیدات کشاورزی و دامداری، امام همواره تأکید داشتند، که یکی دو فراز از فرمایشات ایشان را من می خوانم :

     «کشاورزان محترم، همت کنند که از اقدام برای کشت، خصوصاً کشت دیمی غفلت نکنند، ممکن است مفسدان قحطی مصنوعی ایجاد کرده و کشور را در مضیقه قرار دهند، بانکهای اسلامی به کشاورزان به منظور ادامه کشاورزی قرض الحسنه بدهند و مسلمانان در این امر حیاتی با این بانکها تشریک مساعی نمایند تا جلوی این توطئه شیطانی گرفته شود، همین کارگر، همین کشاورز اینها هستند که مملکت را نجات داده اند».

     نقطه مقابلش در مورد واردات به خصوص واردات تجملی و تزئینی و کالاهای لوکس، امام به شدت هشدار می دادند و آن را به عنوان یک ابزاری برای وابستگی اقتصادی مطرح می کردند: «از آنها (یعنی رادیو و تلویزیونی که در اختیار دشمن قرار داشت) و دستگاههای تبلیغاتی برای درست کردن بازار کالاها خصوصاً تجملی و تزئینی از هر قماش استفاده کردند». امام در مورد مشارکت عمومی و بکار گرفتن مردم و سرمایه های مردم فوق العاده تأکید داشتند و روی تعاونیها از اول پیروزی انقلاب امام توصیه می فرمودند و بارها و بارها به دولت تأکید داشتند و دستور می دادند که تلاش کنند در اینکه مردم را در همه امور از جمله امور اقتصادی مشارکت بدهند و آنها را دخیل بکنند در زمینه سازندگی، در مسائل تولیدی، کشاورزی و امثال ذلک. امام در احکام ولایتی و حکومتی خودشان و در فتواهای فقهی خودشان مواردی را دارند که نشان از گرایش اقتصادی ایشان دارد که من یکی دو سه مورد را یادداشت کرده ام که اشاره می کنیم یکی در پاسخ نامه آقای سرحدی زاده که وزیر کار و امور اجتماعی بود در زمینه رابطه دولت و مردم و ارایه امکانات و خدمات دولتی و عمومی، یک بحثی آنجا بوجود آمده بود بین دولت و شورای نگهبان و بعضی از اندیشمندان حوزه، که دولت نمی تواند قرارداد ببندد، نمی تواند شروطی را ذکر بکند و شروطی را که ذکر می کند الزام آور نیست. آقای سرحدی زاده به عنوان وزیر کار، نامه ای خدمت امام نوشتند و امام در پاسخ ایشان، اینطور مرقوم فرمودند: «بسمه تعالی، در هر صورت چه گذشته و چه حال دولت می تواند شروط الزامی را مقرر نماید».[1] به دنبال همین مسئله بود که دبیر شورای نگهبان آیت ا... صافی آن موقع بودند، یک نامه مفصلی تهیه کردند و ابعاد قضیه را تبیین کرد و مجدداً امام در پاسخ به آقای صافی هم همین  مسئله را فرمودند و گفتند هیچ اشکالی ندارد که دولت اسلامی در زمینه مسائل خدماتی و کالاها برنامه ریزی بکند، مقرراتی داشته باشد و مقررات دولتی الزام آور است. یک زمان بحث مالیاتها مطرح بود، تعدادی از فضلای قم نامه ای نوشتند به مجلس و در سراسر کشور هم پخش کردند که مالیات مشروعیت ندارد، و دولت نمی تواند مالیات را بر بخشهای مختلف مقرر بکند و دریافت کند، کار به جایی رسید که شورای نگهبان هم این نظریه را پذیرفته بود و اعتقاد پیدا کرده بود مالیات جزء موارد ضرورت هست و به تعبیر علما الضرورات تقدّر بقدرها باید محدود به آن اندازه خودش باشد، پس دولت در هر موردی که نیاز به کمک دارد به عنوان مالیات باید مصوبه داشته باشد، بیاید در مجلس تصویب بشود به عنوان ضرورت از مردم مالیات بگیرد. طبیعی است که با این روش، منابع سرشار درآمد دولت از بین می رفت و دولت ساقط می شود، در همان زمان جناب آقای امامی کاشانی مصاحبه ای کردند، اگر اشتباه نکنم مصاحبه تلویزیونی بود و همین مسئله را ایشان هم بعنوان عضو یا دبیر شورای نگهبان مطرح کردند. امام در آنجا در پاسخ نامه ای که جداگانه آقای امامی کاشانی خدمت امام نوشته بود، امام فرمودند (مسئله ای که نقل به معنا می کنم، من مدرکش را نرسیدم پیدا بکنم ولی دقیقاً مضمونش همین بود): حکومت اسلامی از ضروریات اسلام است و لازمه حکومت اخذ مالیات است و آن از احکام اولیه اسلام محسوب می شود. امام تأکید فرمودند که اصلاً اخذ مالیات جزو احکام ثانویه نیست، جزء احکام اولیه است و جزو ضروریات هم هست، خوب این هم یک سرفصلی در اینکه امام فتوا و احکامی که داشتند، منطبق بود با آن دیدگاههای اقتصادی خودشان چه در زمینه تولید، چه در زمینه خدمات، چه در زمینه روابط دولت و مردم. از یک طرف، قانون اساسی را که خبرگان ملت تصویب کردند، امام تأیید فرمودند و توشیح کردند که من چیز خلاف شرع در آن مشاهده نکردم، خوب در حالی که قانون اساسی ما اصل 44 را دارد که می گوید نظام جمهوری اسلامی بر سه بخش استوار است بخش دولتی، بخش تعاونی و بخش خصوصی و اتفاقاً می گوید بخش خصوصی مکمل بخشهای گذشته است در قانون اساسی ما اصل 49 هست که ثروتهای نا مشروع را می گوید باید دولت اسلامی بررسی بکند و به صاحبانش برگرداند و همینطور مسائل دیگر اقتصادی که در قانون اساسی است، امام وقتی که ملاحظه می کنند و اینها را بر خلاف اسلام نمی بینند، گرایش امام و دیدگاههای اقتصادی امام بسیار روشن و روشنتر خواهد شد. امام در شیوه ها و روشهای عملی خودشان می بینیم که یک دیدگاه اقتصادی خاصی را دنبال می کردند، ابتدای پیروزی انقلاب، شورای انقلاب تشکیل می شود و با تأیید حضرت امام، شورای انقلاب، معامله اراضی را ممنوع می کند و زمینها را دیگر متوقف می کند که تا اطلاع ثانوی به فروش نرسد،  هیئت سه نفره تشکیل می شود برای تعیین تکلیف نسبت به اراضی کشاورزی، سه آیت ا...، آیت ا... منتظری، آیت ا... مشکینی، مرحوم آیت ا... شهید بهشتی این سه نفر مأمور می شوند که در ارتباط با اراضی کشاورزی برنامه ریزی کنند و زمینها را وضعش را مشخص بکنند، زمینهار ا از زمین خواران بگیرند و طبق آن بند «ج» که معروف شد به کشاورزان بدهند برای توسعه کشاورزی، حالا کار ندارم در اینجا که بعد از مدتی چنان غوغا و سر و صدا و جارو جنجال به راه انداختند و این را به عنوان یک امر خلاف شرع مطرح کردند، من خودم با چشم خودم دیدم یک اطلاعیه ای را در مدرسه فیضیه و دارالشفاء به در و دیوار زده بودند و کسانی که امضاء کرده بودند که یک لحظه در انقلاب نقشی نداشتند، در آنجا نوشته بودند ما انقلاب کردیم که اسلام حاکم بشود و این کاری که انجام گرفته بر خلاف اسلام است و ما اجازه نمی دهیم، مخالفتها شروع شد. کار به جایی رسید که امام این امر را موکول به مجلس کردند و مجلس هم تا چند سال با شورای نگهبان دست به گریبان بود تا وضع زمینهای کشاورزی را مشخص بکند که بعد از آنی که حضرت امام به مجلس اجازه دادند که به عنوان ضرورت، قوانینی را به تصویب برساند با 32 رأی نمایندگان، یکی از کارهایی که ما آنجا انجام دادیم مسئله اراضی کشت موقت بود که تکلیفش را مشخص کردیم، البته کشت دائم را باز شورای نگهبان اشکال کرد، باز مشکلات دیگری ایجاد شد، بهر حال ما توانستیم با آن اختیاراتی که امام به ما دادند کشت موقت را سامان بدهیم و یک مبنایی شد برای یک تحول در زمینه های کشاورزی و بدنبال آن بود یا قبل از آن بود که اراضی شهری را، زمینهای شهری را ما از همان اختیاری که امام به ما دادند استفاده کردیم و از دست زمین خوارها گرفتیم و به سازمان زمین شهری دادیم تا اینکه بین کسانی که سرپناه ندارند آنها تقسیم بکنند، پس یکی از  محورها می شود همین اختیاراتی که امام به مجلس دادند برای تصویب مواد ضروری که برای جامعه لازم است. امام در زندگی شخصی خودشان، روی صرفه جویی، اقتصاد و میانه روی فوق العاده تأکید داشتند، پافشاری داشتند وعمل می کردند، از خانه ای که انتخاب کرده بودند و در آن زندگی می کردند، از محل ملاقاتهای ایشان که تا آخرین لحظه حیاتشان اجازه ندادند حسینیه جماران، آنجا را سفید بکنند تا چه رسد به اینکه، نقاشی و گچکاری و تزئینات بکنند، اطاقی که ملاقاتهای خصوصی امام بود حداکثر 3 × 2 بود و در زندگی کسانی که با زندگی شخصی امام در ارتباط بودند وضعیت خرید امام، وضعیت خوراک امام تمام اینها بر اساس اقتصاد و میانه روی و رعایت الگوی صحیح مصرف بود. امام بعد از پیروزی انقلاب برای رسیدگی به مستمندان و کسانی که قدرت تلاش و کوشش ندارند دستور دادند کمیته امداد تشکیل بشود، بنیاد شهید تأسیس بشود، بعد  از مدتی بنیاد مستضعفان که مجموعه اموال مصادره شده بود که در اختیار مستضعفان قرار بگیرد، بنیاد 15 خرداد و بعضی از نهادها و بنیادهای دیگر، در عین حال امام یک نکتۀ جدیدی را داشتند در دیدگاههای فقهی و فقه حکومتی که در منشور حوزه امام در آنجا به صراحت ذکر شده. امام در آنجا می فرماید (خطاب به فقها و فضلا و طلاب حوزه) که دو عنصر زمان و مکان در استنباط مسائل فقهی دخالت دارد و باید فقها روی آن توجه بکنند و گاهی هم اشاره می کردند. در وصیت نامه امام هم تأکید می شود که دیگران و محققان و دانشمندان بیایند واین مسائل را بررسی کنند، تجزیه و تحلیل بکنند، فقهای جدید بیایند و این مسائل را بیان بکنند و تبیین بکنند و امام علاقه داشتند که فقها و مجتهدان با یک دید بازی به مسائل نگاه بکنند، به مسائل فقهی از جمله مسائل اجتماعی و اقتصادی بنگرند و دیدگاههای جدیدی را ارایه بکنند، همانطور که خود حضرت امام تا آخرین روزهای عمرشان فتوای ایشان گاهی تغییر پیدا می کرد، نقطه نظرات جدید داشتند که مستحضر هستید. من برای جمع بندی عرایضم، دسته بندی می نمایم. عرض می کنم امام در نگاه اقتصادی خود شعارهایی را داشتند و تکیه کلامهایی را داشتند که از این شعارها و از این جملات امام یک دیدگاه کلی ایشان مشخص می شود، شعارهایی مانند عدالت اجتماعی، فقرستیزی، محرومیت زدایی یا اظهار انزجار نسبت به مرفهین بی درد، سرمایه داران، نسبت به پابرهنگان و مستضعفان اظهار علاقه و حمایت کردند، مسئله جنگ فقر و غنا و حتی جنگ فقیر و غنی را مطرح کردند و تا جایی که در آستانه تشکیل مجلس سوم، امام مسئله اسلام آمریکایی و اسلام ناب را بیان کردند و اسلام ناب را اسلام پابرهنگان و مستضعفان و اسلام آمریکایی را اسلام سرمایه داران و مرفهان بی درد معرفی کردند. امام سیستم اقتصادی مورد نظرشان و دیدگاه مورد نظرشان که در وصیت نامه آن حضرت ذکر شده است یک دیدگاهی است و یک نظام و سیستمی است که نه متمایل به سیستم سرمایه داری است و نه متمایل به سیستم کمونیستی است، یک نظام و سیستمی که مبتنی بر اصول اسلام، مبانی اسلامی و ادله فقهی، آیات و روایات اسلامی است، بد نیست که چند فراز از وصیت نامه همیشه جاوید امام در این زمینه را به استحضار عزیزان برسانیم :

     «یکی از اموری که لازم به توصیه و تذکر است آن است که اسلام، نه با سرمایه داری ظالمانه و بیحساب و محروم کننده توده های تحت ستم و مظلوم موافق است بلکه آن را بطور جدی در کتاب و سنت محکوم می کند و مخالف عدالت اجتماعی می داند، اگرچه بعضی کج فهمان بی اطلاع از رژیم حکومت اسلامی و از مسائل سیاسی حاکم در اسلام در گفتار و نوشتار خود طوری وانمود کردند و باز هم دست برنداشتند که اسلام طرفدار بیمرز و حد سرمایه داری و مالکیت است و با این شیوه که با فهم کج خویش از اسلام برداشت نموده اند، چهره نورانی اسلام را پوشانده و راه را برای مغرضان و دشمنان اسلام باز نموده که به اسلام بتازند و آن را رژیمی چون رژیم سرمایه داری غرب مثل رژیم آمریکا و انگلستان و دیگر چپاولگران غرب بحساب آوردند و با اتکا به قول و فعل این نادانان یا غرضمندانه و یا ابلهانه، بدون مراجعه به اسلام شناسان واقعی با اسلام به معارضه برخاستند. پس نه رژیمی است و نظامی است متمایل و معتقد به سرمایه داری و نه رژیمی مانند رژیم کمونیست و مارکسیست و لنینیسم که با مالکیت فردی مخالف و قائل به اشتراک می باشد، اختلاف زیادی که دوره های قدیم تا کنون،  حتی اشتراک در زن و همجنس بازی بوده و یک دیکتاتوری و استبداد کوبنده در برداشته، بلکه اسلام یک رژیم معتدل با شناخت مالکیت و احترام به آن به نحو محدود در پیدا شدن مالکیت و مصرف که اگر به حق به آن عمل بشود چرخهای اقتصادی سالم به راه می افتد و عدالت اجتماعی که لازمه یک رژیم سالم است تحقق می یابد. در اینجا نیز یک دسته با کج فهمیها و بی اطلاع از اسلام و اقتصاد سالم آن در طرف مقابل دسته اول قرار گرفتند و گاهی با تمسک به بعضی از آیات یا جملات نهج البلاغه، اسلام را موافق با مکتبهای انحرافی مارکس و امثال او معرفی نمودند و توجه به سایر آیات و فقرات نهج البلاغه ننموده و سرخود به فهم قاصر خود بپا خاسته و مذهب اشتراکی را تعقیب می کنند و از کفر و دیکتاتوری و اختناق کوبنده که ارزشهای انسانی را نادیده گرفته و یک حزب اقلیت باتوده های انسانی مثل حیوانات عمل می کنند حمایت می کنند».

     امام ضمن اینکه نظام اقتصادی اسلام را یک نظام معتدل و عادلانه و مغایر با نظام سرمایه داری و مغایر با نظام کمونیستی معرفی می کنند، در این بخش از وصیت نامه اشاره می کنند به دو دیدگاه انحرافی و دو کج فهمی که بعضی ها اسلام را بعنوان یک دین طرفدار سرمایه دار معرفی کرده اند و یک عده طرفدار نظام کمونیست و امام هر دو را رد می کنند و بعنوان دیدگاه انحرافی معرفی می کنند.

 

منبع: بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی(س)، ص 45.

انتهای پیام /*