روح الله بیات

سیاستها و روشهای اعمال استراتژی توسعه اقتصادی درونزا از دیدگاه امام خمینی (ره)

اهداف، اصول و ماهیت توسعه اقتصادی از نظر حضرت امام خمینی در چارچوب و نگرش دینی و اسلامی توضیح داده می شود، از طرف دیگر سیاستها و روشهای خاصی از سوی ایشان در جهت رسیدن به اهداف موردنظر با حفظ اصول اولیه آن مورد تأکید قرار می گیرد که ماهیتهای درونزایی دارند.

کد : 156181 | تاریخ : 24/04/1396

سیاستها و روشهای اعمال استراتژی توسعه اقتصادی درونزا از دیدگاه امام خمینی (ره)

روح الله بیات [1]

     با بررسی آثار و اندیشه های حضرت امام خمینی می توان به نوعی از "استراتژی توسعه اقتصادی" که امروزه تحت عنوان "استراتژی توسعه درونزا" از آن یاد می کنند، دست یافت.

     اهداف، اصول و ماهیت توسعه اقتصادی از نظر حضرت امام خمینی در چارچوب و نگرش دینی و اسلامی توضیح داده می شود، از طرف دیگر سیاستها و روشهای خاصی از سوی ایشان در جهت رسیدن به اهداف موردنظر با حفظ اصول اولیه آن مورد تأکید قرار می گیرد که ماهیتهای درونزایی دارند بعبارت دیگر اگر منظور از "استراتژی" چگونگی تأمین نظامند و نحوه تحقق اهداف در بهترین شرایط ممکن باشد حضرت امام خمینی به یک استراتژی درونزا" معتقد است یعنی استفاده از تمام ظرفیتهای دینی علمی، انسانی و فیزیکی موجود جهت رسیدن به اهداف توسعه اقتصادی که در شکل عالی، خود را به صورت "کمال انسانی" نشان می دهد.

     در این مقاله نحوۀ تحقق اهداف توسعه از دیدگاه حضرت امام (ره) بررسی شده و درونزایی بودن سیاست ها و روشهای پیشنهادی ایشان مورد توجه قرار می گیرد. بطوریکه در نهایت هماهنگی بین "اهداف" و "سیاستهای توسعه" در دیدگاه ایشان اسنتباط گردیده و مسئولین و برنامه ریزان را در چگونگی تأمین اهداف توسعه درونزا یاری خواهد نمود. انشاءا...

 مقدمه

     استراتژی توسعه درونزا[2] به آن استراتژی اطلاق می شود که راهرسیدن به اهداف را بر اساس ظرفیت های بالقوه و بالفعل جامعه طرح ریزی کرده و تلاش می کند سوخت موردنیاز حرکت موتور توسعه مبتنی بر شرایط و خلاقیتهای درونی و استفاده بالفعل از ظرفیت دانش بشری تأمین شود.

     مدت زمان طولانی است که کشورهای جهان سوم جستجوی رشد و توسعه اقتصادی و به عبارت بهتر در جستجوی صنعتی شدن سریع، تکنیکهای بسیار مدرن تولید و مدیریت را وارد می کنند و در این راه از هیچ چیز دریغ نکرده، سیاستهای تجاری و مالی خود را در این جهت پی می ریزند، ولی نتیجه ای که گرفته اند چیزی است جز آنچه می خواسته اند: یک بخش مدرن با مزایای سؤال انگیز در شغل و درآمد از یک سو، و وابستگی از سوی دیگر[3]

    چنین وضعیتی با خود الگوی تولید و مصرفی را که به طرف ایجاد «جامعه دوگانه»[4]،هدایت می شودبه همراه داشته، دوملت رادر درونیک جامعه شکل می دهد.

     منظور از «خلاقیت» استفاده از ظرفیت تفکری است که در جامعه وجود دارد، یعنی ایجاد واکنش مناسب درونی در برابر مشکلات مطرح شده در جامعه و به عبارت بهتر، پیدا کردن راه حلی اصولی با تکیه بر منابع جامعه، و فاصله گرفتن از تقلید مکانیکی مبتنی بر به کارگیری روشهای وارداتی.

     خلاقیت درونی به طور ریشه ای به معنای رشد از درون است و آن تأکید بر فرآیندهای درونی واکنش و خلاقیت است که امکان دارد مربوط به یک شخص، گروه یا جامعه باشد. در شرایط جمعی، خلاقیت درونی عبارت است از قانون تشخیص مسأله و حل آن از طریق منابع موجود در خود. این مفهوم برخلاف «انتقال[5]» است. در وضعیت انتقال، مسائلجامعه از طریق ظرف دانش خود جامعه حل نمی شود، بلکه از ورای مرزهای جامعه این راه حلها پیدا می شوند. به علاوه هیچ خلاقیت درونی در هنگامی که دانش به وسیله مردم خارج از مرزها در زمینه مشخصی به وجود آمده به کار برده نشده است.

     یک مدل «توسعه درونزا» در کشورهای در حال توسعه نه فقط قابل دسترسی است، بلکه شدیداً موردنیاز است به نظر می رسد گرفتاری اساسی کشورهای توسعه نیافته، عدم درک صحیح ماهیت توسعه باشد، به طوری که با اتخاذ الگوهای «توسعه برونزا»[6] آنچه بدان دست می یابند «ضد توسعه»[7] است و بدین ترتیب، دور تسلسلتوسعه نیافتگی همچنان برقرار می گردد و فاصله میان این کشورها با کشورهای توسعه یافته و مترقی بیشتر و بیشتر می شود. ناکارایی مدلهای توسعه پیشنهادی «کشورهای صنعتی شده» در کشورهای توسعه نیافته احتیاج به شکلهای جدیدی از توجهات دارد که اساساً به زمینه های ساختاری اجتماعی و اقتصادی مربوط می شود.

     حضرت امام خمینی (ره) با درک صحیح موضوع فوق، طرفدار جدی «توسعه درونزا» بوده، در بسیاری از آثار خود به ابعاد گوناگون «توسعه درونزا» اشاره دارند و از جمله می فرمایند:

     «این مصیبت بزرگی است که به ایران و ممالک شرقی مطلقاً وارد شده است که گوششان به این است که غربی ها چه می کنند و چه می گویند و چه عمل می کنند و خودشان را بکلی از دست داده اند، استقلال فکری خودشان را، محتوی خودشان را از دست داده اند این ضرری است که بالاتر از ضرر نفت و نمی دانم امثال اینها است. این را باید فرهنگ جبران کند».[8]

    ایشان ضمن تأکید بر جامعیت اسلام، آن را حاوی برنامه هایی برای تحقق اهداف توسعه درونزا معرفی کرده، می فرمایند:

     «در اسلام یک چیز نیست که برای یک طرفه قضیه فکر کرده باشد، اسلام در همه اطراف قضایا حکم دارد تمام قضایای موردنیاز مربوط به سیاست، مربوط به اقتصاد، و تمام قضایای مربوط به آن طرف قضیه که اهل دنیا از آن بی اطلاعند».[9]

 روشها و سیاستها

     تحقق توسعه درونزا از دیدگاه امام خمینی (س) منوط به اعمال روشها و سیاستهای خاص لازم و مرتبط است که در ادامه به اهم آنها می پردازیم:

الف ـ ایجاد اعتماد به نفس

     «اعتماد به نفس»[10] ضمن اینکه به عنوان یکی از ارزشهای اصلی واساسی در نظریات توسعه از جایگاه ویژه ای برخوردار است[11]  به عنوان یک روش و سیاست در تحقق اهداف توسعه درونزا قابل بحث است. لزوم به کارگیری اعتماد به نفس در ابعاد گوناگون اخلاق نظری و عملی و در اندیشه های حضرت امام خمینی (ره) به چشم می خورد. از این رو امام (ره) اعتماد به نفس را به عنوان اولین سیاست و روش در برخورد با مشکل توسعه نیافتگی مورد توجه قرار داده، می فرمایند:

     «و عمده این است که باور کنیم که خودمان می توانیم، اول هر چیزی باور است که ما می توانیم این کار را انجام بدهیم وقتی که این باور در ما ایجاد شد اراده می کنیم، و وقتی که این اراده در یک ملتی پیدا شد، همه به کار وا می ایستند، دنبال کار می روند... یک ملت وقتی که چیزی را بخواهد این خواهد شد، اینها الان در صدد این هستند که آن مسأله را باز پیش بیاورند. آن ممالکی که توانستند مثل ژاپن، این کشور خوب اول چیزی نبود کوشش کردند تا اینکه حالا با آمریکا مقابله می کند. بسیار از چیزهای او در آمریکا به فروش می رسد خوب یک امر نشدنی را شدنی کردند یا هندوستان که الان پیشرفته است بر اساس این است که این فکر را در خودش پیش آورده است که ما نباید وابسته باشیم».[12]

    حتی سازمان ملل متحد نیز لزوم توجه به اعتماد نفس را به عنوان مکمل روشهای پیشنهادی در راستای تحقق «توسعه درونزا» مورد توجه و تأکید قرار داده است.[13]

 ب ـ توجه به ارزش علم و لزوم گسترش آن

     اهمیت و ارزش علم امری کاملاً «اصولی و بدیهی» است؛ لکن جوامع توسعه نیافته بخصوص مسلمانان جهان با بی توجهی به این مهم در سده های گذشته و عدم درک صحیح از رابطۀ میان علم و توسعه در دهه های اخیر، موجبات عقب ماندگی خود را در مقایسه با کشورهای توسعه یافته به وجود آورده اند؛ به طوری که علم مدرن وارداتی به علت عدم پیوند با واقعیتهای جوامع توسعه نیافته نتوانسته مشکلات این جوامع را حل کند. یکی از صاحبنظران در این باره می گوید: علم مدرن در یک بستر تاریخی و در شرایط و تحولات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگ خاص پدید آمده است که به هیچ وجه با سهولت قابل پیوند با جوامع دیگر نیست از این رو رهیافت الگوهای رشد و توسعه جوامع توسعه یافته در الگوهای توسعه کشورهای توسعه نیافته گمراه کننده بوده و منجر به علمی تقلیدی به جای علم خلّاق خواهد شد و نهادها و ساختارهای علمی و پژوهشی این جوامع در دوگانگی و بی هویتی و به عبارت دیگر از خود بیگانگی آکادمیک به سر خواهند برد».[14]

    حضرت امام خمینی (ره) با درک واقعی از علم و دانش و آثار آن و فرایند توسعه با استناد به حدیث «طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة» می فرمایند: با علم است که انسان می تواند تأمین سعادت دنیا و آخرت را بکند، با آموزش است که انسان می تواند تربیت کند جوانها را بطوریکه مصالح دین و آخرت خودشان را خودشان حفظ کنند. اگر کشور ما علم را بیاموزد، ادب بیاموزد، جهت یابی علم و عمل را بیاموزد، هیچ قدرتی نمی تواند بر او حکومت کند گرفتاریهایی که ما در طول این تاریخ داشتیم بهره برداری از جهالت مردمی بوده است، جهالت مردم را آلت دست قرار دادند و بر خلاف مصالح خودشان تجهیز کردند.[15]

    ایشان ریشه تمام وابستگیهای کشور را وابستگی فرهنگی می دانند و نقطۀ آغازین از بین بردن وابستگی فرهنگی را مبارزه همه جانبه با پدیده بی سوادی و می گویند: ما باید در برنامه درازمدت فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل خودمان تبدیل کنیم و اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خسته کننده برای مبارزه با بیسوادی بطور ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم  تا انشاءالله در آینده نزدیک هر کس خواندن و نوشتن ابتدایی را آموخته باشد. برای این امر لازم است تمام بیسوادان برای یادگیری و تمام خواهران و برادران با سواد برای یاددادن بپاخیزند و وزارت آموزش و پرورش با تمام امکانات بپاخیزد و از قرطاس بازی و تشریفات اداری بپرهیزد.[16]

    حضرت امام خمینی در شرایطی که حدود پنجاه درصد مردم پس از اجرای پنج برنامه عمرانی هنوز بیسواد بودند،[17] فرمان بسیج عمومی را برای ریشه کن کردن بیسوادی صادر کردند و «آسیب شناسی»[18] دقیقی ازاین نظر داشتند؛ ولی متأسفانه با گذشت بیش از بیست سال از این فرمان حیاتی هنوز درصد قابل توجهی از افراد واجب التعلیم و نیروهای فعال انسانی در جامعه ما بیسوادند.

 ج ـ توجّه جدی به نقش زنان در فرایند توسعه

     نقش و اهمیت زنان در جریان توسعه اقتصادی برای  صاحبنظران اقتصادی و جامعه شناسان معاصر بسیار روشن است. این نقش از لحاظ مشارکت در تولید، دخالت در تعلیم و تربیت، بهداشت و درمان، کنترل جمعیت و فرهنگ سازی مورد توجه قرار می گیرد.[19] در گزارش بانکجهانی در ژانویه 1992 اعلام شده که سرمایه گذاری بر روی دختران در کشورهای توسعه نیافته از پربازده ترین سرمایه گذاریهاست.[20]

    حضرت امام (ره) نظر اسلام را در مورد زنان با شفافیت لازم تبیین کرده می فرمایند: اسلام نظر خاصی به شما زنان دارد، اسلام در زمانی در جزیرة العرب ظهور کرد که زنان حیثیت خودشان را از دست داده بودند اسلام آنان را بلند و سرافراز کرد، اسلام آنان را با مردان مساوی کرد، عنایتی که اسلام به زنان دارد بیشتر از عنایتی است که به مردان دارد... قرآن کریم انسان ساز است و زنان نیز انسان سازند اگر زنان شجاع انسان ساز از ملت گرفته شود ملتها به شکست و انحطاط کشیده می شوند».[21]

    امام (ره) با دید عالمانه نسبت به نقش زنان در امر انسان سازی، توجه به این مهم را موجب تباهی جامعه دانسته، وقایع پنجاه سال حاکمیت پهلوی را نمونۀ آن ذکر می کنند و می گویند:

     نقش زنان در عالم از ویژگیهای خاصی برخوردار است. صلاح و فساد یک جامعه از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه می گیرد و زن یکتا موجودی است که می تواند از دامان خود افرادی به جامعه تحویل دهد که از برکاتشان یک جامعه، بلکه جامعه ها به استقامت و ارزش والای انسانی کشیده شوند، می تواند بعکس آن باشد. بدون شک آنچه در این پنجاه سال روزگار سیاه ایران به دست این رژیم سیه روی به ملت عزیز ایران به ویژه بانوان مظلوم آن گذشت با طرح و نقشه از پیش حساب شده ابرجنایتکاران جهان بوده است. رضاخان و فرزند جنایتکارش با فکر علیلشان به چنان جنایت عمیقی دست زدند که در طول تاریخ این کشور بی نظیر و یا کم نظیر بوده است».[22]

 د ـ توأم بودن تعلیم و تربیت در شکل گیری سرمایه انسانی

     در نظریه رشد و توسعه اقتصادی «تشکیل سرمایه انسانی»[23] و یاسرمایه گذاری در کیفیت نیروی انسانی که موجب بارور شدن استعدادها و ارتقای مهارتهای فردی می گردد و مآلاً ظرفیت و قابلیت تولیدی فرد و جامعه را افزایش می دهد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است[24] در مباحث تشکیل سرمایه انسانی، تغییر و تحولاتی که موجب تبدیل انسان خام به انسان ساخته شده می گردد مورد توجه قرار گرفته و در این فرایند هم به جنبه های مادی پرداخته می شود و هم به جنبه های روحی انسان موردنظر. البته باید اضافه کرد که این تغییر و تحولات در چارچوب «نظامهای تربیتی» پدید می آیند و لذا نمی توان از یک سیستم تربیتی مبتنی بر نگرشهای مادیگرایانه انتظار معجزه گونه ای دال بر خلق انسانهای خاص با خلق و خوی معنوی و روحانی داشت.

     «مبارزه با نفس» و «توأم بودن» «پرورش با آموزش» در فرایند تشکیل سرمایه انسانی، مورد تأکید حضرت امام (ره) قرار گرفته است. این موضوع به قدری از نظر ایشان مهم و اساسی بوده که آن را مبنای تحولات اجتماعی و اقتصادی می دانند و در جایی می فرمایند: «هر قدمی که برای تعلیم و تعّلم بر می دارید همراه آن قدم باشد برای مهار کردن نفستان که از این سرکشی که دارد و آزادی که برای خودش فرض می کند که هیچ مهاری در کار نباشد خودتان مهار کنید نفس خودتان را اگر یک همچو تعلیم و تربیتی در یک کشور باشد این کشور می تواند مستقل باشد، می تواند آزاد باشد، اقتصادش را می تواند تأمین کند، می تواند فرهنگش را درست کند و می تواند همه چیزش را اصلاح کند».[25]

    ایشان اخلاق فاسد را در گذشته عامل به تباهی کشاندن مملکت دانسته فرموده اند: اینها که مملکت ما را به تباهی کشاندند برای این بود که ساختمان خودشان فاسد بود، خودشان یک اخلاق فاسد داشتند یک عقاید فاسد داشتند یک اعمال فاسدداشتند اگر چنانچه خودشان را ساخته بودند به ملت خیانت نمی کردند، به اسلام خیانت نمی کردند».[26]

    حضرت امام توأم نبودن علم و تهذیب را در عصر حاضر از مصائب بشریت می دانستند و از آن با نگرانی یاد می کردند: «علم و تخصص بدون تهذیب و تربیت بلایی است که امروز بشر مبتلا به آن است و می رود تا عالم را به آتش بکشد و مسابقه و رقابت دو ابرقدرت در مجهز شدن به سلاحهای مدرن اتمی و هسته ای که از مبادی شیطانی و نفسانی سرچشمه می گیرد چه مصیبتهایی برای بشریت دارد مگر آنکه دستی از غیب بیرون آید و بشریت را نجات دهد».[27]

    ایشان در جایی دیگر و در همین خصوص می فرمایند: «تمام این خرابیهایی که الآن در دنیا به وجود آمده است اینها برای این است که علمی بوده است که توأم با تهذیب نبوده علم دارند لیکن مهذب نیستند. شما اگر بخواهید خدمت بکنید به اسلام، خدمت بکنید به کشور خودتان، استقلال کشور خودتان را حفظ کنید وابسته به هیچ جا نباشید باید هم رشته علم را تقویت کنید و هم تهذیب اخلاق را و هم عمل را».[28]

 ه) تغییر ساختاری دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی

     از ویژگیهای مهم کشورهای توسعه نیافته، عدم ارتباط ارگانیک بین دانشگاهها و مراکز علمی با مشکلات و مسائل آنهاست یکی از جنبه های دوگانگی در این کشورها محسوب می شود، یعنی وجود «دانشگاه» و «مشکلات حل نشده» در جامعه.

     امام خمینی (ره) با انتقاد از چنین وضعیتی می فرمایند: «دانشگاه نتوانسته است آن خدمت خودش را بکند به این ملت. دانشگاه در خدمت دیگران بوده است جوانهای ما را دانشگاه اینطور کردند الان هم دنبال این هستند که نگذارند این دانشگاه یک دانشگاه در خدمت خود مردم باشد.ما که می گوئیم دانشگاه اسلامی ما می خواهیم که یک دانشگاهی داشته باشیم که روی احتیاجاتی که این ملت داشته باشد کرسی داشته باشد و برای ملت باشد تربیت نبوده است در این دانشگاه تربیت بر ضد بوده است».[29]

    ایشان چاره را در تغییر ساختاری دانشگاه دانسته، اظهار می دارند: «دانشگاه می باید تغییر بنیانی بکند و باید از نو ساخته شود».[30]

    و جالب توجه آنکه تسهیل در دگرگونی ساختاری و نوسازی در دانشگاه را مرتبط و هماهنگ با مراحل قبل از دانشگاه می دانند و می فرمایند: «اصلاح دانشگاه زمانی آسان است که فرزندمان را از دوره دانش آموزی زیر نظر بگیریم اگر فرزندانمان در کودکی درست تربیت شوند دانشگاه زحمتش کمتر می شود».[31]

    در فرایند تغییر ساختاری دانشگاه، موضوع اسلامی شدن آن مّدنظر امام خمینی (س) واقع شد. البته برخلاف تصور برخی از افراد، منظور ایشان طبقه بندی علوم یا تغییر ظواهر دانشگاه نبود، بلکه بازسازی آن به قصد ترقی و توسعه مملکت بود.امام (ره) در این باره می فرمایند: «ما که می گوئیم دانشگاه باید از بنیان تغییر بکند و تغییرات بنیادی داشته باشد و اسلامی باشد نه این است که فقط علوم اسلامی را در آنجا تدریس کنند نه اینکه علوم دو قسمند و هر علمی دو قسم است یکی اسلام و دیگری غیر اسلامی، ما می گوئیم که در این پنجاه سال یا بیشتر که ما دانشگاه داریم فراورده های دانشگاه را برای ما عرضه دارید ما می گوئیم دانشگاههای ما مانع از ترقی فرزندان این آب و خاک است».[32]

    جولیوس نایرره [33] رئیس جمهور فقید تانزانیا نقش کلیدی دانشگاههادر جوامع در حال توسعه را این گونه بیان می کند: «در یک جامعه در حال توسعه دانشگاه باید تأکید کار خود را بر موضوعات بسیار لحظه ای و فوری که کشور با آن روبروست قرار دهند... نقش دانشگاه در یک کشور در حال توسعه همکاری کردن، خلق افکار بدیع، ارائه نیروی انسانی و کمک به افزایش برابری انسانها، کمک به تعالی یافتن مقام بشری و تکامل انسانی است».[34]

    شناخت حضرت امام خمینی از وضع دانشگاههای کشور مبنی بر ناتوان بودن آنها در حل معضلات جامعه، شناخت کاملاً صحیحی بود. با کمال تأسف در شرایط کنونی مشکلات متعددی مانع دگرگونی ساختاری دانشگاهها شده است و تا زمانی که دانشگاه اصلاح و دگرگون نشوند، توسعه درونزا تحقق پیدا نخواهد کرد.

و) وحدت حوزه و دانشگاه

     با دقت در اندیشه حضرت امام خمینی (ره) علّت تأکید ایشان بر وحدت حوزه و دانشگاه را باید در تأثیر این امر در حل معضلات اجتماعی و تحول توسعه جامعه جستجو کرد که دقیقاً با حرکت درونزایی در توسعه مرتبط بوده، در یک مسیر صورت می پذیرد. این وحدت به قدری اهمیت دارد که ایشان در اولویت برنامه های پس از جنگ بدان توجه داشته، می فرمایند: پس از جنگ از مدارس علمی و دانشگاهها که در حقیقت قلب تپنده و نبض زننده ملت هستند شروع می کنیم که این دو مرکز که در حقیقت طیف دو شاخه از یک شجرۀ طیبۀ و دو بازو از یک مقام انسان روحانی که اگر به صلاح گرایند و تعهد روحانی خود را حفظ کنند و دست در دست هم در صف واحد و در خدمت حق و خلق قیام کنند، ملت را به کمال خود و بعد معنوی و مادی می رسانند و آزادی و استقلال کشور را حفظ می کنند».[35]

    و در جایی دیگر می گویند: «و تا این دو قشر با هم پیوند داشته باشند استقلال کشور محفوظ می ماند هم دانشگاه چشمهای خودش را باز کند و هم فیضیه. بدانید شما، باز دستهایی در کار است که شماها را از هم جدا کنند».[36]

    ایشان به سابقه جدایی این دو قشر و آثار مخرب آن در طول پنجاه سال قبل از انقلاب پرداخته، استدلال می کنند که: «بین این دو قشر جدایی افکندند و این دو را با هم دشمن کردند و دیگران و مخالفین با این ملت از این آب گل آلود ماهی گرفتند و ثروتهای شما را در طول این پنجاه سال خصوصاً این چندین سال سلطنت محمدرضا شاه به باد فنا دادند و نتیجه دشمنی دانشگاه و فیضیه شد، و دشمنی دانشگاه و فیضیه بیمه کرده و می کند اگر خدای ناخواسته اعاده شود، بیمه می کند مصلحت های ابرقدرتها را عزیزان دانشگاهی من و عزیزان فیضه من آگاه باشید که دشمن ها درصددند بین شما تفرقه بیندازند و توجه داشته باشید که اگر دانشگاه اصلاح بشود کشور شما استقلال خودش را بیمه می کند».[37]

 ز) گسترش تحقیقات و حمایت از مبتکران و مخترعان

     ویژگی قرن بیستم ـ بخصوص اواخر آن ـ تفاوت عمیق «تحقیق و توسعه»[38] در کشورهای غنی و فقیر است. برای مثال کشورهای ثروتمندبا داشتن کمتر از یک سوم جمعیت جهان نزدیک به 99 درصد کل مخارج «تحقیق و توسعه» را تقبّل می کنند، در حالی که کشورهای فقیر دنیا با داشتن بیش از دو سوم جمعیت دنیا فقط یک درصد کل مخارج «تحقیق و توسعه» در دنیا را به خود اختصاص داده اند».[39]

    پیشرفت و توسعه اقتصادی کشورهای صنعتی معلول پیشرفت تکنولوژیک آنهاست که در سایۀ تحقیقات وسیع، دامنه دار، عمیق و مداوم پدید آمده و هر روز نقش بیشتری در جهشهای اقتصادی و اجتماعی آنان بر عهده می گیرد. البته نقش نیروی انسانی و مدیریت آن نیز در پیشرفت تکنولوژیک انکارناپذیر است.

     توسعه نیازمند پویایی درونی و تحول پذیری دائمی است و به بیان دیگر فرایندی است که نوسازی باید به طور مستمر در آن صورت گیرد. بدون نوجویی و نوآوری نمی توان به حیات خود ادامه داد و با وجود این دو کارایی و بهره وری ـ که در توسعه حائز اهمیت بالا است ـ  شکل می گیرد. در این خصوص مدیریت که می توان آن را هنر ترکیب بهینه عوامل تولید با بیشترین بهره وری و کارآیی برای تولید تعریف کرد از نقش مهمی برخوردار است. رابطه آن دو را می توان بدین صورت نشان داد.

توسعه اقتصادی و اجتماعی ــــــــــــ پیشرفت تکنولوژی ــــــــــ توسعه مدیریت نیروی انسانی

     در مدیریت، نقش تعیین کننده با عامل انسانی است و به همین دلیل قطعاً ارزشها، باورها، سنتها و ... در آن دخالت خواهند داشت.[40]

    با توضیحات فوق مشخص می شود که توسعه اقتصادی ـ با تأکید بر درونزایی بودن آن ـ فرایندی است که در آن اولاً نقش اولیّه را نیروی انسانی ایفا می کند؛ ثانیاً تا مدیریت علمی اعمال نشود این نقش برتر، خود را به صورت مطلوب نمایان نخواهد کرد و بازدهی لازم را نخواهد داشت و ثالثاً پیشرفتهای تکنولوژیکی که مقدم بر توسعه اقتصادی واجتماعی است خود به دنبال تحول و توسعه در مدیریت نیروی انسانی شکل می گیرد.

     حضرت امام (ره) با توجه به توضیحاتی که داده شد به صورت کامل به نقش نیروی انسانی واقف بوده، بخصوص در شکل گیری سرمایه انسانی تأکید بر توأم بودن تعلیم و تربیت دارند. از سوی دیگر ایشان به اهمیت و نقش دانشگاه و لزوم اصلاح ساختاری آن توجه ویژه ای داشتند و با طرفداری از این طرز تفکر، تحولات بعدی را که همان تولید علم و حل معضلات جامعه باشد منوط به تغییرات مذکور می دانستند:

     «مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی، توسعه مراکز علمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت استعدادهایی است که شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاک نگرش انحصاری علم به غرب و شرق درآمده و نشان داده اند که می توانند کشور را روی پای خود نگه دارند. انشاءا... این استعدادها در پیچ و خم کوچه های اداره ها خسته و ناتوان نشود».[41]

    در بیان اخیر ایشان بر نقش دولت در حمایت از مخترعان و مکتشفان تأکید شده است و به عبارت بهتر، توسعه مدیریت نیروی انسانی با مدیریت عالی دولتی تحت عناوینی چون: «هدایت امکانات»، «تشویق کامل و همه جانبه مخترعان و ...» و «خسته و ناتوان ننمودن نیروی انسانی در پیچ و خم ادارات مربوطه»، مورد توجه قرار گرفته که بیانگر نقش محوری دولت و مسئولیت انکارناپذیر آن در انجام دادن تحقیقات است و عدم درک صحیح این واقعیت همچنان «تحقیق و توسعه» در کشور ما را با تردید مواجه خواهد ساخت.

     از نظر امام خمینی (ره) توجه به نقش دولت در امر حمایت از مخترعان و مکتشفان گرچه شرط لازم است، لکن به هیچ وجه شرط کافی به حساب نمی آید، بلکه ایشان بر «نهادینه شدن» فعالیت تأکید کرده، می فرمودند: «باید همه کوشش کنیم، آنهایی که مخترع هستند و آنهایی که متفکر هستند، زارعین، کارخانه دارها، همه کوشش کنند و خودشان کار خودشان را انجام دهند».[42]

 ح) فرهنگ سازی، آرامش و ثبات

     از نظر امام خمینی (ره) زمینه های تحول اقتصادی و اجتماعی را باید در فرهنگ جامعه ایجاد کرد. به عبارت دیگر ایشان به «طبیعت فرهنگها» واقف بودند و اعتقاد داشتند تا زمانی که فرهنگها مستقل نشوند در سایر زمینه ها هم به استقلال و توسعه نخواهند رسید. در این باره امام (ره) می فرمایند: «قضیۀ تربیت یک ملت به این است که فرهنگ آن ملت فرهنگ صحیحی باشد شما کوشش کنید که فرهنگ را فرهنگ مستقل اسلامی درست کنید... اگر یک ملت فرهنگش اینطور تربیت شود، فرهنگ غنی اسلامی است و مملکت یک مملکت آرام و مترقی خواهد بود».[43]

    نیز در جایی دیگر اظهار می دارند: «مسأله فرهنگ و آموزش و پرورش در رأس مسائل کشور است اگر مشکلات فرهنگی و آموزشی به صورتی که مصالح کشور اقتضاء می کند حلّ شود، دیگر مسایل به آسانی حل می گردد صدماتی که کشور ما از فرهنگ رژیم شاهنشاهی خورده است قابل مقایسه با ضررهای اقتصادی و غیره نبوده است».[44]

    ایشان فرایند اصلاح و استقلال فرهنگ را به رغم طولانی بودن، حیاتی و اساسی دانسته، می فرمایند: «این است که مشکل است ترمیمش، به این زودی ها ترمیم نمی شود و همه باید دست به دست هم بدهند برای ترمیم این جهت که این وابستگی از بین برود و یک مملکتی باشد که هم اقتصادش مستقل باشد و هم فرهنگش مستقل باشد، هم انسانش مستقل باشد و هم فکرش مستقل باشد».[45]

    حضرت امام (ره) با پذیرش طولانی بودن فرایند فرهنگ سازی و اصلاحات اعتقاد دارند که اولاً باید همه در این امر مشارکت داشته باشند ثانیاً این اصلاحات باید در بستری آرام و با ثبات انجام بگیرد در این باره سخن ایشان چنین است: «آن چیزی که برای ما مهم است آرامش است در همه جامعه در سطح کشور در بین کشاورزان، در بین کارخانه ها و در میان صاحبان صنایع و خصوصاً در بین دانشگاه، از دانشگاه است که تمام علوم به خارج و به جوانان ما می رسد و این احتیاج به آرامش دارد».[46]

 خلاصه سخن و نتیجه گیری

     با به کارگیری روش تحلیل محتوی در ارتباط با اندیشه های اقتصادی حضرت امام خمینی (ره) باید گفت که ایشان شناخت دقیقی از علل توسعه نیافتگی ملل محروم بخصوص کشور ایران داشته اند.

     امام خمینی (س) به طور کلی عوامل توسعه نیافتگی را به دو دستۀ داخلی و خارجی تقسیم می کنند. ایشان نقش کشورهای استعمارگر غربی را به عنوان عامل خارجی و وجود حاکمان بی لیاقت و سرسپردگی آنها و نیز جهل، بیسوادی و «عدم اعتماد به نفس» ملل توسعه نیافته را به عنوان عوامل مهم داخلی مورد توجه قرار می دهند.     راه حلهای تأکیدی امام خمینی (ره) کاملاً منطبق با استراتژی «توسعه درونزا» است. ایجاد «اعتماد به نفس»، «تشکیل متعالی سرمایه انسانی»، «گسترش تحقیقات»، «وحدت نیروهای علمی جامعه»، «لزوم توجه به زنان در عرصۀ فعالیتهای اجتماعی»، «گسترش فرهنگ عمومی» و «ایجاد بستر آرام و با ثبات اجتماعی و سیاسی برای عبور از مرحلۀ گذار»[47] از تأکیدات ایشان است.شاید بتوان قسمت اعظم تفکرات حضرت امام خمینی (ره) در باب «توسعه درونزا» و روشهای اعمال استراتژی مربوط را در عبارتی از خود ایشان بیان کرد و همان نتیجه گیری را ارائه داد: «خلاصه مطلب ما باید این را بفهمیم که همه چیز هستیم از هیچ کس کم نداریم ما که خودمان را گم کرده بودیم باید این خود گم کرده را پیدا کنیم و این فکر که بر ما تحمیل شده بوده که «اگر دست خارج کوتاه شود می میریم» را با تمام قدرت از بین ببریم دیدیم که ملتی با دست خالی در مقابل ابرقدرتها و قدرتها ایستاد و این حرکت موجی برداشت که به امید خدا به این زودی ها نمی ایستد». «امیدواریم همه آقایان کمک کنند تا فرهنگ مان و فرهنگ اسلامی مان، فرهنگی که شیخ الرئیس را درست کرده است را بازیابیم، تکرار کنیم ما باید باورمان شود که چیزی هستیم اگر اعتقاد پیدا کردیم که می توانیم هر کاری را انجام دهیم توانا می شویم شما هم اعتقاد پیدا کنید که می توانید، مغزها باید شستشو شود و مغزهایی که بخود متکی است جای آن را بگیرد. خداوند همه شما را حفظ کند».[48] به امید آن روز.

 فهرست منابع 

الف ـ فهرست فارسی

1ـ برای اطلاع بیشتر می توانید به: مایکل تودارو، توسعه اقتصادی در جهان سوم، ترجمه دکتر غلامعلی فرجادی، نشر سازمان برنامه و بودجه، جلد اول، چاپ اول، ص 136 مراجعه نمائید.

2ـ رازقی، ابراهیم، اقتصاد ایران، نشر نی.

3ـ ستاری فر؛ محمد، درآمدی بر سرمایه و توسعه؛ چاپ اول، دانشگاه علامه طباطبائی.

4ـ صحیفه امام، دوره ۲۲ جلدی.

 ب ـ فهرست انگلیسی

1- Hogendorn Jan. S. Economic, Developments Harper, Colins Publisher, 1992.

2- Singer's H.W. The Sterategy of International Development, Macmilan Press LTO 1975.

3- Unesco, Startegies for Endogenous Development, 1986.

 

منبع: بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی(س)، ص 447.


[1] )) عضو هیأت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی (س)

[2] (( Sterategy of Endogenous development.

[3] (( Unesco, Strategies for Endogenous Development, 1986, P 40.

[4] (( Duailstic Society.

[5] (( Transformation.

[6] (( Exogenous development.

[7] (( Anti development.

[8] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 9، ص 75-76.

[9] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 10، ص 17-18.

[10] (( Self- esteem

[11] )) مایکل تودارو، توسعه اقتصادی در جهان سوم، ترجمه غلامعلی فرجادی، جلد اول، سازمان برنامه و بودجه، ص 136.

[12] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 14، ص 115-118.

[13] (( Unesco, P 56, P 117.

[14] )) محمد ستاری فر؛ درآمدی بر سرمایه و توسعه؛ چاپ اول، دانشگاه علامه طباطبائی.

[15] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 450-453.

[16] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 11، ص 446-447.

[17] )) ابراهیم رزاقی؛ اقتصاد ایران: نشر نی.

[18] (( Pathology.

[19] (( JAN. S.Hogendorn, Economic, Development, Harper, Colins Publisher 1992 PP19-20.

[20] )) محمد ستاری فر، همان، 230.

[21] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 6، ص 299-302.

[22] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 192-193.

[23] (( Human Capital Formation

[24] )) مصطفی عمادزاده، مباحثی از اقتصاد آموزش و پرورش، چاپ اصفهان: جهاد دانشگاهی، 1373. صص 16 و 32.

[25] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 9، ص 2-4.

[26] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 380-382.

[27] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 391-393.

[28] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 19، ص 325-326.

[29] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 12، ص 339-341.

[30] )) ر.ک: صحیفه امام، جلد 12، ص 249-251.

[31] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 19، ص 222-223.

[32] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 12، ص 248-251.

[33] (( Julius Nyerere.

[34] )) مایکل تودارو، همان، ص 488.

[35] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 19، ص 150-152.

[36] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 14، ص 430-431.

[37] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 14، ص 430-431.

[38] (( Research & development.

[39] (( H.W Singer' The Sterategy of international Development, Macmilan Press LTD 1975, P, 195.

[40] )) محمد ستاری فر، همان، ص 345.

[41] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 157-159.

[42] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 396.

[43] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 8، ص87-89.

[44] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 309-310.

[45] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 8، ص22-25.

[46] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 14، ص 294-295.

[47] (( Transition Period.

[48] )) ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 309-310.

انتهای پیام /*