نظری بر اهداف تربیتی در دانشگاهها از دیدگاه امام راحل(س) ـ حساسیت تعلیم و تربیت
سید حسین حسینی
اهمیت تعلیم و تربیت در شئون مختلف حیات بشری یکی از دلائل عدم اتفاق و اجماع اهل نظر در ارائه تعریف مشترکی از مفهوم آن شده است. شمولیت و عمومیت این مفهوم، تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آن از سایر مفاهیم (به خصوص در محدودۀ علوم انسانی)، پیشرفت فزاینده و توسعه معرفت انسانی، تکنولوژی و حتی صنعت و در نهایت "تمدن نوین بشری"، همه دلیل آن است تا صاحبان اندیشه در تعریف این مفهوم کهن و نوین با احتیاط قلم بر کاغذ گذارند.
نظری گذرا بر آراء گوناگون اندیشمندان غربی و شرقی از قدیم تا جدید، شاهد مناسبی بر این ادعاست. جالب است بدانیم تنها در مورد عمومیت تئوری های تعلیم و تربیت، این مساله تا آنجا پیش رفته که بعضی از صاحبنظران، اصولاً فلسفه و تفکر فلسفی را چیزی جز بحث از تئوری عام تعلیم و تربیت ندانسته اند.
از آنجا که مسائل مربوط به تعلیم و تربیت از انسان واعمال فردی او آغاز و بعد، نهاد کوچک خانواده و تا جامعه و جوامع بشری ادامه می یابد، لذا همواره مورد توجه صاحبان اندیشه بوده است. سابقه تاریخی و دیرینه فرهنگی نظام های تعلیم و تربیتی بهترین گواه بر این مساله است. تنها اشاره کنیم که، بزرگانی چون "ابوحامد محمد غزالی" و یا "خواجه نصیرالدین طوسی" تعلیم و تربیت را اشرف صناعات دانسته اند. و در دنیای جدید نیز معروف است که "راسل" در کتاب خود از "تربیت" به عنوان "کلید جهان نو" یاد می کند. علاوه بر این، ظهور
[[page 327]]
گرایشهای مختلف و متنوع دراین رشته، دلالت خوبی بر اهمیت و حساسیت موضوع در دنیای علوم و تمدن جدید بشری دارد.
اگر مروری به تعاریف گوناگونی که از تعلیم و تربیت شده بیندازیم و در مقایسه ای این گونه، نقطه دید خود را بر "اهداف تربیتی" متمرکز کنیم، با چنین پاسخ هایی روبرو می شویم: "تعلیم و تربیت با هدف خشنودی و سعادت جاودانی، سعادت فردی و اجتماعی، سازگاری انسان با محیط، اجتماعی شدن انسان، بازسازی تجربه و رشد دموکراسی اجتماعی، کمال دنیوی و اخروی، عدالت اجتماعی، قرب الهی، ملکات علمی و فضایل اخلاقی، سعادت حقیقی و ...
اما در ورای همه این ایده ال ها، اگر نظری به وضع انسان امروز بیندازیم، پرسش های بسیاری را مطرح می بینیم که در یک سئوال خلاصه می شود: "آیا مدل های تعلیم و تربیت کنونی توانسته اند این مطلوبیت ها را برای بشر به ارمغان بیاورند؟"
به هر حال علت عدم جوابگوئی مدل های موجود را باید در فلسفه های تعلیم و تربیت جستجو کرد. و به بیانی دیگر، در نحوه نگرش به انسان و مسائل انسانی (یا ابعاد وجودی انسان).
بنابراین مکتبی که توان تحلیل صحیح، جامع و مطابق با واقع از انسان و صفات انسانی را داشته باشد، بهترین نظام فکری را برای ابداع الگوها و مدل های تعلیم و تربیتی ارائه کرده است. و پس از قرنها، انقلاب عظیم اسلامی به رهبری امام راحل(س) در پی اعلان و اثبات این ادعای سنگین بود!
ما بر این ادعا هستیم که مسلمین با پشتوانه غنی مکتب متعالی اسلام توان دستیابی به مدل های تربیتی در اسلام را دارا هستند و اگرچه پس از انقلاب قدمهایی بر داشته شده ولی هنوز راه درازی در پیش است.
بر این اساس، نگرش ارگانهای فرهنگی جامعۀ اسلامی (بخصوص دانشگاهها) به این علوم دارای جایگاه و نقش ویژه ای خواهد بود. و در این راستا، سخن از "اهداف تربیتی در دانشگاه می باشد.
اگر تعلیم و تربیت در دنیای کنونی از اهمیت محسوسی برخوردار است و مدل های موجود نیز در تحقق ایده ال های بشر ناتوان اند و اگر مکتب اسلام در ادعای خود محقق است و انقلاب اسلامی نیز پرچمدار اسلامی ناب است و اگر در جامعه اسلامی، دانشگاهها به عنوان یکی از دو قطب حیات یک ملت به شمار می روند پس این مراکز از بهترین و ضروری ترین ارگانهایی
[[page 328]]
هستند که بتوان طراحی مدل های تربیتی (اسلامی) را در آنها جستجو کرد. مسلّم در این چهارچوب یکی از مباحث ضروری، تبیین اهداف تربیتی در دانشگاههاست، تا نظام را در جهت تخمین و ابداع نو آوری های جدید (فکری) یاری رساند.
ـ اهداف تربیتی
مشخص کردن "اهداف تربیتی" بدون نظر به «نظام تربیتی» (در سطح کلان) نوعی پیش داوری ذهنی است که به راحتی می توان در حقانیت و کارائی آن تردید کرد. بحث از نظام تربیتی نیز همواره با مجموعه عوامل مرتبط و منسجمی همراه است. مباحثی چون مبانی، اهداف، مواد، روش ها، برنامه ها و غیره که جای تفصیل آنها در این نوشتار نیست.
فقط اشاره ای کوتاه می کنیم که: یکی از وجوه ممیز مکتب اسلام، نگرش همه جانبه او به "انسان" است.
در دیدگاه اسلام ابعاد وجودی انسان جدا از یکدیگر دانسته نشده و در مسیر رشد و تعالی، تکیه بر هماهنگی و ارتباط معقول قوای انسانی است.
"ابعاد انسان ابعاد همۀ عالم است و اسلام برای تربیت انسان در همه ابعاد است."
آیات و روایات دینی مشحون از تبیین مسائل "انسان شناسی" است و به خوبی می توان از آنها در زمینه های سه مسأله مهم "ماهیت انسان، ویژگی ها و علت وجودی اش" لطایفی را برداشت و استخراج کرد.
تربیت و پرورش صفات انسانی متناسب با مقام قرب یکی از اصول تربیتی در این دیدگاه شناخته می شود. بخصوص تربیت روحی فرد که می تواند زمینه ساز تغییر و تحول در سایر ابعاد انسان باشد.
" ... اسلام در هردو رکن سفارش اکید فرموده است و پرورش، سفارش بیشتر شده است و اهمیتش بیشتر است.»
"گمان نکنند بعض از این اشخاص که در اسلام راجع به جامعه چیزی نیست یا راجع به امور تربیتی است، اسلام عمیق تر از همه جا و از همه مکتب ها راجع به امور انسانی و امور تربیتی (بیشتر مطلب) دارد که در راس مسائل اسلام است ... تربیت، تربیت قرآنی باشد.
قران غنی ترین کتابهای عالم است در تربیت، در تعلیم و تربیت منتهی متخصص لازم
[[page 329]]
دارد.
بر همۀ محققین آشکار است که آغاز دستورات نورانی اسلام همراه با تأکید بر تعالی روح و کمال انسانی بوده است.
نکته دیگری که باید افزود: تربیت و پرورش روحی، مادام که از محدودۀ انفرادی خود فراتر نرفت، نمی تواند بردی ورای قدرت ارتباط روحی شخص با فرد و یا احیاناً افرادی معدود را فراهم کند. پرورش نفسانی نظام یافته است که توان خلق و توسعۀ میدانهای مغناطیسی اجتماعی را (در جهت اهداف تربیتی مخفی و پنهان خود) دارد. و در آن صورت نه تنها افراد جامعه را (به راحتی) تحت نفوذ درآورده و آنها را به سمت اهداف مطلوب مورد نظر هدایت و سازمان می دهد، حتی قدرت رویاروئی با نظام های اجتماعی هم عرض خود را نیز (در سطح جهانی) دارا خواهد بود. و البته مکتب اسلام دستمایه های این دیدگاه را در جای جای نظام پرورشی خود گنجانده است. اگر چه در دوران اخیر مسلمین از توجه به آن غافل بوده اند!
بر این بنیان، شکی نیست که تحقق "تربیت و پرورش اجتماعی" در جامعه اسلامی مقرون با "نظام اجتماعی اسلام" است. و دانشگاه به عنوان یکی از ارکان رئیسه جامعۀ اسلامی نقش مهمی را در این مورد به عهده خواهد داشت.
یکی از موضوعات مهم در این باب، مشخص شدن اهداف تربیتی در دانشگاه است تا به این وسیله در مسیر بدست آوردن «مدل های پرورش اجتماعی در اسلام»، توان علمی لازم حاصل شود. این اهداف خطوط کلی این علوم را (به خصوص در بعد تربیتی) تبیین خواهد کرد.
مفهوم تربیت در دانشگاه در دو مرحله مد نظر است. نخست توجه به اساتید و دانشجویان از جهت تاثیر فوق العاده این قشر در رشد و افول تربیت (روحی) افراد جامعه و مهمتر از آن، نظر به حقیقت علوم (دانشگاهی) از جهت میزان تأثیر و کاربرد این دانش در ارتقاء و یا افول پرورش (روحی) نظام اجتماعی. پس در این قسمت به دنبال این پرسش هستیم که تربیت دانشگاهی مطلوب نظر امام(س) باید دارای چه خصوصیاتی باشد؟ و به عبارتی دانشگاه ایده ال در نظر ایشان باید چه اموری را به عنوان اهداف تربیتی فراروی خود قرار دهد تا محصولاتش را در مسیر آن محورها پرورش دهد؟ اساتید و دانشجویان که قالب اصلی دانشگاه را تشکیل می دهند باید دارای چه روحیه های تربیتی باشند؟ و اگر در صورت مسأله موضوع اصلی یعنی (علوم دانشگاهی) را قرار دهیم، مسلم سئوال دقیق تر خواهد شد.
[[page 330]]
اینک با مروری بر سخنان امام راحل مختصراً به بعضی از سرفصل های این موضوع اشاره می کنیم.
1 ـ تهذیب و تربیت انسانی
این عنوان را می توان از موضوعاتی دانست که ایشان در مورد مسائل دانشگاهی بیشترین اشاره ها را به آن داشته اند.
"ما اگر فرض کنیم که دانشگاه ما یا فیضیه ما علوم را به طور وافر می دانند و تدریس هم می کنند لکن فرض کنیم که پرورش روحی و تهذیب نفس و اخلاق در آن نباشد آیا از این تربیت علمی فقط منهای تربیت های روحی و پرورش معنوی برای کشور شما چه چیزی حاصل می شود؟
برای اسلام عزیز و مردم و ملت چه چیزی حاصل می شود؟"
ـ " ... دانشگاه مرکز سعادت و در مقابل شقاوت یک ملت است. از دانشگاه باید سرنوشت یک ملت تعیین بشود ... دانشگاه باید یک مرکز درست کردن انسان باشد ...
... بنابراین کار، کار بسیار شریف و مسئولیت، مسئولیت بسیار زیاد است. الان این مسئولیت به دوش ما و شماست. این مسئولیت بزرگ یعنی سعادت ملت را شما و ما باید بیمه کنیم ...»
ـ «نقش دانشگاه در هر کشوری ساختن انسان است ...
... این دو قطب تمام سرنوشت یک ملت را در دست دارند. و لهذا این کار از همه چیز بالاتر و شریفتر است ... این کار، همان کار انبیاء است. همه انبیاء و قرآن کریم برنامه آدم سازی دارند. این دو قطب هر دو مأمور آدم سازی هستند و مسئولیت آنها بالاتر از همه مسئولیت هاست ...." -
2 ـ توجه به علم و ایمان (هماهنگی علم و ایمان)
ـ " ... این دو مرکز که مرکز علم است، هم می تواند مرکز تمام گرفتاری های بشر باشد و هم می تواند مرکز تمام ترقیات معنوی و مادی بشر باشد. علم و عمل، علم و تعهد به منزله دو بال
[[page 331]]
هستند که با هم می توانند به مراتب ترقی و تعالی برسند."
ـ " ... و اساتید دانشگاه و اساتید حوزه ها هم به این خاصه (تقوا) باید اهمیت خاص بدهند که اگر علم تنهای بی تقوا باشد و لو علم توحید باشد، و لو علم ادیان باشد، در آن عالم ارزش ندارد .. پس باید که همراه این آموزش، آموزش تقوا هم باشد ... "
ـ " ... نمی گویم از علم و عرفان و فلسفه بگریز و با جهل عمر بگذران که این انحراف است. می گویم کوشش و مجاهده کن که انگیزه، الهی و برای دوست باشد و اگر عرضه کنی، برای خدا و تربیت بندگان او باشد نه برای ریا و خودنمایی ... "
ـ " ... دانش تنها فایده ندارد، بلکه دانش و تعهد با هم اند که می توانند انسان را به جایی برسانند که محتاج دیگران نباشد."
ـ آن چیزی که دانشگاه را بارور می کند که برای ملت و کشور مفید است، آن عبارت از محتوای دانشگاه است نه درس ... علم منهای ایمان فساد می آورد ... اگر ایمان با تخصص نباشد، تخصص مضر است ... "
3 ـ ایجاد و تقویت حس خدمت گذاری
ـ " ... ما می گوییم باید بنیاداً اینها (دانشگاهها) تغییر بکنند. می خواهیم بگوییم که دانشگاههای ما باید در احتیاجاتی که ملت دارند در خدمت ملت باشند نه در خدمت اجانب ... "
" ـ ... ما که می گوییم دانشگاه و فرهنگ اصلاح بشود، ما نمی خواهیم که دانشگاه نباشد. ما می خواهیم دانشگاهی باشد که برای ملت باشد، برای خودمان باشد ...
... مهم این است که وقتی فردی از دانشگاه بیرون بیاید بفهمد که من با بودجه این مملکت تحصیل کردم، متخصص شدم، به مقامات عالیه رسیدم و باید برای این مملکت خدمت بکنم و برای استقلال این کشور خدمتگزار باشم ... باید آنهایی که به این کشور علاقه دارند، آنهایی که به این ملت علاقه دارند، ... همت کنند به اینکه دانشگاه را یک مرکزی درست کنند که مرکز علم و تهذیب باشد که همه تخصص ها در خدمت خود کشور باشد ...
... آن کسی که مهذب نشده است و برای کشور خودش احساس نکرده است که من برای این کشور هستم و از این کشور من استفاده کردم و استفاده علمی ام را باید به این کشور تحویل بدهم،
[[page 332]]
اگر چنانچه این احساس پیدا شد و این اساتید دانشگاه ... باید خودشان را مجهز کنند که این فرزندان ایرانی متعهد و در خدمت خود ایران باشند. اگر این طور بشود دانشگاه بالاترین مقامی ست که کشور ما را به سعادت می رساند ... "
4 ـ استقلال طلبی و عدم وابستگی
ـ "باید کوشش کنید آنچه را از دست داده اید در طول مدت حکومت های دست نشانده که مهمتر از همه استقلال روحی است که لازمه اش احساس حقارت در مقابل حکومت های جور است، باز یابید ... "
ـ "در جمهوری اسلامی باید دانشگاهها متحول بشود، دانشگاههای وابسته به دانشگاههای مستقل متبدل شود. فرهنگ ما باید متبدل بشود، فرهنگ استعماری، فرهنگ استقلال شود".
ـ " ... یک پرورش صحیح (آن است) که وقتی از دانشگاه بیرون می آیند مستقل در فکر باشند، مستقل در عمل باشند، تحت تاثیر گرایش های شرقی و غربی نباشند. خدمتگزار به کشور خودشان باشند نه خدمت به دیگران بکنند. این معنای انقلاب دانشگاه است."
ـ «... آنکه ما اصرار داریم به اینکه دانشگاه که مغز متفکر یک ملت است باید از وابستگی های شرق و غرب کنار برود و نمی شود کنار برود الا اینکه فرم اسلامی پیدا کند ....
... ما دانشگاهی می خواهیم که ما را از وابستگی ها بیرون بیاورد، ما را مستقل کند، ... ما می خواهیم یک دانشگاهی داشته باشیم و یک کشوری داشته باشیم که این وابستگی مغزی ما را که مقدم بر همه وابستگی هاست و خطرناکتر از همه وابستگی هاست نجات بدهد ...."
ـ " ... باید دانشگاه جدیت کند به اینکه افرادی را به گونه ای بار بیاورد و تربیت و تعلیم کند که احتیاج را از خارج سلب بکنند ... "
ـ " ... معنی اسلامی شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگی به شرق جدا کند و یک ملت مستقل، یک دانشگاه مستقل، یک فرهنگ مستقل داشته باشیم. عزیزان من ما از محاصره اقتصادی نمی ترسیم، ما از دخالت نظامی نمی ترسیم، آن چیزی که ما را می ترساند وابستگی فرهنگی است. ما ازدانشگاه استعماری می ترسیم ... "
[[page 333]]
5 ـ ایستادگی و عدم تسلیم
ـ " ... ما می خواهیم اگر چنانچه ملت ایران در مقابل غرب ایستاد جوانهای دانشگاهی ما هم در مقابلش بایستند" ...
ـ " ... باید کاری کنید که دانشگاههایمان روش توده های مردم را داشته باشد که اگر ملتی چیزی را خواست، خلافش را نمی توان برآن تحمیل کرد. شما ملاحظه کنید توده های میلیونی ما چگونه منقلب شده اند و به این معنا توجه کرده اند که باید در مقابل ابر قدرتها بایستند. دانشگاه باید مرکز رشد چنین امری باشد" ...
ـ " ... دانشگاهها در سرتاسر دنیا در خدمت ابرقدرتها هستند و بوده اند و ما می خواهیم این نباشد."
ـ " ... دانشگاه باید انسان ایجاد کند و انسان از خودش بیرون بدهد. اگر انسان بیرون داد..، انسان حاضر نمی شود که کشور خودش را تسلیم به غیر کند انسان حاضر نمی شود که تحت ذلت و اسارت برود."
با ذکر چند نکته این نوشته را به پایان می بریم:
1 ـ این موضوع محتاج بررسی و تعمیق شایان توجهی است. چه بسا با دقت و تفحص بیشتر، بتوان عناوین و شواهد دیگری را نیز در ردیف این مسائل قرار داد.
2 ـ علی رغم اینکه در نظر اول ممکن است عنوان های "تهذیب و تربیت انسانی" و "همراهی علم و ایمان" یکسان جلوه کنند اما تفکیک آنها براساس این دیدگاه صورت گرفته که، موضوع تهذیب و پرورش انسانی، "اراده و اختیار" است و بدلیل جامعیت آن بر موضوع پرورش روحی، ذهنی و عملی، ضرورتاً متمایز و مقدم بر آنها خواهد شد. بنابراین وقتی بحث از ضرورت تهذیب و تربیت انسانی می کنیم موضوع سخن، پرورش اراده و اختیار است و آنگاه که لزوم هماهنگی علم و تقوا را به عنوان یکی از دیگر از اهداف تربیتی بر می شماریم در واقع موضوع، پرورش ذهنی و فکری انسان است.
علاوه بر این، اگر بر موارد متعددی از کلمات و سخنان حضرت امام(س) نیز دقت کنیم، این تمایز به خوبی آشکار می شود.
3 ـ با توجه به مطالب مذکور می توان "تهذیب روحی" را نیز محور اصلی سه عنوان اخیر قرار
[[page 334]]
داد. تحقق و رشد حس خدمت گذاری، روحیه استقلال طلبی و ایستادگی (در افراد) حاصل پرورش و تربیت صفات روحی است. صفت نفسانی در فرد به عنوان روحیه و اخلاق فردی و اوصاف نفسانی در جمع و نظام اجتماعی به عنوان روحیه ملی یا روح جمعی (و به تعبیری اخلاق اجتماعی) است.
4 ـ اهداف تربیتی را نباید تنها محدود به یک دیدگاه تک بعدی کرد و آن را در چارچوب پرورش اخلاقی محصور دانست. تهذیب و تربیت در تمام صفات انسانی جاری است و با "هماهنگی و هدایت"، انسان را به مقصد می رساند.
لذا تعیین و تبیین اهداف تربیتی در نظام دانشگاهی نیز باید با توجه به ابعاد "تربیت روحی"، "تربیت ذهنی" و "تربیت عملی" صورت بگیرد.
5 ـ اگر اهل دقت های فلسفی هم نباشیم، کافی است تا مروری (هر چند کلی) بر رهنمودهای حضرت امام(س) در مورد موضوع بحث بیاندازیم و به این نتیجه برسیم که، دانشگاهها در جامعۀ اسلامی محتاج دگرگونی بنیادین می باشند. این تغییر و تحول در مسیر اهداف تربیتی یاد شده اقتضای ابداع و نوآوری های جدیدی در علوم دانشگاهی را دارد.
آنچه این اهداف به ما دیکته می کند، مطلوبیت هایی است که باید ظهور آنها را در محصولات دانشگاهی مشاهده کنیم. دانشجو به عنوان محصول این نظام به رشد انسانی رسیده و دارای تربیت اسلامی باشد. دانش خود را عجین با انگیزه های الهی کند و دارای حس خدمت گذاری باشد. درجهت رفع احتیاجات مردم تلاش کند و در فکر و عمل مستقل، و خود را محتاج و وابسته به اجانب ندانسته و روحیه ایستادگی و عدم تسلیم در برابر قدرتها در او قوی باشد.
و چون ماهیت دانشگاه را علوم دانشگاهی می سازد، پس باید با بکارگیری آن علوم (در صحنه اجتماع) زمینۀ تحقق و بسط آن اهداف فراهم گردد.
البته شکی نیست که وضعیت کنونی دانشگاهها جوابگوی این نیاز نیست ولی نباید این اعتراف را مقدمه یأس و ناامیدی دانست که باید از آن به عنوان انگیزه ای برای تلاش و شدت بیشتر در رویاروئی با مشکلات راه بهره برد.
6 ـ همکاری و هماهنگی نهادهای فرهنگی جامعه بخصوص حوزه ها و دانشگاهها در این امر مهم لازم بنظر می رسد و مهمتر، ضرورت سازماندهی است. یعنی تعیین مطلوبیت ها، واگذاری مسئولیت ها و سپس هدایت.
[[page 335]]
اما افسوس که با گذشت قریب پانزده سال از انقلاب اسلامی و طرح معضلات و مسائل گوناگون مرتبط با جامعه، هنوز هم بعضی بر این پندارند که همان چارچوب های فکری علوم حوزوی و دانشگاهی توان جوابگوئی به نیازهای کنونی جامعه اسلامی را دارند!
7 ـ جهت تأمین اهداف کلی، تصمیم گیری های کلان در مورد حوزه ها و دانشگاهها در یک جا باید به وحدت برسند. جدا کردن مسائل این دو نهاد و رها کردن آنها، نه تنها تحقق اهدافی این چنین (که محتاج مشارکت و قبول مسئولیت های خاص در هر بخش است) را تضمین نمی کند که حتی استقلال طبیعی آنها را نیز خدشه دار خواهد ساخت.
8 ـ گسترش فرهنگ تحقیق و پژوهش در جامعه و خصوصاً جوامع فرهنگی، تنها راه قدم گذاردن در وادی توسعه دانش بشری است. عادت دادن نظام تربیتی در دانشگاهها با امر پژوهش و توسعه "اخلاق تحقیقی" و بوجود آوردن حساسیت های آن در دانشجویان زمینه رسیدن به اهداف تربیتی است.
اما باید در نظر داشت تحقیق های انفرادی بدون قرار گرفتن در یک نظام منسجم و دقیق تأمین کننده نیست. اهداف جمعی، تحقیقات جمعی را نیز می طلبد. در دوران کنونی تحقیقات در یک گستره جمعی قرار گرفته و این امر دیگر جائی برای کارهای فردی نمی گذارد.
سخن آخر این بیت زیبا که:
از محقق تا مقلد فرقهاست کاین چو داود است و آن دیگر صداست
منبع گفتار این سوزی بود و آن مقلد کهنه آموزی بود.
منابع و یادداشت ها
[[page 336]]