دکتر سید علی اکبر حسینی

بحثی پیرامون کار مایه و مبانی اندیشه های تربیتی حضرت امام خمینی(س)

در مورد کار مایۀ ادبی اندیشه های تربیتی حضرت امام(ره) کافی است که به نثر ادبی آن عزیز نظر افکنیم و به تماشای جلوه های جلال و جمال آن: از لحاظ زیبائی، مضمون آفرینی، شیوائی، جزالت و استواری، و خلق حماسه ها و شورآفرینی های کم نظیر اگر نه بی نظیر در تاریخ این ملت بزرگ، بنشینیم.

کد : 156497 | تاریخ : 07/09/1396

بحثی پیرامون کار مایه و مبانی اندیشه های تربیتی حضرت امام خمینی(س)

 نوشته: دکتر سید علی اکبر حسینی

دانشگاه شیراز

مقدمه:

تعلیم و تربیت از دیرباز و در طی قرون و اعصار همواره مورد توجه عالمان، اندیشمندان و فیلسوفان بوده و بدین سان توانسته است مغزها و اندیشه های بزرگی را به سوی خویش فراخواند. مورخان بر آنند که کشور چین، در مقایسه با کشورهایی همچون هند، مصر، فلسطین، ایران و بابل دارای یکی از قدیمی ترین نظام های تعلیم و تربیت بوده است.[1] اگر این سخن مقرون به حقیقت باشد، در این صورت می توان گفت؛ که تعلیم و تربیت، در قالب رشته و یا معرفتی از معارف فراوان بشری از یک پشتوانه نیرومند عقلی ـ فکری برخوردار است و این یک امتیاز استثنائی و منحصر به فرد می باشد. رابرت اولیچ، در کتاب سه هزار سال اندیشه های تربیتی، از نوابغ و اندیشمندانی بزرگ و صاحب نام در شرق و غرب عالم یاد می کند که در طول این تاریخ چند هزار ساله بدین مهم پرداخته و به ارائه آراء و نظرات تربیتی خود، در آثار برجای مانده از خویش، مبادرت ورزیده اند.[2]

جالب است بدانیم که در این حرکت عظیم تاریخی برخی از سلسله جنبانان آن درست از همان آغاز فعالیت های فکری و علمی خود بدین مسأله روی آورده اند و برخی دیگر، پس از سال ها تحقیق و مطالعه در دیگر قلمروها، بدین نتیجه رسیده اند که، به دلیل اهمیت مسأله تعلیم و تربیت و نقش بسیار حساس و تعیین کننده آن در مسائل انسانی، لازم است در این موضوع نیز به بحث و مداقه بپردازند و حاصل اندیشه های خود را به نمایش بگذارند. به احتمال قوی مصداق روشن مقوله اول افلاطون است. زیرا کتاب معروف او، یعنی جمهوریت، چیزی جز شرح و بیان نظریه و یا مدل تربیتی او نیست و این مطلبی است که نه تنها از مطالعه کتاب مذکور بدست می آید بلکه قولی است که بسیاری از اهل نظر و از جمله ژان ژاک روسو، بر آن تصریح دارند.[3]

مصداق مقوله دوم شخص روسو است که پس از بحث از «قراردادهای اجتماعی» و موضع گیری شدید در برابر اصحاب دائرة المعارف به تعلیم و تربیت پرداخت و به انتشار کتاب معروف امیل دست یازید.[4] در این مقوله از دانشمندان معاصری چون جروم برونر،[5] ژان پیاژه، [6] بی. اف. اسکینر،[7] و برتراند راسل نیز می توان نام برد. فرد اخیر، یعنی راسل، پس از پرداختن به ریاضیات، فلسفه، تکمیل و تدوین منطق جدید، و به پشت سر گذاشتن جنگ جهانی اول، به دانش تعلیم و تربیت روی آورد. او بیش از 40 سال از عمر خویش را مصروف تدوین کتاب، مقاله، مصاحبه و ایراد سخنرانی پیرامون این موضوع نمود و حاصل آن همه کار را در کتاب درباره تربیت در این جمله که «تربیت کلید جهان نو است». خلاصه نمود.[8]

بحث فوق، دائر بر توانائی تعلیم و تربیت در فراخوانی اندیشه ها به سوی خویش، گاه آن چنان کانون توجه و مرکز ثقل افکار و اندیشه های اهل نظر بوده که برخی از آنان حتی دانش و معرفت مهمی همچون فلسفه و تفکر فلسفی را «چیزی جز بحث از تئوری عام تعلیم و تربیت»  ندانسته اند.[9] البته این بحث خود می تواند موضوع یک پژوهش مستقل باشد که ما از آن در می گذریم و به هدف و عزمی که وراء طرح کلی این مسأله بوده است می پردازیم. اما قبل از آن لازم است به یک نکته مهم دیگر نیز اشاره کنیم و آن این است که تعلیم و تربیت تنها مورد توجه عالمان و فرزانگان جهان در طول قرون و اعصار نبوده بلکه حاکمان و صاحبان قدرت نیز از نقش مؤثر آن در تأمین اهداف و مقاصد زورمدارانه خود هرگز غافل نبوده اند. توجه و سرمایه گذاری گسترده بر روی تعلیم و تربیت از جانب شاهان و امپراتوران ایران [10] و روم[11] در ادوار باستان، خلفای بنی امیه و بنی عباس در سده های میانه، [12] و حاکمان یا فرمانروایانی چون هیتلر،[13] موسولینی،[14] لنین،[15] و جز آنها در قرن حاضر به وضوح نشان از آن دارند.

نقش تربیت در تحقق آرمان های الهی

و اما مقصد و مقصود اصلی ما از طرح موضوع فوق بیان این نکته مهم و اساسی است که: چرا و به چه دلیل و انگیزه ای انبیاء و رسولان الهی، و برخی از پیروان صدیق و صادق آنان و از آن جمله حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در راه وصول و یا تحقق آرمان های الهی خویش بیشتر بر تربیت و آموزش تکیه داشتند؟[16] و چرا به فرموده این بزرگمرد عصر ما، قرآن کریم، این کلام بزرگ الهی، یک کتاب تربیتی و انسان سازی است. [17] ذیلاً پیرامون اساس و بنیادهای آموزش و تربیت در اندیشه های حضرت امام(ره) توضیحاتی ارائه خواهیم کرد و قبل از ورود به بحث متذکر می شویم که بدون تردید بُرد دورتر، تأثیر ژرف تر، تحول ریشه دارتر، و ایفاء نقش مطمئن تر تعلیم و تربیت در ساختن آدمیان و رشد انسانیت انسان منشاء این اقبال، توجه، و یا «تأکید بیشتر» این رسولان الهی و پیروان واقعی آنان بر روی مسأله بوده است. و اصولاً مگر نه این است که سابقه تعلیم و تربیت، چه به صورت محتوا و چه در قالب وسیله و ابزار، به پیامبران بزرگ الهی منتهی می شود. و آیا دقّت و ژرف نگری در زندگی و سرگذشت این بزرگان، و به ویژه حضرت آدم ابوالبشر، ابراهیم خلیل، و محمد مصطفی سلام الله علیهم اجمعین گواه و سندی روشن و محکم بر این مدعا نیست؟

الف ـ قرآن کریم: مهمترین و برجسته ترین کارمایه و یا منبع اندیشه های تربیتی حضرت امام قرآن کریم بوده است. او خود، همان قسم که قبلاً نیز یادآوری شد، قرآن را یک کتاب  «آدم سازی» و تربیتی می دانست و شاگرد فرزانه اش شهید مرتضی مطهری رحمةالله علیه، با تأثیرپذیری از اندیشه های استاد بزرگوارش، بر آن بود که قرآن کریم بیش از آن که کتابی «علمی» و یا فلسفی باشد یک کتاب تربیتی است.[18] می دانیم که تعلیم و تربیت در اسلام با نزول اولین آیات وحی بر پیامبر گرامی(ص) آغاز و با خطاب میمون اقرء و ربک الاکرم الذی علّم بالقلم علّم الانسان مالم یعلم،[19] منشاء و منبت الهی و قدسی به خود گرفت و به تعبیر خواجه نصیرالدین طوسی، «اشرف صناعات» عالم شد.[20] این حالت قدسی توأم با معنویت هماره و تقریباً در طول قرون و اعصار بر آموزش و تربیت حاکم بود تا آن که در قرون اخیر مورد تهاجم قرار گرفت. کوشش سردمداران نهضت نوزائی و یا عصر رنسانس اروپا در لائیک کردن یا تهی ساختن آن از ارزش های معنوی و آسمانی در واقع نقطه اوج این تهاجم غم انگیز بوده است.

بر طبق این آیات اولیه، که گاه از آنها به عنوان «نخستین سند مدوّن تعلیم و تربیت اسلامی»  یاد می شود، بر دو عنصر بنیادین تعلیم و تربیت، یعنی کسب علم و دانش (علّم بالقلم) از یکسو، و تعالی روح و کمال انسانی (علّم الانسان مالم یعلم) از سوی دیگر تأکید می‎ شود. از دریچ همین تأکید است که می توان اولاً بر این ادعا که قرآن یک کتاب تربیتی است استدلال کرد و ثانیاً آن که بر اهداف و آرمان های عام و کلی نظام تربیت اسلامی وقوف یافت.[21] شیخ دراز، قرآن شناس معروف مصری و متبحر در زندگی پیامبر گرامی اسلام، سخنی نغز و پر مایه در این باره دارد. او بر آن است که:

 ... مباحث قرآن کریم اصولاً بر اطراف بیان حقایق مهم جهان هستی و فضایل اخلاقی بشری دور می زند. به عقیده وی فلسفۀ نزول این کتاب آسمانی آن بود که «پلیدیها را از روح انسان بزداید، اخلاق و عادات ابناء بشر را تصفیه کند، در متحد کردن جامعه بزرگ بشری پیشقدم شود، و برادری و عدل و مساوات را جانشین عداوت و بیدادگری و قدرت طلبی سازد». بقیه مطالب این کتاب ابزاری بیش نیستند که به منظور تحقق و یا نیرو بخشیدن به چنین اهداف یا رسالتی مورد استفاده قرار گرفته اند.[22]

این مطلب در بیان ابو حامد محمد غزالی در قالب و قرینه ای دیگر بیان شده است. او، به هنگام بحث و تحلیل از تقسیم بندی موضوعی آیات قرآن، بر آن است که حدود 750 آیه، از بیش از6600 آیه این کلام بزرگ الهی، به اهمیت علم و دانش اختصاص یافته و حدود 750 آیه دیگر مؤمنان و مسلمانان را به کسب فضائل و مکارم اخلاقی ارشاد و تحریض کرده است. به نظر غزالی مجموع این دو مقوله که حدود یک چهارم از آیات قرآن را دربر می گیرد جوهر و یا اساس تعالیم این کتاب آسمانی اند و حدود 5000 آیه باقیمانده به منزلۀ پوشش و یا قشری هستند بر این هسته اصلی.[23]

اگر بر آن باشیم تا بحث فوق را تحلیل کنیم در نهایت بدین نتیجه خواهیم رسید که هر نظام تربیتی ناگزیر از دادن پاسخ هائی دقیق و روشن به سئوالهای چهارگانه زیر است:

1) انسان کیست و یا چیست؟ 2) چگونه یاد می گیرد و به یقین و علم واقعی می رسد؟ 3) با چه ضوابط اخلاقی باید زیست کند؟ و بالاخره از لحاظ حکومت و رهبری چگونه باید سازمان دهی شود؟ با توجه به مجموعه آراء و اندیشه های تربیتی حضرت امام خمینی(ره) با طمینان می توان گفت که معظم له، با تأثیرپذیری از قرآن کریم، در این باب به دقیق ترین پاسخ ها دست یافته بود. و لذا آن همه بر آموزش و تربیت تأکید می گذاشت. در یک جا می فرماید:

تمام انبیاء موضوع بحثشان، موضوع تربیتشان، موضوع علمشان انسان است. آمده اند انسان را تربیت کنند. آمده اند این موجود طبیعی را از مرتبه طبیعت به مرتبه عالی مافوق الطبیعه و مافوق الجبروت برسانند.[24]

در جای دیگر فرموده است:

دو رکن بزرگ، آموزش و پرورش است ... اسلام در هر دو رکن سفارش اکید فرموده است و پرورش سفارشش بیشتر شده است و اهمیتش هم بیشتر است ... علمای دانشگاه و علمای حوزه های علمی و قدیمی و استادها در هر جا هستند با این دو رکن مواجهند: رکن آموزندگی علمی و رکن پرورش و تربیت اخلاقی و تهذیب نفس.

در وصیتنامه الهی ـ سیاسی خویش، هم در مقدمه و هم در مؤخرۀ کلام به آموزش و تربیت اشاره دارند و در بند «ل» چنین می فرمایند:

از امور بسیار با اهمیت و سرنوشت ساز مسئله مراکز تعلیم و تربیت از کودکستان ها تا دانشگاهها است که بواسطه اهمیت فوق العاده اش تکرار نموده و با اشارت می گذرم. باید ملت غارت شده بدانند که در نیم قرن اخیر آنچه به ایران و اسلام ضربه مهلک زده است قسمت عمده اش از دانشگاهها بوده است. اگر دانشگاهها و مراکز تعلیم و تربیت با برنامه های اسلامی و ملی در راه منافع کشور به تعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان جریان داشتند هرگز میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن امریکا و شوروی فرو نمی رفت و هرگز قراردادهای خانه خراب کن بر ملت محروم غارت زده تحمیل نمی شد و هرگز پای مستشاران خارجی به ایران باز نمی شد و هرگز ذخائر ایران و طلای سیاه این ملت رنج دیده در جیب قدرتهای شیطانی ریخته نمی شد ... [25]

ب ـ کلام معصوم: دومین کارمایه و یا ماخذ اندیشه های تربیتی حضرت امام کلمات و احادیث منقول از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بوده است. ایشان در پیشگفتار وصیتنامه خویش می فرمایند «ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهائی بخش بشر است و دستورات حکومتی و معنوی آن بالاترین راه نجات است از امام معصوم ماست. ما مفتخریم که ائمه معصومین از علی بن  بی طالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان علیهم الاف التحیات والسلام که بقدرت خداوند قادر زنده و ناظر امور است ائمه ما هستند ... [26]

امام خمینی در اوج اقتدار سیاسی با دیدی تربیتی به مسائل مختلف جامعه برخورد می کرد و این میراثِ گرانبهائی بود که از نیای بزرگش مولای متقیان امام علی بن ابی طالب علیه السلام به او رسیده بود. امام پرهیزکاران پس از بیعت مردم با او در مقام امیر و والی، آنان را مورد خطاب قرار داد و فرمود:

 ایها الناس ان لی علیکم حقاً و لکم علی حق فاما حقکم علی فالنصیحة لکم و توفیر فیئکم علیکم و تعلیمکم کیلا تجهلوا و تأدیبکم کیما تعلموا ...

ای مردم شما را بر من حقی است و در مقابل من نیز بر شما صاحب حقی دیگرم. اما حق شما بر من آن است که موعظه گر و خیرخواه شما باشم. در تنظیم مسائل اقتصادی شما بکوشم. به شما آموزش دهم تا از نادانی و بی دانشی نجات پیدا کنید و تربیت و والایش روحی شما را، که تضامن بخش وصول شما ذروۀ کمال انسانی است، بر عهده بگیرم.

ملاحظه می شود که در این سخن بلند مسئولیت زمامدار در قبال مردم و تأدیه حقوق آنان بیشتر بر محور تعلیم و تربیت دور می زند و از حقوق چهارگانه فوق سه مورد آن به امر آموزش اختصاص می یابد. بیان مذکور در مورد حق سوم و چهارم (آموزش عمومی و تأدیب) نص صریح است و در مقوله اول (موعظه گری) نیز توجه به این نکته ضرور است که صرف نظر از آن که نصیحت و خیراندیشی خود نوعی گرایش و یا کشش تربیتی است اما به هر صورت به هنگامی که درصدد تحقق آن برآئیم از روی آوردن به وسائل و «ابزار» تربیتی ناگزیریم. آیا نصیحت زمامدار بجز از طریق استفاده از کلام، ارزیابی موقعیت، تناسب زمان و مکان، سطح پذیرش و ظرفیت افراد، و دهها ریزه کاری دیگر مقدور است؟ و آیا همه این ها مبیّن آن نیستند که این مقوله نیز در قلمرو تعلیم و تأدیب جای می گیرد؟ در مورد مقوله دوم (تنظیم مسائل اقتصادی) نیز تأثیر آن بر مسائل تربیتی و خاصه موفقیت تحصیلی، به صورت غیر مستقیم و نه اصلی و زیربنائی، نیز در حد وضوح و بی نیاز از توضیح می باشد.

در ارتباط با حقوق زمامدار بر مردم آن حضرت به مواردی چون وفای به عهد، خیرخواهی در خلوت و جلوت، پذیرش دعوتها، و اطاعت از دستور اشاره می کنند و می فرمایند:

و اما حقی علیکم فالوفاء بالبیعة و النصیحة فی المشهد و المغیب و الاجابة حین ادعوکم و الطاعة حین امرکم ... [27]

در این جا نیز محور تعلیم و تریبت است چه امام در آرزوی مردمی است که در نصیحت کردن به او بر یکدیگر سبقت جویند، به عهدی که بسته اند وفادار بمانند، به ندای خیرخواهانه او لبیک گویند، و در انجام دستورات و فرمانها لحظه ای درنگ نکنند. روشن است که مردمی با چنین اوصاف و ویژگی ها مردمی تربیت یافته اند و تأکید امام نیز بر همین بود.[28]

در دی ماه سال 1359 که امام خمینی(ره) رهبری بلامنازع انقلاب کبیر اسلامی ایران را در اختیار داشت از راه و رسم مولی و مقتدایش پیروی می کرد. ایشان در دیداری که مسئولان نهضت سوادآموزی با معظم له داشتند، در واکنش به تابلویی که روی آن نوشته شده بود «اگر امام فرمان دهد قلم ها را به مسلسل تبدیل می کنیم،» به لسان آموزش و تربیت فرمودند:

ما امیدواریم که بشر به رشدی برسد که مسلسل ها را به قلم تبدیل کند. آنقدری که قلم و بیان در خدمت بشر بوده است مسلسل ها نبوده اند ... شما کوشش کنید که با بیان و قلم مسلسل ها را کنار بگذارید و میدان را به قلم ها و علم ها و دانش ها واگذار کنید.[29]

توجه بدین نکته ضرور است که رهبر انقلاب در دفاع از قلم به غایات و اهداف توجه داشته اند و در واقع این اهداف و غایات اند که هر یک از قلم و مسلسل را در مقام خود توجیه و ارزشمند می نماید. در همین ملاقات در ادامه سخن فرموده اند:

 ... اگر غایات و مقاصد و آن چیزهائی که برای او اینها وجود پیدا کرده است الهی باشد هم قلم و هم مسلسل و هم دانش و هم هر عملی ارزش پیدا می کند. ارزش فلم به غایتی است که برای او قلم زده می شود. اگر این ارزش غائی نباشد و اگر آن مقصد، مقصد انسانی و الهی نباشد نه مسلسل آلتی است که بدرد بخورد و نه قلم. و خطر قلم بیشتر از مسلسل است و خطر بیان بیشتر از توپ و تانک است و خطر علم بیشتر از همه اینها است. لکن اگر چنانچه به خدمت خلق باشد و به دستور انسان باشد و در خدمت انسان باشد و برای خدای تبارک و تعالی باشد تمام این ها ارزش پیدا می کند. مسلسل هم همچون قلم می شود، قلم هم همچون مسلسل ....[30]

ج ـ منابع و آثار ادبی، فلسفی و عرفانی: هر چند که این منابع همتا و در عرض دو منبع پیشین نیستند ولیکن می توان از آنها، به عنوان منابع دست دوم و یا آثار و منابعی که در طول آن منابع قرار می گیرند، نیز سخن بمیان آورد. حضرت امام خمینی(ره)، در پیام مهم و تاریخی خود به صدر هیئت رئیسه شوروی سابق، برخی از این آثار و منابع ارزشمند فلسفی و عرفانی را برشمردند و دربارۀ کاربرد تربیتی و آموزشی آنها چنین فرمودند:

اگر جنابعالی میل داشته باشید در این زمینه ها تحقیق کنید، می توانید دستور دهید که صاحبان این گونه علوم علاوه بر کتب فلاسفه غرب، در این زمینه به نوشته های فارابی و و علی سینا ـ رحمةالله علیهما ـ در حکمت مشاء مراجعه کنند تا روشن شود که: قانون علیت و معلومیت که هر گونه شناختی بر آن استوار است، معقول است نه محسوس، و ادراک معانی کلی و نیز قوانین کلی که هر گونه استدلال بر آن تکیه دارد، معقول است نه محسوس. و نیز به کتاب های سهروردی ـ رحمةالله علیه ـ در حکمت اشراق مراجعه نموده و برای جنابعالی شرح کنند که: جسم و هر موجود مادی دیگر به نور صرف که منزه از حس می باشد، نیازمند است و  ادراک شهودی ذات انسان از حقیقت خویش، مبرا از پدیده حسی است. و از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدرالمتالهین - رضوان الله تعالی علیه و حشره الله مع النبیین و الصالحین - مراجعه نمایند تا معلوم گردد که: حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده و هر گونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد.

 ... و در کتب عرفاء بخصوص محیی الدین ابن عربی نام می برم که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسائل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید تا پس از چند سالی با توکل بر خدا از عمق لطیف باریکتر از موی منازل معرفت آگاه گردند که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.[31]

و اما در مورد کار مایۀ ادبی اندیشه های تربیتی حضرت امام(ره) کافی است که به نثر ادبی آن عزیز نظر افکنیم و به تماشای جلوه های جلال و جمال آن: از لحاظ زیبائی، مضمون آفرینی، شیوائی، جزالت و استواری، و خلق حماسه ها و شورآفرینی های کم نظیر اگر نه بی نظیر در تاریخ این ملت بزرگ، بنشینیم. یک جا می نویسد: «ملت بزرگ ایران با قامتی استوار بر بام بلند شهادت و ایثار ایستاده است.» و در جائی می فرماید: «هیهات که امت محمد(ص) و سیرآب شدگان کوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند».

و در جای دیگر پیام می دهد: «بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پر ثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین حدیث عشق می دهد.»

و بالاخره در پیام حج سال 67 مرکب قلم او، که برتر از خون شهیدان بود، نقش آفرین این زیبائیها شد:

 «... آنهائی که با مرکب خون، طومار حمایت از ما را امضاء می کنند و با سر و جان، دعوت انقلاب را لبیک می گویند و به یاری خداوند، کنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت ... من دست و بازوی همه عزیزانی را که در سراسر جهان، کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده اند می بوسم و درودهای خالصانه خود را به همه غنچه های آزادی و کمال نثار می کنم ...» [32]

منبع: مجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)، ص 108.

 

منابع:


[1] . شریف، م. م. تاریخ فلسفه در اسلام ترجمه عده ای از نویسندگان. جلد اول، مرکز نشر دانشگاهی، 1362.

[2] . Ulich,R,Three Thousand years of Educational Wisdom. Harvard University Press, 11th Ed.1971,668 pp.

[3] . افلاطون، جمهور. ترجمه فواد روحانی. شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، 1368.

[4] . روسو، ژان ژاک. امیل / ترجمه غلامحسین زیرک زاده / . انتشارات چهر، 1342.

[5] . Bruner,J. The process of Education. harvard University press,1963,97 PP.

[6] . Piaget ,J. Biology and Knowledge. University of Chicago Press, 1971.

[7] . Skinner,B. F. Beyond dignity and freedom. New York, Alfred A. Knopf, 1971.

[8] . Russel, B. On Education. Allen and Unwin, London,1926,p. 65.

[9] . Dewey ,John. Democracy and Education. The Macmillan Co. N. Y. ,1916, P. 368.

[10] . حکمت، علیرضا، آموزش و پرورش در ایران باستان. مؤسسه تحقیقات و برنامه ریزی علمی و آموزشی، 1350.

[11] . کاستل، ای. بی. آموزش و پرورش کهن و نوین. ترجمه مهین میلانی، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1364.

[12] . Razavi, S. S. Islamic Philosophy of Education. Institute of islamic Culture, Lahore,1986, p. 101.

[13] . Frederick , M. A. History of Educational Thoughts. 3 rd ed. , Bell and Howel Co. ,1973.

[14] . Thompson, M. M. The Educational Philosophy of Giovonni Gentile. Univ. of Southern California Press, 1934.

[15] . Kneller , G. F. The Educational Philosophy of National Sociolism. Yale Univ. Press,1941.

[16] . حسینی، سیدعلی اکبر. سیری اجمالی در تاریخ تعلیم و تربیت اسلامی. دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1372.

[17] . . ر.ک:صحیفه امام ، ج 7، ص 287-288.

[18] . مطهری، مرتضی. انسان در قرآن. انتشارات صدرا، قم 1358.

[19] . قرآن کریم. سوره العلق، آیه های 3 ـ 5.

[20] . خواجه نصیرالدین طوسی. اخلاق ناصری (به تصحیح و تنقیح مجتبی مینوی و علیرضا حیدری). شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، چاپ سوم، 1364، ص 8 ـ 106.

[21] . حسینی، سیدعلی اکبر. مباحثی چند پیرامون مبانی تعلیم و تربیت اسلامی. دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1367، ص 9 ـ 45.

[22] . حسینی، سیدعلی اکبر. تفکر خلاق: هدف غائی تعلیم و تربیت. نشر دانشگاه شیراز 1348، ص 145.

[23] . همان، ص 145.

[24] . در جستجوی راه از کلام امام. انتشارات امیرکبیر، 1364، ص 51.

[25] . به نقل از روزنامه خبر. شماره 2293، مورخ 18 خرداد 1368، ص 5.

[26] . همان.

[27] . جعفری، محمدتقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه. صص 62 ـ 261.

[28] . حسینی، سیدعلی اکبر. سیری اجمالی در تاریخ تعلیم و تربیت اسلامی. صص 66 ـ 55.

[29] . روزنامه جمهوری اسلامی. شماره 455، مورخ 8 دی 1359، ص 6.

[30] . همان.

[31] . جوادی آملی، عبدالله. «آوای توحید: شرح پیام حضرت امام(س) به گورباچف». روزنامه اطلاعات، شماره 19516، چهار شنبه 11 دی 1370، صص 11 ـ 8.

[32] . محدثی، جواد، «آئینه جمال: نگاهی به نثر ادبی حضرت امام خمینی(ره) در پیامهای مکتوب ایشان در صحیفه امام.» روزنامه اطلاعات، شماره 19542، سه شنبه 15 بهمن 1370، ص 10.

انتهای پیام /*