محمدرضا عطائی

جایگاه و رسالت معلم و مربی از دیدگاه حضرت امام خمینی(س)

معلم، کسی است که با پر ارزشترین و گرانقدرترین موجود یعنی انسان سر و کار دارد و به فرموده رهبر کبیر انقلاب قدس سره: "شغل شما (معلّمان) شغل انسان سازی است، معلم، انسان درست می کند. همان شغل انبیا است"

کد : 156537 | تاریخ : 04/05/1396

جایگاه و رسالت معلم و مربی از دیدگاه حضرت امام خمینی(س)

محمدرضا عطائی ـ دانشجوی تربیت معلم مشهد

بسم الله الرحمن الرحیم

لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین. [1] (آل عمران / 164)

 سپاس و منّت خدای را که با بعثت انبیاء علیهم السلام و معلمان و مربیان راستین بشر، آدمیان را از شرک و ضلالت نجات داد و با انتخاب اسوه های تربیت و اخلاق، بشریت را به کمال مطلوب هدایت فرمود، و شکر و سپاس فراوان او را که با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و نعمت وجود رهبری الهی، تعلیم و تعلم و تزکیه و تهذیب را به کام مان شیرین و این واژه های مقدس را برایمان معنی کرد و گل واژه های بیانش را تا اعماق جانمان نافذ گردانید.

جایگاه معلم

سخن گفتن از جایگاه معلم و مقام والا و منیع او کار آسانی نیست و هر چه قدر که در این زمینه گفته و نوشته شود حق مطلب ادا نمی گردد، ولی از باب مالا یدرک کله لا یترک کلّه با استمداد از خدای متعال و استعانة از قرآن مجید و سخنان اهل بیت و کلمات ارزشمند معلم کبیرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، امید است مطالبی سودمند و قابل توجه تقدیم گردد.[2] و براستی می توان گفت که هر کس در هر پست و مقامی که هست علاوه بر همت والا و پشتکار و تلاش خویش مرهون معلمان است و بلکه حیات معنوی انسانها و سعادت هر کسی در گرو تغذیه از خوان نعمت آنهاست. همانطوری که در تفسیر آیه شریفه "فلینظر الانسان الی طعامه" [3] آمده است که آدمی باید توجه کند که از چه کسی علم می آموزد و تغذیه علمی و تربیت خود را از دست چه کسی می گیرد.[4]

امام امت رضوان الله علیه، خطاب به معلمان و اساتید می فرماید: " ... گمان نکنیدکه شما یک، ده نفر، پنجاه نفر، پیش شما هست و شما آن پنج نفر یا ده نفر یا پنجاه نفر را تعلیم می دهید و ممکن است که خیال کنید که این عده چیزی نیستند. دیگران کارها را انجام بدهند. ممکن است دربین همین ده نفر، همین پنجاه نفر که شما تعلیم می دهید، یک شخص پیدا بشود که بعدها بشود، یک مقام عالی داشته باشد، رئیس جمهور یک مملکت بشود، نخست وزیرش بشود، مراتب عالیۀ کشور دست او بیاید. اگر چنانچه همین یک نفری که پیش شما بوده و بعد هم رفته پیش کسان دیگر تا رسیده به آن آخر یک تربیت فاسدی بشود، یعنی یا تعلیمی باشد و هیچ کاری به این نداشته باشد که این باید تربیت انسانی هم بشود، یا خدای نخواسته معلم منحرفی باشد و این کودک از اول و بعد هم در مراتب دیگر تحت یک تربیت انحرافی واقع بشود، ممکن است همین یک نفر یک کشور را به باد فنا بدهد ... ".[5]

برای این که بیشتر با نقش معلم و جایگاه رفیع او آشنا شویم ناگزیر از دو مقدمه می باشیم:

اوّل ـ باید قبل از هر چیز ببینیم در مکتب مقدس و آسمانی اسلام که این قدر از علم و عالم تمجید شده، ارزش این دو چیست؟ در همه جای قرآن و کلام معصومین علیهم السلام که به دقت بنگریم، می بینیم که علم را به عنوان یک امتیاز و یک ارزش معرفی می کند ولی ارزش ایمان و تقوا را بالاتر از آن، [6] بلکه علم بدون ایمان و تقوا را نکوهش می نمایند؛ علم بدون جهت صحیح و منهای تزکیه و ایمان به خدا و تزکیه یعنی اسلحه دادن به دست جاهل و به قول مولوی سلاح در دست زنگی مست است:

بد گهر را علم و فن آموختن دادن تیغ است دست راهزن

تیغ دادن در کف زنگی مست به که افتد علم را نادان به دست

علم و مال و منصب و جاه و قرآن فتنه آرد در کف بدگوهران[7]

به فرمایش امام امت (رضوان الله علیه) علم بدون تهذیب باعث زوال و نابودی همه چیز می شود، آنجا که می فرماید:

" ... در دبیرستانهای ما که جوانهای ما می روند تهذیب در کار نباشد، ادب اسلامی در کار نباشد و در دانشگاه ... اسلامی نباشد و از علوم اسلام و از احکام اسلام خبری نباشد، رو به زوالیم یعنی هم اسلام به باد می رود و هم کشور ... "[8]

مکتب انسان ساز اسلام با یک نگرش وسیع به ما می آموزد که دنیا و مقام و مال و منال دنیوی نباید هدف باشد بلکه هدف رسیدن به قرب الهی و کمال معنوی است و علم از دیدگاه اسلام نوری است که از جانب خدا تفضلاً به انسان عنایت می شود، چنانچه در روایت عنوان بصری از امام صادق علیه السلا م آمده است: "العلم نور یقذفه الله تعالی فی قلب من یشاء"[9]

امام امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: "ایّها الناس اذا علمتم فاعملوا بما علمتم لعلکم تهتدون، انّ العالم العامل بغیر علمه کالجاهل الحائر الذی لا یستفیق عن جهله بل قد رأیت انّ الحجة علیه اعظم و الحسرة ادوم" [10] (یعنی ای مردم مطابق علمی که دارید عمل کنید شاید هدایت شوید زیرا عالمی که به علمش عمل نکند مانند جاهل سرگردانی است که از جهلش راه به جایی نمی برد بلکه به نظر من حجت بر او تمام و حسرت و تأسف او بی پایان است" بهرحال علمی که در آن تهذیب و تزکیه نباشد زیان بار و مضر است، همان طوری که امام امّت می فرماید: "اگر علم تنهای بی تقوا باشد و لو علم توحید باشد، و لو علم ادیان باشد، آن علم ارزش ندارد. علم تنها اگر ضررش بر ملّتها و بر اسلام بالاتر از نفعش نباشد، که هست، باید گفت که بی تقوا می تواند که یک کشوری را یک انسانهایی را به باد فنا بدهد و آن کسی که عالم تر است بهتر می تواند که مردم را فاسد کند، پس باید همراه این آموزش، آموزش تقوا هم باشد ... " [11] به قول شاعر عرب، عالم و معلم بی تقوا چون طبیب بیمار است "و غیر تقی یأمر الناس با التقی طبیب یداوی الناس و هو علیل".[12] براستی آیا بیشتر مفاسد دنیا برخاسته از علم بدون ایمان نیست؟ آیا کسی که بمب اتمی را اختراع کرد نمی دانست که این نیرو انسان کش و نسل برانداز است؟ آیا قدرتمندانی که دستور استفاده از این قبیل ابزار مخرب را می دهند از خطرات ویرانگر آن ناآگاهند؟ و آیا تمام کسانی که از جدیدترین اختراعات علمی بر علیه بشریت گام بر می دارند جاهلند؟ پاسخ همه این پرسشها روشن است. همان طوری که هر پرنده ای با دو بال پرواز می کند انسان هم برای پرواز به اوج کمال و قلۀ انسانیّت احتیاج به دو جناح؛ علم و ایمان دارد تا بتواند در فضای معنوی اوج بگیرد و سر منزل مقصود برسد و به قرب الهی که کمال نهایی اوست نائل گردد.

دوم ـ با توجه به جامعیت و جاودانگی دین مبین اسلام که خداوند آن را برای تمام انسانها در همۀ زمانها قرار داده است و با اعتقاد بر این که بهترین راه عملی برای آموزش هر مکتبی، ارائه الگو و نمونه های عینی است، از این رو نخستین معلمان و کاملترین مربیان همان انبیاء و اوصیای ایشان علیهم السلامند، که افضل انبیاء رسول گرامی اسلام حضرت محمد(ص) و افضل اوصیاء علی مرتضی و ائمه هدی علیهم السلام است، امام امّت قدس سره می فرماید: "پیغمبر اکرم(ص) معلم همۀ بشر است و بعد از او حضرت امیر سلام الله علیه باز معلم همۀبشر است، آنها معلم همۀ بشر هستند، شما معلم یک عده از بشر ... "، [13] "اینان نمونه های عینی برای همه جوامع انسانی هستند، نه فقط جامعه اسلامی". [14] لذا از دیدگاه ما کلام، فعل و تقریرشان برای همه حجت است. و پس از ایشان، دانشمندان عالیقدر و عالمان پرهیزگار، نمونه های عینی و تجسم عملی اسلامند، این است که رهبر فقید انقلاب رضوان الله تعالی علیه می فرماید: "اگر چنانچه معلم یک معلمی باشد که دعوت به نور بکند، دعوت به صلاح بکند، دعوت به اسلام بکند، دعوت به اخلاق صالحه بکند، دعوت به ارزشهای انسانی بکند، آن ارزشهایی که عندالله ارزش است، اگر معلم این کار را بکند همان طوری که انبیاء مردم را از ظلمات به نور می کشانیدند، این معلم هم، این بچه ها را از ظلمات به نور وارد می کند. و همین شغلی است که شغل انبیاء است".[15]

فضیلت علم و دانش

وقتی که خداوند متعال می خواهد چشم بصیرت انسان را در برابر حقیقت باز کند و دلهای بندگان لایق در مقابل این واقعیت بیدار سازد در نبشتار استوار بنیاد و کتاب آسمانی خود می فرماید: "و هو الذی خلق سبع سموات و من الارض مثلهن لتعلموا ان الله علی کل شئی قدیر" [16] یعنی خدایی که هفت آسمان را آفرید و زمین را همسان با آن خلق کرد تا فرمانش میان این دو پدیدۀ شگرف فرود آید با این هدف که از علم و بصیرت برخوردار گردید، بصیرتی که شما را به قدرت و توانائی گسترده الهی رهنمون گردد. [17] در اولین سوره ای که بر پیامبرش حضرت ختمی مرتبت(ص) فرو فرستاد ارزش نعمت علم و دانش را بازگو کرد و بر آدمی چنین منّت گذارد که در میان همۀ پدیده های هستی، تو را به علم و دانش ممتاز ساخته ام، آنجا که می فرماید: "اقرأ باسم ربّک الّذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربّک الاکرم، الذی علّم بالقلم ... "[18] همچنین آیات: 10 / اعلی، 25 / فاطر، 272 / بقره، 12 / مریم، 54 و 95 / نساء، 9 / زمر، 100 / مائده، 7 و 16 / آل عمران، 43 / رعد، 12 / مجادله، 2 و 4 / انفال و 75 / طه و ...  بیانگر همین مطلب است.[19]

امام امت در یک سخنرانی خطاب به معلمان و مربیان فرمودند: "شماها که مربی هستید یا می خواهید تربیت کنید فرزندان خودتان را یا جامعه را، باید توجه به این آیه شریفه داشته باشید که "اقرأ باسم ربّک" می خواهد آموزش بدهد و می خواهد آموزش پیدا کنید؛ قرائت کنید، باسم ربّ باشد، با توجه به خدا باشد با تربیت الهی باشد ... " [20]

در یک جمع بندی فشرده می توان چنین گفت: قرآن کریم علما و دانشمندان را با پنج امتیاز برجسته بر سایر گروهها امتیاز بخشیده است: 1 ـ ایمان "والراسخون فی العلم یقولون آمنّا". [21] 2 ـ اعتقاد به توحید و یگانگی خدا "شهدالله انه لا اله الا هو و الملائکة و اولوالعلم". [22] 3 ـ  اندوه و تأثر و لابه از بیم پروردگار"یحزون للأذقان و یبکون".[23] 4 ـ خشوع و انعطاف درونی "و یزیدهم خشوعاً". [24] 5 ـ ترس و خشیت از خدا "انما یخشی الله من عباده العلماء".[25] یک شاهد تاریخی

ابن بابویه از عروة بن زبیر روایت کرده است، روزی در مسجد رسول الله(ص) با جمعی از صحابه نشسته بودیم، یاد کسردیم اعمال و عبادات اهل بدر و اهل بیعت رضوان را، ابودرداء گفت: می خواهید شما را خبر دهم به کسی که مالش از همه صحابه کمتر و عملش بیشتر و سعیش در عبادت زیاد بود؟ گفتند: آن شخص کیست؟ گفت: علی بن ابی طالب(ع) چون این سخن را گفت، همگی روی از او برگرداندند، شخصی از انصار گفت: ابودرداء سخنی گفتی که هیچ کس با تو موافق نبود، گفت: من آنچه دیده بودم گفتم، شما نیز هر چه از دیگران دیده اید بگویید. من شبی در نخلستان بنی النجّار خدمت آن حضرت رسیدم در پشت درختان خرما با آواز حزین و نغمه ای دردناک می گفت: "الهی چه بسیار گناهان که از دوش من برداشتی و در برابر آنها نعمت فرستادی و چه بسیار بدیها که از من صادر شد، کرم کردی و رسوا نکردی، الهی عمر من در معصیت تو بسیار گذشت و گناهان من در نامۀ اعمال عظیم شد، پس من غیر از آمرزش تو امید ندارم و به غیر خشنودی تو آرزو ندارم" از پی آن صدا رفتم دیدم امیرالمومنین(ع) است در پشت درختان پنهان شدم، آن حضرت رکعات نماز بسیاری انجام داد چون فارغ شد مشغول گریه و مناجات شد از جمله می گفت: "الهی چون در عفو و بخشش تو فکر می کنم گناه من بر من آسان می شود و چون عذاب عظیم تو را بیاد می آورم بلیّة خطاها بر من عظیم می شود (حالت کامل خوف و رجاء) آه اگر بخوانم در نامۀ عملم گناهی چند را که فراموش کرده ام و تو آنها را احضار فرموده ای، پس بگویی به فرشتگان بگیرید او را پس وای بر چنین گرفته شده ای و اسیری که خویشان او را نجات نمی توانند بخشید و قبیله اش به فریادش نمی توانند رسید و جمیع اهل محشر بر او ترحم می کنند" آنگاه فرمود: "آه از آتشی که جگرها را بریان می کند ... پس بسیار گریست تا این که دیگر صدایی از آن حضرت نشنیدم ... ابودرداء در پایان گفتارش اضافه می کند: به خدا سوگند چنین عبادتی را از هیچ یک از اصحاب پیامبر(ص) ندیده ام.[26]

احادیث در فضیلت علم

احادیث دراین باره بیش از حد احصا است ولی برای نمونه به چند مورد اشاره می کنیم:  الف ـ طلب العلم فریضة علی کل مسلم؛ دانشجویی بر هر مسلمانی واجب و لازم است. [27]

ب ـ در سفری که امیرالمومنین(ع) مأمور عزیمت به یمن شدند تا مردم را با حقایق اسلام آشنا کنند، رسول خدا(ص) فرمود: "لان یهدی الله بک رجلاً واحداً خیر لک من ان یکون لک حمر النعم" [28] یعنی یا علی! اگر یک فرد به وسیلۀ تو (به مدد الهی) طریق هدایت را بازیابد و به حق رهنمون گردد پر ارزشتر و بهتر از آن است که مالک شتران سرخ موی فراوانی باشی. و در حدیث دیگری فرمود: " ... خیر لک من الدنیا و مافیها".[29] در سخنان پیامبر اکرم(ص) آمده است که فرمود: "مسأله هدایت و ارشاد مردم که هدف بعثت و رسالت مرا تشکیل می دهد، نظیر ریزش باران است بارانی که مناطق و سرزمینهای متفاوت فرو می ریزد برخی از سرزمینها پاکیزه و آماده است که آب را در خود جای می دهد و در نتیجه ریزش باران در این سرزمینها گیاه را می رویاند و برخی از سرزمینها (همچون سنگستان) سفت و سخت است که آب در آن نفوذ نمی کند بلکه روی زمین جمع می شود و خدا مردم را سودمند ساخته تا از آن آب بیاشامند و سیراب گردند و مناطق کشاورزی خود را با این ذخائر، آبیاری کرده و بارور سازند و برخی از سرزمینها کویر و شنزار است نه آب را بر روی خود نگاه می دارد و نه گیاهی را می رویاند. این مثل بیانگر حالات متفاوت کسانی است که زیر بارش هدایتها و ارشادهای من قرار می گیرند؛ بعضی از ره آوردهای الهی من به گونه ای بهره مند می گردند که نه تنها خود دارای بصیرت دینی می شوند، به دیگران نیز بینش خود را منتقل ساخته و آنان را تحت تعلیم قرار می دهند و بعضی دیگر در برابر فیضان و بارش دستآورد آسمانی من چنان سخت و غیرقابل انعطاف هستند که اساساً سرشان را بالا نمی گیرند و به فیضان الهی توجهی نمی کنند و باران هدایت را در خود نمی پذیرند، هدایتی که من نسبت به آن احساس مسئولیت می کنم ... " [30]

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس

امام امت دراین باره خطاب به معلمان و استادان می فرماید: "خیلی باید چشمها را باز کنید و شغل خودتان را که انتخاب کردید، بسیار شغل عالی است، لکن به مسؤولیّتش هم باید توجه کنید، تربیت بکنید مهم تربیت است، علم تنها فایده ای ندارد، علم تنها مضرّ است، گاهی این باران که رحمت الهی است وقتی که به گلها می خورد بوی عطر بلند می شود، وقتی به جاهای کثیف می خورد بوی کثافت بلند می شود، علم هم همین طور است اگر در یک قلب تربیت شده، علم وارد بشود عطرش عالم را می گیرد، و اگر در یک قلب تربیت نشده یا فاسد بریزد، این علم و وارد بشود، این فاسد می کند، عالِم عالَم را اذا فسد العالم فسد العالم، و اگر صالح بشود صالح می کند، یک شعاعهای زیادی دارد که به صلح، به اصلاح و به خوبی می رساند مردم را و شما متصدی یک همچو امری هستید، شماها متصدی هستید که این عالم را به نور برسانید از ظلمات، این بچه هائی که نورانی هستند، آن نورانیّت آنها را شکوفا کنید، شما متصدّی یک امر بزرگ هستید آنها را تربیت اسلامی و صحیح بکنید تا ان شاءالله کشور شما سعادت خودش را پیدا بکند".[31]

و در جای دیگری می فرماید: "اگر خدای نخواسته، معلمی یا معلمهایی برخلاف مسیر حق باشند، تربیت نشده باشند، تزکیه نشده باشند، برخلاف صراط مستقیم الهی باشند، این آینه های صیقلی که نفوس جوانهای ما است، در آن همان تعلیمات اعوجاجی که در این خود معلمها است نقش می بندند و او را به انحراف می برد؛ یا به طرف شرق و یا به طرف غرب".[32]

ج ـ امیرالمؤمنین(ع) فرمود: "ای مردم بدانید که کمال دین، طلب علم و عمل بدان است، بدانید که طلب علم بر شما از طلب مال لازمتر است، زیرا مال برای شما قسمت و تضمین شده؛ عادلی (که خداست) آن را بین شما قسمت کرده و تضمین نموده و به شما می رساند ولی علم نزد اهلش نگهداشته شده و شما مأمورید که آن را از اهلش طلب کنید پس آن را بخواهید". [33]

هـ ـ امام باقر(ع) فرمود: عالم ینتفع بعلمه افضل من سبعین الف عابد».[34]

شاهد تاریخی

روزی رسول خدا(ص) وارد مسجد شد و در آنجا با دو جمعیت و گردهمائی مواجه گشت؛ در یک گردهمائی، گروهی سرگرم کسب بصیرت دینی و علم آموزی بودند و در جلسۀ دیگر، دسته ای مشغول دعا و درخواست از خدا، پیامبر(ص) فرمود: این دو نشست در جهت خیر و صلاح قرار دارند، چون گروه اخیر خدای را می خوانند و آن گروه اول سرگرم فراگرفتن بینش و دانش هستند و می خواهند دانش و آگاهی خود را از رهگذر تعلیم به دیگران منتقل سازند (با وجود اینکه هر دو گروه در مسیر فضیلت گام برمی دارند) گروه اول بر گروه دوم امتیاز دارند، من به خاطر تعلیم (حقایق) مقام رسالت را به عهده گرفتم». [35] در یک کلام در فضیلت علم همین بس که علما باب علم را بر توحید مقدم می آورند. [36]

تربیت و تزکیه مقدم بر تعلیم است

با تمام فضایلی که برای علم و دانش در متون اسلمی آمده است و ما بخشی از آنها را آوردیم، آنچه را که می توان به وضوح فهمید و در اکثر آیات شریفه قرآنی و احادیث معصومین علیهم صلوات الله صریحاً مشاهده می شود تقدم تزکیه بر تعلیم است، رهبر فقید انقلاب اسلامی در این زمینه خطاب به مدرسان و دانشجویان تربیت معلم می فرمایند: "شما که برای تربیت معلم قیام کرده اید هر کس که برای تربیت معلم قیام کرده است، باید بداند که اولاً شغل، شغل الهی است. خدای تبارک و تعالی مربّی معلّمان است که انبیاء باشند، اولاً شغل، شغل الهی است و ثانیاً تربیت و تزکیه مقدم بر تعلیم است، مدرسه های ما و دانشسراهای ما، دانشگاههای ما، و همۀ مدارس علوم ... اینها اگر چنانچه در آنها تربیت باشد، تزکیه باشد آنها می توانند خدمتها بکنند، برای بشر سعادت به هدیه بیاورند و همه سعادتهای بشر از علم و ایمان و تزکیه است».[37]

و اهمیت شغل معلم نیز در ارتباط با تربیت و تهذیب شاگردان و انسان پروری اوست و در این بعد است که مورد تعظیم و تکریم می باشد، امام امت رضوان الله علیه در این زمینه می فرماید: "کوشش انبیاء و ایدۀ بعثت در تمام قرنها تربیت این موجود (انسان) است، این موجودی که عصارۀ همه مخلوقات است و با اصلاح او اصلاح می شود عالَم، و با فساد او به فساد کشیده می شود. کوشش انبیاء از اول تا آخر این بوده است که این موجود را به صراط مستقیم دعوت کنند و راه ببرند. نه همان هدایت و گفتن تنها (تعلیم تنها کافی نیست)، بلکه راهنمائی و الگو بودن خودشان در اعمال و در افعال و در اقوال، برای این که این موجود را به آن کمالی که لایق است برسانند". [38] خدای تعالی از چنین معلمانی تکریم و تمجید می نماید، همان طوری که امام امت فرمود: "باید تذکر دهم که مقام معلم مقام والایی است، مقامی است که بالاتر از مقام معلم نیست، مقامی است که خدای تبارک و تعالی از آن تعظیم فرموده است". [39] امام صادق علیه السلام می فرماید: "من تعلّم لله عزوجل و عمل لله و علّم لله دعی فی ملکوت السّموات عظیماً". [40] خلاصه آن که زمین با همه وسعتش از بزرگداشت مقام معلم و مربّی که خود تربیت یافته و مهذب باشد و دیگران را تعلیم و تربیت کند در مضیقه است و چنین کسی در ملکوت آسمانها به عظمت یاد می شود.

ویژگیهای یک معلم خوب

الف ـ اخلاص یک معلم نمونه و خوب می بایست هدفش هدف والایی باشد و نیّتش خالص و عاری از خودخواهیها، زیرا محور و ارزش عمل و رفتار هر کس بر قصد و نیت و جهت گیری او مبتنی است و براساس همین جهت گیری است که گاهی اعمال و رفتار آدمی فاقد ارزش و اعتبار می شود و گاهی در سایه همان جهت گیری و نیت صحیح الهی و پر ارج می گردد و آن چنان ارزشمند می شود که جز خدا کسی به علت گرانمایگی نمی تواند آن را ارزیابی کند، و عامل و ریشه اساسی اخلاص در نیّت، همان تصفیه و تزکیه و پالایش درون و باطن است از هر گونه آلودگیها و هوا و هوسها، خدای متعال می فرماید: "فاعبدالله مخلصاً له الدّین" [41] خدا را از روی خلوص عبادت کن، و نیز می فرماید: "و ما امروا الا لیعبدوا لله مخلصین له الدّین" [42] جز به عبادت خالصانۀ خدا آنان و مأمور موظف نشده اند. رسول اکرم(ص) می فرماید: نیّة المؤمن خیرٌ من عمله" و "انما یبعث النّاس علی نیاتهم" ([43] و باز در حدیثی پیامبر(ص) از جبرئیل و او از خدای عزوجل چنین روایت است: "الاخلاص سرٌ من اسراری استودعته قلب من احببت من عبادی" [44] بدیهی است که اگر اخلاص نباشد، هیچ عملی از هیچ کس پذیرفته نیست، پیامبر(ص) فرمود: "اگر کسی چهار چیز را هدف دانش آموزی خود قرار دهد، موجبات ورود به آتش دوزخ را برای خویش فراهم می نماید: 1 ـ بر دانشمندان مباهات ورزد. 2 ـ با سفیهان و بی خردان درستیزد. 3 ـ توجه و نظر دیگران را به خود جلب نماید. 4 ـ از امرا و دولتمردان اخاذی کند". 44

ب ـ عمل

قبلاً نیز به این نکته اشاره شد، علم بدون عمل ارزشی ندارد و نه تنها مفید نیست بلکه زیانبخش و مضرّ است، قرآن مجید دربارۀ عالمانی که به دیگران تعلیم می دهند ولی خود عمل نمی کنند، می فرماید: "اتأمرون الناس بالبرّ و تنسون انفسکم" [45] و "یا ایها الذین آمنوا لم تقولون مالا تفعلون کبر مقتا عندالله ان تقولوا مالا تفعلون". [46]در توصیف عالم بی عملّ، به داستان بلعم باعورا اشاره می کند که در محضر درس او شاگردان زیادی فراهم بودند تا گفته های علمی او را بنویسند، اما چون فاقد عمل بود، خدای متعال دربارۀ او می فرماید: "فمثلهُ کمثل الکلب ان تحمل علیه یلهث او تترکه یلهث" [47] داستان او چون سگی می ماند که اگر به او حمله بری زبان از کام برآورد و اگر رهایش کنی (باز هم زبان) از دهان بیرون می کشد.[48]

و نیز حضرت باری در وصف عالمان بی عمل می فرماید: "مثل الذین حملوا التوراة ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفاراً" [49] داستان کسانی که بار علم به مضامین کتاب آسمانی تورات را بر دوش می کشند ولی عملاً زیر بار آن نمی روند همانند الاغهایی هستند که بار نوشته ها را به دوش می کشند (و از آنها سودی نمی برند).

سعدی با الهام از این آیه می گوید: "مراد از نزول قرآن تحصیل سیرت خوب است نه ترتیل صورت مکتوب.

علم چندان که بیشتر خوانی                    چون عمل در تو نیست نادانی

نه محقق بود نه دانشمند                        چارپایی بر او کتابی چند

آن تهی مغز را چه علم و خبر                            که بر او هیزم است یا دفتر» [50]

مردی خدمت امام سجاد(ع) رسید، سؤالاتی کرد و امام(ع) پاسخ داد، دوباره رفت و برگشت و پرسشهایی در ادامه همان سؤالات اولیه را مطرح کرد، حضرت فرمود: در کتاب انجیل چنین آمده است: "تا آنگاه که به دانسته های خویش عمل نکرده اید، از آنچه نمی دانید نپرسید، هر نوع علم و آگاهی که مطابق آن عمل نشود، کفر و ناسپاسی و مراتب دوری از خدا را فراینده می سازد" [51] امام امت رضوان الله علیه خطاب به اعضای انجمن اسلامی می فرماید: "اگر خدای نخواسته انحرافی در شما باشد یا بگذارید انحرافی در تعلیماتی که می خواهد بشود، بشود شما به واسطۀ همین اسمی که روی خودتان گذاشتید مسؤول هستید. سؤال می شود که تو گفتی من داخل انجمن اسلامی هستم، چرا خودت اسلامی نبودی و چرا بچه هایی که در تحت تربیت معلمینی که شما در آنجا بودید، تربیت شدند، اسلامی نشدند و چرا انحراف در این انجمنهای اسلامی بوده است؟ ... " [52] و در سخنی دیگر، خطاب به معلمان و دیگر حاضران می فرماید: "مواظب باشید که اعمالتان اعمال صالح باشد، قیامتان برای خدا باشد، اعمالتان برای خدا باشد، هر کدام بچه دارید تربیت کنید، تربیت الهی بکنید، تربیت شیطانی نکنید، هر کدام مدرسه می روید تربیت الهی بشوید، هر کدام معلم مدرسه هستید، تربیت کنید بچه ها را به تربیت الهی، تربیت شیطانی را از آن دست بردارید" [53] امام صادق علیه السلام اثر تعلیم معلم بدون عمل را به بارانی تشبیه می کند که روی صخره می ریزد و بر روی آن می لغزد. عقبة بن ابی سفیان به معلّم فرزندانش می گوید: نخستین وظیفه تو آن است که خود را اصلاح کنی. [54] امام صادق(ع) می فرماید: "کونوا دعاة النّاس باعمالکم و لا تکونوا دعاة بالسنتکم" [55] مردم را با اعمالتان هدایت کنید نه با زبان و گفتار (تنها). دو صد گفته را نیم کردار نیست.

ج ـ حسن خلق و فروتنی

این مطلب دربارۀ معلمان و مربیان بسیار حائز اهمیت است زیرا به قول خواجه عبدالله انصاری "دود از آتش نشان بدهد و خاک از باد که ظاهر از باطن و شاگرد از استاد"، شاگردان به استاد خود می نگرند و این نوع برخوردهای معلمان در روحیه شاگردان تأثیر فراوانی دارد، دربارۀ اخلاق و تواضع خواجه نصیر طوسی آمده است که روزی نوشته ای را به او دادند که نویسنده، ناسزا و دشنام زیادی به خواجه داده بود و او را کلب بن کلب خطاب کرده بود، خواجه پس از مطالعه نامه به آورنده نامه، پاسخ داد: "این که او مرا سگ خوانده است، درست نیست چه سگ چهار پا دارد و عوعو می کند و پوستش از پشم پوشیده و ناخن دراز است و این صفات در من نیست، بلکه قامت من راست و تنم بی مو و ناخنم پهن و ناطق و ضاحکم و فصول و خواص من غیر سگ است و با آنچه نویسنده نامه نوشته است متناقض است". [56] امام صادق(ع) فرمود: "رأس العلم التواضع ... " [57]

امام باقر(ع) می فرماید: "ما شیب بشئ احسن من حلم بعلم" [58] چیزی با چیزی نیامیزد که بهتر از حلم توام با علم باشد. امام صادق(ع) می فرماید: "لَینوا لمن تتعلمون منه و لمن یتعلمون منکم" [59] هم با اساتیدتان و هم با شاگردانتان خوش برخورد باشید.

د ـ علو همّت و عفت نفس

باید معلّمان و مربّیان دارای عفت نفس و علو همت باشند و از جباران و اهل دنیا فاصله بگیرند و به خاطر طمع دنیوی کارگزار آنها نشوند. رسول خدا(ص) فرمود: "الفقهاء امناء الرّسل مالم یدخلوا فی الدّنیا، قیل یا رسول الله و ما دخولهم فی الدّنیا؟ قال اتباع السلطان فاذا فعلوا ذالک فاحذروهم علی دینکم" [60] البته باید توجه داشت که این حدیث منافاتی ندارد با آنچه بعضی از شخصیتهای دینی و علمی بزرگ در دربار بعضی سلاطین و خلفا جهت دفاع به موقع از مظلوم و حفظ دماء مسلمین بودند مانند علی بن یقطین وزیر هارون، عبدالله نجاشی، ابوالقاسم حسین بن روح (یکی از نواب اربعه زمان غیبت صغرای امام زمان علیه السلام) سید مرتضی، خواجه نصیر الدین طوسی، علامه مجلسی و شیخ بهائی و ....

رسالت معلم

امام امت قدس سره، در این باره خطاب به بانوان معلم می فرماید: "شما خانمها به طوری که حالا خودتان می گویید، معلّم هستید، دو شغل شریف دارید، شما خانمها دو تا شغل بسیار شریف دارید: یکی شغل تربیت فرزند که این از همۀ شغلها بالاتر است، یک فرزند خوب شما اگر به جامعه تحویل بدهید برای شما بهتر است از همۀ عالم. اگر یک انسان شما تربیت کنید، برای شما به قدری شرافت دارد که من نمی توانم بیان کنم ... "[61]

و در سخنی دیگر می فرمایند: " ... اگر این خانمها بچه های مهذّب بار بیاورند، بچه های اسلامی بار بیاورند شما هم دینتان و هم دنیاتان محفوظ است ... [62]

پس از کانون پر مهر و محبت مادر و پدر و خانواده مدرسه مهمترین مکان برای تربیت فرزندان است جایی که به قول بزرگی، با باز شدن در یک مدرسه درزندانی بسته می شود، به این معنی که با تعلیم و تربیت در مدرسه جلو مفاسد گرفته می شود، از این رو امام امّت رضوان الله علیه میفرماید: "مردم را درفرهنگ شرکت بدهید، مدارسی که مردم می خواهند درست کنند، کارشکنی نکنید برایشان، البته نظارت لازم است، انتقاد هم لازم است، لکن کارشکنی نکنید". [63] و پس از فراهم شدن مدرسه و ابزار کار نقش بسیار عظیم معلم و مربی آغاز می شود، و امانتداری و سنگینی مسوولیت را بر دوش خود احساس می کند، همان طوری که امام امت قدس سره، می فرماید: "معلم امانتداری است که غیر همۀ امانتها، انسان امانت او است، امانتهای دیگر را اگر کسی خیانت به آن بکند خلاف کرده است ... باید ضرر او را جبران کند، اما امانت اگر انسان شد، اگر یک طفل قابل تربیت شد، اگر خدای نخواسته، این امانت به آن خیانت شد، یک وقت می بینی خیانت به یک ملّت است خیانت به یک جامعه است، خیانت به اسلام است". [64] و در جای دیگر می فرماید: "آنها می دانند که اگر کودکان ما را از نورسی منحرف بار بیاورند، این انحراف تا آخر خواهد رفت و اگر نوباوگان ما را به انحراف بکشند، این کشور به انحراف کشیده خواهد شد و اگر دبیرستانهای ما را و دانشگاههای ما را به انحراف بکشند، این کشور به انحراف خواهد کشید، بزرگتر سنگر، برای اسلام این مراکزی است که شما در آنها زندگی می کنید و تحصیل می کنید، این مراکز، مراکزی است که با اصلاح آنها کشور اصلاح می شود و با تباهی آنها کشور به تباهی کشیده می شود".[65]

و باز می فرمایند: «... از دامن مادر شروع می شود تا برود به مدارس و دانشگاهها و به جاهای دیگر، اگر چنانچه از دامن مادر که شروع شد خوب شروع شد بچه را خوب تربیت کردند آن که تحویل داد به دبستان، دبستان خوب تربیت کرد، آن که تحویل به دبیرستان، آنجا هم همینطور آن که به دانشگاه یا به مدارس علمی دیگر، آنها هم خوب یک وقت در یک برهه از زمان می بینید که جوانها همه خوب از کار در می آیند یک مملکت را به خوبی می کشند". [66]

در پایان ذکر دو مطلب دربارۀ تعلیم و تربیت از اهمیت زیادی برخوردار و ضروری است:

1 ـ توجه به اصلاح خود، چرا که تا شخص ساخته نشود نمی تواند دیگران را بسازد؟ چنین چیزی تعلیق بر محال و ناممکن است به قول فلاسفه: فاقد شیئی معطی شیئی نمی شود،

ذات نایافته از هستی بخش                                                کی تواند که شود هستی بخش

توقع اصلاح جامعه بدون اصلاح آحاد آن جامعه توقعی بی جا و نارواست، لذا امام امت قدس سره می فرماید: "هر کسی ازخودش باید شروع کند و عقاید و اخلاق و اعمالش را تطبیق با اسلام بدهد و بعد از آن که خودش را اصلاح کرد، آن وقت دنبال این باشد که دیگران را اصلاح کند و خصوصاً شما که در دبیرستانها هستید و همه آنهایی که سر و کارشان با بچه ها، نوباوگان، جوانان هست ... ".[67]

2 ـ اقتضای زمان

باید توجه داشته باشیم که تربیت امروزی ما با تربیت دیروز پدرانمان متفاوت است و همچنین تربیت فرزندان ما با نسلهای بعدی، براستی زمان یک عامل بسیار مهمی است و لازم است که پدران و مادران در منزل و اولیا و مربیان در مدارس، کودکان و نوجوانان را با شرایط روز تربیت کنند، همان طوری که رهبر کبیر انقلاب خطاب به متصدیان مدرسه علوی فرمودند:

"شما متصدیان مدرسۀ علوی ... بسیار خوب عمل کردید، بچه های ما را خوب تربیت کردید، فقط یک نکته بوده است که اشکال داشتم و آن نکته را از این ببعد مورد نظرتان باشد، و آن این که بچه های ما در هر زمانی موافق آن زمان باید تربیت شوند".[68]

مقاله را با جمله ای از رسالة الحقوق امام سجاد علیه السلام دربارۀ حق استاد و معلم به پایان می بریم: "اما حق پدر تو و استادت، تعظیم او و احترام مجلس اوست که خوب به سخنانش گوش کنی و توجه نمایی و او را یاری دهی تا آنچه نیاز داری به تو بیاموزد ... "[69]

 

منبع: مجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)، ص 493.

منابع و یادداشت ها


[1] . قرآن کریم، آل عمران، آیه 164

[2] . سخنرانی حضرت امام(ره)، 21 / 3 / 1358 هـ . ش

[3] . قرآن کریم، عبس، آیه 24

[4] . مضمون حدیث امام باقر(ع) از کتاب کافی باب فضل العلم

[5] . سخنرانی حضرت امام(ره)، 10 / 11 / 1359 هـ . ش

[6] . قرآن کریم، مجادله، آیه 12

[7] . مثنوی معنوی

[8] . سخنرانی امام(ره)، 3 / 3 / 1358 هـ . ش

[9] . بحارالانوار، علامه مجلسی

[10] . نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 366

[11] . سخنرانی حضرت امام(ره)، 5 / 10 / 1361 هـ . ش

[12] . طبیبی که خود باشد او زرد رو                      از او داروی سرخرویی مجو

[13] . سخنرانی حضرت امام(ره)، 21 / 3 / 1358 هـ . ش

[14] . صولة العدالة الانسانیة (مقدمه) از جورج جرداق

[15] . سخنرانی حضرت امام(ره)، 18 / 10 / 1359 هـ . ش

[16] . قرآن کریم، طلاق، آیه 12

[17] . آداب تعلیم و تعلم در اسلام، ص 33

[18] . قرآن کریم، علق، آیه 1 ـ 4

[19] . منبع 17، ص 37 ـ 42

[20] . سخنرانی امام

[21] . قرآن کریم، ال عمران، آیات 7 و 18، اسراء، آیه 109، فاطر، 8

[22] . قرآن کریم، ال عمران، آیات 7 و 18، اسراء، آیه 109، فاطر، 8

[23] . قرآن کریم، ال عمران، آیات 7 و 18، اسراء، آیه 109، فاطر، 8

[24] . قرآن کریم، ال عمران، آیات 7 و 18، اسراء، آیه 109، فاطر، 8

[25] . قرآن کریم، ال عمران، آیات 7 و 18، اسراء، آیه 109، فاطر، 8

[26] . عین الحیوة، مرحوم مجلسی، ص 263 ـ 262

[27] . اصول کافی، ج 1، ص 35

[28] . محجة البیضاء، ج 1، ص 19

[29] . منیة المرید، ص 8، 49 و 50

[30] . منیة المرید، ص 8، 49 و 50

[31] . سخنرانی امام(ره)، 10 / 11 / 1359 ه. ش

[32] . سخنرانی امام(ره)، 18 / 10 / 1359 ه. ش

[33] . اصول کافی، ج 1، ص 35 و 40

[34] . اصول کافی، ج 1، ص 35 و 40

[35] . آداب تعلیم و تعلم در اسلام، ص 55

[36] . برای نمونه در اصول کافی و بحارالانوار کتاب علم پیش از کتاب توحید آمده است.

[37] . سخنرانی حضرت امام(ره)، 18 / 10 / 1359 ه. ش

[38] . ر.ک:صحیفه امام ، ج 14، ص 7-8

[39] . سخنرانی حضرت امام(ره)، 20 / 2 / 1358 ه. ش

[40] . اصول کافی، ج 1، باب فضل العلم

[41] . قرآن کریم، زمره، آیه 203، بینه، آیه 4

[42] . قرآن کریم، زمره، آیه 203، بینه، آیه 4

[43] . منیة المرید، ص 27، 107 و 111

[44] . منیة المرید، ص 27، 107 و 111

44 . منیة المرید، ص 27، 107 و 111

[45] . قرآن کریم، بقره، آیه 44، صف، آیه 2، اعراف، آیه 175

[46] . قرآن کریم، بقره، آیه 44، صف، آیه 2، اعراف، آیه 175

[47] . قرآن کریم، بقره، آیه 44، صف، آیه 2، اعراف، آیه 175

[48] . به المیزان، ترجمه فارسی، ج 16، ص 233 رجوع شود

[49] . قرآن کریم، جمعه آیه 6

[50] . گلستان سعدی

[51] . آداب تعلیم و تعلم در اسلام، ص 147، 148

[52] . سخنرانی حضرت امام(ره)، 11 / 6 / 60 ه. ش

[53] . سخنرانی امام(ره)، 19 / 11 / 1357 ه. ش

[54] . البیان و التبیین، ص 53

[55] . سفینة البحار، ج 2، ص 278

[56] . شیوه دانش پژوهی، ترجمه و شرح آداب المتعلمین (خواجه نصیرالدین طوسی)، باقر عناری، ص 31

[57] . اصول کافی، ج 1، باب النوادر شماره 2، در حدیث مفصلی امام صادق(ع) به نقل از جدش میرالمومنین روایت کرده است.

[58] . تحف العقول، ص 301

[59] . منیة المرید فی آداب المفید و المستفید

[60] . آداب تعلیم و تعلم در اسلام، ص 174

[61] . سخنرانی امام(ره)، 3 / 3 / 1358 ه. ش

[62] . سخنرانی امام(ره)، 21 / 3 / 1358 ه. ش

[63] . سخنرانی امام(ره)، 19 / 3 / 1365 ه. ش

[64] . سخنرانی امام(ره)، 10 / 11 / 1359 ه. ش

[65] . سخنرانی امام(ره)، 2 / 11 / 1359 ه. ش

[66] . سخنرانی امام(ره)، 26 / 4 / 1358 ه. ش

[67] . سخنرانی امام(ره)، 11 / 1 / 1360

[68] . سخنرانی امام(ره)، 30 / 11 / 1357

[69] . تحف العقول، ص 266

انتهای پیام /*